1393/10/13 ۰۹:۲۹
زمانی ماركس در تز یازدهم میگفت هدفش بر خلاف هگل تغییر جهان و نه فقط تفسیر آن است. حالا فیلسوفان عصر ما میگویند كه تفسیر جهان همان تغییر آن است. ایشان حتی به گذشته باز میگردند و میگویند حتی وقتی مورخی چون بیهقی به ظاهر تنها به روایت تاریخ میپرداخته، خیال تغییر و تاثیرگذاری را در سر داشته است. «یكی از بزرگترین دستاوردهای تفكر و فرهنگ بشری در قرن بیستم این است كه ذهن انسان را از قاطعیت عاجز میبیند.»
روایت و تاریخ در سخنرانی حورا یاوری، استاد دانشگاه كلمبیا در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران
محسن آزموده: زمانی ماركس در تز یازدهم میگفت هدفش بر خلاف هگل تغییر جهان و نه فقط تفسیر آن است. حالا فیلسوفان عصر ما میگویند كه تفسیر جهان همان تغییر آن است. ایشان حتی به گذشته باز میگردند و میگویند حتی وقتی مورخی چون بیهقی به ظاهر تنها به روایت تاریخ میپرداخته، خیال تغییر و تاثیرگذاری را در سر داشته است. «یكی از بزرگترین دستاوردهای تفكر و فرهنگ بشری در قرن بیستم این است كه ذهن انسان را از قاطعیت عاجز میبیند.» حورا یاوری با بیان این سخن به از بین رفتن خطوط ممیز قطعی میان رویداد و روایت در نگاه جدید اشاره كرد و گفت: «با این نگرش دیگر متن تاریخی رونوشت برابر اصلی رویداد تاریخی نیست حالا این رویداد تاریخی میخواهد در داستان مورد استفاده قرار بگیرد یا در بیوگرافی و اتوبیوگرافی یا در دفترچههای خاطرات یا حتی در خود كتابهای تاریخی زیرا هر ذهنی برابر با سابقه ذهنی خودش وقایع را پس و پیش و انتخاب میكند». حورا یاوری، پژوهشگر ارشد مركز مطالعات ایرانی دانشگاه كلمبیا و همكار پروفسور احسان یارشاطر در تدوین دایرهالمعارف بریتانیكاست. او تحصیلات خود را در زمینه ادبیات انگلیسی و روانشناسی در دانشگاه تهران آغاز كرد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نیویورك رفت. او كتابها و مقالات فراوانی در زمینه روانشناسی و ادبیات به زبانهای نگاشته است. عصر روز سهشنبه ٩ دی ماه حورا یاوری به دعوت انجمن علمی تاریخ دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران از كتابخانه مركزی این دانشگاه دیدن كرد و در ادامه در تالار باستانی پاریزی دانشكده ادبیات به سخنرانی درباره روایت و تاریخ و تاثیر نگرشهای نوین نقد ادبی در تاریخنگاری به سخنرانی پرداخت. پیش از او البته علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا به معرفی آثار و زندگی فكری دكتر یاوری پرداخت. در ادامه روایتی از سخنرانی او از نظر میگذرد و در بخشهایی جداگانه پاسخ او به برخی پرسشها ارایه میشود.
***
با توجه به اینكه این برنامه در تالار باستانی پاریزی برگزار میشود، تصمیم گرفتم بحث خودم را به رابطه میان روایت و تاریخ اختصاص دهم و به این موضوع بپردازم كه آیا ما باید متن تاریخی را به عنوان رونوشت برابر با اصل با رویداد و واقعه تاریخی در نظر بگیریم یا به عنوان یك روایتی از آن رویداد كه از صافی و ذهن و همه تعلقات فكری كسی كه این تاریخ را نوشته گذشته است؟ كه در حالت دوم میتوان نتیجه گرفت مورخ بیش از آنكه حرف آخر و مطلق را درباره یك رویداد زده باشد، یك روایتی از آن به دست داده است و امكانی برای ما فراهم میكند تا این روایتهای هم روزگار و مرتبط به هم را در كنار یكدیگر قرار دهیم تا از طریق سنجیدن و قیاس آنها با یكدیگر به یك دریافت قابل تاملتر و سنجیدهتری از رویدادهای تاریخی برسیم.
مطمئنا كسانی كه با تاریخ و تاریخ نگاری سر و كار دارند به این نكته واقف هستند كه در دهههای اخیر خیلی از متون كلاسیك تاریخی جهان از منظر فرضیههای جدید نقد ادبی (در معنای عام آن) بازنگری و بازبینی شدهاند. وقتی به متون مهم تاریخی ایران نگاه كنیم، در درجه اول باید به تاریخ طبری اشاره كنیم. تاریخ طبری بیش از متون كهن تاریخی دیگر توجه محققان پژوهندگانی را كه با فرضیههای مدرن به بازخوانی متون پیشامدرن تاریخی همت گماشتهاند، جلب كرده است. ترجمه این كتاب به زبان انگلیسی از سوی مركز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه كلمبیا سالها پیش صورت گرفته و در دسترس محققان قرار گرفته است.
اگر به طور نمونه به تحقیقات سه تن از پژوهشگرانی كه به تاریخ طبری پرداختهاند، یعنی مارشل هاچسن یا طیب الحبری لبنانی یا خانم جولی اسكات میثمی كه همسرش ایرانی است، بپردازیم، درمییابیم كه در تاریخ طبری چنان كه مخصوصا طیب الحبری اشاره میكند، شاهدیم كه طبری دو روش برای گزینش راویانی كه باید رویدادهایی را كه دیدهاند و میخواهند آن را روایت كنند، برمیگزیند. وقتی كه به خلفای راشدین كه مورد احترام و ارادتش هستند، میپردازند. راویان همه معتبر هستند و سلسله روایت كاملا به هم پیوسته است، اما وقتی به دوران خلافت عباسیان به خصوص دوران هارونالرشید میرسیم، میبینیم كه سلسله روایت از هم میپاشد و مهمتر از همه آنكه وابستگان و نزدیكان دربار هارون الرشید گزارشدهندگان رویدادهایی میشوند كه خودشان در آن دخالت داشتهاند. یعنی به نظر میرسد طبری با ذهنیت خوانندهیی كه كتاب تاریخ او را میخواند، در تماس است و به آگاهی او اطمینان دارد و بر اساس این آگاهی شگردی را به كار میبرد كه خواننده متوجه میشود كه اگر كسی در دربار هارونالرشید شغل شناختهشدهیی داشته باشد، وقتی روایتی از رویدادهای آن زمان به دست میدهد، آیا این روایت به همان اندازه معتبر است كه راوی بدون این وابستگیهای شغلی روایت میكند! این نمونه كوچك از آن حیث حایز اهمیت است كه بحث ارتباط روایت و تاریخ را روشنتر میكند و این پرسش را مطرح میكند كه نحوه این روایتها در مقایسه با بخش اصلی تاریخ و رویدادهایی كه رخ دادهاند، چه جایگاهی دارند و كدامیك از اینها اهمیت بیشتری دارند.
خانم میثمی نیز روایتهای سه مورخ بزرگ كه همه در قرون اولیه اسلامی با فاصلههای زمانی ٣٠، ٤٠ ساله زندگی میكردند، یعنی طبری، مسعودی و بلعمی را در كنار یكدیگر قرار میدهد و از طریق برجسته كردن تفاوتهایی كه میان این روایتها وجود دارد، یك نتیجهگیری میكند كه این نتیجهگیری از نظر بحث كمرنگ شدن مرز میان گزارش مو به موی رویدادهای تاریخی و روایتی كه در متن است، اهمیت دارد. او این مرز را مبهم و كمرنگ میداند و امكانی به دست میدهد كه از طریق روایتهایی كه در داخل متن میآید، گزارش دقیقتری از این دورانهای مختلفی كه مورد بحث و گفتوگو است داشته باشیم. او معتقد است كه تاریخنگاری اسلامی به تدریج و رفتهرفته با فلسفه تاریخ آشناتر میشود و معنای رویدادهای تاریخی بیشتر از روزشمار آن رویدادها توجه مورخان را جلب میكند. به این ترتیب بیشتر مورخانی كه در آن دوره مینویسند، درست مثل نویسندهیی كه از پیش میداند داستانی كه مینویسد باید بر چه مسیری پیش برود، تصوری روشن از مجموعه تاریخی كه در دست تدوین دارند، داشتهاند و با توجه به آن فلسفهیی كه در این تاریخ خیال گنجاندنش را دارند، رویدادها را پس و پیش كردهاند و بر آنها رنگهای تند و كمرنگ پاشیدهاند و از طریق این آرایشی كه به رویدادها دادهاند، معنای آن رویدادها را برای ما آشكارتر كردهاند.
تاریخ بیهقی نمونهیی است كه از این حیث اهمیت بسیار زیادی دارد. محققان بسیاری در مورد تاریخ بیهقی كار كردهاند و به هر حالت جزو نمونههایی از متون تاریخی است كه به دقت در روایت رویدادها و در كنار آن به زبان شسته و رفته و زلال و پالوده در بیان رویدادها توجه شده است. برخی محققان به این نكته اشاره كردهاند كه ساختار تاریخ بیهقی بیش از آنكه گزارشگونه باشد، به قصه و داستان نزدیك است یعنی بیش از آنكه برابر با منطق رویداد بیرونی باشد، آفریده ذهن تاریخنگاری به اسم ابوالفضل بیهقی است. در اینجا فرصت پرداختن به زندگی بیهقی نیست اما همگان میدانیم شمار مجلدات تاریخ او بسیار بیش از آن چیزی است كه امروز به دست ما رسیده است. آن مجلداتی كه الان در دسترس است، بیشتر به دوران سلطنت مسعود غزنوی میپردازد. سعید نفیسی از جمله محققانی است كه كوشیده از طریق بازخوانی مكرر این مجلدات موجود آن قسمتهای از دست رفته را میان متون دیگر شناسایی كند. مطلبی كه شاید نگاه كردن به تاریخ بیهقی را از نظر روایتها و داستانهایی كه بیهقی در متن تاریخ میگنجاند آشكارتر میكند، نوشته خود بیهقی است كه باز بسیاری از محققان به آن اشاره كردهاند. او میگوید من كه ابوالفضلم كتاب بسیار فرونگریستهام، خاصه اخبار و از آن التقاطها كرده و در میانه این تاریخ سخنها آوردهام تا خفتگان و به دنیا فریفتهشدگان بیدار شوند یعنی خود بیهقی به ما میگوید در تاریخی كه مینویسد از روایت و داستان بسیار استفاده میكند، زیرا به ما منحصرا رویداد تاریخی را نگوید بلكه معنای نهفته در پس آن رویداد را در تاریخش بگنجاند. به همین جهت هر گاه شعری به تاریخش اضافه میكند (این از مشخصههای تاریخهایی است كه در این دوره نوشته میشود) گویندگان شعرها مشخص هستند، اما هرگاه روایتی را به ساختار داستانش اضافه میكند، منشا روایت مشخص نیست و نویسنده روایت مبهم باقی میماند. همین به بیهقی این امكان را میدهد در روایتهایی كه شنیده تغییراتی را كه لازم میداند، اعمال كند و آنها را متناسب با هدف كلی كه بیهقی از نوشتن این تاریخ در سر دارد، تغییر و تحول دهد.
به دلایلی كه این شكل نگریستن به تاریخ بیهقی را كم و بیش تایید میكند، میتوان فهرست وار اشاره كرد. مثلا بیهقی همه رویدادهای زندگی سلطان مسعود غزنوی را یكجا نمیآورد بلكه بخشی را زمانی كه به سلطنت محمود میپردازد ذكر و بخشی را انتخاب میكند و در روایت سلطنت خود مسعود میگنجاند. همچنین در خطبههایی كه در آغاز مجلدات كتابش میآورد، اكثرا از پادشاهانی كه با انگاره آرمانی بیهقی سازگار هستند، روایت میشوند، یعنی بیهقی ایشان را به صفاتی آراسته میكند كه مطابق الگوی آرمانی فرمانروا- پادشاه در ذهنش است. بیهقی نام این شاهان آرمانی را مرتبا ذكر میكند و تصویری كه خواننده از طریق نوشتن بیهقی درباره این پادشاهان در ذهنش ایجاد میشود، دقیقا در تضاد با تصویری قرار میگیرد كه او از سلطان مسعود غزنوی ترسیم میكند و خواننده متن بیهقی از طریق برابرنهادن این تصویرهای متضاد و از طریق ناهماهنگ بودن جزییات این تصویرها بیشتر به معنای تاریخی كه میخواهد از درون این رویدادهای تاریخی بیرون بكشد، پی میبرد. برای مثال یكی از دورههای تاریخی كه بیهقی بسیار به او رجوع میكند، دوره تاریخی خلافت هارونالرشید و دو پسرش امین و مامون است. میدانیم كه در دربار هارونالرشید وزیری هست كه تبار ایرانی دارد و ما با نام یحیی برمكی و فرزندانش و خاندان برمكی و نقش ایشان در حفظ و تثبیت فرهنگ و سنن ایرانی در دربار شاهان عباسی داشتهاند، آشنا هستیم. در زمان مسعود غزنوی فردی به اسم ابوالفضل سوری هست كه این فرد حاكم خراسان است. وقتی بیهقی تاریخ ابوالفضل سوری را روایت میكند، درست در همین زمان یك روایت دیگر از دوران حكومت عیسی بن ماهان بر خراسان در زمان هارونالرشید را بیان میكند، یعنی یك برش در ساختار روایت حكومت ابوالفضل سوری بر خراسان ایجاد و روایتی دیگر از حكومت عیسی بن ماهان بیان میكند. او مینویسد كه از نظر خودش (بیهقی) این هر دو نفر از نظر اینكه به رعایا توجه كنند و نیازهای ایشان را برآورده كنند، نمره قابل قبولی نداشتهاند. آنگاه گویی نمایشی در برابر چشم خوانندگان به ترسیم بكشاند، میگوید كه هر دوی اینها مقدار زیادی زر و سیم و پارچههای ابریشمی و... سوار بر پشت اسبان و پیلان و شتران كردند و یكی (ابوالفضل سوری) به دربار مسعود و دیگری (عیسی بن ماهان) به دربار هارون الرشید روانه كردند. این دو رویداد تاریخ ناهمزمان هستند اما به طریقی كه بیهقی آنها را روایت میكند، همسان میشوند. در كنار هارونالرشید وزیری همچون یحیی برمكی ایستاده است كه از نظر بیهقی در انگاره آرمانی وزیر خردمند میگنجد. توجه كنید كه همه اینها روایت تاریخی است و ربطی به این ندارد كه در واقعیت هم این اتفاقات افتاده است یا خیر. هارون وقتی این هدایا را میبیند، رو به یحیی برمكی میكند و میپرسد این چیزها در زمان پسرت فضل كجا بودند زیرا پسر یحیی برمكی یعنی فضل مدتی حكمرانی خراسان را به عهده داشته است. یحیی برمكی میگوید كه عمر خداوندگار دراز باد، این چیزها در زمان حكمرانی پسرم در خداوندان این چیزها بودند و تكلیف هارونالرشید را معلوم میكند و به او میگوید كه پسر من فضل زر و سیم را از دیگران به زور نگرفته است كه بر پشت پیلان و اسبان و شتران به خدمت شما بفرستد. اما وقتی بیهقی صحنه رسیدن این هدایا را به دربار مسعود تصویر میكند، از چهره وزیر خردمندی كه كنار مسعود بایستد نشانی نمیبینید، زیرا حسنك پیش از آن بردار كشیده شده بود. در نتیجه وقتی كه مسعود باز به روایت بیهقی (در آن زمان كه ضبط صوت یا وسیلهیی نبوده است كه گفتارها را ضبط كند) از منصور مستوفی راجع به این هدایا میپرسد، منصور مستوفی پروای اینكه بخواهد مثل یحیی برمكی هر چه به نظرش درست میآید بیان كند را ندارد. یعنی ما از طریق روایت بیهقی میدانیم كه چه كسی و در چه تاریخی در زمان حكومت سلطان مسعود امارت خراسان را به عهده داشته است، اما از طریق روایتی كه بیهقی به تاریخ آن دوران اضافه میكند، به برداشت دیگری از معنای آن رویداد میرسیم و شاهدیم كه بیهقی تمام حرفهایی را كه گفتنش در آن زمان برایش آسان نبوده را از طریق این روایتهایی كه به متن اضافه میكند، در اختیار خواننده قرار میدهد. تاریخ بیهقی یك نمونه درخشان از نقش و اهمیت و تاثیر این روایتهای افزوده در متن تاریخی است و نقش بسیار مهم این روایتها در دادن معنا به آن رویدادهای تاریخی دارند را نشان میدهد. نمونهاش داستان حسنك وزیر است.
حسنك وزیر شخصیت آرمانی بیهقی است. ما تنها از زاویه چشم بیهقی ماجرا را میبینیم و بیهقی یك راوی آن دوران است و افراد دیگری نیز راجع به آن دوران نوشتهاند. اما آن طور كه بیهقی نگاه میكند، بردار شدن حسنك فاجعه است. حتی دكتر محمدعلی اسلامیندوشن به نكته مهمی اشاره میكند. او میگوید كه اگر حسنك میدانست كه در بین خیل كسانی كه بردار شدن او را نظاره میكنند، جوانكی ایستاده كه ماجرای بر دار شدن او را به این زیبایی و سلاست و فخامت مینوشت و برای دیگران به یادگار میگذاشت، حتما آسانتر آن لحظات آخر را پشت سر میگذاشت. دقیقا مثل اینكه خیلی دقیق دست بیهقی است. او تاكید میكند كه عمدا این گونه داستانها را بیان كرده است تا ما بدانیم كه حسنك در جهان تنها نبود و مثل حسنك در جهان بسیار بودند، به همین مناسبت داستان بردار شدن جعفر برمكی را بیان یا داستان كشته شدن عبدالله زبیر را مطرح میكند و در كنارش نقش مادر عبدالله زبیر را كه درست مثل مادر حسنك یك زن جگرآور استواری بوده را برجسته میكند. وقتی عبدالله بن زبیر به جنگ میرود و مادرش آن لباس جنگ را به تنش میكند، میگوید كه من از كشته شدن پروایی ندارم بلكه از مثله شدن میترسم و حرف مادر را بیهقی درست مثل كسی كه گویی با ضبط صوتی دقیق صحنه را ضبط میكرده چنین روایت میكند كه وقتی كشته میشوی دیگر این رنجها بر تو آشكار نمیشود و فرزندش را به میدان نبرد میفرستد. همین طور است مادر حسنك وقتی پیكر بیجان فرزندش را بردار آویخته میبیند، میگوید كه بزرگا مردا كه پسرم بود كه سلطانی چون محمود این جهان به او داد و سلطانی چون مسعود آن جهان!
این روایتها شش بار در بخش حسنك تكرار میشود و ما كه خواننده تاریخ بیهقی هستیم، از طریق آرایشی كه بیهقی به این گزارش میدهد به معنایی كه بیهقی در ذهنش از این رویداد تاریخی دارد پی میبریم و درست به همین دلیل است كه ما تاریخ بیهقی را خیلی بیشتر از بسیاری از متون تاریخی میخوانیم و برایش اعتبار قایلیم. كار دیگر بیهقی آن است كه یك سیستم یك بام و دو هوای داوری است. مثلا فرض كنید كه او در درون سنت اسلامی ایران بزرگ شده و یك مسلمان كاملا معتقد است. به همین خاطر روایتی كه از انوشیروان به دست میدهد با چهرهیی كه ما در متون حماسی و تاریخی دیگر از انوشیروان میبینیم، سازگار نیست بلكه انوشیروان از نظر بیهقی كسی است كه جان بزرگمهر را میگیرد. همین كار را سلطان مسعود با حسنك میكند. اما وقتی كه بیهقی قضاوت میكند، در مورد انوشیروان مینویسد كه اینچنین شد كه كسری به دوزخ رفت و بزرگمهر به بهشت. اما وقتی به سلطان مسعود میرسد میگوید كه البته تقصیر از سلطان نبود و اینها تقدیر الهی است. اما ما كه این دو تصویر را از طریق روایتهایی كه بیهقی به تاریخش افزوده میخوانیم، قرائت دیگری از این متن میكنیم.
تاریخ بیهقی واقعا نمونه اعلای استفاده از روایت در تاریخنگاری است و نشانگر خواندن متن از طریق روایتهای افزوده است. نمایش تاریخی كه بیهقی از طریق توجه به كنش رفتاری جملهها و كنش رفتاری روایتها ایجاد میكند، بسیار مهم است یعنی روایتهای ناهمزمان از نظر تاریخی را به طور همزمان در برابر چشم ما قرار میدهد و خودش مثل یك تاریخ نگار متامل دوره دیده در میدان این دو نمایش میایستد و همه معناهایی را كه مورد نظرش است، از طریق این نمایشها در اختیار ما میگذارد و متنی عرضه میكند كه یكی از بهترین متون تاریخی ما است.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید