آبادان از دارسی تا مصدق

1393/12/27 ۰۹:۳۹

آبادان از دارسی تا مصدق

آبادان حداقل از دو نقطه نظر با دیگر شهرهای ایران تفاوت دارد؛ اول اینكه انتخاب آبادان برای ساخت بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان (در زمان خود) كه باعث شكل‌گیری و گسترش شهر آبادان شد، بیش ازاینكه با منافع و مصالح اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نیازهای منطقه‌ای و ملی ایران منطبق باشد، بیشتر با سیاست‌ها و نیاز‌های شركت نفت انگلستان همخوانی داشته است. دوم اینكه شكل‌گیری بافت شهری آبادان با طراحی و ساخت سه محله كاملا مجزا و بسته براساس ملیت، شغل و درجه اجتماعی، با نگاهی استعماری و تبعیض‌آمیز در اطراف پالایشگاه شروع می‌شود. این نحوه شكل‌گیری شهر در ایران حداقل در دوران معاصر سابقه نداشته است.

 

به بهانه سالروز ملی شدن صنعت نفت

  بهروز بیات‌سرمدی:  آبادان حداقل از دو نقطه نظر با دیگر شهرهای ایران تفاوت دارد؛ اول اینكه انتخاب آبادان برای ساخت بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان (در زمان خود) كه باعث شكل‌گیری و گسترش شهر آبادان شد، بیش ازاینكه با منافع و مصالح اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نیازهای منطقه‌ای و ملی ایران منطبق باشد، بیشتر با سیاست‌ها و نیاز‌های شركت نفت انگلستان همخوانی داشته است. دوم اینكه شكل‌گیری بافت شهری آبادان با طراحی و ساخت سه محله كاملا مجزا و بسته براساس ملیت، شغل و درجه اجتماعی، با نگاهی استعماری و تبعیض‌آمیز در اطراف پالایشگاه شروع می‌شود. این نحوه شكل‌گیری شهر در ایران حداقل در دوران معاصر سابقه نداشته است.

آبادان تا قبل از ملی شدن نفت با مدیریت مدیران انگلیسی كه در محله بریم (یكی ازسه محله مجزاوبسته آغازین) زندگی می‌كردند و همگی ملیت انگلیسی داشتند، اداره می‌شد. با ورود موتور‌های درون سوز كه در اوایل قرن بیستم به بازار آمده بود و همچنین تغییر سیاست كشور انگلستان در استفاده انرژی، از زغال سنگ به سوخت فسیلی، تقاضا برای نفت تصفیه شده مثل بنزین و نفت سفید هر روز بیشتر می‌شد و همین امرباعث تشویق آنها به استخراج هر چه بیشتر نفت خام و افزایش تولیدات پالایشگاه می‌شد. با افزایش تولید، شهر هم بزرگ‌تر می‌شد، به طوری كه جمعیت آن از ٤٠٠ نفر در سال ١٢٨٨ (١٩١٠) به ٢٢٠,٠٠٠ نفر در سال ١٣٣٤ (١٩٥٦) رسید، ولی از زمانی كه سیاست شركت نفت ایران- انگلیس تغییر كرد و صادرت نفت خام جای صادرات نفت تصفیه شده را گرفت، دوران توسعه شتابان شهر متوقف شد. جنگ تحمیلی نقطه پایانی بر زندگی آبادان گذاشت به طوری كه یك سال بعد از جنگ آبادان فقط شش نفر (غیربومی) ساكن داشته است. اهالی آبادان كه اكثرا وابسته به شركت نفت بودند و از نقاط مختلف ایران و درجست‌وجوی كار به آبادان مهاجرت كرده و در آنجا ساكن شده بودند، با شروع جنگ برای بار دوم، به‌جز اهالی بومی، مجبور به یك مهاجرت

نا خواسته به شهر‌ها و كشور‌های دیگر شدند. البته بعد از اتمام جنگ آبادان تولدی دوباره داشته است.

 

سه قرارداد اولیه نفتی انگلیسی‌ها با ایران

١-قرارداد اول «رویتر»

این قرارداد را «بارون ون رویتر» درتاریخ ١٢٥٠ (١٨٧٢) با ناصرالدین‌شاه، شاه وقت ایران می‌بندد. محتوای این قرارداد نشانه نفوذ سیاسی زیاد دولت انگلستان بر دربار و دستگاه حكومتی وقت ایران است. برای مثال ماده ١١ این قرارداد اجازه انحصاری بهره‌برداری از كلیه معادن رو و زیر زمین به جز معادن طلا و فلزات قیمتی در همه سرزمین ایران را به طرف قرارداد واگذار می‌كند. برای طلا و فلزات قیمتی باید قرارداد دیگری بسته شود. رضایت معارضین احتمالی و مالكین زمین‌هایی كه در آنها معدنی از طرف شركت كشف شده باشد بعهده دولت ایران است. از سود خالص بهره‌برداری معادن معادل ١٥درصد به دولت ایران تعلق می‌گیرد.

آقای «لرد كورسن»( Lord Cursen )وزیر امور خارجه وقت انگلیس و فرماندار انگلیس در هند، درباره این قرارداد می‌گوید: این یك امر بی‌سابقه‌ای است كه نمی‌توان تصور كرد دولتی علاوه بر اجازه بهره‌برداری از كلیه معادن، ساخت كانال‌های آبرسانی و آبخیزداری، احداث جاده و خطوط انتقال نفت و خطوط تلگراف و احداث «بانك ملی» را به یك شركت خارجی واگذار كند. این قرارداد از مارس ١٢٥٢ (١٨٧٤) به مدت ٢٠ سال ادامه خواهد داشت. قابل ذكر است برای كشوری كه عمده فعالیت اقتصادی‌اش كشاورزی است، واگذاری مدیریت كانال‌های آبرسانی می‌تواند تعطیلی كشاورزی را به دنبال داشته باشد. این قرارداد در اثر فشارهای روسیه تزاری، پس از ١٥ ماه لغو می‌شود.

٢-قرارداد دوم «رویتر»

«رویتر» باردیگردر سال ١٢٦٧ (١٨٨٩) طی قرارداد جدیدی همان امتیازهای قرارداد اول را كسب می‌كند ولی به جای بانك ملی، اجازه تاسیس «بانك شاهنشاهی» ایران را می‌گیرد. این بانك مبلغ ٤٠,٠٠٠ لیره استرلینگ به دولت ایران وام می‌دهد. سهم ایران از سود خالص از ١٥درصد به ١٦درصد ارتقا پیدا می‌كند و در صورتی كه طی ١٠ سال شركت موفق به راه‌اندازی و بهره‌برداری نشود، قرارداد ملغی می‌شود.

شركت اقدام به حفر دو چاه می‌كند كه هیچكدام موفقیت‌آمیز نیست و در نتیجه قرارداد قبل از موعد ملغی می‌شود.

٣-قرارداد «ویلیام دارسی»

«ویلیام دارسی» طی قراردادی درسال ١٢٧٩ (١٩٠١) موفق به كسب امتیاز بهره‌برداری انحصاری اكتشاف، استخراج، حمل و فروش نفت و گاز و قیر در سرتاسر كشور ایران به جز پنج استان مجاور روسیه تزاری می‌شود. در مقابل ایران ٤٠,٠٠٠ لیره استرلینگ در ابتدا دریافت كرده و ١٦درصد از سود خالص شركت هم دریافت خواهد كرد. دارسی شروع به تحقیقات زمین‌شناسی می‌كند و منطقه‌ای به‌نام «كفا سرخ» در نزدیكی اهواز شناسایی می‌شود. در سال ١٢٨٠ (١٩٠٢) حفاری در این منطقه شروع می‌شود و همزمان «دارسی» نخستین شركت نفتی خود را هم تشكیل می‌دهد. در سال ١٢٨٢ (١٩٠٤) حفاری به نفت می‌رسد ولی مقدار آن در حدی نیست كه احداث خط لوله تا خلیج فارس را توجیه كند. در پی چند تجربه ناموفق دیگر شركت با كمبود سرمایه روبه‌رو می‌شود به طوری كه در سال ١٢٨٥ (١٩٠٧) زمزمه قطع عملیات به گوش می‌رسد. بالاخره در سال ١٢٨٦ (١٩٠٨) چاه مسجد سلیمان به نفت می‌رسد و خبر از منابع عظیم نفتی می‌دهد. یك سال بعد از كشف منابع عظیم نفت مسجد سلیمان، در سال ١٢٨٧ (١٩٠٩) ساخت پالایشگاه نفت آبادان شروع می‌شود. شركت نفتی ایران- انگلیس به جای شركت نفتی «دارسی» با سرمایه اولیه دو میلیون لیره دولت انگلستان در سال ١٢٨٨ (١٩١٠) تشكیل می‌شود و كلیه حقوق قرارداد «دارسی» به این شركت جدید منتقل می‌شود. در سال ١٢٩٠ (١٩١٢) ساخت پالایشگاه به اتمام می‌رسد و شروع به بهره‌برداری می‌كند. احتیاج روزافزون انگلستان به تولیدات پالایشگاه با سرمایه اولیه برآورده نمی‌شود. و لذا پارلمان انگلستان در سال ١٢٩١ (١٩١٣) دو برابر كردن سرمایه را تصویب می‌كند و دولت انگلیس كنترل كامل شركت را به دست می‌گیرد. «سروینستون چرچیل» در كتاب بحران جهان در مورد شركت ایران- انگلیس می‌نویسد: سود حاصل از سرمایه‌گذاری در شركت ایران-انگلیس به قرار ذیل است:

١-‌ ارزش سهام شركت در سرمایه‌گذاری ٢,٢٠٠,٠٠ لیره‌ای انگلستان در شركت هم‌اكنون به ٦,٠٠٠,٠٠٠ افزایش یافته است.

٢-‌ سود حاصل برای دولت انگلیس از مالیات بر واردات نفت تصفیه شده.

٣-‌ سود حاصل برای دولت انگلیس از تفاوت قیمت خرید و فروش نفت و مشتقات آن

٤-‌ تولید و عرضه نفت ارزان ایران باعث سقوط قیمت نفت در سایر حوزه‌ها شده و برآورد می‌شود سود سالانه شركت از این قرارداد بالغ بر ٤٠,٠٠٠,٠٠٠ لیره استرلینك بشود.

 

انتخاب جزیره آبادان

سیاست نفتی شركت نفت انگلیس در آن زمان، تصفیه نفت در كشور مبدا و سپس صدور آن به كشور مقصد بود. دلیل این سیاستگذاری این بود كه تكنولوژی وعلوم پتروشیمی هنوز در آن زمان آنقدر پیشرفت نكرده بود كه بتواند از تمامی نفت خام استفاده كند و آنچه پس ازگرفتن بنزین و نفت سفید از نفت خام باقی می‌ماند زاید تلقی می‌شد و حمل آن تا كشور مقصد مقرون به صرفه تلقی نمی‌شد و این موضوع نیز ساخت پالایشگاه در مبدا را توجیه می‌كرد. پس از كشف منابع عظیم نفتی مسجد سلیمان شركت نفت انگلیس در فكر انتخاب محلی مناسب برای ساخت پالایشگاه بود. انتخاب آبادان عمدتا به دو دلیل اقتصادی- عملی و استراتژیك بوده است.

دلیل اقتصادی- عملی انتخاب آبادان، موقعیت جغرافیایی جزیره است. این جزیره در منتهی الیه خلیج فارس و بین دو رودخانه آب شیرین اروندرود (شط العرب) و رودخانه بهمنشیر (ادامه كارون) قرار گرفته است. رودخانه بهمنشیر كه در شمال شرقی جزیره جریان دارد تا خرمشهر و از آنجا از طریق كارون تا اهواز یعنی میانه راه آبادان به مسجد سلیمان قابل كشتیرانی سبك است و یك راه ارتباط آبی بین این سه شهر محسوب می‌شود. ازاین مسیر بیشتر برای ارسال تجهیزات و نیاز‌های حفاری و ملزومات احداث خطوط لوله‌گذاری و حمل آنها تا اهواز استفاده می‌شده است. در جنوب غرب جزیره رودخانه اروند رود (شط العرب) جریان دارد كه تا خلیج فارس ٥٣ كیلومتر فاصله دارد. این رودخانه قابل كشتیرانی سنگین تا ١٦,٠٠٠ تن و برای حمل ماشین‌آلات، مصالح و مواد مورد نیاز پالایشگاه و صدور تولیدات پالایشگاه به كشورهای مقصد استفاده می‌شده است. آب شیرین كه مورد نیازپالایشگاه است كاملا در دسترس بوده است. دلیل استراتژیك و نظامی- امنیتی هم اولا موقعیت ایزوله بودن جزیره است كه دفاع از آن را راحت‌تر می‌كرده است و ثانیا راه ارتباطی مناسب و دسترسی راحت ناوهای جنگی انگلیس درصورت لزوم ازخلیج فارس به جزیره از طریق اروندرود امنیت جزیره را تامین می‌كرده است. نیروهای انگلیسی از مدت‌ها قبل در خلیج فارس پایگاه نظامی و دریایی داشته و مستقر بوده‌اند.

 مسلما احداث بزرگ‌ترین پالایشگاه كشور (بلكه جهان) در كنار مرزهای مساله‌داری كه می‌توانست در آینده مشكل‌آفرین باشد، انتخابی درست و راهبردی برای مصالح ملی و كشور نبوده و فقط منافع شركت‌های نفتی انگلیسی مد نظر بوده است. جنگ تحمیلی میزان آسیب‌پذیری این پالایشگاه وشهری كه دراطراف آن شكل گرفته بود را اثبات كرد و در مراحل اولیه جنگ نه تنها پالایشگاه كه شهر و زیرساخت‌های آن نیز تا حدود زیادی تخریب و از بین رفت.

توسعه همه‌جانبه شهر آبادان از نظر اقتصادی، كالبدی، فرهنگی و غیره، رابطه تنگاتنگی با پالایشگاه و شركت نفت داشت. زیرا اغلب ساكنین اولیه شهر یا كارگران و كارمندان مستقیم شركت بودند یا رابطه‌ای غیر مستقیم با آن داشتند. با رشد تولیدات پالایشگاه و نیاز روز افزون به نیروی كار، افراد زیادی از اقصی نقاط ایران و در جست‌وجوی كار به این شهر مهاجرت می‌كنند و محلات جدیدی شكل می‌گیرند. این محلات كه نسبتا مستقل از پالایشگاه رشد می‌كنند، به مرور مستقل‌تر شده و به مركز تجاری و حرفه‌ای شهر تبدیل و روز به روز بزرگ‌تر می‌شوند.

 

شهر و پالایشگاه

آبادان توسعه خود را با ساخت پالایشگاه در سال ١٩٠٩ در جزیره آبادان كه در آن زمان جمعیت كمی داشت آغاز كرد. محل پالایشگاه را بین دو دهكده بریم و باورده انتخاب می‌كنند. این محل در كمترین عرض جزیره یعنی كمترین فاصله بین دو رودخانه كارون و اروندرود قرار دارد و می‌تواند از دو سمت به دو رودخانه دسترسی داشته باشد.

همزمان با شروع به‌كار پالایشگاه، كار احداث خط لوله نفت آبادان- مسجد سلیمان و همچنین ساخت اسكله در ساحل اروند رود برای پهلو‌گیری كشتی‌هایی تا ١٦٠٠٠ تن نیز باتمام می‌رسد.

آبادان از زمان آغاز شد یعنی شروع به‌كار پالایشگاه و شكل‌گیری شهر تا به امروز چهار دوره تاریخی را ازسرگذرانده و در این دوره‌ها رشد‌های متفاوتی را تجربه كرده است. ١-دوره اول از سال ١٩١٢ تا ١٩٣٣ یعنی از زمان بهره‌برداری تا تقریبا اواسط دوران رضاشاه معروف به قرارداد اول «ویلیام دارسی». ٢- دوره دوم تمدید قرارداد «دارسی» از سال١٣١٢ (١٩٣٣) تا ملی شدن نفت یعنی ٢٩ اسفند ١٣٢٩ (١٩٥١) معروف به قرارداد دوم. ٣- دوره سوم پس از كودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ (١٩ آگوست ١٩٥٣) تا جنگ تحمیلی. ٤- دوره چهارم بعد از جنگ تحمیلی تا به امروز.

این نوشته فقط به دو دوره اول و دوم كه شهر آبادان بیشترین رشد خود را داشته می‌پردازد.

 

دوره اول

در این دوره سه محله مجزا و بسته در اطراف پالایشگاه ساخته می‌شود. این محله‌ها كه از مدل باغ شهرهای انگلیسی الگو‌برداری و طراحی شده‌اند و از استانداردهای متفاوتی برخوردارند از طرف شركت نفت انگلیس ساخته می‌شوند. این سه محله در اطراف پالایشگاه عبارتنداز «بریم» برای مدیران، «باورده» برای كارمندان و «بهمنشیر» برای كارگران. البته محله‌های دیگری كه مستقل از شركت نفت هستند نیز به موازات این محله‌ها شروع به رشد می‌كنند. مثل آبادان-شهر كه از گسترش دهكده باورده شكل می‌گیرد و بعدا احمدآباد. این محله‌ها در آینده با افزایش تولیدات پالایشگاه با رشد بیشتری گسترش پیدا می‌كنند.

 

دوره دوم ،تمدید قرارداد نفتی دارسی

انتشار بیلان مالی شركت نفت ایران و انگلیس در سال ١٩٣١ و سهم اندك ایران از درآمد شركت (٣٠٧,٠٠٠ لیره استرلینگ) كه به علت بحران اقتصاد جهانی و افت تولیدات و صادرات شركت نفت بوده، نارضایتی رضاشاه را برمی‌انگیزد به‌طوری كه گفته می‌شود كه او قرارداد دارسی را پاره كرده و در شومینه می‌اندازد. این در حالی است كه سهم ایران در سال قبل از آن خیلی بیشتر از سهم آن سال بوده است (سهم سال ١٣١١ (١٩٣٢) بالغ بر١,٢٢٨,٠٠٠ لیره استرلینگ بوده است) . چون به تقاضای تجدید نظر ایران در قرارداد نفتی فیمابین از طرف مدیران انگلیسی شركت ترتیب اثری داده نمی‌شود، در سال ١٣١١ (١٩٣٢) مجلس شورای ملی ایران قرارداد دارسی را یكطرفه ملغی اعلام می‌كند. با پا در میانی سازمان تازه تاسیس جامعه ملل مذاكراتی برای حل وفصل موضوع در تهران بین مدیران شركت و مقامات ایران صورت می‌گیرد كه حاصلی دربرندارد. اوضاع بد اقتصادی ایران از یك طرف و تهد ید انگلیسی‌ها به شكایت از ایران به جامعه ملل و تقاضای غرامت  و  وابستگی خود رضا شاه به انگلیسی‌ها از طرف دیگر، باعث می‌شود كه در دقیقه نود رضاشاه رییس هیات انگلیسی را به حضور می‌خواند ودر كمتر از یك ساعت تمدید قرارداد دارسی تنظیم و منعقد می‌شود. ٧ خرداد ١٣١٢ (٢٨ مه١٩٣٣).

دلایل و تاثیرات این قرارداد جدید را این گونه می‌توان دید:

١-‌ مبارزات ضدانگلیسی قشرهایی از ملت ایران مثل بازاری‌ها و خرده‌بورژوازی شهری و كارگران و به خصوص كارگران شركت نفت كه در اعتصاب سراسری خود خواهان لغو قرارداد دارسی بودند.

٢-‌ تثبیت قدرت مطلقه رضاشاه در قالب یك دیكتاتوری تمام‌عیار با تمایلات ملی‌گرایانه كه توانسته بود با سركوب حكومت‌های خودخوانده در چند نقطه از ایران، تثبیت تمامیت ارضی ایران و حاكمیت خود بر آن را به دست آورد. همچنین تمایل او به قدرت رو‌به‌ رشد هیتلر و آلمان‌‌ها كه هیچگاه در هیچ جنگی علیه ایران شركت نكرده و به علت قرابت نژادی همیشه رفتار بهتری نسبت به انگلیس‌های استعمارگر با ایرانی‌ها داشته‌اند.

٣-‌ مهم‌ترین قسمت برای انگلیسی‌ها مدت قرارداد بود كه با این قرارداد جدید به مدت ٣٢ سال دیگر ادامه پیدا می‌كرد.

نكته مهم دیگر این بود كه قرارداد جدید این‌بار بین دو دولت، یعنی دولت ایران (كه ١٠ ژانویه ١٩٢٠ به عنوان یك كشور مستقل در جامعه ملل پذیرفته شده بود) و دولت انگلستان كه مالك ٥٦درصد سهام شركت نفت ایران- انگلیس بود بسته می‌شود. لغو یك‌طرفه این قرارداد می‌تواند مشكلات و تبعات بیشتری برای ایران به دنبال داشته باشد. قرارداد قبلی بین دولت ایران و یك شركت خصوصی نفتی انگلیس بود كه لغو یكطرفه آن از طرف مجلس تبعات كمتری داشت. اگرچه بعد از كودتای ٢٨ مرداد این غرامت را در قرارداد بعدی منظور و دریافت كردند.

مزایای این قرارداد جدید برای ایران به شرح ذیل بود: سالانه ٢٢٥,٠٠٠-٣٠٠,٠٠٠ لیره استرلینگ بابت مالیات استخراج نفت به ایران پرداخت می‌شد. بابت هر تن صادرات محصولات پالایشگاه مبلغ چهار شیلینگ به ایران تعلق می‌گرفت و علاوه بر اینها ٢٠درصد از درآمد خالص شركت نفت ایران و انگلیس هم سهم ایران بود. همچنین شركت تعهد كرد كه بابت آموزش كارگران تازه وارد سالانه مبلغ ١٠,٠٠٠لیره استرلینگ هزینه كند. (این بند آنچنان كه باید هیچگاه عملی نشد.)

یكی دیگر از بندهای این قرارداد مساله فروش بنزین و نفت سفید به ایران بود. تا قبل از این قرارداد بنزین و نفت سفیدی كه شركت نفت به ایران می‌فروختند به قدری گران بود كه ایرانی‌ها ترجیح می‌دادند نفت سفید و بنزین را از روسیه وارد كنند. بنزین ایران گران‌تر از بنزین در انگلستان بود. در قرارداد جدید مبنای قیمت را قیمت محصولات نفتی در خلیج مكزیك و كشور رومانی قرار دادند و ٢٥درصد تخفیف به مصارف دولتی و ١٥درصد برای عموم در نظر گرفتند. شاید آنها با سود كلانی كه از نفت ایران كسب می‌كردند باید حداقل به همان قیمت تمام شده نفت را به ایران می‌دادند و برای احداث یك خط لوله تا تهران همكاری و كمك می‌كردند در صورتی كه هیچ كدام از این كار‌ها را نكردند و با احداث خط لوله تا تهران مخالفت كرده، نفت را تا مدت‌ها با كامیون به تهران حمل می‌كردند.

موضوع مهم دیگری كه در این قرارداد جدید بود مساله مالكیت بود. در قرارداد قبلی، پس از انقضای مدت قرارداد كلیه مایملك شركت نفت ایران- انگلیس چه در ایران و چه در خارج از ایران به ایران تعلق پیدا می‌كرد. این مساله باعث شده بود كه شركت نفت ایران و انگلیس رغبتی به سرمایه‌گذاری دیگری در قالب پالایشگاه یا غیره در خارج از ایران نداشته باشد زیرا كه آن هم طبق قرارداد به ایران تعلق پیدا می‌كرد. در قرارداد جدید فقط مایملك شركت نفت در داخل ایران پس از اتمام مدت قرارداد به ایران تعلق پیدا می‌كرد و بیرون از ایران منحصرا متعلق به شركت بوده و ایران سهمی از آن نداشت. همین مساله و تمایل شركت نفت ایران- انگلیس به عدم پرداخت مالیات صادرات نفت به ایران (چهار شیلینگ برای هر تن) شركت نفت ایران- انگلیس را ترغیب كرد كه با سود حاصله از ایران، در خارج از مرزهای ایران اقدام به راه‌اندازی پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌‌های دیگری كرده و خیال‌شان از نظر مالكیت آنها راحت باشد. از همین زمان است كه سیاست آنها به تمایل خرید نفت خام و تصفیه آن در جایی دیگر بیشتر و بیشتر می‌شود كه در نهایت به خرید فقط نفت خام منجر می‌شود.

دولت انگلستان فقط بابت تخفیفی كه شركت نفت ایران و انگلیس برای نیروی دریایی و «مارین» انگلستان قایل شده بود از سال ١٢٩٢ (١٩١٤) تا ١٣١٠ (١٩٣٢) مبلغی بالغ بر شش میلیون لیره صرفه‌جویی كرده و بابت مالیات بر واردات محصولات شركت به انگلستان بیش از ١٥ میلیون لیره استرلینگ درآمد كسب كرده بود در صورتی كه دولت ایران بابت واردات نفت سفید و بنزین به ایران هیچ‌گونه مالیاتی دریافت نمی‌كرد. نفتی كه با قیمت خلیج مكزیك به‌علاوه هزینه حمل آن تا ایران محاسبه می‌شد، شامل سود و هزینه‌های بالای مدیریتی مدیران انگلیسی با حقوق‌های كلان هم می‌شد.

 آبادان این دوره را می‌توان تبلور فیزیكی روی زمین از یك رابطه نابرابر و یك‌طرفه، بین سرمایه‌های یك كشور امپریالیستی و استعمار‌گر از یك طرف و یك كشور استبدادزده فقیر، عقب افتاده و وابسته در آن زمان از طرف دیگر دانست.

برای درك این رفتار انگلیس و چگونگی كسب این امتیازات كم‌سابقه از یك كشور مستقل باید توجه داشت كه از زمان عقد قرارداد دارسی (١٩٠١) و حتی قبل از آن تا ملی شدن نفت و تا مدتی بعد از آن، دولت انگلستان حاكم بلامنازع، حداقل در جنوب سرزمین ایران بوده و نفوذ زیادی در دستگاه‌های حكومتی ایران داشته است. این دوران كه دو جنگ جهانی را نیز شامل می‌شود شاید یكی از تاریك‌ترین دوران‌های تاریخ معاصر ایران باشد. در سال ١٩٠٧ ایران به دو منطقه نفوذ انگستان و روسیه كه رقیب همدیگر بودند تقسیم می‌شود. در شمال ایران نیروهای روسیه و جنوب نیروهای انگلستان مستقر می‌شوند. روس‌ها در ١٩١٨ بعد از انقلاب روسیه تمامیت و حاكمیت ایران را به‌رسمیت می‌شناسند و خاك ایران را ترك می‌كنند و انگلیسی‌ها در ١٩٢١ (كودتای رضاشاه) نیروهای خود را از جنوب ایران خارج می‌كنند، ولی كماكان تا ملی شدن نفت و حتی تا مدتی بعد از آن در آبادان باقی می‌مانند. در سال ١٩١٩ ایران طبق قرارداد وثوق‌الدوله تحت‌الحمایه انگلستان می‌شود ولی چون در سال ١٩٢٠ ایران به عضویت سازمان تازه تاسیس ملل پذیرفته می‌شود، انگلستان از ترس از دست دادن امتیازات خود در ایران، رضا خان را انتخاب و او را تشویق به كودتا علیه حكومت در حال انقراض و مغول‌تبار قاجار می‌كند و با كودتای رضاخان دوباره به سلطه خود ادامه می‌دهد. قبل از كودتا به دلیل ضعف حكومت مركزی جنبش‌های مختلفی در بعضی نقاط ایران شكل می‌گیرد. مثل كلنل پسیان در مشهد، خیابانی در تبریز، شیخ خزعل در خوزستان و میرزا كوچك‌خان در شمال. رضاشاه بعد از سركوب این جنبش‌ها و تثبیت حكومت خود و در سال ١٩٣٣ طی قرارداد جدیدی قرارداد دارسی را تمدید می‌كند. نكته مهم در این قرارداد جدید این است كه این‌بار طرف قرارداد دولت انگلستان است و نه یك شركت نفتی كه بشود به ‌راحتی و بدون تحمل هزینه آن را یكطرفه ملغی كرد. بقیه موارد قرارداد جدید ادامه قرارداد دارسی است با كمی امتیازات بیشتر مثل الزام به ایرانی بودن كارگران شركت نفت و غیره. قبل از جنگ جهانی دوم رضاشاه تمایلاتی به حكومت هیتلر و نازی‌ها پیدا می‌كند و در نتیجه متفقین در سال ١٩٤١ دوباره با وجود اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ، ایران را اشغال می‌كنند و رضاشاه را تبعید و محمدرضاشاه را به جای او می‌گمارند. با ارتقا آگاهی‌ها و مبارزات مردم ایران جنبش ملی كردن نفت ایران شكل می‌گیرد و مصدق موفق می‌شود با وجود مخالفت‌های دربار و شخصیت‌های داخلی طرفدار انگلیس، بالاخره نفت را ملی كند و به یكی از مطالبات ملت ایران جامه عمل بپوشاند. انگلیسی‌ها كه تا آن زمان نفت ایران را چه به‌صورت تصفیه شده و چه به‌صورت خام به هر صورتی كه مایل بودند می‌بردند، تاب ملی شدن نفت و خلع ید خود را نداشتند و با ترساندن امریكایی‌ها از احتمال نفوذ شوروی كمونیستی به ایران و شریك كردن آنها در انحصارات نفتی خود، كودتای ٢٨ مرداد را متفقا علیه حكومت قانونی مصدق مدیریت و اجرا كرده و دوباره به سلطه خود بر تاسیسات نفتی و پالایشگاه آبادان ادامه داده‌اند. بعد از كودتای ٢٨ مرداد قرارداد سوم در زمان محمدرضاشاه و با كنسرسیومی از شركت‌های نفتی غربی بسته می‌شود البته غرامت سنگینی هم بابت ملی كردن نفت از دولت وقت ایران می‌گیرند. در این كنسرسیوم كه به «هفت خواهران» معروف است، انگلیسی‌ها ٤٠درصد، شركت‌های امریكایی ٤٠درصد و اروپایی‌ها ٢٠ درصد شریك هستند. انگلیسی‌ها در تمام آن سال‌ها توانسته بودند یا از طریق كودتا و زور یا از طریق رشوه و حقوق‌بگیركردن رجال فاسد و وطن‌فروش حكومت‌های ضعیف یا وابسته، علاوه بر سد كردن روند مردم‌سالاری ملت ایران، سلطه خود را بر منابع نفتی ایران حفظ كنند. در چنین حالتی طبیعی است كه آنها به ایران و به‌خصوص جنوب ایران و مخازن نفتی به چشم نوعی مستعمره نگاه كنند، و در حالی كه طرف ایرانی تقریبا غایب بوده، خود را برتر بدانند. شهرسازی آنها هم منعكس‌كننده همین نگاه آنهاست.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: