سید بی‌قرار و قرارگاه‌هایی كه نهاد شدند

1393/11/21 ۰۹:۴۷

سید بی‌قرار و قرارگاه‌هایی كه نهاد شدند

سرمای سوزان سال ١٣٠٤ با نخستین هفته‌های آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی همزمان است. گرچه هنوز چند ماهی به تاج‌گذاری رضا پهلوی مانده اما وی درست در آخرین هفته پاییز ١٣٠٤، همراه با ١٦ تن از روحانیون عضو مجلس موسسان در تكیه دولت تهران سوگند رسمی به جای می‌آورد و با این سوگند در حقیقت به حیات سیاسی ایل قاجار پایان داده شد. چند هفته پس از آغاز سلطنت پهلوی، میركریم موسوی كریمی در یك خانواده تهیدست حوزوی در اردبیل به دنیا آمد. پدرش سید عبدالرحیم و مادرش سیده خدیجه از همان ابتدا ترجیح می‌دادند كه فرزندشان راه پدر را ادامه دهد. بزرگ‌شدن میركریم برابر سال‌هایی می‌شود كه تكبر پادشاهی «رضا» را در بر گرفته و دیگر نیازی به رعایت ظواهر مذهبی ندارد. در این سال‌ها كه تنش میان برخی علما و روحانیون با حكومت پهلوی به اوج خود می‌رسید، زندگی بر خانواده سید عبدالرحیم به‌سختی می‌گذشت. پدر خانواده از آن روحانیونی بود كه سیاست‌های فرهنگی رضاشاه را منافی شریعت و مخالف دین می‌دانست و حاضر به در كردن عبای روحانیت از تن نبود.

 

 

    علی‌اشرف فتحی: سرمای سوزان سال ١٣٠٤ با نخستین هفته‌های آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی همزمان است. گرچه هنوز چند ماهی به تاج‌گذاری رضا پهلوی مانده اما وی درست در آخرین هفته پاییز ١٣٠٤، همراه با ١٦ تن از روحانیون عضو مجلس موسسان در تكیه دولت تهران سوگند رسمی به جای می‌آورد و با این سوگند در حقیقت به حیات سیاسی ایل قاجار پایان داده شد. چند هفته پس از آغاز سلطنت پهلوی، میركریم موسوی كریمی در یك خانواده تهیدست حوزوی در اردبیل به دنیا آمد. پدرش سید عبدالرحیم و مادرش سیده خدیجه از همان ابتدا ترجیح می‌دادند كه فرزندشان راه پدر را ادامه دهد. بزرگ‌شدن میركریم برابر سال‌هایی می‌شود كه تكبر پادشاهی «رضا» را در بر گرفته و دیگر نیازی به رعایت ظواهر مذهبی ندارد. در این سال‌ها كه تنش میان برخی علما و روحانیون با حكومت پهلوی به اوج خود می‌رسید، زندگی بر خانواده سید عبدالرحیم به‌سختی می‌گذشت. پدر خانواده از آن روحانیونی بود كه سیاست‌های فرهنگی رضاشاه را منافی شریعت و مخالف دین می‌دانست و حاضر به در كردن عبای روحانیت از تن نبود.

به همین سبب هم ناچار شد كه انزوا پیشه كند و كمتر در ملأ عام ظاهر شود، حتی گاه چندین ماه در خانه می‌ماند. میركریم كه هم سید عبدالكریم نامیده می‌شد، سال‌های نوجوانی خود را در منطقه‌ای سپری كرد كه مهد آرمانی مشروطه‌خواهی به شمار می‌رود اما آذربایجان در دوره نوجوانی سید عبدالكریم موسوی اردبیلی، سرخورده از تلاش‌های آزادیخواهانه‌اش در چنبره ركود و خموشی گرفتار آمده و سیاست‌زدایی حاكمان وقت، به سیاست‌گریزی مردمان این دیار هم انجامید. سید عبدالكریم نوجوان تا ١٨ سالگی در شهر اردبیل به تحصیل علوم دینی در مكتبخانه‌ها و مدارس حوزوی این شهر ادامه داد و كتاب‌هایی همچون رساله عملیه، گلستان سعدی، تنبیه الغافلین، نصاب الصبیان، گلزار بهار، ابواب الجنان، مجالس المتقین، تاریخ معجم، دره نادری، تاریخ وصاف و حساب فارسی را همانند دیگر نوجوانان آن دوران نزد استادان اردبیلی آموزش دید. ١٦ ساله بود كه رضاشاه مجبور به كناره‌گیری از قدرت شد و فضای باز همراه با آشوب و ناامنی آذربایجان را نیز فراگرفت. در آخرین روزهای حضور سید عبدالكریم در زادگاهش، نیروهای تحت امر شوروی با میدان‌داری دموكرات‌های آذری فضای آذربایجان را مملو از تبلیغات و فعالیت‌های خود كرده بودند اما غائله آنها تاثیری در مسیر عبدالكریم نداشت.

او كه تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در اردبیل از سر گذرانده، اوایل پاییز سال ١٣٢٢ به قم رفت تا در حوزه‌ای كه هفت سال پس از وفات موسسش شیخ عبدالكریم حائری یزدی تحت سرپرستی آیت‌الله سید صدرالدین صدر (پدر امام موسی صدر) و آیت‌الله حجت كوه‌كمره‌ای و آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری اداره می‌شد، به تحصیلات حوزوی خود ادامه دهد. این روزها و ورود سید عبدالكریم موسوی اردبیلی به حوزه علمیه قم و سكونت در مدرسه فیضیه، درست در میانه غوغای دین‌ستیزی و دین‌گریزی است كه فضای فكری و فرهنگی كشور را فراگرفته بود. سید عبدالكریم همانند بسیاری از طلاب آذری‌زبان، به محض ورود به حوزه جذب جلسه‌های درس آیت‌الله حجت شد. این مرجع تقلید آذربایجانی كه قطب مهم فقهی قم در آن سال‌ها بود، می‌كوشید حمایت همه‌جانبه‌ای از طلاب و روحانیون آذری‌زبان كرده و حتی مدرسه‌ای به نام خود (مدرسه حجتیه) برای سهولت تحصیل و تدریس هم‌زبانان خود بسازد. سید عبدالكریم در سالیان نخست اقامت در قم، در جلسات درس بسیاری از علمای شاخص این شهر شركت كرد و با استعداد و پشتكاری كه داشت، یكی از طلاب جوان شاخص این جلسات شد. یك سال پس از ورود سید‌عبدالكریم جوان به قم، علمای این شهر تصمیم گرفتند كه آیت‌الله سید حسین احمدی بروجردی را برای سرپرستی و مرجعیت عالی حوزه این شهر دعوت كنند. استادان سید‌عبدالكریم نیز جزو دعوت‌كنندگان آقای بروجردی بودند. اوایل زمستان ١٣٢٣ آقای بروجردی وارد قم شد و حوزه علمیه این شهر جان تازه‌ای گرفت اما درست در همین حوالی سفر دیگری پیش پای سیدعبدالكریم جوان قرار داشت.

او یك سال بعد از حضور آیت‌الله بروجردی در قم، تصمیم گرفت كه تحصیل در نجف را نیز تجربه كند. در آن سال‌ها نجف هنوز مهم‌ترین مركز حوزوی شیعه شناخته می‌شد و تحصیل و اقامت در این شهر، آرزوی هر طلبه‌ای به شمار می‌آمد. این سید جوان اردبیلی به همراه یك همشهری خود در آبان ١٣٢٤ به نجف رفت و دو سال در جلسات درس علمای بزرگ نجف از جمله آیت‌الله سیدمحسن حكیم، آیت‌الله سید هادی میلانی و آیت‌الله سید‌ابوالقاسم خویی شركت كرد. با سید جمال خویی فرزند آقای خویی مباحثه می‌كرد و مشتاقانه به آموختن فقه و اصول و فلسفه اسلامی ادامه می‌داد اما گویا تحصیل در مقاطع بحرانی و تنش‌زای تاریخ معاصر در تقدیر سید عبدالكریم ثبت شده بود. در بحران‌های دوره رضاشاه وارد حوزه علمیه اردبیل شد، در روزهای تنش‌‌آلود ابتدای سلطنت محمدرضا شاه به حوزه قم رفت و تحصیل چهار ساله‌اش در حوزه نجف نیز با بحرانی شدن فضای سیاسی عراق خاتمه یافت. افزون بر بحران سیاسی عراق، نگرانی از سلامت پدر نیز انگیزه دیگری به دست سید عبدالكریم ٢٣ ساله داد كه به ایران بازگردد.

در سال ١٣٢٧ شمسی و در ایام یك بحران نوظهور به ایران برگشت و پس از اطلاع از سلامت پدر، همراه با او در قم ساكن شد. شركت در جلسات درس آیت‌الله بروجردی كه اكنون یك قدرت بی‌بدیل در ایران و جهان تشیع است، نخستین تصمیم سید عبدالكریم به شمار می‌رفت اما از همین روزها بود كه آشنایی با آیت‌الله سید محمد موسوی‌یزدی كه به واسطه دامادی شیخ عبدالكریم حائری یزدی به نام آیت‌الله‌داماد (محقق داماد) شهرت یافته، حیات علمی سیدعبدالكریم را دگرگون كرد، به گونه‌ای كه قریب یك دهه شاگرد این استاد صاحب‌نام حوزه قم شد و همواره ملازم و همراه این سید گوشه‌گیر یزدی دیده می‌شد. ٢٦ ساله بود كه مرشد راه و پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، ٩ سال دیگر در قم ماند و شاگرد مطرح جلسات درس آقای داماد بود؛ جلساتی كه به دلیل دشوارگویی استاد، تنها با حضور طلاب مستعد و ممتاز تشكیل می‌شد و جمعیت كم‌شماری داشت. سید عبدالكریم موسوی اردبیلی از دقت و تیزفهمی آقای داماد همواره یاد می‌كند و می‌گوید: «ما معتقد بودیم كه ایشان از نظر دقت نظر از دیگران عقب نیستند بلكه جلو هستند. خیلی با دقت صحبت می‌كردند. آن وقت ما معتقد بودیم كه دقت ایشان را كمتر در دیگران می‌شد دید. دقت ایشان خیلی خوب بود. با سیاست و امثال اینها مخلوط نبود و فقط به درس خود می‌پرداخت و مسائل سیاسی را به درس آمیخته نمی‌كرد و كاری نداشت كه چه كسی از نظر سیاسی با چه نظری موافق یا مخالف است و فلان گروه چه می‌گوید. این گونه نبود. ثالثا طلبه‌های درس ایشان یك سر و گردن از دیگران برتر بودند.»

آیت‌الله موسوی اردبیلـی در جلسات درس آقای داماد با طلاب شاخصی همچون آقایان سید موسی صدر، سید موسی شبیری‌ زنجانی، سید محمد بهشتی، ناصر مكارم شیرازی، احمد آذری قمی و سید مهدی روحانی آشنا و هم‌درس شد؛ رفاقتی كه چندین دهه استمرار یافت. این رفاقت در نخستین سال‌ها منجر به حضور سید عبدالكریم در شماره‌های نخست مجله مكتب اسلام شد؛ مجله‌ای كه نخستین تلاش جدی طلاب و استادان قمی برای عرضه مفاهیم اسلامی با بهره‌گیری از زبان و ابزار روز بود. این مجله با حمایت آیت‌الله بروجردی آغاز به كار كرد و سپس با حمایت آیت‌الله شریعتمداری به كار خود ادامه داد. حضور در زمره نویسندگان این مجله شاخص حوزوی، نشان از جایگاه ممتاز علمی و اجتماعی موسوی اردبیلی در فضای حوزه قم در دهه ٣٠ شمسی داشت.

بی‌قراری در كارنامه درسی سید عبدالكریم بسیار آشكار و چشمگیر است. ١٢ سال پس از حضور در جلسات درس علمای بزرگ قم تصمیم گرفت برای استراحت به زادگاه خود برگشته و هشت سال در آنجا ساكن شود. موسوی اردبیلی كه قصد نداشت مدت زیادی در اردبیل بماند، با استقبال همشهریان خود روبه‌رو شد و اردبیلی‌ها از این استاد جوان حوزوی خواستند كه مدت بیشتری در زادگاهش بماند. موسوی اردبیلی در این مدت با تعمیر مدرسه ملا ابراهیم كه محل تحصیل مقدماتی وی نیز بود، اقدام به گسترش فعالیت‌های دینی و تبلیغی خود كرد.

اردبیل از سالیان دور محل تبلیغ و تحت نفوذ بهایی‌ها به شمار می‌رفت. برخی سران بهاییت از این دیار بودند و سیاست‌های دوره پهلوی نیز منجر به گسترش نفوذ آنها در این شهر مذهبی شد. سید عبدالكریم موسوی اردبیلی كه اكنون یك استاد جوان و نویسنده صاحب‌نام حوزوی است، تصمیم گرفت كتابی در رد و نقد بهاییت بنویسد. این كتاب را «جمال ابهی» نام نهاد و آن را در اردبیل منتشر و توزیع كرد.

سید عبدالكریم كه حالا دیگر «آیت‌الله موسوی اردبیلی» شده بود، در ایام وفات دو استاد شاخص خود؛ آقایان بروجردی و داماد در اردبیل و تهران مشغول فعالیت بود و فعالیت‌های گاه و بیگاه سیاسی‌اش، موجب بروز حساسیت‌هایی در میان نهادهای امنیتی وقت می‌شد. او كه پس از هشت سال اقامت در زادگاهش، در تابستان سال ٤٧ به تهران آمده بود، با پذیرش امامت مسجد امیرالمومنین خیابان نصرت، فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی‌اش را همراه با دوستان و هم‌درسان قمی‌اش گسترش می‌داد.

موسوی اردبیلی اگرچه شاگرد دروس فقه و اصول امام خمینی نبود و تنها مدتی در جلسات موعظه اخلاقی ایشان شركت كرده بود، پس از وفات استادش آیت‌الله بروجردی همچون دیگر روحانیونی كه علاقه به فعالیت سیاسی داشتند، ارتباط بیشتری با امام خمینی برقرار كرد، به گونه‌ای كه حتی مهاجرت وی از قم به تهران نیز با مشورت امام انجام شد. در آن روزها امام خمینی ایام تبعید خود را می‌گذراند و در نجف ساكن بود. امام در پاسخ به مشورت موسوی اردبیلی نوشته بود: «ما صلاح نمی‏‌دانیم كه آقایان شهرها را ترك كنند و به تهران یا قم بروند، ولی گویا وضع شما به گونه‏‌ای است كه ناچارید مسافرت كنید. در عین حال خودتان بهتر می‏‌دانید و می‏‌توانید تصمیم مناسب‌تری بگیرید.»

حیات فرهنگی و اجتماعی آیت‌الله موسوی اردبیلی در ١٠سال پایانی عمر حكومت پهلوی، در قالب فعالیت در مسجد امیرالمومنین، تاسیس موسسه خیریه‌ای با عنوان «موسسه خیریه مكتب امیرالمومنین» و بنیانگذاری كانون توحید تهران در خیابان پرچم تداوم و تحول یافت. راز صعود سیاسی آیت‌الله را باید در همین ١٠ سال جست. او كه در سال ١٣٤٧ یك روحانی نه چندان شناخته شده اردبیلی به‌شمار می‌رفت و تنها مقالاتی از وی در مجله مكتب اسلام انتشار یافته بود، در سال ١٣٥٧ به عنوان یكی از رهبران حوزوی انقلاب اسلامی و روحانیون طراز اول جمهوری اسلامی مطرح شد.

آیت‌الله موسوی اردبیلی در دهه پایانی عمر سلسله پهلوی نه كتاب و مقاله تاثیرگذاری نوشت و نه بیش از برگزاری جلسات درس خارج فقه و فلسفه كه مشغله متداول عموم روحانیون عالیرتبه بود، فعالیت علمی شاخصی انجام داد، اما با بنیانگذاری این دو موسسه و نهاد توانست فضای مناسبی برای گرد هم آمدن چهره‌های همفكر آقای موسوی اردبیلی را فراهم آورد. كانون توحید و موسسه مكتب امیرالمومنین (نهاد ناظر بر دانشگاه مفید قم) در حدود نیم قرن اخیر، محل تدریس و سخنرانی و پاتوق شخصیت‌هایی بوده كه با حضور در این نهادها احساس امنیت بیشتری برای فعالیت علمی و حتی سیاسی می‌كرده‌اند و همه اینها معلول شخصیت محوری آیت‌الله موسوی اردبیلی است. البته وی به سخنرانی در مسجد خود اكتفا نمی‌كرد و یكی از سخنرانان شاخص سیاسی مهدیه تهران در ماه‌های پایانی حكومت شاه بود.

یك فصل سرد دیگر از راه می‌رسید تا فصل جدید دیگری در زندگی آیت‌الله موسوی اردبیلی رقم بخورد. زمستان سال ٥٧ در حیات سیاسی آیت‌الله بسیار سرنوشت‌ساز است. او هم به عنوان عضو شورای انقلاب اسلامی منصوب شد و هم جزو موسسان حزب جمهوری اسلامی بود. به این ترتیب او در ٥٣ سالگی هم جزو موسسان و سران نخستین حكومت حوزوی حاكم بر ایران شد و هم جزو موسسان نخستین حزب سیاسی حوزوی. انگار كه سال‌های بی‌قراری سید اردبیلی پایان یافته بود. ١٠سال حضور و فعالیت در تهران از او یك شخصیت محوری ساخته و كانون توحید یكی از پاتوق‌های انقلابی شده كه سرنوشت موسوی اردبیلی را هم تغییر می‌دهد. او به سبب این فعالیت‌ها، مراحل رشد در نظام سیاسی جدید را به سرعت طی ‌كرد. در ابتدا به عنوان دومین چهره دستگاه قضایی نظام جدید، رییس دیوان عالی كل كشور شد و پس از ترور آیت‌الله دكتر بهشتی، به عنوان رییس شورای عالی قضایی منصوب شده و در كنار امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی‌رفسنجانی، میرحسین موسوی و سید احمد خمینی به عنوان گروه تصمیم‌ساز عالی كشور در دهه نخست جمهوری اسلامی مطرح شد.

موسوی اردبیلی كه شاگردی امام را در دروس حوزوی تجربه نكرده بود، گاه با دیگر سران كشور دچار اختلاف نظرهایی می‌شد. محمدی ری‌شهری در خاطرات سیاسی خود تلویحا از آقای موسوی اردبیلی به عنوان یكی از مخالفان گسترش برخوردها با آیت‌الله منتظری در سال‌های پایانی حیات امام خمینی یاد كرده است. با این حال، در برخورد با جریان بنی‌صدر و مجاهدین خلق، نام موسوی اردبیلی به عنوان یكی از چهره‌های ذی‌نفوذ و درجه اول مطرح است. چه آنجا كه در جریان تنش ١٤ اسفند ٥٩ كتابی تحت نظارت و اشراف موسوی اردبیلی علیه بنی‌صدر و مجاهدین خلق و حتی نهضت آزادی تدوین شد و چه آنجا كه قاطعانه از اعدام زندانیان مجاهد و فدایی و توده‌ای پشتیبانی كرد و در خطبه‌های نماز جمعه ١٤ مرداد ٦٧ تهران گفت: «مردم علیه اینها آن‌چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افكار عمومی است كه چرا اینها را محاكمه می‌كنید؟ اینها كه محاكمه ندارند، حكمش معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزایش نیز معلوم است. قوه قضایی در فشار است كه اینها چرا محاكمه می‌شوند، قوه قضایی در فشار است كه چرا تمام اینها اعدام نمی‌شوند و یك دسته‌شان زندانی می‌شوند؟... مردم می‌گویند باید از دم اعدام بشوند... عفو و بیرون كردن[زندانیان] مربوط به قوه قضاییه نیست، این قوه كارش تا جایی است كه حكم تمام می‌شود. بقیه مربوط به جاهای دیگر است... عفو ربطی به قوه قضاییه ندارد و من به شما حق می‌دهم، با شما هم هماهنگ هستم، می‌گویم نباید اینها عفو بشوند.» تاكید او بر رویدادهای سال ٦٧ تا به امروز نیز باقی است.

حیات سیاسی آیت‌الله موسوی اردبیلی با وفات امام خمینی وارد مرحله جدیدی شد. جمهوری اسلامی به دوران تازه‌ای پای گذاشت و جناح چپگرای موسوم به خط امام از كنار گذاشته شدن سه موسوی (موسوی اردبیلی، میرحسین موسوی

و موسوی‌خوئینی‌ها) به عنوان یك سمبل برای آغاز این دوره جدید و خسران فعالیت سیاسی خود یاد می‌كرد. موسوی اردبیلی در این میان ترجیح داد به جای اقامت در تهران و اكتفا كردن به منصب امامت جمعه تهران، بار دیگر به قم بازگردد و این‌بار در قامت یك استاد عالی حوزه بر تحولات كشور تاثیر بگذارد.

این‌بار نیز موسوی اردبیلی به فكر تاسیس یك قرارگاه جدید برای فعالیت خود و همفكرانش افتاد. او كه بیش از دو دهه از قم دور افتاده بود و هیچ مامنی در این شهر برای خود نداشت، از طریق موسسه خیریه تحت نظرش دانشگاهی با نام شیخ مفید در قم ایجاد كرد تا با نسل جدیدی از شخصیت‌های علمی و سیاسی، با چهره‌هایی چون آیت‌الله‌مهدوی كنی و آیت‌الله مصباح‌یزدی كه مشغول چنین فعالیتی در نهادهای علمی تحت نظر خود بودند، رقابت كند. قرارگاه جدیدی كه این سید بی‌قرار اردبیلی این‌بار در قم بنا كرد، همان‌گونه كه پیش‌بینی می‌شد محل تحصیل و تدریس نسل‌های متعددی از نیروهای نزدیك به جریان چپگرای جمهوری اسلامی شد. در دانشگاه مفید قم حتی استادانی چون حسین بشیریه، محسن كدیور و هاشم آغاجری تدریس می‌كردند و بسیاری از نیروهای نزدیك به طیف ملی مذهبی، جریان آیت‌الله منتظری و نیروهای تئوریك و حتی ژورنالیست جریان اصلاح‌طلب با این دانشگاه پیوند دیرینه و ذاتی داشته‌اند.

آیت‌الله موسوی اردبیلـی حتی از این دانشگاه به عنوان یكی از ابزارهای كنش سیاسی خود بهره می‌گرفت؛ به عنوان نمونه، آنگاه كه سید محمد خاتمی هدف حملات رقبای سیاسی خود در انتخابات خرداد ٧٦ قرار گرفت، آیت‌الله موسوی اردبیلی در حكمی خاتمی و میرحسین موسوی را به عنوان هیات امنای این دانشگاه منصوب كرد تا پشتوانه‌ای حوزوی برای این دو چهره سیاسی جناح چپ باشد. او در پنج سال پس از درگذشت امام، درست تا پاییز ٧٣ امام جمعه تهران نیز بود و در آخرین خطبه نماز جمعه‌اش كه در ایام بیماری آیت‌الله اراكی ایراد شد، از استقلال مرجعیت شیعه سخن گفت. همزمان با وفات آقای اراكی، موسوی اردبیلی نیز دچار عارضه مغزی شد و برای همیشه تهران را به قصد قم ترك كرد. او دو دهه حضور در قم، با انتشار رساله توضیح‌المسائل، به عنوان یكی از مراجع تقلید شیعه كوشید فعالیت‌های صنفی و تبلیغی خود را ارتقا دهد. اكنون موسوی اردبیلی نه‌تنها یك مرجع تقلید نزدیك به جریان اصلاح‌طلب است و نهادهای تحت نظر وی قرارگاهی برای فعالیت نیروهای اصلاح‌طلب تلقی می‌شود، بلكه همواره مورد احترام سران كشور بوده و روابط حسنه‌ای با مقامات عالیرتبه سیاسی داشته است. گفته می‌شود كه وی مقلدینی در مناطق آذری‌زبان و حتی كشورهای تركیه و آذربایجان دارد و با وجود ناتوانی شدید جسمی‌اش، تدریس و فعالیت را وانهاده است.

نهادهای مذهبی و علمی كه وی در نیم قرن گذشته تاسیس كرده، به قرارگاه‌هایی فكری، سیاسی و اجتماعی بدل شده و ریشه دوانده است. دو فرزند وی (سعید و مسعود موسوی كریمی) به عنوان چهره‌های علمی، بازوهای مدیریتی آیت‌الله در دانشگاه شمرده می‌شوند و علاوه بر خاتمی و موسوی، هاشمی‌رفسنجانی و آیت‌الله سید علی محقق داماد نیز از شخصیت‌های مطرح سیاسی و حوزوی هستند كه آیت‌الله موسوی اردبیلی از آنها در تركیب هیات امنای دانشگاه مفید بهره گرفته است.

چنین تركیبی از دلایل مهم نگرانی رقبای اصولگرا از فعالیت دانشگاه مفید در سالیان اخیر بوده است. آنها از این دانشگاه به عنوان مامنی برای «فتنه‌گران» یاد می‌كنند و نظرات و فعالیت‌های برخی استادان این دانشگاه را نگران‌كننده می‌دانند.

بیش از هفت دهه بی‌قراری و جنب‌وجوش سیدعبدالكریم موسوی اردبیلی منجر به شكل‌گیری قرارگاه‌هایی شده كه اكنون به یك نهاد قدرتمند علمی و سیاسی ارتقا یافته‌اند و چندین نسل از فعالان سیاسی و آكادمیك، تحت سایه حمایت این فقیه ٨٩ ساله اردبیلی تربیت و تعلیم دیده‌اند. آیت‌الله موسوی اردبیلی در آغاز ٩٠ سالگی‌اش دیگر فقط یك مرجع تقلید نیست، یك مرجع سیاسی، مدیریتی و آكادمیك شاخص است كه اگرچه در محضر غیرسیاسی‌ترین استاد حوزه قم (آیت‌الله سید محمد داماد) تعلیم دید، اما گونه جدیدی از مرجعیت سیاسی را در كارنامه جمهوری اسلامی و روحانیت حامی نظام ثبت كرد.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: