1393/10/13 ۱۲:۳۰
شنبه 13 دیماه سالمرگ نیما یوشیج است، کسی که به زعم بسیاری مهمترین شاعر معاصر فارسی است. هنگامی كه نیمایوشیج بدرود حیات گفت در واقع وظیفه خود را به عنوان پرچمدار تحولطلبی در شعر و ادبیات معاصر فارسی تا جایی كه به او مربوط میشد، به نحو احسن انجام داده بود. او "گونی نوشتهها"یش را به وصی امینی چون دكتر محمد معین سپرده بود و از حسن اتفاق جوانی پیدا شده بود كه قصد داشت تمام عمر خود را برای باز پیرایی و آماده كردن و انتشار این آثار، صرف كند.
شنبه 13 دیماه سالمرگ نیما یوشیج است، کسی که به زعم بسیاری مهمترین شاعر معاصر فارسی است.
هنگامی كه نیمایوشیج بدرود حیات گفت در واقع وظیفه خود را به عنوان پرچمدار تحولطلبی در شعر و ادبیات معاصر فارسی تا جایی كه به او مربوط میشد، به نحو احسن انجام داده بود. او "گونی نوشتهها"یش را به وصی امینی چون دكتر محمد معین سپرده بود و از حسن اتفاق جوانی پیدا شده بود كه قصد داشت تمام عمر خود را برای باز پیرایی و آماده كردن و انتشار این آثار، صرف كند.
سیروس طاهباز با به عهده گرفتن این امر مهم نقش بسیار ارزندهای در این زمینه ایفا كرد. از طرف دیگر حالا او شاگردان و پیروانی مصمم داشت كه میتوانستند علاوه بر تبیین نكات و قسمتهای تاریك ایدهها، نظریههای ادبی، و رویكرد مدرن او به ادبیات و هنر، گشاینده مرزهای جدیدتری هم باشند. از این رو پس از مرگ نیما، روند نوشتن درباره حیات شاعری و رهیافت فكری او شتاب بیشتری به خود گرفت. اگر چه در زمان حیات او هم تلاشهایی برای شناساندن هرچه بیشترش به جامعه ادبی و فرهنگی از طرف معدود علاقهمندانش آغاز شده بود، اما عمدهترین این تلاشها پس از درگذشت او محقق شد.
احمد شاملو و تنی چند از پیروان او تئوری و ایده "عبور از نیما" را به مرحله اجرا درآورند. اما در عین حال به بنیانهای ادبی و جهاننگری نیما ارزش قائل بوده و در كلیات و اصول به بهرهبرداری و پیروی از اندیشههای او ادامه دادند. مهدی اخوان ثالث كه سبك و شیوه نیمایی را با مكتب خراسانی در هم آمیخته و روش خاص خود را ابداع كرده بود، در تشریح كیفیات وزن و عروض نیمایی بلندترین و جدیترین گام را برداشت. او با نوشتن مقالاتی درباره شعر و عروض نیمایی در قامت یك تئوریسین انكارناپذیر، ستونهای پایگاه ادبی نیما را هرچه بیشتر تقویت كرد.
برای مثال مقاله "نوعی وزن در شعر فارسی"، او را به عنوان مسلط ترین فرد در جایگاه تبیین وزن و عروض نیمایی نشان میدهد. این مقاله بارها و بارها در مجلات و مجموعهها و جنگهای مختلف تجدید چاپ شد و نقش بارزی در روشنگری عروض نیمایی داشت، گو این كه در توضیح این مساله حتی زبان و قلم خود نیما به صراحت و دقت اخوان نبود. اخوان ثالث در این مقاله كه برای اولین بار در شماره سوم جنگ "در راه هنر" به چاپ رسید، شعر "می تراود مهتاب" را به طور كامل تقطیع كرده و ضمن آشكار كردن ماهیت علمی، اساسی و پشتوانه دار نظریات نیما، به روشنگری درباره شعر نیمایی به طور عام دست زد. این مقاله جامعترین و دقیقترین تحقیق و توضیحی است که تاکنون در خصوص وزن نیمایی و ترسیم نقشه عروضی نیما و تفاوتها و تمایزهای آن با عروض سنتی نوشته شده است.
کار اخوان در ترسیم و تحکیم مبانی شعر و عروض نیمایی به این جا ختم نشد و در ادامه با نوشتن مقالات بلندی مانند "عطا و لقای نیمایوشیج" به این رسالت تاریخی و ادبی خود ادامه داد و آن را به نحو احسن به پایان رسانید. خط اصلی بحث در این کتاب، مباحث دستور زبانی، هنجارگریزیهای زبانی و نحوی نیماست. همین طور مسائل خاصی که شعر و زبان شعری نیما مبتلا به آن است. در این راستا معمولا اخون ثالث، با قیاسهای ارجاعی به شعر شاعران گذشته فارسی، تلاش کرده است همگونیها و ناهمگونیهای زبان نیما با زبان شعر کلاسیک فارسی را نشان داده و کیفیت و ویژگیهای زبان شعر او را تبیین کند. از این گذشته پیروی کسانی مانند اخوان ثالث به منزله مهر تاییدی است بر حقانیت پدر شعر نو، چرا که اخوان به عنوان کسی که در قیاس با شاگردان دیگر نیما، جنبههای بسیار کلاسیکتری در شعر خود به نمایش گذاشته بود، تاییدکنندگان بیشتری از میان طرفداران سنتهای ادبی برای خود دست و پا کرده بود که نیما، به عنوان استاد مسلم او، از آثار مثبت این گرایش تایید آمیز بینصیب نمیماند.
مهدی اخوان ثالث پس از جلال آل احمد جدیترین کسی بود که علاوه بر فعالیتهای شعری و ادبی خود و تلاش در جهت سامان دادن به سبک فردیاش در شعر معاصر، به طور کلی دفاع از نیما و به طریق اولی تشریح و تحشیه بر نظرات نیما و افزودن بر گنجینه او را به عنوان یکی از مسئولیتهای جدی خود تا واپسین هنگام حیات خود بر دوش کشید. علاوه بر منابع پیش گفته میتوان بخشی از این تلاشها را در کتاب "بدعتها و بدایع نیمایوشیج" ملاحظه کرد.
این تلاشها بسیار ریشهدارتر و مسئولانهتر از فعالیتها و حرکتهای کسانی چون سیاوش کسرایی بود که در این زمینه دست به اقداماتی بودند. زمانی كه مهدی اخوان ثالث به تشریح و روشنگری درباره شعر نیما همت كرد، به واقع نه عامه مردم، كه حتی خواص شعرخوان هم در ایهامها، سمبلها، درونمایههای هنجار گریز و مآلا در شعر او، مشكل داشتند و شاعران جوانتر كه قصد ادامه راه او را داشند در نوشتن به روش صحیح پلكانی دچار اشكال بودند. از این رو اخوان ثالث، برای نخستین بار در مقالهای با عنوان "در پیوند با چگونگی برشها و تقطیع مصراعهای شعر نیمایی" در اینباره به گستردگی سخن راند و دشواریهای این مساله را گشود.
هنرآنلاین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید