اسطوره‌ها در دل خشت‌های کهن

1404/8/13 ۱۲:۳۱

اسطوره‌ها در دل خشت‌های کهن

افسانه هفتواد و کرم خوش‌یمن او، پلی میان اسطوره و تاریخ بم و کرمان است؛ روایت کهن و جذابی که می‌تواند هم میراث فرهنگی را زنده کند و هم جاذبه‌ای تازه برای گردشگری شهر بسازد.

موقعیت مکانی افسانه هفتواد شاهنامه کجاست؟

تاریخ و افسانه همیشه در ایران دست به دست هم داده‌اند تا روایت‌ها را شکل دهند؛ در دل این روایت‌ها، گاه حقیقتی تاریخی پنهان شده و گاه اساطیر، واقعیت‌ها را به شکلی نمادین بازگو می‌کنند. یکی از این افسانه‌های کهن، داستان هفتواد و کرم خوش‌یمن او است که هم در شاهنامه فردوسی و هم در کتاب کارنامه اردشیر بابکان بازتاب یافته است.

این روایت نه تنها پیوندی مستحکم میان تاریخ و ادبیات ایجاد می‌کند، بلکه جغرافیا، معماری و زندگی اقتصادی مردم منطقه بم و کرمان را نیز به تصویر می‌کشد.

داستان هفتواد، با نشانه‌هایی از صنعت پارچه و ابریشم، زندگی اجتماعی و حتی نامگذاری‌های محلی، دریچه‌ای به گذشته این سرزمین است و نشان می‌دهد که چگونه اسطوره و واقعیت تاریخی می‌توانند همزمان در حافظه فرهنگی یک شهر زنده بمانند.

با بررسی این افسانه و بازتاب آن در منابع تاریخی و نظر کارشناسان میراث فرهنگی، می‌توان ارزش این روایت را نه تنها در ادبیات و تاریخ، بلکه در گردشگری فرهنگی و حفاظت از میراث ملموس و ناملموس منطقه نیز به تصویر کشید.

کرم هفتواد؛ روایت کهن و زنده در ادبیات و تاریخ ایران

حسین شهابی، استاد ادبیات دانشگاه آزاد کرمان می‌گوید: افسانه هفتواد، یکی از معروف‌ترین افسانه‌های ایرانی است که در شاهنامه و کارنامه اردشیر بابکان آمده و تفاسیر مختلفی از آن ارائه شده است. دکتر باستانی پاریزی نیز در آثار خود به این ماجرا اشاره کرده است.

او معتقد است که واژه هفتواد (در فارسی پهلوی: هپتن‌باد) به معنای «هفتمین پسر» یا «دارای هفت پسر» است.

این استاد ادبیات اظهار کرد: در اواخر دوران اشکانی و آغاز ساسانی، هفتواد در منطقه کجاران زندگی می‌کرد. او هفت پسر و دختر داشت که شغل‌شان ریسندگی بود و اقتصاد شهر بر پایه ابریشم شکل گرفته بود.

وی ادامه داد: روزی دختر هفتواد هنگام نخ‌ریسی، در سیبی کرمی یافت و آن را در دوک خود گذاشت. از همان روز، رونق اقتصادی خانواده افزایش یافت و کرم به تدریج بزرگ‌تر شد. هفتواد با ثروت و قدرتی که از این کرم به دست آورد، بر بخشی از شرق ایران مسلط شد و قلعه بم را نیز در اختیار گرفت. محل نگهداری کرم در ارگ بم، به نام «کُت کرم» در گویش محلی بم، «کُت» به معنی سوراخ یا خانه، مشهور است.

شهابی با بیان اینکه با رشد قدرت هفتواد، اردشیر بابکان برای سرکوب او لشکر کشید، اما دوبار شکست خورد، بیان کرد: سرانجام با حیله، در لباس بازرگانان وارد قلعه شد و کرم را با سرب گداخته کشت و هفتواد و فرزندانش را نیز از میان برداشت.

شهابی معتقد است: این نبرد نماد پیروزی ساسانیان بر بازماندگان اشکانیان است و در روایت‌های محلی ارتباط آن با ارگ بم و قلعه اردشیر همچنان زنده است.

‌جایی که کرم ترکید و بم نام گرفت

محسن قاسمی، عضو هیئت علمی دانشگاه بم، با نگاهی متفاوت، شواهد جغرافیایی و معماری را به نفع شهر بم توضیح داد و گفت: لشکر اردشیر میان دو رود مستقر شد که با موقعیت ارگ بم هم‌خوانی دارد. در بالای ارگ استخر و چاهی وجود دارد که با توصیف محل نگهداری کرم در شاهنامه مطابقت دارد. حتی نام محلی «کُت کرم»، به معنی خانه، این روایت را تایید می‌کند.

قاسمی عنوان کرد: توصیفات فردوسی از شهرهای کجاران و کلالان، با نام قدیمی بم (کوزران) هم‌آوایی دارد و روایت نخ‌ریسی دختر هفتواد با پیشینه تاریخی مردم بم، از جمله پرورش ابریشم و صنعت پارچه، همخوانی دارد.

او بیان کرد: در بم توت‌زارهای فراوان و پرورش کرم ابریشم وجود داشته و روستای اسپیکان دشت وسیعی از پنبه دارد که زنان و دختران برای جمع‌آوری آن به این منطقه می‌رفتند که درست مانند روایت شاهنامه است.

قاسمی همچنین یادآور شد: وقتی اردشیر بابکان کرم را با سرب گداخته کشت، کرم آنقدر باد کرد که ترکید و صدای مهیبی ایجاد شد؛ از آن پس نام شهر به «بم» تغییر یافت. ردپای اسطوره در نامگذاری‌های شهری نیز دیده می‌شود؛ میدان و خیابان بهمن، محوری با نام هفتواد و خانواده‌هایی با نام فرامرزی که خود را نسل فرامرز می‌دانند.

افسانه هفتواد و کرم خوش‌یمن، نشان‌دهنده پیوندی میان تاریخ، اسطوره و فرهنگ مردم بم و کرمان است. حفظ و کاوش قلعه‌ها، بهره‌گیری از روایت‌های تاریخی و اسطوره‌ای و ایجاد فرصت‌های گردشگری فرهنگی، می‌تواند هم جاذبه تاریخی و آموزشی برای بازدیدکنندگان ایجاد کند و هم هویت فرهنگی منطقه را زنده نگاه دارد.

با وجود پیشینه غنی و روایت‌های متنوع، افسانه هفتواد هنوز آن‌چنان که باید در میان مردم، به‌ویژه نسل جوان، شناخته‌شده نیست این در حالی‌ست که چنین اسطوره‌هایی می‌توانند به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی و محلی ما، الهام‌بخش فعالیت‌های هنری و اجتماعی باشند.

شناخت و بازآفرینی این افسانه‌ها، نه‌تنها به زنده ماندن حافظه تاریخی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به رونق گردشگری فرهنگی نیز منجر شود.

شاید زمان آن رسیده باشد که در نام‌گذاری معابر، میادین و اجرای طرح‌هایی مانند دیوارنگاره‌ها، تابلوهای اطلاع‌رسانی یا برنامه‌های فرهنگی شهری از این ریشه‌های اسطوره‌ای بهره گرفته شود تا روایت‌هایی چون هفتواد، دوباره در ذهن مردم جان بگیرد.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: