1404/4/16 ۱۰:۰۵
نتایج پژوهشی با عنوان «بررسی سیاسی نهضت عاشورا از دیدگاه مستشرقان آلمان و انگلیس» منتشر شده در فصلنامه «مطالعات تاریخی جهان اسلام» نشان میدهد مستشرقان موفق شدهاند نهضت کربلا را از منظر سیاسی، اجتماعی تجزیه و تحلیل و تأثیرات معنوی آن را هرچند اندک درک کنند. از نکات و پیامدهای مثبت این مطالعات، معرفی آثار فراوان درباره واقعه عاشورا و لزوم بازشناسی هویت شیعی است.
هدف این پژوهش که توسط سیدمحسن شیخ الاسلامی، امیرتیمور رفیعی و سیدحسن قریشی کرین انجام شده است، بررسی تطبیقی مواضع سیاسی مستشرقان آلمانی و انگلیسی درباره واقعه عاشورا و تحلیل بنیانهای فکری و رویکردهای عملی آنهاست. در این تحقیق، با رویکردی تحلیلی و تبیینی تلاش شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که مستشرقان آلمانی و انگلیسی چگونه از منظر سیاسی به واقعه کربلا نگریستهاند و تا چه اندازه تحلیلهای آنان بر پایههای فکری عمیق استوار بوده است.
فرضیه اصلی تحقیق بر این نکته تأکید دارد که بسیاری از این مستشرقان، با وجود سابقه پژوهشی گسترده و بهرهمندی از مراکز و مؤسسات مطالعات اسلامی، تلاش کردهاند بُعد اعتقادی و معنوی نهضت کربلا را در سایه تحلیلهای صرفاً سیاسی و تاریخی قرار دهند.
یکی از مهمترین نقاط عطف در مطالعات تشیع در غرب، نشست معروف استراسبورگ در سال ۱۹۶۸ بود که در آن گروهی از اسلامشناسان اروپایی برای نخستینبار بهطور جدی و روشمند به بررسی تشیع دوازدهامامی پرداختند.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، توجه محققان غربی به مفاهیمی چون نقش عاشورا، محرم و صفر در ایجاد انگیزههای انقلابی و همچنین تبدیل اندیشه دینی به کنش سیاسی بیش از پیش افزایش یافت. برخی متفکران غربی مانند البرتو انایت نیز به این نتیجه رسیدند که قیام امام حسین (ع) نقطه آغاز چالش میان اسلام اصیل و حاکمیت فاسد اموی بود و این تقابل، از دین جدا نیست؛ بلکه در دل دین و عدالتخواهی اسلامی قرار دارد.
مستشرقان آلمانی که به مطالعه اسلام و بهویژه تشیع پرداختهاند، در مواجهه با واقعه عاشورا رویکردهای متفاوتی داشتهاند. تحلیلهای آنان اغلب با دیدگاههای سکولار، تاریخیگرایانه یا گاه شاعرانه همراه بوده است. در این بخش، دیدگاه چند تن از برجستهترین شرقشناسان آلمانی بررسی شده است:
۱. انگلبِرت کِمپفر (Engelbert Kaempfer) | ۱۶۵۱–۱۷۱۶
کِمپفر یکی از نخستین مستشرقانی بود که درباره عاشورا نوشت. او در مطالعات خود از منابع فارسی از جمله «مقتل الشهدا»ی ملا حسین کاشفی استفاده کرد. نگاه او توصیفی است و فاقد تحلیل عمیق تاریخی یا اعتقادی درباره اهداف قیام امام حسین (ع) است.
۲. فردیناند وُستنفلد (Ferdinand Wustenfeld) | ۱۸۰۸–۱۸۹۹
وستنفلد، خاورشناس و متخصص ادبیات عرب، با انتشار نسخهای از مقتل الحسین ابیمخنف، واقعه عاشورا را وارد مطالعات آکادمیک آلمانی کرد. هرچند کار او ارزشمند است، همچنان تحت تأثیر منابع اهل سنت و فاقد تحلیل عمیق درونی از فرهنگ شیعه است.
۳. تئودور نُلدِکه (Theodor Noldeke) | ۱۸۳۶–۱۹۳۰
نُلدِکه از مهمترین مستشرقان آلمانی است که در آثارش به قیام کربلا پرداخته است. او نگاه تاریخی دارد و امام حسین (ع) را با حضرت عیسی (ع) مقایسه میکند.
عملکرد مستشرقان آلمانی در مواجهه با واقعه عاشورا، هرچند گاه دقیق و مستند بود به دلیل نگاه بیرونی، غیردینی و اغلب سکولار، نتوانسته عمق اعتقادی و ایمانی این نهضت را بهدرستی درک و بازتاب دهد.
عملکرد مستشرقان انگلیسیزبان درباره واقعه عاشورا
مستشرقان انگلیسیزبان نیز مانند همتایان آلمانی خود، عمدتاً عاشورا را از منظر تاریخی، سیاسی یا جامعهشناختی بررسی کردهاند و از عمق معنوی و اعتقادی این نهضت فاصله گرفتهاند. مهمترین افراد بررسیشده در این بخش عبارتاند از:
دوایت دونالدسن (Dwight M. Donaldson) ۱۸۸۴ تا ۱۹۷۶
دونالدسن در کتاب معروف خود درباره مذهب شیعه (۱۹۳۳) تلاش کرده با استفاده از منابع تاریخی متعدد، از جمله منابع شیعی و سنی، به توصیف عاشورا بپردازد. با این حال تحلیل او، به دلیل عدم شناخت دقیق از مبانی کلامی شیعه، رویکردی صرفاً تاریخی و محدود به روایتهای اهل سنت دارد. او امام حسین (ع) را در چارچوب منازعه سیاسی تحلیل کرده و از وجوه الهی و اعتقادی نهضت عاشورا غافل مانده است.
ادوارد براون (Edward G. Browne) ۱۸۶۲ تا ۱۹۲۶
براون در آثار خود، بهویژه تاریخ ادبیات ایران، به تأثیر عاشورا در شکلگیری احساسات جمعی، شور اجتماعی و حرکتهای ضد استبدادی در ایران اشاره کرده است. او عاشورا را رخدادی عاطفی، تأثیرگذار و نمادین در تاریخ ایران میداند که روحیه فداکاری، مقاومت و اعتراض را در میان شیعیان تقویت کرده است.
مستشرقان انگلیسیزبان، هرچند به اهمیت اجتماعی و تاریخی عاشورا توجه کردهاند، بهطور کلی در تحلیلهای خود بُعد معنوی و الهی قیام امام حسین (ع) را نادیده گرفتهاند. بیشتر عاشورا را واکنشی سیاسی یا اجتماعی تلقی کردهاند و در شناخت عناصر کلامی و عرفانی نهضت، دچار ضعف و برداشتهای سطحی بودهاند.
ماربین در کتاب «سیاست اسلام» در خصوص حادثه عظیم کربلا مینویسد: رفتار امام حسین (ع) هنگامی که برای مبارزه با یزید از مکه خارج شد، رفتار مردی است که دارای عالیترین عواطف انسانی است. حسین (ع) ایمان داشت موضوعی که از آن دفاع میکند هرگز از دلها محو نخواهد شد و ثمره نیکی به بار خواهد آورد و فداکاری و از جان گذشتگی اش، تنها راه جدا ساختن کسانی است که هادیان اسلام خواهند بود (انکری، ۱۳۷۸ : ۲۶۰).
توماس کارلایل، اندیشمند انگلیسی، درباره نهضت کربلا مینویسد: «بهترین درسی که از واقعه کربلا میگیریم، این است که امام حسین (ع) و یاران وفادار ایشان، ایمانی استوار به خداوند داشتند. آنان با عمل خویش نشان دادند در تقابل حق و باطل، تفوق عددی اهمیت ندارد. پیروی از امام حسین (ع) با وجود اقلیتی اندک، موجب شگفتی من است» (زوارق موسوی، ۱۳۹۲: ۳۱۷؛ ماجراجو، ۱۳۸۳: ۱۸۶).
عدم درک کامل بُعد الهی قیام امام حسین (ع) از سوی بسیاری از شرقشناسان، هرگز نتوانسته رویکرد مبتنی بر تفکر اعتقادی، حماسی و تمدنساز آن حضرت را تحتالشعاع قرار دهد. برعکس، در عصر حاضر، گرایش برخی خاورشناسان به مفاهیم مکتب تشیع و آموزههای امام حسین (ع) را میتوان نشانهای از نفوذ تدریجی و عمیق معنای عاشورا در گفتمان جهانی دانست؛ امری که مصداق حدیث مشهور پیامبر اکرم (ص) نیز هست: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» «بیگمان برای شهادت حسین (ع)، حرارت و شوری در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نخواهد شد» (بروجردی، ۱۴۲۲ق، ج ۱۲: ص ۵۵۶).
چند نقیصه در مورد عملکرد مستشرقان نسبت به واقعه عاشورا
رویکرد سیاسی مستشرقان کشورهای آلمان و انگلیس درباره نهضت عاشورا، نسبت به دیگر خاورشناسان غربی، از عمق و بصیرت بیشتری برخوردار است. شرقشناسان برجستهای را که واقعه عاشورا را تجزیه و تحلیل کردهاند، میتوان به سه گروه، مستبصر، محقق عام و مأموران تخریب دستهبندی کرد که متأسفانه بلندگوهای تبلیغاتی، بیشتر در دست گروه سوم بوده است.
چند نقیصه در مورد عملکرد مستشرقان نسبت به واقعه عاشورا وجود دارد: اول اینکه مستشرقان عمدتاً اسناد را نقد نمیکنند و فقط به متون و محتوا توجه دارند. دوم کمتر به منابع اصیل شیعه تکیه کردهاند و سوم اینکه وقتی پیشفرضی را مطرح میکنند، فقط به دنبال اثبات آن ادعا هستند، نه حقیقت واقع. متأسفانه، پژوهشگران مسلمان و شیعه در دوران اخیر، مقابل موج علمی، سیاسی مستشرقان، موضعی واحد نداشتهاند؛ گروهی، به پذیرش مطلق کردن نهادند، گروهی دیگر، به انکار مطلق و گروه سوم، به رویکردی منطقی و انتقادی روی آوردهاند که باعث شده تا امروز دیدگاه منسجمی شکل نگیرد.
نکته قابل تأمل این است که شرقشناسی از نیمه دوم قرن بیستم، به یک حرکت علمی تبدیل شده و مستشرقان موفق شدهاند نهضت کربلا را از منظر سیاسی اجتماعی تجزیه و تحلیل و تأثیرات معنوی آن را هرچند اندک درک کنند. از نکات و پیامدهای مثبت این مطالعات، معرفی آثار فراوان درباره واقعه عاشورا، لزوم بازشناسی هویت شیعی، آزمون روشهای جدید و علمی در تحقیقات عاشورایی و ایجاد دیدگاهها و اندیشههای نو درباره امام حسین (ع) و مکتبشان است.
در انتها باید گفت شاید مناسبترین راهبرد برای جلوگیری از انحراف و کجاندیشی مستشرقان، انتشار کتاب و رسالههای علمی به زبان های دیگر، نقد دقیق و علمی آثار آنها، مشارکت فعال در کنگرهها و سمینارها، مبارزه با جریان غلو و برجسته کردن نقاط مثبت مستشرقان باشد.
منابع
انکری، گابریل (۱۳۷۸). علی و حسین، دو قهرمان اسلام. ترجمه: فروغ شهاب. تهران: ارمغان.
بروجردی، حسین (۱۴۲۲). جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲. ترجمه: مهدی حسینیان قمی. قم: مهر.
زوارق موسوی، داوود (۱۳۹۲). واقعه عاشورا از دیدگاه مستشرقان. تهران: مصباح الهدی.
ماجراجو، محسن و دیگران (۱۳۸۳). نینوا و انتظار تأملی نو. تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عج).
منبع: ایرنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید