1393/12/11 ۰۹:۱۲
شیفته تاریخ و ادبیات فارسی است و نیمی از عمر 70 ساله اش، مصروف تحقیق و تتبع در این عرصه شده است که اگر چنین نبود، سرپرستی «دانشنامه ادب فارسی» و ترجمه «تاریخ ایران کمبریج» که هر دو آثاری بس سخت و سترگ هستند - و البته تنها بخشی از نتایج این سال ها به شمار می آیند-، حاصل نمی شد. اما حسن انوشه در آستانه آغاز هشتمین دهه از زندگی اش، از پا نایستاده است و همچنان خدمت به «فرهنگِ ایران» و «ایرانِ فرهنگی» را در دستور کار خود دارد. به همین جهت، مراسم بزرگداشت و جشن تولد 70سالگی وی، عصر پنجشنبه 7 اسفند، در تالار اجتماعات دانشگاه نوشیروانی بابل برگزار شد.
حمیدرضا محمدی:شیفته تاریخ و ادبیات فارسی است و نیمی از عمر 70 ساله اش، مصروف تحقیق و تتبع در این عرصه شده است که اگر چنین نبود، سرپرستی «دانشنامه ادب فارسی» و ترجمه «تاریخ ایران کمبریج» که هر دو آثاری بس سخت و سترگ هستند - و البته تنها بخشی از نتایج این سال ها به شمار می آیند-، حاصل نمی شد. اما حسن انوشه در آستانه آغاز هشتمین دهه از زندگی اش، از پا نایستاده است و همچنان خدمت به «فرهنگِ ایران» و «ایرانِ فرهنگی» را در دستور کار خود دارد. به همین جهت، مراسم بزرگداشت و جشن تولد 70سالگی وی، عصر پنجشنبه 7 اسفند، در تالار اجتماعات دانشگاه نوشیروانی بابل برگزار شد.
مسجد جامعی: انوشه از طریق خدمت به فرهنگ ایران، ایران فرهنگی را شناخت
در این مراسم و پس از پخش فیلمی کوتاه از زندگی ایشان، احمد مسجدجامعی پشت تریبون حاضر شد و از وجوه تاریخی شهر بابل که زادگاه انوشه است، سخن گفت: <انصافاً بنای تاریخی این شهر حکایت از بنیانهای استوار آن دارد که برخی از بزرگان آن در سطح ملی دارای جایگاهی والا هستند. بابل پیش از مشروطه دارای مدارس جدید بود و برخی از روحانیون مشروطهخواه اینجا برخاسته از بودند و در دوران معاصر محققان و ایرانپژوهانی در این شهر پرورش یافتند. از میان این بزرگان و از شاخصترین آنها، حسن انوشه است که امروز در پایتخت از این داناییها بهره میبریم.>
وی در ادامه به تقارن برگزاری این مراسم با هفتم اسفند (روز درگذشت دهخدا) اشاره کرد و گفت: امروز پنجاه و نهمین سال درگذشت علامه علی اکبر دهخدا است و این تقارن مرا به مقایسهای در باب روش کار و تأثیر این دو چهره برجسته رهنمون شد.
وی ادامه داد: <دهخدا نخستین کسی نبود که فرهنگنویسی را آغاز کرد اما بهترین آنها بود که اگر جز این بود، این نتایج از میان یادداشتهایش حاصل نمیشد. او در فعالیتهایش راه نوینی را برگزید و براساس مبانی نظریاش، رسیدن به کاروان تمدن تنها از طریق زبان و واژگان و تقویت کاربردهای آن میگذشت. در واقع ایشان نوعی نگاه تاریخی داشت و بدین ترتیب از کتابهای قدما یادداشت برمیداشت و تطور و تحول فکر و اندیشه را سبب شد و رویکرد تازهای برپا کرد زیرا قبل از آنکه با ذوق وارد عمل شود، نگاهی به تجربه پیشینیان داشت و شرایط جدید عالم را میشناخت و بدین ترتیب با شیوهای روشمند وارد عرصه شد.>
مسجدجامعی در ادامه به رویکرد پژوهشی انوشه پرداخت و اظهار داشت: <دلیل توفیق انوشه هم در این است که پایه و بنیان استواری گذاشت که پس از ورود به حوزه ادبیات، در این عرصه اندیشید و از طریق خدمت به فرهنگ ایران، ایران فرهنگی را شناخت. اما سخن از ایران فرهنگی هیچ گاه از مرحله کلیات فراتر نرفته است که زبان فارسی، زبان علم و عشق بوده یا آن که زبان تأثیرگذاری در جهان امروز بوده و هنوز هم میتواند باشد.>
مسجد جامعی در بخش دیگری از سخنانش گفت:انوشه حوزه نفوذ زبان فارسی در چارچوب ایران فرهنگی را شناسایی کرد و با طبقهبندی استواری که مبنای فرهنگی متناسب با ظرفیت زبان داشت، به جمعبندی رسید و قفقاز، ترکیه و بالکان، جهان عرب، افغانستان، تاجیکستان و... با هوشمندی از آن حاصل شد و در ادامه اجزای هر یک بیان شد.
مسجد جامعی ادامه داد: <به جرأت میتوان انوشه را کسی دانست که سند ماندگار ایران فرهنگی را در کلیات ارائه و در جزئیات ترسیم و تصویر کرد تا پدیدآورنده مستند ایران فرهنگی باشد به نوعی که تاکنون نداشتهایم اما تأسفبار است که بگوییم این کتاب (دانشنامه زبان فارسی) در ایران فرهنگی شناخته شدهتر از ایران جغرافیایی است به نحوی که در دانشگاههای کشورهای منطقه بسیار مورد توجه و مراجعه است. ایشان در این مجموعه که بیانگر هویت ما است، کوشیده است در هر عنوان، از «الف» تا «ی» را با هم منتشر کند در حالی که در عموم دایرةالمعارفها میبینیم که معمولاً در حروف اولیه میمانند. حسن انوشه اما اخلاص ویژهای هم دارد که در ارتباط نزدیک بیشتر دیده میشود و همین، رمز موفقیت ایشان است.>
تا امروز اصالت و استمرار پیدا کرده است
در ادامه این مراسم، کامران فانی از دوستی 48 ساله با حسن انوشه برای حاضران سخن گفت که سبب آشناییشان از خدمت سربازی بود: <در سال 1345 و پس از آن که رشته ادبیات را در دانشگاه به پایان بردم، به سربازی رفته و در آنجا با حسن انوشه آشنا شدم و علاوه بر آن، بهاءالدین خرمشاهی و سعید حمیدیان بودند که خرمشاهی و انوشه به خاطر همقد بودن با هم و حتی در یک تخت دو طبقه افتادند و من و حمیدیان هم با هم.
پس از دوران آموزشی، در آن سالها معمول بود که لیسانسهها بویژه ادبیات فارسی و زبان، به سپاه دانش میرفتند، اما تابستان سال 48 که اختلافات ایران و عراق جدی شد و در آستانه جنگ تمام عیار قرار گرفتند، ما هم خود داوطلبانه به خوزستان رفتیم. اگرچه جنگی درنگرفت اما ما در آن زمان به سربازان و افسران، آموزش زبان، ادبیات و تاریخ میدادیم. بدین ترتیب گردان ما، زیر چادر تبدیل به مرکز آموزش شده بود. در آنجا بود که متوجه شدم انسانها بالقوه خواننده کتاب هستند؛ در ابتدا اگرچه سربازان کتابها را با تأنی قبول میکردند اما به مرور علاقهمند مطالعه شدند. پس از این دوره، اگرچه هر یک به شهر خود بازگشتیم اما رابطه نزدیکمان و همفکری و همدلیمان حفظ شد و ایام نوروز و تابستان رفت و آمد داشتیم.>
وی ادامه داد: <انوشه دبیر در دبیرستانها شد و من هم به چاپ کتاب روی آوردم. اما حس میکردم انوشه با این وسعت دانش به تاریخ ایران میتواند کار کند. به او گفتم بدون دانستن زبان خارجی بینالمللی- که تا آن زمان نمیدانست- نمیتوان پیشرفت کرد. من کتاب کوچک تاریخ جهان را به انوشه دادم که با علاقه خواند به صورتی که پس از آن به زبان انگلیسی مسلط شد و تاریخ غزنویان را در سال 1356 ترجمه کرد. از آن زمان راهش را پیدا کرد و تا امروز فراز و فرودهای بسیاری داشته است. ورود به جهان مکتوب و شناخته و پذیرفته شدن دشوار است. کارنامه انوشه پربار و برگ شد که تا امروز اصالت و استمرار پیدا کرده است. نکتهای که او را در تاریخ و ادبیات ایران پرآوازه کرد، زبان ترجمه و تألیفاش بود که گیرا و شیوا بود که صبغه قدیمی هم داشت اما افراطی نبود و در مقابل برای خواننده، زودفهم بود.
در حوزه تاریخ، مهمترین کار او، ترجمه تاریخ ایرانِ کمبریج است؛ برنامهای که 40سال پیش در دانشگاه کمبریج برای تاریخ ایران پایهگذاشته شد اما کسی به فکر ترجمهاش نیفتاده بود. ابتدا تاریخ دوران اسلامی تا عصر مغول و سپس تاریخ اشکانیان و ساسانیان را ترجمه کرد که حدود دو سوم آن مجموعه بود که کاری سترگ و فرساینده بود و شنیدم دوباره مشغول ترجمه این مجموعه - تا به پایان رساندن آن- شده است.>
فانی در ادامه به دانشنامه زبان فارسی و ذکر اهمیت آن پرداخت: <تدوین این دانشنامه که زمانی از یک سو تا مالزی و شبه قاره هند و از سوی دیگر تا شمال آفریقا و اعماق آسیای میانه نفوذ یافته بود، مهم است و دستاوردی بزرگ برای حسن انوشه است. این کار برای او که معمولاً منزوی بود دشوار به نظر میرسید؛ زیرا نیاز به کار جمعی و البته مدیریت او داشت اما موفق شد بیش از 10 هزار صفحه را با همکاری حدود 50 نفر هدایت کند و به سرانجام رساند آن هم با وجود تمام مشکلاتی که با آنها مواجه بود. انوشه همیشه از همکاران بسیار خود در دایرئالمعارف تشیع- که در آنجا بیش از دو هزار مقاله نوشت- و دانشنامه دانش گستر بود و برای مداخل تاریخ ایران، بهترین کمک بود و برای ما هم بسیار مغتنم. حسن انوشه در همه این سالها هم به خود و هم به جامعه بشریت خدمت کرده است.>
انوشه: من از اعماق همین جامعه برخاستم و قصد خدمت داشتم
در پایان این برنامه، حسنانوشه که صاحب مجلس بود، از خدماتی گفت که آن را کافی نمیدانست: من از اعماق همین جامعه برخاستم و قصد خدمت داشتم اما همین اندازه که میبینید در توانم بودهاست. هرچند همیشه آرزویم بیش از این بوده است.
وی افزود: <از همان کودکی، علاقهمند و شیفته کتاب بودم. اکنون هم در پی آن هستم که کارهای نیمه تمام را به پایان برسانم که مهمترین آن، مجموعه تاریخ ایران کمبریج است.> وی در ادامه سخنان کوتاهش به بزرگان شهر بابل چون ملا عبدالله بارفروش (از رهبران آزادیخواه مشروطیت)، ملا زینالعابدین مازندرانی، شریف العلمای مازندرانی، ذبیحالله صفا، شاهرخ مسکوب و احمد قهرمان یاد کرده و در پایان غزلی از حافظ را با مطلع دو یار زیرک و از باده کهن دومنی/ فراغتی و کتابی و گوشه چمنی خواند. بخش پایانی این مراسم 3 ساعته اجرای موسیقی محلی مازندرانی بود اما پیش از آن، لوحهای تقدیر و جوایزی تقدیم استاد شد و شمع کیک 70 سالگی توسط ایشان فوت و توسط همسرش بریده شد.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید