1404/5/11 ۰۹:۲۷
وقتی قنات خشک میشد و مردم از آمدن آب نااُمید میشدند، کاری عجیب اما پُر از معنا میکردند؛ برای قنات، عروسی میگرفتند. در آیینی که ریشه در باورهای باستانی به الهه آب، آناهیتا، و ایزد باران، تیشتر داشت، زنی بیوه را بهعنوان «عروس قنات» انتخاب میکردند.
اندوه روانِ جهان
آناهید خزیر: در فرهنگ ایران باستان آب سرچشمه پاکی، آبادنی و شادمانی است. ارج نهادن به آب در نزد ایرانیان آن چنان زبانزد جهانیان بوده است که تاریخنگارانی چون هرودت (سده ۵ پیش از میلاد) چنین مینویسد: «ایرانیان در رود ادرار نمیکنند و در آن تف نمی کنند و دستهای آلوده خود را در آن نمیشویند. همچنین نمیتوانند ببینند که کسی آن را بیالاید.آنها رودها را محترم میدارند. همچنین استرابون جغرافیدان یونانی (سده نخست پیش از میلاد) میگوید: «ایرانیان در آب روان آب تنی نمیکنند و در آن لاشه و مردار نمیافکنند و به هیچ روی آلودن آن را روا نمیدارند»
هدر نرفتن آب هم در میان ایرانیان باستان ارزشمند بوده است به گونهای که با کندن کاریزها (قناتها) به این مهم دست مییافتند. این کاریزها آب را از پای کوهها به زمینهایی در چند ده کیلومتری میرسانند. این راهروها آب پرارزش را از گزند تبخیر یا فرورفتن در زمین نگاه میدارند. نگهداری و بازیابی این کاریزها نیازمند کارشناسان کار آزموده است. زندگی مردمان در ایران باستان به پاکی و روان بودن آب در این کاریزها وابسته بود. لایروبی این کاریزها هم بسیار ارزشمند که کارشناسان ویژه خود را داشت. در ایران باستان برای لایروبی طبیعی این کاریزها از سگ آبی بهره میبردند. تا آن اندازه جان این سگهای آبی ارزشمند بوده است.
که در وندیداد، فرگرد سیزدهم میخوانیم: «کسی که سگ آبی را بکشد، چنان خشکسالی پدید میآورد که چراگاهها را میخشکاند و از آن پس آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه، از آن سرزمین و از آن کشتزارها دور میشود.»
«بی بی زبیده»؛ معروفترین زنی که عروس قنات شد
عروسی قنات؛ آیینی ریشه در باورهای باستانی
وقتی قنات خشک میشد و مردم از آمدن آب نااُمید میشدند، کاری عجیب اما پُر از معنا میکردند؛ برای قنات، عروسی میگرفتند. در آیینی که ریشه در باورهای باستانی به الهه آب، آناهیتا، و ایزد باران، تیشتر داشت، زنی بیوه را بهعنوان «عروس قنات» انتخاب میکردند. او شب را با خوراکهایی خاص در کنار دهانه قنات میگذراند، چون میگفتند: قنات نر شده، باید زن بگیرد. از آن پس، زن دیگر ازدواج نمیکرد، او همسر قنات بود. سهمی از آب و محصول میگرفت و حتی گاهی «با قنات قهر میکرد» و روستا برای آشتیشان، نفقهاش را زیاد میکرد. باور داشتند این همخوابگی نمادین با آب، قنات را پرآب میکند. از گذشته، این رسم برای جلوگیری از کاهش آب قناتها اجرا میشده است. این آیین تنها به گلپایگان محدود نبوده، بلکه روایتهای مشابهی از یزد، خراسان جنوبی، کرمان، سیستان و نقاطی از قشم و هرمزگان هم گزارش شده و شکل اجرای آیین و نوع روایت محلی بسته به اقلیم و فرهنگ متفاوت بوده است.
اعتمادالسلطنه در این باره مینویسد: «قناتی در منطقه سامان واقع در استان چهارمحال و بختیاری با قنات نر است، اگر زن نداشته باشد، آبش خشک میشود؛ به این معنی، زنی را که شوهر ندارد، باید برایش عقد کرد؛ وگرنه آب قناتشان خشک خواهد شد. این زن باید دستکم ماهی یک بار نام «لقدمبه» وجود دارد. مردم این منطقه باور دارند که چون این تابستان و زمستان برهنه شود و در آب قنات فرورود. اگر این کار را انجام دهد، همیشه آبِ قنات جاری است و در غیر این صورت آبش خشک میشود.»
تیشتر بر اپوش پیروز میآید
مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» گاه در این کهنقصهها و آیینها، تمثیلی از تیشتر اساطیری برشمردهاند که به سه شکل مرد، گاو و اسب درمیآید تا با اپوش، دیو خشکسالی بجنگد. این عروسی نمادین احتمالاً دخالت آدمیان و مِهرها و عاطفهها و جانهای آنها در یک قصه از پیش نوشتهشده تاریخی- اسطورهای است تا به یاری تیشتر بیایند و اینچنین میشود که تیشتر بر اپوش پیروز میآید و بارانها را از دریا برداشته، در جام ابر یا دل زمین میریزد.
به باور علیاکبر حمیدی در نوشتار «آب، مایه حیات- حوزه رودخانه هیرمند سیستان» به پیروی از این افسانهپردازیها، شاید عروس آراسته برای آب قنات هم تاویل عامیانه روایتی از اسطوره اوشیدر باشد که در روایتهای اوستا در آب مقدس رها میشود تا سوشیانش، ناجی نمادین آیین زرتشت را آبستن کند، چنان که مردم بومی در پارهای سنتهای محلی، این عروس آبها را اوشیدر نام مینهند. قنات، البته چنان که پیشتر گفته شد، همیشه نیز نرینه، تیتشر و داماد سفره عقد نیست؛
جابر عناصری در کتاب «آب، آخشیج بنمایه آفرینش و گیاه تداومبخش حیات» میگوید: گاه شکلی دیگر از الهه فرشتهگون موکل آب است. زنی که مردم روستا یکی از جوانان برومند را با دستاری بر سر و جامههایی رنگین و با ساز و دهل و شادی به کنارش میبرند، عروسش میکنند و نقل و نبات میخورند و اینگونه بخشندگی زمین را انتظار میکشند. این بخشندگی، گاه چنان فراوان و زیباست که قناتها نمادی کوچک از دریا میشوند و ماهیانی زیبا و پرنقش در آبشان میچرخند و میخرامند که مردم مقدسشان میدانند و بر آناند کسی حق ندارد صیدشان کند، از آنرو چنان کاری بدشگون خواهد بود. ماهیان قنات، گویی پاسداران آباند در کویر، فرستادگان دریاها.
زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است
ایزدان نگاهبان آب، به نامهای آبان و اردویسور آناهیتا یاد شده است که اپامنپات یا بُرزایزد از دیگر یاران این ایزدان هستند. چم اپامنپات نبیرهی آبهاست. در پهلوی این ایزد را برز ایزد نیز مینامند. گاهی هم بهگونهی نپاتاپام دیده میشود و بیشتر با صفتهای رد بزرگوار، شهریار شیدور و تیزاسب همراه میآید. در ودا (نامهی دینی هندوان) نیز اپام نپات خدای آبهاست. در خرده اوستا نیایشی به نام «آب زور «یا «اردویسور نیایش» دیده میشود که خود بخشی از یسنای ۶۳ تا ۶۹ است (کهنترین سرودهای زرتشتی یا یسنا ۷۲ بخش یا هات دارد که گاتاها، سرودهای اشو زرتشت، بخشی از آن است)
نیایش «آب زور» با «اردویسور نیایش» درون مایهای اندیشیدنی دارد. درون مایهای که انسان مسوولیتپذیر را وامیدارد بیشتر بیاندیشد و بیشتر اندیشههای خود را به کردار در آورد. مزدا داده به همهی گیاهان مزدا داده به همهی ستودگان مادی و مینوی و به همهی فروهرهای پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند، درود و نیرو و آفرین پیشکش میشود و به سخنی دیگر سپاسداری از آنها بر زبان رانده میشود. واژهی اردوی سور آناهیتا از سه جز پدید آمده است جز نخست اردوی که نام رودی اسطورهای است. سور یا سورا به چم به معنی) نیرومند است. جز سوم آناهیتا به چم پاک و بی آلایش است. آناهیتا همان است که در پهلوی آناهیت و در فارسی ناهید شده است و نام ستارهی زهره نیز هم هست. از این رو اردوی سور آناهیتا به معنی رود پاک و بی آلایش است. اردویسور آناهیتا که بزرگی آن به اندازه آبهای روی زمین بزرگ است، پاکی را گسترش میدهد.
در بخش یازده بندهشن که درباره «بزرگ کرداری ایزدان مینوی» است، اینگونه آمده است: «هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از آب است… چنین گوید که همه نیکی چون ابر گران به گیتی آید» در فرگرد ۴۱ از ارداویرا فنامه آمده: «دُروند کسی است که چرک و نساء (مردار و پلیدی) به آب، آتش و زمین برد.»
اندیشه، گفتار و کردار بدِ انسانها: کمآبی و خشکسالی
شوربختانه در روزگار کنونی بسیار دیده میشود که فاضلاب کارخانهها، خانهها و… به رودخانهها و دریاها سرازیر میشود که آلودگی زیستبوم را به همراه دارد. اندوه آب، اندوه روانِ جهان، خشکسالی، تیرهروزی و بدروزگاری را به آدمیان پیشکش میکند. شگفت آنکه انسانها میپندارند که این همه کمآبی و خشکسالی در این روزگار بر پایه جبر طبیعت است! غافل از آنکه اگر از دید فرزانگی به داستان بنگریم، گونهای واکنش طبیعت است به اندیشه، گفتار و کردار بدِ انسانها که افسوس نه تنها آدمیان بلکه دیگر آفریدههای این کره خاکی را هم درگیر میکند.
در پی این گفتار و در نیایش آبزور به روشنی دیده میشود که آب پاک اردوی سور آناهیتا ویژهی این کسان بداندیشان بدگویان و… نیست. آب ما از آن بداندیش نیست. آب ما از آن بدگو نیست آب ما از آن بد کردار نیست. از آن بد دین نیست از آن کسی که دوست را بیازارد نیست. از آن کسی که همراهان را بیازارد نیست از آن کسی که کارکُن را بیازارد نیست. از آن کسی که خویشان را بیازارد نیست این آب نیک که بهترین آفریده ی مزدا است یاور کسی نیست که به جهان تباه نشدنی تباهی آورد. این آب نیک و بهترین آفریده ی مزدا یاور کسی نیست که به تن آفریدگان بی آزار آسیب برساند.
با این همه دروغ ریا دو رویی ستمکاری و بدی که در جای جای نیایش آبزور) جهان گسترش یافته است آیا در این سرزمینها آبهای نیک روان میشود؟! پاسخ منفی است. روشن نیست جهانیان چه زمانی به خود میآیند که گرفتار این آسیب نشوند؟ بیگمتن ایرانیان باستان در روزگار کیانیان، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به این بینش دست یافته بودند که با اندیشه، گفتار و کردار نیک و با این نیایش، نیرو و زور را به آبها پیشکش کنند تا روزگاری خوش، نیک، آباد و پرآب داشته باشند.
اردوی سور آناهیتا و طغیان کرانههای دریا
در این نیایش میخوانیم: که آب «اردویسور آناهیتا» یاور دزدان، راهزنان، آزاردهندگان، رشکورزان و ستمکاران هم نیست: «به آ نها که دزدند. آ نها که راهزنند. آنها که آدم کشند. آنها که آزاردهنده مردمان پاکند. آنها که جادوگرند. آنها که پنهان کنندهی نسایند. آنها که تنگ چشمند. آنها که دورو و ناپاکند. آنها که ستمکارند.
باید گفت که «اردوی سور آناهیتا» نمادی از همهی آبهای جهان است. استاد پورداود یادآور میشود. آن طوری که این رود در اوستا تعریف شده است. باید آن را یک آب مینوی تصور نمود. چه آن رودی است به بزرگی تمام آبهای روی زمین که از فراز کوه هکر به دریای فراخکرت فرو ریزد. اقیانوس را به جوش و خروش در آورد. رودی است که در زمستان و تابستان یکسان روان است».
اردوی سور آناهیتا بسیار بزرگ و در همه جا زبانزد است و به اندازهی آبهایی که روی این زمین روان است بزرگ است، پرتوانی که از کوه هوکئیریات به دریای واروکش میریزد. هنگامی که اردوی سور آناهیتا به سوی دریای واروکش روان میشود. کرانههای آن دریا طغیان میکند. سراسر بخشهای درون آن میجوشد. اردوی سور آناهیتا که دارای هزارها دریاچه و هزارها نهر است که هر یک از این دریاچه و نهرها به اندازهی چهل روز راه هست برای کسی که با اسب راهواری براند»
* معروفترین عروسی که زن قنات شد و تصویر او هم موجود است، زن بیوهای به نام «بی بی زبیده» که به زنعمو زبیده بین اهالی شهرت داشت در دهه ۵۰ بود که به عقد یکی از قناتها درآمد. وی به ازدواج قنات روستای علیم آباد اراک درآمد. زمانی که آب این قنات کم و نیمه خشک شد اهالی تصمیم گرفتند برای آن زن بگیرند. جالب اینجاست که با عروسی بی بی زبیده با قنات واقعاً آب قنات افزایش یافت و محبوبیت بی بی را بین مردم بالا برد.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید