1393/12/10 ۰۹:۵۰
چندی پیش اهالی ادبیات بویژه فعالان بخش کودک و نوجوان، شاهد برگزاری جشنوارهای برای قصهگویی آن هم در سطح بینالمللی بودند. کرمانشاه و ساکنانش میزبانی هفدهمین دوره از جشنواره بین المللی قصه و قصهگویی را بر عهده داشتند. در خلال چهار روزی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده بود، نویسندگان و قصهگویانی از سراسر جهان به این استان تاریخی آمدند. کرمانشاهی که بخش بخش آن، از بیستون و شیرین و فرهادش گرفته تا طاق بستان و کوههای سر به فلک کشیدهاش مملو از داستانها و افسانههایی کهن است
در خلال چهار روزی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده بود، نویسندگان و قصهگویانی از سراسر جهان به این استان تاریخی آمدند
مریم شهبازی: چندی پیش اهالی ادبیات بویژه فعالان بخش کودک و نوجوان، شاهد برگزاری جشنوارهای برای قصهگویی آن هم در سطح بینالمللی بودند. کرمانشاه و ساکنانش میزبانی هفدهمین دوره از جشنواره بین المللی قصه و قصهگویی را بر عهده داشتند. در خلال چهار روزی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده بود، نویسندگان و قصهگویانی از سراسر جهان به این استان تاریخی آمدند. کرمانشاهی که بخش بخش آن، از بیستون و شیرین و فرهادش گرفته تا طاق بستان و کوههای سر به فلک کشیدهاش مملو از داستانها و افسانههایی کهن است. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی دبیرخانه در این دوره هزار و 777 قصهگو شرکت کردند. البته تمام این افراد موفق به گذر از مراحل داوری نشدند و در نهایت 59 قصهگو به مرحله پایانی راه یافتند. شاید بد نباشد بدانید که قصهگویانی از 29 کشور جهان برای حضور در این رویداد فرهنگی درخواست داده بودند اما در نهایت 12 قصهگوی خارجی از کشورهای امریکا، کانادا، استرالیا، برزیل، پرو، سوریه، فیلیپین، کلمبیا، کنیا، لبنان، ارمنستان و مراکش به ایران دعوت شدند تا در کنار 59 قصهگوی ایرانی فرصتی برای قصهگویی پیدا کنند. نکته جالب توجه درباره شرکتکنندگان خارجی رزومههای پرکاری بود که اغلب این افراد در عرصه قصهگویی و گسترش فرهنگی کتابخوانی داشتند. حتی برخی از آنان خود در زمره برگزارکنندگان جشنوارههای قصهگویی در کشورهای دیگر بودند. تعداد قابل توجهی از آنان نیز علاوه بر قصهگو، محقق و نویسنده هم بودند. متولیان جشنواره در خلال چهار روز برگزاری، علاوه بر قصهگویانی که بخشی از آنان از مراکز مختلف استانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آمده بودند؛ میزبان قصهگویان آزاد و حتی اهالی قلم همچون «میرجلالالدین کزازی»، نویسنده و محقق عرصه زبان و ادبیات فارسی نیز بودند. از مراسم افتتاحیه و اختتامیه این جشنواره که بگذریم در روزهای دوم و سوم از هفدهمین دوره این جشنواره، دانشآموزان مقطع دبستان نیز حضور پر رنگی داشتند. مخاطبانی که حضور و تشویق آنها به اجرای پر شورتر قصهگویان انجامید. طی این چهار روز کارگاهها و نشستهای ادبی مختلفی با حضور شرکتکنندگان ایرانی و خارجی برگزار شد و از هفده عنوان کتاب نیز رونمایی شد.
نکته جالب توجهی که شاید بد نباشد مختصری از آن به شما بگوییم واکنش میهمانان خارجی در مواجهه با برخوردهای ایرانیان بود. عکسالعمل و گفتههایی که در گزارش پیش رو از آن به شما خواهیم گفت. البته در این مراسم قصهگویان ایرانی هم حضور داشتند و خبرنگار «ایران» هم گفتوگوهایی با آنان داشت اما به دلیل محدودیت فضای روزنامه و از سویی اهمیت حضور نویسندگان خارجی در این جشنواره، حاصل گفت وگو با قصهگویان خارجی را در اختیارتان گذاشتیم. حداقل برای ما ایرانیان شاید نیاز چندانی به یادآوری نباشد که کشورمان برخوردار از چه گنجینههای غنی و کهنی در عرصههای مختلف شعر و ادب است. یکی از این بخشها قصه و قصهگویی است که در این سرزمین پیشینهای به بلندای تاریخ دارد. قدمت این بخش از ادبیات داستانی در ایران به اندازهای است که بنابر گفته پژوهشگران ایرانی و حتی خارجی قصه از کشورهایی نظیر ایران و هند که پیشینه تاریخی کهنی دارند به کشورهای اروپایی راه یافته است. با توجه به همین پیشینه از میهمانان خارجی این جشنواره درباره این نکته پرسیدیم که چقدر با ادبیات داستانی ایران آشنا هستند.
وجه تشابه قصههای ایرانی و کانادایی
پتی وارناک (Patti Warnock)، قصهگو و نویسندهای از کشور کانادا است. وی تمایل بسیاری به بهرهمندی از قصههای کهن با درونمایه طنز دارد. اغلب، داستانهایی را برای قصهگویی انتخاب میکند که ساخته خودش باشند. وی درباره میزان آشناییاش با داستانهای کهن ایرانی میگوید: «آشنایی چندانی با قصههای ایرانی ندارم. با وجود این مطالب زیادی درباره قصههای شما از دوستانم شنیدهام. نکته جالب توجهی که در مقایسه قصههای کانادایی با قصههای ایرانی دریافتم وجه تشابه قصههای هر دو کشور است. هر دو بر پایههای مشترکی بنا شدهاند. پایههایی که بها دادن به ارزشهای اخلاقی و بویژه خانواده نقش مهمی در پر رنگ شدن آن دارد.»
قصهگوی کانادایی شاید به طور مستقیم مطالعاتی درباره قصههای ما انجام نداده اما درباره آنها نکات بسیاری شنیده است. با وجود این، بخش قابل توجهی از میهمانان خارجی حاضر در این جشنواره با اینکه نویسنده هم بودند اما اطلاع چندانی درباره قصههای کهن ایرانی نداشتند. این در شرایطی است که ادبیات فارسی سرشار از قصهها، حکایتها و مضامین کهنی است که به گفته کارشناسان شاید کمتر سرزمینی نظیر آن را داشته باشند.
خولیان مایا آندرسون (Julin Maya Anderson) قصهگویی از کشور کلمبیا است. وی علاوه بر قصهگویی به عنوان مدرس در دانشگاههای کشور خود مشغول تدریس به علاقهمندان است. تا به امروز در جشنوارههای ادبی مختلفی شرکت کرده و خود نیز 9 دوره جشنواره قصهگویی در کشورش برپا کرده است. وی با وجود آنکه برای قصههای بومی و کهن جایگاه ویژهای قائل است اما آشناییاش با قصههای ایرانی در حد داستانهایی همچون «هزار و یک شب» است. آندرسون در پاسخ به سؤال ما میگوید: «متأسفانه چیز زیادی از قصههای ایرانی به کشور من نرسیده است. آشناییام با قصههای شما در حد آثار مشهوری همچون(هزار و یک شب) است که ظاهراً ماهیت آن به چند کشور از جمله ایران باز میگردد. البته از وقتی به ایران سفر کردم به خواندن قصههایتان علاقهمند شدم و بهطور حتم درباره آنها به بررسی خواهم پرداخت.»
صدای قصههای ایرانی را به گوش مردمم خواهم رساند
کریستینپدمونتی(Kristin Pedemonti) نویسنده، مترجم و قصهگویی از شهر واشنگتن ایالات متحده امریکا است. او چنان جایگاهی برای فعالیتهای فرهنگی قائل است که از تمام داراییهای خود برای انجام این قبیل اقدامات در کشورش گذشته است. در همین راستا نیز برای 33 هزار دانشآموز و 800 معلم برنامه و آموزش داشته است. تا به امروز به بیش از 25 کشور جهان سفر کرده و صدای قصههای هر کشور را به گوش مردم این کشورها رسانده است. پدمونتی تنها اشعاری از شاعران حماسی ایران همچون شاهنامه خوانده است. از او هم درباره میزان آشناییاش با ادبیات کهن میپرسیم که تصریح میکند: «آشنایی من با شعر و داستان فارسی به ادبیات کهن شما باز میگردد. اشعاری از شاهنامه فردوسی و چند شاعر کلاسیک دیگرتان را خواندهام. البته آشناییام با ادبیات کهن شما هم در سطح بسیار محدود و تعداد انگشت شماری از بزرگان شما است.»
اسکوهی آوتیسیان (Iskuhi Avetisyan) از ارمنستان هم یکی از قصهگویان خارجی حاضر در این جشنواره بود که علاوه بر این کار ریاست مجموعهای در کتابخانه ملی کودکان شهر ایروان را بر عهده دارد. از جمله کارهایی که آوتیسیان در این کتابخانه انجام میدهد؛ برگزاری برنامههای عمومی فرهنگی- تربیتی است. وی علاوه بر مسئولیتی که در کتابخانه مذکور دارد از سالها قبل با ادبیات ایران آشنا شده و قصههای ایرانی بسیاری را برای کودکان کشور خود خوانده و هنوز هم میخواند. این زن قصهگوی ارمنی در راستای فعالیتهای فرهنگیاش جوایز مختلفی کسب کرده که از جمله آنها میتوان به دریافت جایزه اتحادیه نویسندگان اشاره کرد. او بر خلاف قصهگوهای قبلی بخوبی با گنجینههای کهن ادبیات ایران آشنا است و در این باره میگوید: «نحوه آشناییام با قصههای ایرانی به مطالعاتی باز میگردد که درباره آنها انجام دادهام. مطالعات اسطوره شناسی که در قصههای هر 2 کشور انجام دادم من را به این نتیجه رساند که فرهنگ و ادبیات ما شباهت بسیاری با یکدیگر دارند. به عقیده من داستانهای هر 2 کشور از نظر اسطوره شناسی و قصهپردازی از یک جا آب میخورند.»
نکته جالب توجه در ارتباط با گفتههای این قصهگوی ارمنی این است که او بر اساس مطالعاتی که انجام داده شباهت بسیاری میان قصههای ایرانی و ارمنی قائل است. البته این شباهت را به معنای از میان رفتن استقلال و هویت داستانهای هر یک از 2 کشور نمیداند. نظر آوتیسیان در ارتباط با این مسأله در حالی است که گفت و گوهای جداگانه با دیگر میهمانان خارجی نیز گویای این بود که آنان هم با توجه به آشنایی مختصری که از قبل با بخشی از ادبیات کهن ما داشتند یا آشناییای که با شنیدن قصههای ایرانی در خلال برگزاری جشنواره مذکور برایشان ایجاد شده شباهتهای بسیاری میان داستانهای ما و خود دیدهاند. البته این شباهتها را هر یک تنها میان قصههای کشور خود و کشور ما پیدا کردند! البته ادعای این افراد چندان هم بیراه نبود. بنا بر گفتههای آنان و مضمون قصههایی که در طول این چهار روز خوانده شد؛ ارزشهای اخلاقی پیام مشترکی بود که در همه این قصهها دیده میشد. پیامی که رد پای آن در قصههای هر کدام از کشورهای حاضر در این جشنواره و ایران وجود داشت. شاید مضمون مشترکی را که میان قصهها بویژه برای گروه سنی کودک و نوجوان وجود دارد به نوعی بتوان زبان مشترک آنها در سراسر کره زمین و فارغ از مرزهای جغرافیایی دانست.
ادبیات عرب از ادبیات فارسی تأثیر بسیاری پذیرفته
مریم خیر بیک(Maryam Kheiraq) قصهگو، نویسنده و روزنامهنگاری از کشور سوریه است. او هم در جشنواره این دوره یکی از قصههای سرزمین خود را خواند و همچون آوتیسیان قصهگوی ارمنی آشنایی بیشتری با ادبیاتمان دارد. وی جایگاه رفیعی برای ادبیات کهن ایرانی قائل است و میگوید: «من ایرانیان را به واسطه ادبیات کهن آنان میشناسم. ادبیات کهن فارسی در مقایسه با ادبیات عرب بسیار غنیتر است. من شاهکارهایی نظیر شاهنامه و کلیله و دمنه را خواندهام و بر اساس تحقیقات خود متوجه شدهام ایرانیان در گذشته یکی از قطبهای بزرگ قدرت بودهاند. به واسطه همین قدرت نیز به گسترش جلوههای مختلف فرهنگ خود در دیگر کشورها پرداختهاند. من و بسیاری از محققان ادبیات کشورم اعتراف میکنیم که ادبیات عرب از ادبیات فارسی تأثیر بسیاری پذیرفته است.»
از ادبیات کهن کشورمان که بگذریم بد نیست که به سراغ ادبیات داستانی معاصرمان هم برویم تا بدانیم ساکنان دیگر کشورها چقدر دربارهاش میدانند. البته نباید فراموش کرد که حاصل این گفتوگو را با توجه به جامعه آماری اندک آن نمیتوان به عموم مردم هر یک از این کشورها نسبت داد.
وارناک در رابطه با میزان آشناییاش با ادبیات معاصر ایران میگوید: «تمام اطلاعات من درباره ادبیات ایرانی مطالبی که از دوستانم شنیدهام ختم میشود. با بزرگان شعر فارسی همچون حافظ و فردوسی هم آشنا هستم اما در جریان داستان نویسی معاصر ایران نیستم. البته در جریان سفر به کشور شما برایم از داستان شیرین و فرهاد گفتند و به طور حتم بعد از بازگشت به کانادا حتماً داستان کامل آن را پیدا کرده و خواهم خواند. حتی در نظر دارم که اقتباسی از آن بنویسم.»
خیر بیک هم با وجود سفری که در گذشته به ایران داشته و علاقهای که به ادبیات ایران دارد تمام آشناییاش با ادبیاتمان به همان گنجینههای کهن باز میگردد. وی تأکید دارد که اطلاعاتی درباره ادبیات معاصرمان ندارد. حال در این بین سؤالی که مطرح میشود این است که چرا ادبیات کهن ایران با وجود تعلق به سالها و حتی قرنها قبل بیشتر از ادبیات معاصرمان در میان اهالی قلم دیگر کشورها شناخته شده است. آن هم در شرایطی که تکنولوژیهای دنیای مدرن امکانات بیشتری را در جهت ترویج داشتههای ادبی در اختیار کاربران خود قرار داده است.
آوتیسیان هم با وجود مطالعاتی که درباره بخشی از ادبیات فارسی داشته اما چندان از کم و کیف ادبیات معاصرمان اطلاع ندارد و تصریح میکند: «آشناییام با ادبیات فارسی به ادبیات کهن و بزرگانی همچون نظامی و فردوسی باز میگردد. کتابهایی همچون شاهنامه را هم کامل خواندهام اما از شاعران و نویسندگان معاصرتان چیزی نمیدانم.»
نگاهی گذرا به سایر خبرها و گزارشهایی هم داشته باشیم که به میزان شناخت مردم و اهالی فرهنگ دیگر کشورها از ادبیات ما مربوط میشود و هر از چندی منتشر میشود ادبیات معاصر فارسی در مقایسه با ادبیات کهن فرصت چندانی برای بروز در عرصههای جهانی پیدا نکرده است. البته برخی از نویسندههای ایرانی همچون هوشنگ مرادی کرمانی، سیمین دانشور و صادق هدایت تا حدی معرفی شدهاند اما نه به گونهای که بتوان گفت که ادبیات داستان معاصرمان در کشورهای دیگر شناخته شده است. آندرسون میگوید که از قصهها و ادبیات فارسی چیزی به کشور آنان نمیرسد نکتهای که قصهگویان دیگر هم به آن معتقد بودند. از دو منظر میتوان به این مسأله نگاه کرد. نخستین علت، بیتوجهی مترجمان خارجی به آثار ایرانی و ترجمه آنان است. علت دوم را هم میتوان در کمکاری مترجمان کشور خودمان دانست. ما در این رابطه قضاوت نمیکنیم و ترجیح میدهیم که قصهگویان خارجی درباره آن بگویند.
مترجمان ایرانی دست به کار شوند
آندرسون در پاسخ به اینکه آیا میتوان فقدان آثار ایرانی در بازار کتاب کشور او را از بیتوجهی مترجمان کشور او در ترجمه آنها دانست، میگوید: «به عقیده من یکی از مهمترین دلایل این مسأله گستره جغرافیایی محدود زبان فارسی است. زبان فارسی حتی از نظر حروف الفبایی و شیوه نوشتاری هم تفاوت بسیاری با زبانهای دیگر دارد. به طور قطع اگر این زبان همچون انگلیسی گستره جغرافیایی قابل توجهی داشت. مردم من هم با بسیاری از نوشتههایتان چه در دنیای معاصر و چه در گذشته آشنا بودند. به عقیده من شاید بد نباشد که مترجمان شما برای حل این مشکل دست به کار شوند. از این طریق ناشران کشور من هم متوجه تألیفات فارسی شده و به ترجمه و انتشار آنها علاقهمند خواهند شد. در شرایط فعلی امکان پیدا کردن کتابی از ادبیات فارسی در کشور من بسیار مشکل است.»
وارناک هم در رابطه با اینکه این مسأله را ناشی از کم کاری مترجمان کانادایی میداند یا دلیل دیگری برای آن قائل است، میگوید: «گمان میکنم اصلاً بحث این مسأله نباشد. دنیای ادبیات به واسطه کشورهای بیشماری که در این کره خاکی هستند داستانهای بسیاری را در خود جای داده است. بدون شک اینکه مترجمان کانادایی کمتر به سراغ تألیفات ایرانی میروند به این دلیل نیست که آنها را بیارزش میدانند بلکه به دلیل همان تنوعی است که به آن اشاره شد.»
پدمونتی درباره اینکه در امریکا مردم و اهالی قلم چقدر با نویسندگان و حتی شاعران ایرانی آشنا هستند، تصریح میکند: «نمیتوان گفت که جمع قابلتوجهی از مردم امریکا با آثار منتشر شده از سوی نویسندگان و شاعران شما آشنا هستند. با وجود این در میان دوستان قصهگوی امریکایی من افرادی هستند که با داستانهای ایرانی آشنایی بسیاری دارند. با این تفاسیر نمیدانم که چرا آثار ایرانی در کشورم چندان ترجمه نمیشوند. البته «هزار و یک شب» ترجمه شده و بسیاری آن را خواندهاند. پس این طور هم نیست که بگوییم از کشور شما هیچ اثری برای مردم من ترجمه نمیشود. شاید جالب باشد که بدانید دوستان بسیاری دارم که مشغول تدریس زبان فارسی به دانشجویان خارجی هستند.»
البته شاید بد نباشد که بدانید آشنایی مردم امریکا با ادبیات فارسی به گفته «پدمونتی» بیشتر در میان اهالی کتاب و در فضای آکادمیک است. با وجود تمام نقدهایی که در ارتباط با بیتوجهی به بحث ترجمه معکوس(ترجمه از فارسی به زبانهای دیگر) میشود در برخی از کشورهای همسایه شناخت خوبی از ادبیات فارسی و داشتههای آن حاصل شده است. ارمنستان یکی از این کشورها است. آوتیسیان درباره میزان علاقهمندی و شناخت مردم کشورش از ادبیات فارسی میگوید: «در پاسخ به این سؤال باید بگویم که ما در ایروان، پایتخت کشور ارمنستان مدارسی داریم که در آنها با گرایش فارسی به دانشآموزان تدریس میشود. در مراکز آموزش عالی و دانشگاهها نیز بخشهای شرقشناسی و ایران شناسی داریم. غیر از این در کتابخانهای که مشغول فعالیت هستم نیز بخش فارسی داریم که به کمک سفارت ایران در ارمنستان دایر شده است. سفارت شما هرسال تعدادی کتاب فارسی به ما هدیه میدهد که آنها را در اختیار علاقهمندان قرار میدهیم.»
بنابر گفتههای وی دانشآموزان و دانشجویانی که در رشتههای ایرانشناسی و... تحصیل میکنند فرصت خوبی برای آشنایی با آثار منتشر شده در ایران دارند. آنان به دنبال این هستند تا فرصتی برای آشنایی مردم ایروان با ادبیات ایرانی فراهم شود و در همین راستا نیز برنامههای متعدد فرهنگی با زبان فارسی در این کشور برگزار میکنند.
جشنوارهای برای تفاهم و آشنایی ملل
تا به این جای گزارش از میزان آشنایی قصهگویان و نویسندگان خارجی با ادبیات کهن و معاصر کشورمان با خبر شدیم. حال به سراغ خود قصهگویی میرویم و اینکه توجه به این اقدام در قالب جشنواره چه کارکردهایی برایمان خواهد داشت.
آندرسون، قصهگوی کلمبیایی که سابقه برپایی جشنوارههای متعدد قصهگویی را دارد درباره کارکرد این قبیل رویدادهای فرهنگی میگوید: «برگزاری جشنوارههایی برای قصهگویی اثرات مثبت بسیاری دارد که از جمله آنها میتوان به فراهم شدن راهی برای آشنایی مردم با فرهنگ سایر کشورها اشاره کرد. در خلال برگزاری این رویداد ادبی حتی میتوان مهارت گوش فرا دادن به سخنان یکدیگر را هم یاد گرفت. مهارتی که متأسفانه در دنیای مدرن امروز فراموش شده است.»
به عقیده وی کمترین فایدهای که برگزاری چنین جشنوارههایی دارد، جلب توجه کودکان و حتی جوانان به قصه و کتابخوانی است. به گفته آندرسون حداقل از این طریق میتوان جوانان را به سوی تفریحات سالم سوق داد و از سویی آنان را با فرهنگشان نیز آشنا کرد. بهگونهای که بفهمند از کجا آمدهاند و ادبیات کشورشان چیست.
پدمونتی هم درباره برگزاری جشنوارههای قصهگویی و داستاننویسی در سطح بینالمللی میگوید: «گمان میکنم داستانهایی که در این جشنواره خوانده شد فرصت بسیار خوبی برای آشنایی ما با فرهنگ یکدیگر بود. در قالب چنین جشنوارههایی میتوانیم با ادبیات و در ابعاد کلیتر آن، فرهنگهای مختلف آشنا شویم. در همین جشنواره قصهگویی که برگزار شد زمانی که قصهگویان داستانهای خود را خوانده و اجرا میکردند من یادداشت برمیداشتم. میخواهم بعد از بازگشت به کشورم تمام داستانها و ویژگیهایی که در داستانهای شما پیدا کردم را برای دوستان خود بگویم. از سوی دیگر در قالب برگزاری این جشنوارهها درک متقابلی میان کشورها نیز ایجاد میشود.»
با توجه به اینکه قصهگویان و نویسندگان خارجی حاضر در این جشنواره از قارهها و کشورهای مختلفی به کشورمان سفر کردند از فرصت پیش آمده درباره تصویری که به لطف برخی رسانههای غربی از ایران داشتند و نگاهی که در حال حاضر پیدا کردهاند هم پرسیدیم.
ایرانیان را ملتی آزاداندیش یافتم
پدمونتی نویسنده و قصهگوی امریکایی در پاسخ به این سؤال میگوید: «این نخستین سفر من به ایران بود. برخلاف آنچه تا به امروز به واسطه رسانهها از مردم و کشور شما شنیده بودم، ایرانیان را مردمی بسیار مهربان و خوب یافتم. البته این را هم بگویم که با وجود تبلیغات منفی رسانهها، تصویر خوبی از شما داشتم. من در این 25 سال اخیر دوستان ایرانی بسیاری داشتهام و بیاغراق باید بگویم که حضور در این سرزمین و همینطور جشنواره قصهگویی باعث افتخار من است.»
خیر بیک هم که ساکن سوریه است معتقد است تصویری که در کشورهای دیگر از ایران ارائه میشود با چیزی که در واقعیت است تفاوت بسیاری دارد و تصریح میکند: «تا قبل از سفر به ایران گمان میکردم ایرانیها افراطی و سختگیر هستند. از همین رو گمان میکردم زنان ایرانی در وضعیت سختی به سر میبرند. زمانی که به ایران سفر کردم متوجه دروغ بودن تمام آن تصاویری شدم که بر مبنای تبلیغات به ما ارائه شده بود. در چند سفری که به کشورتان داشتم، ایرانیان را ملتی آزاداندیش یافتم.»
با وجود این نمیتوان این گونه هم گفت که در تمام کشورها از ایران تصویری غیرواقعی در میان مردمشان شکل گرفته است. بنابر گفتههای آوتیسیان در ارمنستان مردم، ایران و ایرانیان را دوست دارند و با تفکر مثبتی به آنان نگاه میکنند. این نگاه مثبت در اندازهای است که حتی برخی از آنان به دنبال مطالعه آثار فارسی و یادگیری زبان رسمی ایران هم میروند.
وارناک نویسنده کانادایی هم معتقد است که تاریخ ایران بسیار عظیم و با شکوه است و مردممان را هم مردمی صمیمی و مهربان میداند. آندرسون کلمبیایی نیز همچون خیربیک تأکید دارد که گفتههای اغلب شبکههای خبری دروغ است.
شاید بعد از خواندن این گزارش بگویید که در دنیای مدرن فعلی که در میان انواع و اقسام تکنولوژیهای مدرن احاطه شدهایم، قصه و قصهگویی دیگر جایگاهی ندارد. بویژه در چند سال اخیر که حتی سرگرمیهای کودکان به این وسایل ختم شده و از دنیای سنتی فاصله بسیاری گرفته است. اما آنطور که اغلب این نویسندگان معتقد هستند قصهگویی از چنان جایگاه و کارکردی برخوردار است که حتی انسان امروز نیز از آن استقبال خواهد کرد. به گفته میرجلالالدین کزازی که در مراسم اختتامیه جشنواره قصهگویی حضور داشت، انسان در دنیای امروز به سبب غوطهور شدن در تاریکیها نیاز بسیاری به قصه و افسانهها دارد. این مسأله زمانی خود را نشان میدهد که به سبب تحقیقات روانشناسان و کارشناسان تربیتی بدانیم که در خلال خواندن قصهها و داستانها میتوان ارزشهای اخلاقی و انسانی را نیز به مخاطبان منتقل کرد. حالا که از ضرورت قصه و داستانخوانی شنیدیم، شاید بد نباشد که به نزدیکترین کتابفروشی رفته و قبل از قصهخوانی برای دیگران، داستانی برای خودمان بخوانیم.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید