طرحی برای جهان مطلوب آینده

1393/12/10 ۰۹:۴۲

طرحی برای جهان مطلوب آینده

چهار موضوع تعبیر جهان، تغییر جهان، پیوند میان تعبیر جهان و تغییر جهان و ویژگی‌های ساختاری و قانونی جهان مطلوب آینده، چهار ستون اندیشه و عمل همه اندیشه‌ورزانی را می‌سازند كه گذر از جهانِ احتمالا نامطلوبی كه در آن زیست می‌كنند و دستیابی به جهان كمابیش آرمانی آینده مهم‌ترین دغدغه زندگی‌شان است و برای كسانی كه فلسفه‌ورزی را مهم‌ترین دلبستگی نظری ـ عملی زندگی خود می‌دانند، فلسفه است كه در مركز مربع حاصل از این چهار ستون جای دارد و آنها را به هم پیوند می‌زند. به تازگی كتاب «فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» به قلم موسی اكرمی و به همت نشر نگاه معاصر منتشر شده

 

نشست نقد و بررسی «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان»

  هادی مشهدی: چهار موضوع تعبیر جهان، تغییر جهان، پیوند میان تعبیر جهان و تغییر جهان و ویژگی‌های ساختاری و قانونی جهان مطلوب آینده، چهار ستون اندیشه و عمل همه اندیشه‌ورزانی را می‌سازند كه گذر از جهانِ احتمالا نامطلوبی كه در آن زیست می‌كنند و دستیابی به جهان كمابیش آرمانی آینده مهم‌ترین دغدغه زندگی‌شان است و برای كسانی كه فلسفه‌ورزی را مهم‌ترین دلبستگی نظری ـ عملی زندگی خود می‌دانند، فلسفه است كه در مركز مربع حاصل از این چهار ستون جای دارد و آنها را به هم پیوند می‌زند. به تازگی كتاب «فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» به قلم موسی اكرمی و به همت نشر نگاه معاصر منتشر شده كه به تفصیل به این موضوع پرداخته است. نشست شهر كتاب به نقد و بررسی كتاب « فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» اختصاص داشت كه با حضور دكتر محمدمهدی اردبیلی و دكتر موسی‌ اكرمی برگزار شد.

 

ملك مشاع همه‌ زیستمندان

اكرمی در ابتدای سخنان خود، چگونگی شكل‌گیری ایده تدوین این كتاب را تشریح كرد و اظهار داشت: در رویارویی با فلسفه این پرسش مطرح است: انبوه فلاسفه بزرگ تاریخ چه گفته‌اند و چه كرده‌اند؟ ماركس در جوانی ١١ تز را به عنوان كلیات فصل اول ایدئولوژی آلمانی مطرح كرده است؛ آنها بسیار مشهور هستند؛ تز یازدهم می‌گوید: تاكنون فیلسوفان به روش‌های گوناگون در پی تعبیر جهان بوده‌اند، در حالی كه مساله‌ اصلی تغییر جهان است. این حرف بزرگ را یك جوان انقلابی دانشجوی فلسفه نظری كه شاگرد هگل نیز بوده است مطرح می‌كند. این تز بسیار با اهمیت، دوره‌ای تازه را در انداخته است. با هر نوع نگاهی با ماركس رویارو شویم، نمی‌توانیم این تز را نادیده انگاریم. در نگاه به سیر زندگی او نیز می‌توان دریافت كه به عنوان یك فیلسوف، جامعه‌شناس و فعال سیاسی در پی این بوده است كه جهان را تغییر دهد. من با این دیدگاه در جوانی آشنا شدم و از همان زمان پرسش یادشده در ذهن من شكل گرفت. وی افزود: بسیار زود به این جمع‌بندی دست یافتم كه فلاسفه هر دو را دنبال می‌كنند. از تعبیر تا تغییر یا نظر تا عمل یك طیف وجود دارد؛ هریك از این دو بر یكدیگر تاثیر می‌گذارند. حال ممكن است فیلسوفی كارهای خود را به‌طور مشخص در حوزه نظری صورت داده باشد ولی دیگری بیشتر به عمل پرداخته باشد؛ اما فلاسفه بزرگی از سقراط به این سوی بوده‌اند كه هر دو رویكرد را دنبال كرده‌اند. ممكن است تصور روشنی از سقراط نداشته باشیم اما دیدگاه‌ها و رویكردهای او در آثار افلاطون تجلی دارد. افلاطون خود نمونه‌ای برجسته در تایید این معناست؛ به‌ نظر می‌آید او هر دو مسیر را دنبال كرده است. افلاطون سال‌های زیادی را به‌طور مشخص درگیر كنش‌های سیاسی شد. البته او به دنبال مقتضیات جامعه آكادمی را نیز بنیان نهاد اما همواره دغدغه تغییر جهان را دنبال می‌كرد. اكرمی، دامنه این رویكرد را در آثار متافیزیكی افلاطون بررسی كرد و گفت: به‌طور مشخص حتی در این‌دست آثار وی نیز زمینه‌سازی برای تحقق این امر دیده می‌شود و در نهایت در سیاست به اوج می‌رسد. ارسطو نیز همین‌گونه است. ‌تمامی مباحث نظری و متافیزیكی وی در سیاست به اوج می‌رسند، چراكه سیاست باید تعیین‌كننده زیست جمعی انسان‌هایی باشد كه به بالطبع مدنی هستند و زیست اجتماعی دارند؛ بنابراین باید بهترین شرایط زیست را داشته باشند. آن‌طور كه من دنبال كردم ماركس خود آثار نظری مهمی را پدید آورده است تا مبنایی باشند برای دستاوردهای او در حوزه سیاست. اگر ماتریالیزم دیالكتیكی نباشد، ماتریالیزم تاریخی پدید نمی‌آید. البته ممكن است شكاف‌هایی در نگرش‌های خاص فلسفی یك فیلسوف تا عمل وجود داشته باشد كه بحث دیگری است اما در اصول می‌توان بر این معنا صحه گذارد. ماركس نشان می‌دهد كه دغدغه هر دو رویكرد را دارد، حال آنكه به نظر می‌آید از نظر وی فلاسفه تاكنون به بحث تعبیر پرداخته‌اند و حالا وقت تغییر است.

 

تعبیر، تغییر و شكافی تاریخی

اردبیلی، عنصر جسارت را در تدوین این اثر بسیار موثر دانست و تاكید كرد: این جسارت اگر نه نایاب كه كم‌یاب است؛ جسارتی است توام با دغدغه. از همین‌روی ‌باید از این اثر توقعات بیشتری داشت. اگر این كتاب عنوان دیگری مثل «مجموعه مقالاتی درباره فلسفه و علم» داشت بسیاری از انتقادات مطرح نمی‌شد اما وقتی به عنوان یك كل واحد نظام‌مند مطرح می‌شود، باید از ابتدا تا انتها یك فرآیند استدلالی در آن حاكم باشد؛ در مقدمه كتاب نیز بر این امر تاكید شده است. از آن‌جاكه این كتاب را اثری جدی می‌دانم و دغدغه شخصی من نیز در موازات آن مطرح شده است، نكاتی انتقادی را در سه ساحت فرم، شیوه استدلال و رویكرد مطرح خواهم كرد.

وی در طرح انتقادهای خود درباره فرم تصریح كرد: كتاب «فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» متشكل از مجموعه مقالاتی است كه در سال‌های زیادی نوشته شده است. به عقیده من برخی جاها پیوستار و كلیت این مقالات به تشتت دچار شده است. این تشتت را از چند جنبه می‌توان بررسی كرد. تشتت در نثر و ترمینولوژی یكی از مهم‌ترین آنها است. البته از آن‌جاكه مقالات طی سال‌ها نوشته شده‌اند رخداد این مساله طبیعی است و تا حدی نیز سعی شده كه این آسیب تعدیل شود اما همچنان وجود دارد و می‌توان مصادیقی برای آن برشمرد. این مساله در بحث فرم مطرح است اما می‌توان مصادیق آن را در رویكرد نیز یافت. مثلا گاه درباره مفهوم تعبیر رویكردی هایدگری ـ گادامری طرح می‌شود، گاه نیز مطرح می‌شود كه درباره علم باید از شناخت استفاده شود، نه تعبیر؛ كه به پوزیتیویسم نزدیك است.

وی، ضمن یادآوری دوباره نام كتاب به انتقادهای مطرح در حوزه استدلال پرداخت و تصریح كرد: بخش اول این اثر به تعبیر اختصاص دارد. سیری كه در مقالات این بخش وجود دارد می‌تواند حادثی باشد اما بین تعبیر جهان و تغییر جهان یك شكاف وجود دارد؛ البته این آسیب متوجه نگارنده نیست، چراكه قرن‌ها فلاسفه و سیاستمداران درگیر این شكاف بوده‌اند. بخش تعبیر جهان به عنوان گام اول پیوستار این كتاب طراحی شده است، بنابراین باید در بخش تغییر جهان به این گام اول ارجاع داده شود؛ به اعتقاد من هر یك از این بخش‌ها مستقل هستند و قرار گرفتن آنها در دنبال یكدیگر لزوما بیانگر یك پیوستار منطقی نیست. به نظر من آنچه ضرورت درونی پیوستار منطقی می‌نامیمش لحاظ نشده است. از آن‌پس به مبحث بعدی یعنی آینده جهان ورود می‌یابیم كه درخشان‌ترین بخش این اثر است. در ایده اصلی این بحث پیوستار كاملا رعایت شده است، ولی نكته اصلی استفاده از واژه «تا» در عنوان كتاب است؛ به نظر می‌رسد ‌باید فصولی به عنوان میانجی به این كتاب افزوده شود تا فصول مختلف آن به یكدیگر پیوند یابند. اردبیلی درباره رویكرد مولف در تدوین كتاب «فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» اظهار داشت: به نظر می‌رسد قانون اساسی زمین‌شهر با نوعی خوش‌بینی رمانتیك تدوین شده است؛ مشابه آنچه پس از عصر روشنگری وجود داشت. اما دو نكته در آن وجود دارد: اول- به نظر می‌رسد مولف تغییر را به عدم تغییر و نوعی حفظ وضعیت فروكاسته است؛ به این معنا كه او به دنبال حفظ شرایط موجود است، تنها در صورتی كه قدری خطرات كاهش یابد. آرمانی كه باید برای انسان در نظر آوریم فراتر از این رویكرد است، ‌نمی‌توان آن را تنها به كاهش خطرات فروكاست.

وی در شرح دومین نكته تصریح كرد: مولف در ابتدای سخن خود به تزهای ماركس اشاره كرد؛ ‌باید تاكید كرد كه ماركس راهكار را در حوزه عمل انقلابی طرح می‌كند. در قانون اساسی زمین‌شهر رد‌پایی از این عمل‌گرایی دیده نمی‌شود؛ یعنی در نظر گرفته نمی‌شود كه شاید بخشی از خطرات و مشكلات امروز ناشی از وضعیت بشر امروز است و تنها با نگارش قانون اساسی و حذف مخاطرات نمی‌توان آنها را حل كرد، بلكه نوعی انقلاب جهانی نیاز است. به نظر من می‌توان این رویكرد را نقد كرد. میل به تغییر جهان و یك قانون اساسی برای تحقق آن در این كتاب وجود دارد؛ گذار از میل به تغییر جهان به آرمان‌شهر مساله اصلی است؛ حال آنكه مساله نه طرح یك قانون اساسی برای آن آرمان‌شهر، كه رسیدن به آن است. چگونگی فراروی از وضعیت بسیار مهم است كه در این اثر لحاظ نشده است. اردبیلی در انتهای مباحث خود برخی ویژگی‌ها و نكات مثبت كتاب «فلسفه، از تعبیر جهان تا تغییر جهان» را برشمرد. وی تصریح كرد: این اثر جزو معدود آثار تالیفی در زبان فارسی است كه هم تعبیر جهان و هم تغییر آن را دغدغه‌مندانه دنبال كرده است. كتاب‌های متعددی در این حوزه نوشته شده است كه گاه در آنها بحث تعبیر جهان با نقصان مواجه بوده و گاه بحث تغییر جهان. این اثر بسیار جسورانه نوشته شده است و ‌باید امیدوار بود این جسارت فراگیر شود. مساله مهم دیگر دغدغه‌‌مندی آن است كه امروز بسیار كم‌رنگ و تضعیف شده است. هدفی كه موجب تالیف این كتاب شده جهان‌شمول است و یكی از نكات مثبت آن محسوب می‌شود؛ طرح نسخه‌ای جهانی به‌شدت قابل دفاع است. نقد جهانی‌سازی مرسوم نیز در این اثر لحاظ شده است كه از نقاط قوت دیگر آن محسوب می‌شود. تلاش مولف برای پیوند تعبیر و تغییر و قبول اینكه فلسفه جایگاه والایی در تغییر جهان دارد نیز از نكات مثبت آن است. از دیگر وجوه مثبت این كتاب كاربست رویكرد دایرة‌المعارفی در آن است. تمام ترم‌ها و اصطلاحات به تفصیل تعریف شده‌اند؛ این رویكرد به مخاطب بسیار كمك می‌كند.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: