روایت دکتر محمد استعلامی از بدیع الزمان فروزانفر شمع فروزان فرهنگ

1394/2/13 ۱۰:۵۵

روایت دکتر محمد استعلامی از بدیع الزمان فروزانفر شمع فروزان فرهنگ

بیست و نهم فروردین ماه سال ٩٤ خورشیدی سعادت یارمان شد و در دیداری هر چند کوتاه از حضور پر فیض دکتر محمد استعلامی - در فرصت بسیار کوتاه حضور در ایران- بهره‌یاب شدیم.

 

  سید جواد میرهاشمی: بیست و نهم فروردین ماه سال ٩٤ خورشیدی سعادت یارمان شد و در دیداری هر چند کوتاه از حضور پر فیض دکتر محمد استعلامی - در فرصت بسیار کوتاه حضور در ایران- بهره‌یاب شدیم.

دکتر استعلامی را پیش از این بیشتر با کتاب‌های گرانمایه‌ای چون «درس حافظ» و «حافظ به گفته حافظ» و همچنین «نقد و شرح قصاید خاقانی؛ بر اساس تقریرات فروزانفر» می‌شناختم. از بخت نیک، ایشان از جمله افرادی هستند که در روزگار جوانی از شمع فروزان استاد فروزانفر بهره برده‌اند و پای کرسی درس و ارشاد آن استاد با شیفتگی زانوی ادب و شاگردی به زمین زده‌اند و این دیدار بهانه خوبی بود تا از خاطرات شاگرد دیروز جویا شوم. این کوته نوشته بیشتر پاره‌ای از گفت‌وگوها و یادداشت‌های دکتر محمد استعلامی است و نه بیش. امید است روزی حضرت استعلامی قلم به دست بگیرد و تمامی آن خاطرات را تحریر کنند.

< استاد بدیع‌الزمان فروزانفر راهنمایی رساله‌ها را آسان نمی‌پذیرفت و بودند دوستانی که این امتناع او را نشان غرور او می‌پنداشتند. اما اگر دانشجویی درگیر رساله گذراندن با او می‌شد، می‌دید که استاد با چه حوصله و شکیبایی و دقتی تن به کار می‌داد. شاگردی استاد بدیع‌الزمان فروزانفر موهبتی در زندگی اجتماعی من بوده است و خوب می‌دانم که اگر حرمتی در میان پژوهندگان این روزگار داشته باشم، فراتر از شایستگی من و بیشتر داوری عزیزانی است که مرا به نام شاگرد بدیع‌الزمان می‌شناسند! همچنین در سال‌های دهه ۱۳۴۰ پای درس استاد فروزانفر بودم، استاد روزهای پنجشنبه دفتر دوم مثنوی را درس می‌داد. کتاب درسی ما هم نسخه تصحیح نیکلسون بود. مواردی پیش می‌آمد که ما زیرنویس نیکلسون را درست‌تر از متن می‌دیدیم. در‌‌ همان سال‌ها باز به همت استاد مینوی نسخه‌های قونیه و قاهره و استانبول عکس‌برداری شده بود و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ما به آنها دسترسی داشتیم. استاد فروزانفر هم از اعتبار آن نسخه‌ها آگاه بود، اما با وجود استاد فروزانفر، استاد همایی و استاد مینوی، من باید پای درس آنها زانو می‌زدم و فیض می‌بردم. با استاد فروزانفر در کار دیوان شمس از جلد هفتم به بعد، همکاری کرده بودم و بخصوص ایشان را برای تصحیح و عرضه یک متن انتقادی از مثنوی، توانا‌تر از هرکس دیگر می‌دیدم. بدیع‌الزمان برای شاگردی که در طلب آموختن بود، هیچ مضایقه‌ای نداشت. من هرگز فکر نمی‌کنم که به عنوان یک دانشجو بر دیگران برتری داشتم، اما در دو سالی که روی رساله دکترا با او کار می‌کردم، مکرر پیش آمد که چند ساعت در کتابخانه با او می‌نشستم و او از یادداشت‌ها و کارهای چاپ نشده خودش جواب سؤال‌های مرا پیدا می‌کرد. حتی کار منتشر نشده خودش را در اختیارم می‌گذاشت. در کار خودش مثل یک محقق دنیای امروز روش علمی و متدولوژی تحقیق را می‌فهمید و به کار می‌برد. >

٭ ٭ ٭

در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، شماره پی در پی 89، شماره 1 سال 22، بهار 1354 «به یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر» می‌خوانیم:  «همایی بلند آشیان و عرش نشین بود. دم گرمش جذاب جان‌ها و سخنش صیقل ارواح گشته بود. شراب‌کش باده‌خانه جبروت و رموزگوی عهد ازل در عصر ما بود... در آغاز نامش جلیل آقا و تخلصش ضیاء بود. «جلیل‌آقا ضیاء بشرویه‌ای» لقب بدیع‌الزمان فروزان‌فر را ظاهراً قوام‌السلطنه والی خراسان به وی اعطا کرده بوده است.»

دکتر حسین بهزادی اندوهجردی: «کار فروزانفر در باب مولوی به کار یک عاشق شبیه بود نه کسی که تنها در یک زمینه تحقیق می‌کند زیرا بدون چشمداشت مادی نزدیک چهل سال عمر صرف این کار کرد.»

دکتر احمدعلی رجایی: به اقتضای زمان دکتر سید محمد دبیرسیاقی دفتر یادبودی ترتیب داده بودند تا گروهی از گران‌مایگان ادب در آن دلاویز کلماتی مرقوم کنند و دستخطی موجز و آموزنده از استاد فروزانفر چشم‌نوازی می‌کند. خطی که مایه انبساط خاطر و پندش خواستاران را غنیمت است.

منابع در روزنامه موجود است

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: