1404/8/24 ۱۰:۰۳
پریسا درخشانمقدم: از منابع نوشتاری درباره تخته نرد میتوان به نوشته پهلوی ماتیکان چترنگ (گزارش شطرنج) اشاره کرد که در آن ابداع بازی تخته نرد را به بزرگمهر (وزیر انوشیروان) در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان میفرستد، نسبت میدهد. این بازی به پاس بنیانگذار سلسله ساسانی به نام اردشیر بابکان، نیواردشیر (اردشیر شجاع) نامیده شد و از نمادهای گوناگون باورهای زردشتی الهام میگیرد.
هزارههای گمشده
ابداع بازی تخته نرد به وزیر انوشیروان
آناهید خزیر: زبان سرزمین سغد که تمدنی باستانی در فرارود و در فهرست ساتراپ نشینهای امپراتوری بزرگ هخامنشی در سنگ نوشته بیستون به عنوان هشتمین سرزمین ثبت شده و همچنین به عنوان زبان میانجی جاده معروف ابریشم نقش مهمی در انتقال فرهنگی آسیای میانه داشت. گریگوری زمنوف در این کتاب که به مجموعه مطالعات درباره ادیان شرقی تعلق دارد با زبانی ساده و روان جستارهایی درباره فرهنگ سغد در پنجیکنت و پیکند نوشته است و مضامین قابل توجهی، از جمله تاریخچه بازی نرد و شطرنج وجود قدیمیترین داروخانه در آسیای میانه، گزارشی درباره اماکن مقدس پیکند و بررسی قدمت آنها آثار به جامانده از مسیحیت در آسیای میانه نقش و تأثیر پذیری از داستانهای هندی و یونانی و افسانههای ازوپی در نقاشیهای دیواری سُغدی را به تفصیل بررسی کرده است. تصاویر نقاشیها آثار مکشوفه و نقشههای تهیه شده از سایتهای باستانی که در کتاب آمده است، تصویر روشن تری از میراث فرهنگی سغدیان در جاده ابریشم به نمایش میگذارد. درباره کتاب «میراث فرهنگی سغدیان در جاده ابریشم» نوشته گریگوری ل. زمنوف با پریسا درخشانمقدم مترجم اثر گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
*********
سغدیها چه کسانی بودند و از آنها چه میراثی به جا مانده است؟
سغدها، یک قوم ایرانی شرقی، از جالبترین اقوام در حوزهی آسیای میانه هستند. نقشبرجستههای تخت جمشید، شهر سلطنتی هخامنشیان ایرانی، پیش از این نشان میدهد که سغدها هدایای را در کنار پرترههای مربوط به سایر مردمان ایرانی که تحت فرمانروایی شاهان بزرگ هخامنشی بودند، میآورند. نام سغد در فهرست جغرافیایی در کتیبههای پارسی باستان نیز ذکر شده است. هنگامی که اسکندر مقدونی تا هند و آسیای مرکزی پیشروی کرد، سغدیان تنها پس از نبردهای سنگین تسلیم او شدند. از طریق ازدواج سلوکوس، یکی از ژنرالها و جانشین بعدی او، با آپامه، دختر شاهزاده سغدی، تلاش کرد تا اشراف سغدی را جلب کند. اما در زمان جنگهای دیادوخوی، شهرهای سغد توانستند حاکمیت خود را بازیابند. سرنوشت سیاسی و فرهنگی شهرهای سغد که بخارا و سمرقند بعدها معروفترین و شناختهشدهترین آنها شدند، با اوضاع سیاسی ایران گره خورده بود، با آنکه سغد هرگز استانی از امپراتوری ایرانی (پارسی یا پارتی) نبود. اگرچه شهرهای سغدی تا حد زیادی توانستند استقلال نسبی خود را حتی تحت فرمانروایی هفتالیان (هونهای سفید) و ترکهای غربی حفظ کنند، اما نفوذ پارسها بدون شک در دورهی ساسانیان (۲۲۴ حدود ۶۵۰ میلادی) آشکار است. زمانی که اعراب ایران را فتح کردند (از ۶۵۰)، عملاً شهرهای آسیای مرکزی به روی آنها باز شد. با این حال آنها نتوانستند این شهرها را بدون شکست دادنشان به اسلام جذب کنند. تازه در سدهی ۹ میلادی اسلامی شدن به طور گسترده محقق شد؛ این امر با ترکنشینی فزاینده همراه بود که در اوایل سدهی ششم / هفتم میلادی با مهاجرت ترکها از استپهای مغولی به غرب آغاز شده بود. امروزه فقط یغنابیها در پامیر، به زبانی تکلم میکنند که با زبان سغدی خویشاوندی بسیار نزدیکی دارد.
سقوط سغدیان در قرون وسطی نباید دستاوردهای بزرگ فرهنگی آنها را پنهان کند. کاوشهای باستانشناختی در شهرهای قدیمی سغدی، شواهد چشمگیری از فرهنگ شهری خالص و بهبود یافته را به نمایش گذاشتهاند که از نظر مذهبی به خصوص تحت تأثیر زردشتیگری در منطقه شکل گرفته و شکوفایی نهاییاش را در آسیای میانه در سدههای ۶ و ۸ میلادی تجربه کرده است. گواه این امر بیش از هر چیز نقاشیهای دیواری در خانهها و عبادتگاههای خصوصی (عبادتگاههای خانگی) شهروندان ثروتمند سغدی و پادشاهان سغدی است. این سغدیان شهرنشین از بازرگانی در جاده ابریشم، که از یک طرف تا غرب ایران و شمال هند و از سوی دیگر تا چین و مغولستان و حتی منطقهی سیبری امتداد داشت، امرار معاش میکردند. به خصوص در مسیرهای تجاری آسیای مرکزی، سغدها زنجیرهای از مهاجرنشینان را در تصرف داشتند که تشکیلات تجاری متناسب با جمعیت سغدی مربوطه تا پادشاهی مرکزی امتداد داشت. متنهای سغدی مسیحی، مانوی و بودایی که در چنین مراکزی، عمدتاً در تورفان و دون هوانگ، پیدا شدند، قطعاً در درجه اول محصول آن «سغدهای خارجی» است که دور از وطن به ادیان بیگانه جهانی گرویده و نیز به صورت تبلیغی آن را به آسیای شرقی گسترش داده بودند. آنها گواهی میدهند که سغدها از میانجیهای بزرگ بودائیسم و همچنین مسیحیت نسطوری و مانوی بودند، حتی اگر آثاری از این ادیان جهانی در سرزمین اصلی سغد بسیار کم باشد. در حالی که در سدههای ۶ و ۸ ظاهر میشوند، مراکز مهم بودائیسم در مناطق شمال آمودریا و در شهرهایی مانند سویاب هستند. بنمایههای یونانی، که بخشی از آنها به افسانههای ازوپ برمیگردند، بهویژه بازگوکنندهی دوران تأثیرگذاری یونان بر باختر (امپراتوری یونانی بلخی: حدود ۲۵۰ ۱۳۰ پیش از میلاد) هستند. خدایان ایرانی غالباً به صورت منطقهای یا محلی ظاهر میشوند که به شکل مستقل یا ترکیبی دین زردشتی اشاره دارد.
سغدی چه ویژگیهای زبانی دارد؟ دین آنها چه بوده و بیشتر در کجا زندگی میکردند؟ نسبت آنها با ایرانیها چه بوده است؟
آثار سغدی به دو گروه آثار دینی و آثار غیردینی تقسیم میشوند. آثار دینی به سه گروه سغدی بودایی، سغدی مانوی و سغدی مسیحی تقسیم شدهاند (برای هر سه دین، زبان سغدی است) و آثار غیردینی شامل دیوار نوشته، سنگ نوشته و اسناد اداری و سکهها هستند.
سغدیان در منطقه سغد، بخشی از فرارود (شامل شهرهای سمرقند، بخارا، پنجیکنت، تاشکند) زندگی میکردند یعنی ناحیه امتداد دره زرافشان و کشکه دریا که امروز بخشی از ازبکستان و تاجیکستان محسوب میشود. شغل اصلی سغدها بازرگانی و تجارت بود و در طول جاده ابریشم به تجارت مشغول بودند. سغدها ادیان مختلفی داشتند و از این رو آثار دینی خود را به زبان سغدی ترجمه میکردند.
زبان سغدی تا سده ۱۰ میلادی رواج داشته است و زبان میانجی در طول جاده ابریشم به شمار میرود. زبان سغدی از معدود زبانهای ایرانی میانه شرقی است که به دوره نو رسیده است و بازمانده آن، زبان یغنابی است که در دره یغناب در مجاورت رود زرافشان تکلم میشود. سغدیان از دیرباز بر فرهنگها تاثیرگذار بودهاند.
چه پژوهشهایی درباره سغدیها صورت گرفته است؟
پژوهشهای باستانشناختی فرهنگ سغدی در آغاز سدهی ۲۰ میلادی شروع شد. معذلک کاوشهای منظم پس از پایان جنگ دوم جهانی صورت گرفت. امروزه در این منطقه، باستانشناسانی از روسیه، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان کار میکنند. از سال ۱۹۸۹ میلادی فرانسویها با باستانشناسان ازبکی در افراسیاب، پایتخت سغد، یعنی سمرقند قدیم، همکاری میکنند.
همانطور که میدانید بدرالزمان قریب برجستهترین سغدشناس ایران بود که به بازشناسی این زبان پرداخت و در این مسیر کوشید و راه دستیابی ما به آثار پیشینیان را هموار کرد. گریگوری ل. زمنوف چقدر متاثر از او بوده و چه مواردی را به زبان سغدی افزوده است؟
بیشک خانم دکتر قریب برای معرفی زبان سغدی در ایران تاثیرگذارترین استاد بوده است. تحصیلات ایشان در آمریکا و در کنار استادان برجستهای چون مارک درسدن، جورج کامرون و والتر هنینگ پایان نامه و رساله دکتریشان را نوشتند. زمنوف به طور مستقیم در پنجیکنت و پیکند تحقیق میدانی انجام داده و با راهنمایی پروفسور مارشاک با زبان و تمدن سغدی آشنا شده است. وی در مطالعات زبانی دانشگاه بن آلمان در کنار دکتر کلیم کایت و دکتر کلاین و دکتر گرتسیوا هولتسر (و به زبان آلمانی) به پژوهشهای خود ادامه داده است. بنابراین او در کارهایش متاثر از دکتر قریب نبوده است. کتابی که در مجموعه مطالعات ادیان شرق به قلم ایشان تدوین شده است، از بین ملل آسیای میانه، تنها به سغدیان میپردازد.
قدیمیترین متن و یا نقش برجستههای سغدی را در کجا باید جستجو کرد؟
نخستین مدرک تاریخی، قدیمیترین اثر مکتوب زبان سغدی که از سغدیان داریم، اسناد نوشته بر کاغذ است که به نامههای باستانی سغدی معروف است و در خرابه یکی از برجهای دیدهبانی دیوار شمال غربی چین پیدا شده است. همه دستنوشتههای سغدی در پی حفاریهای انجام شده در آغاز قرن بیستم میلادی در واحههای تورفان در ترکستان شرقی به دست آمد و کشورهای روسیه امروزی، آلمان، فرانسه و انگلستان این منابع را بین خود تقسیم کردند. از سغدی باستان نوشتهای در دست نیست و دعایی که تصور میشد دعای «اشم وهوی» به زبان سغدی باشد، بعدها مشخص شد که یک سرود قدیمی به زبان سغدی و در ستایش راستی است. امروزه بخشی از متون سغدی در موزه بریتانیا (بعدها به کتابخانه بریتانیا منتقل شدند)، بخشی در آکادمی برلین و در موزه سن پترزبورگ و کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشوند. بخشی از متنهای سغدی بودایی نیز به طور تصادفی در غارهای هزار بودای دون هوانگ چین به دست آمدند.
شایان ذکر است که بیشتر ادبیات مکشوف در دون هوانگ و تورفان، چند قرن بعد از نامههای باستانی سغدی نوشته شدهاند. قدیمیترین کتیبه سغدی نیز در زمان حکومت ترکان شرقی در مغولستان پیدا شده و به کتیبه بوگوت معروف است. مضمون آن بودایی است. تصور میرود که زبان رسمی ترکان شرقی در اواسط قرن ششم میلادی، سغدی بوده است. کتیبه سه زبانه کارابال کاسوم نیز که در مغولستان شرقی به دست آمده، به سغدی، اویغوری و چینی است. دیوارنگارههای داستانی در چند ناحیه سغد، از جمله پنجیکنت، سمرقند و افراسیاب، در کاوشهای چند دهه پیش کشف شدند و در آنها عناصر ساسانی، یونانی، هندی و چینی با هم تلفیق شده و هنری را ارایه دادهاند و بر هنر نگارگری ایرانی تاثیر شایان توجهی داشته است. در خرابههای کوه مغ (در دامنه بلندیهای زرافشان نزدیک خرابههای پنجیکنت) اسنادی شامل نامههای سیاسی، تجاری سغدی و نیز بایگانی حسابداری و اسناد حقوقی و مالیاتی به دست آمده است. در این اسناد که بین سالهای ۷۰۰ تا ۷۲۵ میلادی تاریخگذاری شدهاند، از شاهی به نام دیواستیچ که خود را اخشید سغد و افشین سمرقند میخواند، نام میبرد. در حفریات کوه مغ، که راهنمای حفر و اکتشافات شهر باستانی پنجیکنت شد، هم یک شهر سغدی که احتمالاً پایتخت دیواشتیج بوده، کشف میشود و هم آنکه در کاوشها، کاخها و دیوارنگارههای بسیار زیبایی آشکار میشوند که بر روی این دیوارنگارهها شرح پهلوانیها و سوگ سیاوش و نبرد هفت خوان رستم به تصویر درآمدهاند.
بخشی از کتاب به بازی رومیزی در آسیانی میانه و ایران اختصاص دارد که میتوان به تختهنرد و شطرنج اشاره کرد. این دو بازی معروف جهانی است که از روزگاران کهن در ایران شناخته شده است. منشا و گسترش آن در کدام منابع قابل شناسایی است؟
یک نظر این است: بازیهای تختهای و چگونگی پیدایش و گسترش شطرنج و تخته نرد از دیدگاه باستانشناختی در زمینهی فرهنگی وسیعی است. در حالی که زادگاه شطرنج احتمالاً هندوستان است (سدهی ششم)، اصل تخته نرد به فرهنگهای بینالنهرینی باستان و مصر برمیگردد. هر دو بازی به واسطهی آسیای میانه به غرب رفتند.
نظر دیگر: بر طبق کاوشهای باستانشناختی در شهر سوخته، احتمال میرود که این بازی در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد وجود داشته است و قدمت مجموعهای که از این اکتشاف به دست آمد، بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال از مجموعه یافت شده در شهر اور قدیمیتر است. گمان میرود که شطرنج مربوط به شش هزار سال پیش از تمدن عیلام باشد و این امر در پی صفحه بازی شطرنجی که در شهر سوخته از گوری باستانی به دست آمده (اگرچه با شکل مهرههای امروزی متفاوت است) نشان میدهد که قدمتش از صفحه بازیای که در گورستان شهر اور در بینالنهرین به دست آمده (مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش)، بیشتر باشد.
از منابع نوشتاری درباره تخته نرد میتوان به نوشته پهلوی ماتیکان چترنگ (گزارش شطرنج) اشاره کرد که در آن ابداع بازی تخته نرد را به بزرگمهر (وزیر انوشیروان) در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان میفرستد، نسبت میدهد. این بازی به پاس بنیانگذار سلسله ساسانی به نام اردشیر بابکان، نیواردشیر (اردشیر شجاع) نامیده شد و از نمادهای گوناگون باورهای زردشتی الهام میگیرد. شواهد مکتوب دیگری نیز در شاهنامه و در خسرو و ریدگ وجود دارد.
منابع نوشتاری درباره شطرنج: در کارنامه اردشیر بابکان نوشته شده که این بازی از دستاوردهای فرهنگی اردشیر بابکان بوده است اما بعدها سه متن به زبان پهلوی نوشته شد که در آن ادعا شد که بازی شطرنج را هندیان به دربار ایران معرفی کردند. با توجه به اشارات زبانشناختی و ریشه واژه چترنگ که در زبان پهلوی از واژه سنسکریت چاتورانگا ریشه گرفته، منشا هندی این بازی تایید میشود.
در مجموع یافتههایی که تا کنون از آسیای مرکزی و ایران به دست آمدهاند، ثابت میکنند که در سدههای ۵ و ۸ میلادی انواع تخته نرد وجود داشتند که با تخته نردهای امروزی فرق دارند. پیدایش واقعی بازی تخته در هالهای از رمز و راز است، اما به نظر میرسد که نسبتی با بازیهای بینالنهرین و مصر داشته باشد. تخته بازی مستطیل شکل با سه ردیف، تاسهای مکعبی شکل چوبی و مهرههایی با سر سگ در مصر در سدهی ۶ پیش از میلاد وجود داشتند. هزار سال بعد همین ترکیب را در آسیای مرکزی میبینیم. پس از فتح مصر توسط داریوش اول (پادشاه پارسی، هخامنشی، سدهی ۶ ق. م.) روابط میان ملل نیل و آسیای مرکزی افزایش یافت. دویست سال بعد اسکندر مصر، ایران و آسیای مرکزی را تسخیر کرد. پس از آن تجارت به سرعت توسعه یافت که میتوان آن را با کالاهای تجاری مصر در آسیای مرکزی نشان داد. با این پیشینهی تاریخی میتوان متوجه قرابت و توسعهی بازیهای رومیزی در آسیای مرکزی شد. همچنین در سدهی ۷/۸ میلادی، پس از فتح اعراب، این مناطق همگی به فرهنگ اسلامی تعلق یافتند.
در ایران باستان مدرسه قدیمی پزشکی در گندی شاپور وجود داشت که طب بقراط را آموزش میداد. سغدیان دانش پزشکی را از کجا فرا گرفتند و قدیمیترین داروخانه در آن دوره در کجا بوده است؟
در ایران پیش از گسترش فرهنگ اسلامی یک مدرسهی معروف و قدیمی پزشکی در گندیشاپور وجود داشت که طب بقراط را آموخته بودند. پس از تأسیس بغداد در حدود سال ۷۵۰ میلادی پزشک معروف و مهم جرجیس جبرئیل بخت یشوع از گندیشاپور توسط خلیفه آل منصور به بغداد فراخوانده شد تا بیماری او را درمان کند. وی پس از درمان موفقیتآمیز خلیفه در بغداد ماند و در آنجا به مرور زمان یک مرکز مهم پزشکی دیگر احداث کرد که حتی از گندیشاپور هم پرآوازهتر شد. در همان زمان در پیکند داروخانهای وجود داشت که احتمالاً قدیمیترین داروخانهی مکشوفه در جهان اسلام است. ازین رو نتیجهگیری میشود که علم پزشکی یونانی سریانی همزمان به بغداد و خراسان و از سوی دیگر به سرزمین سغد (ماوراءالنهر) رسیده باشد.
طبیعتاً سغدیان دانش پزشکی را پیش از فتح اعراب داشتهاند. این مطلب از روی ابزار پزشکی و ادوات جراحی و نسخههای پزشکی در سغد قابل اثبات است. نسخهای در سرزمین سغد (ترکستان شرقی) به دست آمده است که بخشی از آن به شرح زیر است:
...بیماری را درمان خواهم کرد....یا یک استاتر از آب-گیاهان (؟)....۲/۱ ۲شنگ…از آب؛....بجوشانید تا ۲/۱ باقی بماند؛ … باید یک قسمت را نیمه شب بخورد....یک قسمت را در غروب (؟).... یک روز بخورد و یک روز نخورد،....نباید غذا و آشامیدنی مصرف کند…، نه ادامه دهد، نه.....، سبزیجات خام.
سغدها متنهای پزشکی هندی را نیز ترجمه کردهاند. این امر را متنی دو زبانه به سانسکریت و سغدی که از مجموعهی ترفان به دست آمده و در برلین نگهداری میشود به اثبات میرساند. براساس منابع و اسناد باستانشناختی در سغد میدانیم که از دورهی اسلامی، فرهنگ حمام متمایز وجود داشته است. نه فقط در منازل شخصی حمام داشتند، بلکه گرمابههای عمومی نیز وجود داشتند. گرمابههای عمومی اغلب چشمههای معدنی با جنبهی درمانی بودند. رازی، امیر آل منصور ابن نوح را با حمام آب گرم مداوا کرد.
در مجموع نتیجهگیری میشود که فتح اعراب فقط خرابی و ویرانی به جا نگذاشت، بلکه برای سغدیان تغییرات فرهنگی زیادی نیز به ارمغان آورد. پس از سدهی ۸ میلادی سغدها با فنآوری لعاب سفال آشنا شدند. علاوه بر آن ظروف شیشهای بیش از پیش بهکارگرفته شدند. همچنین دانستههای پزشکی یونانی پس از فتح اعراب به سغد رسید.
نخستین کسانی که به جمعآوری داستانهای هندی پرداختند چه کسانی بودند؟ و داستانهای هندی در نقاسی سغدی چگونه به تصویر کشیده شدند؟
از تحقیقات چنین نتیجهگیری شده است که سغدیان با منابع کتبی هند و ایران و یونان آشنایی و احتمالاً ترجمههای سغدی مجموعهی افسانهها را نیز در اختیار داشتند و از آنها بهعنوان الگو برای نقاشیهایشان استفاده میکردند. تصاویر افسانهها در هر دو اتاق پذیرایی به ویژگیهایی در صورت بیان هنری اشاره دارند، که شرط آن دانش بیننده دربارهی محتوا و مضمون نقاشیهاست. برای درک تصاویر یا به متن مربوط به آن یا به توضیحات اضافی نیاز است.
متن و تصویر با هم منجر به دست نوشتههای مصور میشوند. از سدهی ۱۰ و ۱۱ میلادی دستنوشتههای مصور افسانههای ازوپی و کلیله و دمنه شناخته شده است. بنابراین میتوان فرض کرد که سغدیان نیز چنین کدهایی را در اختیار داشتند. مینیاتورهایی از این قبیل دستنوشتهها میتوانند بهعنوان نمونه و الگو در نقاشی در پنجیکنت به کار رفته باشند. به این ترتیب میتوان صورتهای خاص بیان نقاشی را توضیح داد:
الف) از قلم افتادگی (افتادگی / حذف)
ب) خلاصه (تمرکز / تراکم)
ج) ترکیب (تلفیق)
مسئله این است که چگونه بیننده میتواند بدون دانستن داستان، نقاشی را درک کند. یک احتمال این است که شاید کتیبهای در پایین، کنار یا بالای نقاشی بوده است. این عمل از یونان تا هند شناخته شده بود و گسترش داشت. نقاشیهای پنجیکنت کتیبه ندارند بنابراین میتوان افسانه را به عنوان بازنمایی یک بالاد تفسیر کرد. با در نظر گرفتن این امر که تصاویر در اتاقهای پذیرایی رسمی کشف شدهاند، میتوانیم حدس بزنیم که آنها منظور خاصی را برآورده میکردند. شاید برای سرگرم کردن مهمانان به کار میرفتند. یک «راوی» داستان مربوط به تصاویر را تعریف میکرده، درست مثل یک بالاد. اصل و منشاء این نوع روایت احتمالاً در هند یافت میشود. این ژانر در سدههای ۷/۸ میلادی از آسیای مرکزی به چین رفت. در تون هوانگ بر روی ۲۸ طومار کاغذی، ۱۲ داستان از این قسم در دست است. سغدیان با این ژانر در ترکستان شرقی آشنا شدند و آن را بهعنوان نوع سرگرمی خود پذیرفتند.
روایت داستان (قصه، افسانه و غیره) یکی از محبوبترین انواع سرگرمی در فرهنگ ایرانی در پیش از اسلام و دوران اسلامی بود، در این باره نقل قول زیر از وزیر حسن ابن سهل (سده ۹ میلادی) چنین است:
«برتر از همهی این [مهارتها] دانش روایاتی است که مردم در مجامع اجتماعی خود به کار میبرند.»
ردیف تصاویر در نقاشی دیواری در اتاقهای پذیرایی گواه آن است که سغدیان برای این ژانر ارزش قائل بودند و از تصاویر به عنوان بالاد استفاده میکردند.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید