ماجرای دانشجویان ما در خارجه (1337) قسمت دوم / سید محمد علی جمال‌زاده

1393/11/25 ۱۱:۳۳

ماجرای دانشجویان ما در خارجه (1337) قسمت دوم / سید محمد علی جمال‌زاده

حالا باید دید دانشجویان ما در خارجه چه می گویند و حرفشان چیست. اینها می گویند اولاعده ما فعلا 8072 نفر است وفقط عده بسیار کوچکی از ما که شاید دست بالا از شصت الی هفتاد نفر تجاوز نکند نمی خواهند به ایران برگردند و الا اکثریت کام بلکه تمام ما به ایران برگشتنی هستیم و بر خواهیم گشت

 

 آماده سازی برای انتشار: محسن نوزعیم

 

حالا باید دید دانشجویان ما در خارجه چه می گویند و حرفشان چیست. اینها می گویند اولاعده ما فعلا 8072 نفر است وفقط عده بسیار کوچکی از ما که شاید دست بالا از شصت الی هفتاد نفر تجاوز نکند نمی خواهند به ایران برگردند و الا اکثریت کام بلکه تمام ما به ایران برگشتنی هستیم و بر خواهیم گشت

و ثانیا در هر موقع و هر روز هر ساعتی که بخواهند ما حاضریم بجای هر یک نفری که بر نمی گردد یا نمی خواهد برگردد پنجاه نفر جوان تحصیل کرده بشما تحویل بدهیم. چیزی که هست ما می ترسیم شما نتوانید واز حیز قدرت شما خارج باشد که پذیرائی شایسته ای از ما بکنید وکار آبرومند ومناسب آب ونان کافی بما بدهید. ما هر روز می شنویم ومی خوانیم و می بینیم که از همین امروز با آنکه عده جوانان تحصیل کرده ای که به ایران بر می گردند اندک است گاهی بی کار  وبی تکلیف می مانند. ما می بینیم در تمام مجالس و محافل مملکتمان صداها بلند است که کار نیست و باید ایجاد کار کرد و نمی دانیم روزی که این هشت هزار نفر دانشجوئی که امروز در خارجه تحصیل می کنند بوطنشان برگردند از کجا برای آنها کار خواهید تراشید مگر آنکه آنها را هم باز داخل افواج بی شمار کارمندان دولتی پشت میز نشین بنمائید منتظر باشید که با بخور نمیری دلخوش باشند ودیگرفیلشان یاد هندوستان نکند. افسوس که همین کارمندان دولتی هم که اوقات در روزنامه های طهران خواندیم چهار نفر از آنها که در وزرات دارائی مستخدم بودند در اثر سختی معیشت دیوانه شده اند و آنها را بحضور وزیردارائی برده اند. ما می دانیم که در مملکت در حال حاضر رتبه نه پزشکی 1600تومان ورتبه بالای قضائی 2000تومان ورتبه ده دبیری 1350تومان حقوق دریافت می دارند ولی از طرف دیگر هم می دانیم که حداکثر پایه نه اداری 690 تومان حقوق دارد و ما تا بحداکثر این پایه برسیم ممکن است سالها طول بکشد. مگر سرپرست دانشجویان ایرانی در امریکا که عده آنها بالغ بر 2400طول بکشد. مگر سرپرست دانشجویان ایرانی ایرانی در امریکا که عده آنها بالغ بر 2400 نفر است در گزارش رسمی خود که در اواخر بهمن 1336در جراید طهران انتشار یافت نگفته است که (( با تماس نزدیکی که با فرد فرد دانشجویان ایرانی مقیم امریکا دارم بدون اغراق باید گفت کلیه این دانشجویان افرادی شاه دوست و وطن پرست می باشند و این عده کمال میل را بمراجعت بکشور خود دارند منتهی اوامری که درباره ارجاع شغل بجوانان و عدم تبعیض نسبت به آنها صادر شده هنوز بمرحله اجرا در نیامده است)). مگر در هین گزارش نمی خوانیم که ((مکرر مشاهد شده است که بعضی از موسسات ایرانی بدرخواست شغل جوانان تحصیل کرده در امریکا وقعی ننهاده اند در صورتیکه موسسات مشابه امریکا حاضر شده اند یا حقوقها مناسبی آنان را بکار گمارند)).

همین دانشجویان ایرانی در امریکا می گویند بموجب همین گزارش رسمی که ذکر آن در بالا گذشت هنوز که ما مشغول تحصیل هستیم حقوق محصلی ماهیانه مامرتباً نمی رسد و برای ما ایجاد اشکال می نماید و چنانکه در گزارش نامبرده می خوانیم اطمینان داشته باشیم که وقتی به ایران بر می گردیم و مشغول کار می شویم حقوقشان یکی دو ماه هم عقب بیفتد چندان در زحمت نباشند ولی عده زیادی از ما از خانواده های بی ثروت هستیم و ممکن است پس از مراجعت به ایران دارای عیال و اولاد هم بشویم و از حالا وقتی فکر می کنیم که ولو فوراً پس از برگشتن بکشورمان کاری هم برایمان پیدا شود و حقوقی هم که جواب تمام احتیاجات ما را ندهد بما بپردازند ولی ممکن است همین حقوق هم گاهی یک یا دو یا چند ماه عقب بیفتد ناراحت می شویم.

دانشجویان ایرانی در خارجه می گویند ما دیده و شنیده ایم که بعضی از امثال ما پس از اتمام تحصیلات و مراجعت به ایران در نتیجه سرگردانی ممتد و بی تکلیف دور و دراز چون نتوانسته اند و یا نخواسته اند همرنگ جماعت بشوند کسی آنها را ببازی نگرفته و لهذا از فرط استیصال و بیچارگی روحی و مواجه شدن هر روزه با مشکلات و ناهمواریهائی که چه بسا بصورتهای زشت و زننده ای جلوه گر شده دستخوش یاس و مغلوب و مقهور ضعف روحی گردیده اند و گذشته از آنکه وجودشان مصدر فوز و فیضی نگردید سر بار بی حاصل و زیان آمیز جامعه نیز شده اند.

می گویند انسان وقتی می بیند که حریق شده و آتش بخانه  ولانه مردم افتاده و دارد کوچک و بزرگ را می سوزاند البته وظیفه آدمیت حکم می کند که درصدد کمک دادن وخاموش ساختن آتش ونجات دادن همنوعان خود برآید واز سوختن نترسد ولی اگر وقتی نزدیک بمحل حریق گردید دید کسی بفکر فرونشاندن آتش ونجات دادن اشخاص نیست بلکه همه در کار غارت و تطاول وچپاول و برای اینکه چیزی به یغما ببرند حاضرند پا بر روی اجساد افتادگان بگذارند البته اگر باز بخواهد با دست تنها در صدد آتش نشاندن برآید سعی و کوشش او را جز بدیوانگی بچیز دیگری نمی توان حمل نمود و آنوقت است که بدستور ((ولاتقلوا باید بکم ال التهلکه)) باید از رفتن بپای خود بسلاخ خانه بپرهیزد واز محل حریق دور شود تا لامحاله طعمه آتش نگردد.

عده ای از این دانشجویان می گویند مازن داریم و اگر هنوز بچه دار هم نشده باشیم ممکن است بزودی پدر نیز بشویم. زن و بچه ما بزندگی اورپائی و امریکائی عادت کرده اند وزندگی مخارج دارد و ما می توانیم در همینجائی که هستیم کاری پیدا کنیم تامین زندگانی مخارج دارد و ما می توانیم در همینجائی که هستیم کاری پیدا کنیم که تامین زندگانی ما را بنماید. برای ما سخت است که سیلی نقد را فدای حلوای نسیه ساخته دست زن وبچه خود را گرفته بطرف ایران راه بیفتیم. ما در ایران کس وکاری که بتواند از ماپذیرائی نمایند نداریم و عقل و حزم واحتیاط حکم نمی کند که بی گدار بآب زده بامیدواهی ((بزک نمیر بهار میاد)) خود را در هچل بیندازیم و کشکول گدائی بدست در وزارتخانها و ادارات دولتی بیفتیم که خدا پدرصاحب خیری را بیامرزد که شکم ما را سیر کند وراضی نشود که ما از گرسنگی هلاک شویم و از شدت استیصال اسیر تریاک والکل بگردیم. اینها می گویند ما خوب می دانیم که بعضی هموطنانمان ما را مقصر خواهند شمرد و خواهند گفت مادرشادت وشهامت اخلاقی از قبیل ((سر که نه در راه عزیز بود)) و ((کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد)) برخ ما خواهند کشید وبا آب و تاب هر چه تمام تر از سرزنش خار مغلیان وزخم تیغ جانان و سیر ساختن جان و از فرهاد سنگتراش و از کسی که درپای حریف سرودستار ندارند که کدام اندازه با ما سخن خواهند گفت و خودشان در جای امن نشسته بما دستور می دهند که (( عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد)) در صورتیکه ما خوب می دانیم که خودشان بچه  درجه ترسو و بز دل ومحتاطند و رستم های در حمامی بیش نیستند و چون بار خود را بسته اند و صدایشان از جای گرم بلند است در کنار گود نشسته می گویند لنگش کن در حالیکه ما از ترس وجود همین قبیل اشخاص دغل و یاوه سر است که دچار دو دلی هستیم و آرزو داریم بتوانیم براستی و پاکی بوطنمان خدمت کنیم بدون آنکه مجبور باشیم با این جنم مردمی که با همین نوع نیرنگها بار خود را بسته و بر خر وجاهت سوار  شده اند سر و کار پیدا کنیم.

می گویند چند نفر از ما باشوق و شور خدمتگزاری به ایران برگشتند ولی پس از تجربه های بسیار تلخ با دل شکسته از راه ناچاری دوباره راه آمریکا را در پیش گرفتند. ما می ترسیم مقامات رسمی مملکت ما که باید کار مناسب بما بدهند اعتنائی بما نداشته باشند و یا تازه وقتی هم بخوهند دست نوازشی بر سر وصورت ما بکشند کارهائی بما پیشنهاد کنند که مناسب با علم و فن و تحصیلات و شخصیت ما نباشد و با رشته تحصیلی ما جور نباید وجودمان عاطل و باطل بماند.

می گویند هموطنانمان که اینقدر ها هم نباید فرنگی مآب بود و بما می گویند شما نباید فراموش کنید که در این آب و خاک لازمه کامیابی هنوز هم این است که باید بر در ارباب بیمرو مسئول مدتی وصبر و بردباری داشت ولی شما امریکائی مآبها یک مقال حوصله ندارید و خیال می کنیدکه همه کارهای دنیا باید از روی ساعتهای((کرونومتر)) ثانیه شمار سر ساعت ودقیقه انجام باید ولی ما در جواب می گوئیم آخر شما با آهنمه مخارج ما را بخارجه فرستادید که راه ورسم ترقی را و رموز پیشرفت و تمدن و آدمیت را بیاموزیم و برگردیم بهموطنانمان یاد بدهیم و خودمان هم سر مشق باشیم حالا چطور می خواهید که ما از همان قدم اول هر آنچه را در طی سالهای دراز فرا گرفته ایم و ایمان کامل داریم که راه و رسم تمدن و تربیت همان است و جز آن نیست همه را یکباره زیر پا گذاشته ندیده و ندانسته بپنداریم و همرنگ جماعتی بشویم که از اخلاق آن بیزاریم و با تمام ذرات وجودمان دشمن کردار و رفتار و پندار آنها هستیم و همانا برای مبارزه ونبرد است که بدست توانای معلمین و مربی های بنام مسلح و مجهز گردیده ایم. ما آمدیم که هموطنمانمان را از منجلاب فساد بیرون بکشیم و با زلال علم و دانش و اخلاق آنها را تطهیر کنیم و شما از همان ساعت اول بما می گوئید باید در مقابل همین فساد و همین آلودگیها کردن خم کنیم و سپر بیندازیم و بما می فهمانید که اگر بخواهیم رشادت نشان بدهیم و استقامت بورزیم ما را در محفل رندان راه نخواهند داد و ما را در این عرصه دروغ و دزدی و رشوه و احتکار و اختلاس ببازی نخواهند گرفت و تا باج و خراج بفساد و خرابکاری ندهیم بنان و کار و مقامی نخواهیم رسید و دستمان به جائی بند نخواهد شد. شما بما می گوئید ای بابا، نه بآن شوری شور و نه باین بی نمکی .آخر هر چه باشد شما هم بچه های همین آب و خاکید و با چند صباح اقامت ازین همه تقدس مآبی کاسته از خطر شیطان پیاده بشوید تا بتوانید با هموطنانتان آرامتر همقدم و هم کاب بما کمک بدهید. بما می گوئید که طبیب حاذق و دلسوز ادرار ومدفوع مریض خود را تجزیه و امتحان می کند تا راه علاج را بیابد و کسی که بخواهد منجلابی را اصلاح کند و تعمیر نماید لااقل باید تا مچ در همان منجلاب آلوده شود و الا کاری انجام نخواهد داد ولازمه جنگ با ملخ  وارد شدند در فضائی است که سیل ملخ در زیر گرفته  وآلوده ساخته است. با این وسواسی که شما جوانان دارید و می خواهید بدون آنکه دامنتان تر شود جلو سیل را بگیرند خیلی احتمال می ورد که هرگز بکعبه نرسید وادعایتان بی نتیجه بماند.

در مقابل این بیانات حکیمانه و سفسطه های شاعرانه ما جواب می دهیم که یا للعجب که هر چه ما می گوئیم گاو ما نر  است شما می گوئید بدوش و مثل این است که اساساً نمی خواهید بفهمید که آخر ما بخیال و آرزوی خدمتگزاری بر گشته ایم و می خواهیم راهنمایی هموطنانمان بشویم. بما می گوئید اگر می خواهید راهنما باشید باید اول در همان راهی بیفتد که هموطنانتان افتاده اند. ما پس از درسهائی که خوانده ایم و بعد از آن چیزهائی که چشممان دیده است اعتقاد پیدا کرده ایم که آدم ناپاک و نجس محال است بتواند ناپاکی  ونجاست را پاک بکند لی افسوس که گوش شما بحرفهائی ما بدهکار نیست و کم کم وقتی می بینیم ((کانچه البته بجائی نرسد فریاد است)) از راه ناچاری و استیصال بفکر می افتیم که شاید هر چه باشد باز بهتر است بهمانجائی که در آنجا سالها درس خوانده ایم وبا محیط و مردمش آشنا شده ایم بر گردیم تا شاید لقمه نانی بدست بیاوریم و بآبرومندی بخوریم و شکر رزاق را بجا بیاوریم.

مجله ادبیات و دانش و هنر امروز "سخن"- فروردین ماه 1337 - دوره نهم - شماره 1- صفحات 31 تا 47

انسان شناسی و فرهنگ

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: