راوی پیوستگی فرهنگی تاریخ ایران

1401/2/6 ۱۱:۰۸

راوی پیوستگی فرهنگی تاریخ ایران

دكتر نصر‌الله پورجوادی (متولد 1327) استاد فلسفه و عرفان‌شناس برجسته ایرانی در مراسم بزرگداشت دكتر محمدجواد مشكور كه به مناسبت سالروز تولد او (25 فروردین) در دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، به خوانش یكی از نخستین آثار دكتر مشكور (كارنامه اردشیر بابكان) پرداخت.

 

گفتار نصرالله پورجوادی در نكوداشت محمدجواد مشكور

محسن آزموده: محمدجواد مشكور (1374-1297) مورخ، ادیب و زبان‌شناس نامدار ایرانی از چهره‌های برجسته تاریخ ایران و اسلام است كه آثار ارزشمندی در این زمینه‌ها منتشر كرده است: تاریخ اوستا و ادبیات دینی پهلوی، تاریخ اورارتو، ترجمه النكت الاعتقادیه شیخ مفید، ترجمه تاریخ ایران باستان به روایت عبری یوسف بنیان، تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، تصحیح منطق‌الطیر عطار، دستورنامه در صرف و نحو زبان فارسی، تصحیح قسمت مربوط به ایران تاریخ طبری ترجمه ابوعلی محمدبن محمد بلعمی، ایران در عهد باستان، اخبار سلاجقه روم، سیر اندیشه‌های دینی در ایران، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن چهارم هجری، فرهنگ فرق اسلامی. دكتر نصر‌الله پورجوادی (متولد 1327) استاد فلسفه و عرفان‌شناس برجسته ایرانی در مراسم بزرگداشت دكتر محمدجواد مشكور كه به مناسبت سالروز تولد او (25 فروردین) در دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، به خوانش یكی از نخستین آثار دكتر مشكور (كارنامه اردشیر بابكان) پرداخت و در این زمینه نكات مهم و جذابی ارایه كرد كه گزارشی از آن از نظر می‌گذرد.

********

درباره مرحوم محمدجواد مشكور و آثار فراوانش از جنبه‌های مختلف می‌توان بحث كرد. در گفتار حاضر بیشتر به یك جنبه از كارهای او می‌پردازم. دكتر مشكور هم در زمینه تاریخ سیاسی كار كرده بود و هم در زمینه فرق (فرقه‌ها) و آثار ادبی مثل منطق‌الطیر عطار را تصحیح و چاپ كرده بود. او زبان‌شناس بود و كتاب فرهنگ هزوارش را نوشته كه نشان می‌دهد به زبان‌های سامی تسلط داشته. اما مهم‌ترین شاخصه كارهای دكتر مشكور این است كه هم به پیش از اسلام و هم پس از آن توجه داشته. دكتر مشكور یك پیوستگی در تاریخ سیاسی و عقاید ایران می‌دید كه یكی از مهم‌ترین ویژگی قابل توجه اوست.  معتقدم به‌ طور كلی دكتر محمدجواد مشكور را می‌توان مورخ ادیان خواند، كسی كه در كار علم‌الادیان (religious studies) یا بیان‌الادیان بود. از نظر تاریخی به نظر من ایرانیان علم ادیان را در قرن‌های دوم و سوم هجری پایه‌گذاری كردند. آنها كتاب‌های متعددی تحت عنوان مقالات یا بیان‌الادیان یا فرق نوشتند. اینها كتاب‌هایی است كه مربوط به مطالعه و تحقیق درباره ادیان است. این كار را در دوره جدید مرحوم مشكور در پیش گرفته بود. فهرست آثار مشكور در مجموعه مقالاتش با عنوان «نامه باستان» آمده است. اولین كار او كه در حدود بیست سالگی نوشته اثر نسبتا كوتاهی درباره كلمات پیامبر اسلام (ص) است. اما اثر دوم كه در 27 سالگی منتشر كرده، درباره كتاب «دینكرد» است. این كتاب هنوز هم قابل توجه است و معتقدم لازم است كه تجدید چاپ شود. اطلاعاتی كه مرحوم مشكور در این كتاب جمع‌آوری كرده، هنوز هم قابل استفاده است، اگرچه بعد از تاریخ انتشار آن یعنی 1325 تحقیقات وسیع زیادی راجع به دینكرد صورت گرفته است. دیگر كار مهم دكتر مشكور درباره ایران پیش از اسلام، انتشار كارنامه اردشیر بابكان به زبان‌های پهلوی و فارسی امروز به همراه یك مقدمه است. در بحث خودم نمی‌توانم راجع به همه آثار مرحوم مشكور صحبت ‌كنم و بنابراین می‌كوشم بیشتر راجع به این اثر اخیر حرف بزنم و دامنه آن را كه هم به ایران پیش از اسلام و هم پس از آن مربوط می‌شود، نشان دهم.

كارنامه اردشیر بابكان اثر كوتاهی به زبان پهلوی درباره سرگذشت اردشیر بابكان نخستین پادشاه یا سرسلسله ساسانیان است. عنوان این اثر ماهیت آن را بیان می‌كند. لفظ «كار» در اینجا به معنای امروزی آن نیست. «كار» در اینجا چنان كه مشكور در مقدمه این اثر گفته، به معنای جنگ و تلاش و كوشش پهلوانانه است و اردشیر در این اثر خواسته گزارش فعالیت‌های خود را برای رسیدن به مقام پادشاهی و شهریاری شرح دهد. البته پادشاهان دیگر نیز كارنامه داشته‌اند، یكی از آنها با عنوان «الكارنامج فی سیره انوشیروان» است كه ابن ندیم از آن یاد كرده است. كارنامه اردشیر بابكان، یكی از منابع فردوسی در سرودن شاهنامه است. رساله‌ای كه دكتر مشكور با عنوان «كارنامه اردشیر بابكان» چاپ كرده، در واقع خلاصه یك اثر مفصل‌تری است كه متاسفانه آن اثر در دست ما نیست. فردوسی در شاهنامه، در واقع از كتاب اصلی استفاده كرده، نه از این خلاصه‌ای كه امروز در دست ماست. بنابراین در شاهنامه مطالب بیشتری از آن كتاب نقش شده است.

برای آنكه جایگاه كارنامه اردشیر بابكان و به‌طور كلی جایگاه این كارنامه‌های شاهان را مشخص كنم، این اثر را با دو نوع آثار دیگر مقایسه می‌كنم. نخست كتاب‌های موسوم به نصیحت‌الملوك است. كارنامه و نصیحت‌الملوك هر دو مربوط به یك پادشاه می‌شوند. اما تفاوت آنها در چیست؟ كارنامه در واقع سرگذشت یا زندگینامه (biography) یك پادشاه است، البته شرح جنگ‌ها و كوشش‌هایی است كه آن شاه برای رسیدن به مقصود خودش انجام می‌دهد. در كارنامه جنگیدن با دشمنان خدا و شكست آنها به این دلیل است كه پادشاه می‌خواهد به «فر كیانی» برسد و زمانی كه فر كیانی در او حلول كرد، پادشاه می‌شود و به مقامی می‌رسد كه حتی می‌تواند اندرز بدهد و دارای نوعی حكمت می‌شود. بنابراین می‌بینیم كه اردشیر بابكان اندرزهایی گفته كه فردوسی هم آنها را نقل كرده است. انوشیروان عادل هم كه كارنامه داشته، در عین حال اندرز می‌گفته. علت اندرز گفتن ایشان، این بوده كه اینها پادشاهانی بودند كه در سایه فر كیانی، «كیان خره» به حكمت هم رسیده بودند.

اما نصیحت‌الملوك را حكمای دیگر خطاب به پادشاه می‌نویسند و او را نصیحت می‌كنند و راه دادگری و بخشندگی و رادی و مملكت‌داری را به او می‌آموزند. گویی پادشاه خودش اینها را بلد نیست یا در ذهن ندارد، اما این حكیم یا معمولا وزیر یا كسی كه اهل علم و دانش و فضیلت است، این كتاب را می‌نویسد. مشابه این كتاب‌ها در قرون وسطای اروپا هم بوده كه به آنها «mirror of princes» می‌گفتند كه ترجمه تحت‌اللفظی آن «آینه شاهی» (مرآه‌الملوك) است. گمان نمی‌كنم كه در دوره ساسانی نصیحت‌الملوك داشته باشیم. نصیحت‌الملوك‌ها را در دوره اسلامی نوشته‌اند كه معروف‌ترین آنها كتاب غزالی با همین عنوان است. اما آثار دیگری هم بوده كه مثلا تحت عنوان ادب‌الملوك یا آداب الملوك یا سیرالملوك نوشته شده‌اند. یكی از دلایل نگارش این كتاب‌ها شاید این است كه در دوره اسلامی، پادشاه دیگر آن «فره كیانی» را ندارد، چنان كه پادشاهان قبل در دوره ساسانی و پیش از آن داشتند. در نتیجه این شاهان در دوره اسلامی نیاز داشتند كه كسانی این مسائل را به آنها بیاموزند.

شاید بتوان گفت نصیحت‌الملوك‌هایی كه در قرون وسطا، اروپایی‌ها نوشته‌اند، تحت تاثیر همین آثاری است كه مسلمانان از خود به جا گذاشته‌اند. البته ما در رم پادشاهانی مثل ماركوس اورلیوس داشتیم كه خودشان حكیم بودند. گاهی به نظرم می‌آید كه اردشیر بابكان یا حتی انوشیروان، یك ماركوس اورلیوس ایران هستند، یعنی پادشاهانی بودند كه اهل حكمت بودند و دارای آثاری در زمینه حكمت بودند. در یونان هم داستان‌هایی داریم كه نشان می‌دهد چطور ارسطو به اسكندر نصیحت می‌كرده است. بعد هم اسكندر خودش به مقام و مرتبه نبوت می‌رسد. این البته موضوعی است كه در ایران بعد از اسلام مطرح می‌شود. اسكندر قبل از اسلام، نزد ایرانیان، اسكندر «گجستك» یعنی ملعون است. اما بعدا در دوره اسلامی، به خصوص نزد نظامی گنجوی، نه فقط یك پادشاه است، بلكه شخصیتی حكیم است. اما همین اسكندر هم در ابتدای امر باید توسط حكیمی مثل ارسطو راهنمایی و هدایت می‌شده. بنابراین تفاوت عمده میان كارنامه‌ها و نصیحت‌الملوك‌ها در این است كه كارنامه نوعی زندگینامه است اما نصیحت‌الملوك آموزش آداب شهریاری و مملكت‌داری به شاه است.

نوع دیگری از آثار كه قصد دارم آنها را با كارنامه‌ها مقایسه كنم، تذكره‌الاولیاها یا «ولی‌نامه»ها است. تذكره‌الاولیاها یا سیره‌ها را در فرنگی «hagiography» می‌نامند. لفظ یونانی قدیمی hagios به معنای فرد روحانی و مقدس و فرزانه است. در فارسی اسامی مختلفی برای این دست كتاب‌ها هست، به آنها تذكره‌الاولیا یا سیرت می‌گویند، مثل سیرت ابن خفیف یا اسرارالتوحید كه یكی دیگر از این آثار است. خود تذكره‌الاولیا عطار كه معروف است یا مناقب‌العارفین شمس‌الدین افلاكی كه سرگذشت تعداد زیادی از این عرفا و مقدسین را شرح داده است. این هم یك ژانر ادبی است كه در اروپا و نزد مسیحیان خیلی شایع بوده است. شاید بتوان گفت رسم نوشتن این نوع تذكره‌ها از مسیحیت آمده باشد، اما در دوره ساسانی در ایران هم بوده است، یعنی آثاری به این شكل می‌نوشتند.

همان‌طور كه كارنامه، شرح احوال و آثار و كوشش‌های شاهان بود، «ولی‌نامه» شرح حال و آثار و مجاهدت‌های مردمان خدا است. در واقع ولی‌الله یا دوست خدا یا دوستان خدا یا قدیسین، كسانی بودند كه جهاد اكبر می‌كردند. اسرارالتوحید كه درباره ابوسعید ابوالخیر است، در ابتدا به شرح مجاهدت‌های ابوسعید می‌پردازد. در همه این آثار نخست مجاهدت‌های این قدیسین و اولیاء‌الله بیان می‌شود و در این باره بحث می‌شود كه چطور مجاهدت می‌كردند و با نفس به مقابله می‌پرداختند و زندگی زاهدانه‌ای در پیش می‌گرفتند و چگونه سعی می‌كردند بر نفس خودشان مسلط شوند. بنابراین شباهتی میان كارنامه از یك‌سو و این ولی‌نامه‌ها از سوی دیگر وجود دارد.

 اصل این آثار شاید به انجیل‌ها بازگردد. انجیل‌ها آثاری هستند كه درباره حضرت مسیح (ع) و مجاهدت‌ها و تعالیم و سخنان او و زندگی خداجویانه او از بدو تولد تا زمان عروج نوشته شده‌اند. در این آثار حتی برای بعد از مرگ حضرت مسیح هم سخنانی می‌گویند، مثلا می‌گویند فلان فرد خواب دید یا فلان شیخ بعد از فوت چه كرده است یا به خواب دیگری آمده و گفته من به علت عملم چه شده است. در این آثار سراسر زندگی فرد فرزانه یا قدیس یا ولی شرح داده شده است. تعداد این انجیل‌ها خیلی زیاد است. در مسیحیت معمولا چهار انجیل به صورت قانونی و رسمی مورد قبول قرار گرفته و معتبر شناخته شده است كه عبارتند از: اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا. اما تعداد اناجیل خیلی بیشتر از این تعداد است كه همگی نوعی hagiography یا «ولی‌نامه» است.

بعد از حضرت مسیح (ع) نوشتن این دست سرگذشت‌ها باب می‌شود. تعدادی از انبیای مسیحی در قرون دوم و سوم میلادی داریم كه مشهورترین آنها مرقیون و ابن دیصان هستند. اخیرا چندین كتاب راجع به این چهره‌ها نوشته شده و تحقیقات وسیعی راجع به آنها صورت گرفته است. پاره‌ای از این چهره‌ها انجیل داشتند و درباره آنها تحقیقاتی صورت گرفته است. درست مثل حضرت مسیح(ع) كه انجیل داشته است. مانی خودش انجیلی داشته كه قسمت‌هایی از آن امروز چاپ شده است. حتی برخی گفته‌اند كه سلمان فارسی چنین كتابی دارد. می‌دانیم كه سلمان فارسی مدتی مسیحی شد. ابوریحان به او یك انجیل نسبت داده است. بنابراین این مردان خدا، در دوره ساسانی هم درست مثل سنت مسیحی، دارای كتاب‌های سیره بودند.

اما ربط این آثار به دوره اسلامی چگونه است. در قرن دوم هجری ناگهان می‌بینیم كه دو اثر مهم درباره پیامبر اسلام(ص) نوشته می‌شود، یكی مغازی واقدی و دیگری سیره ابن هشام است. مغازی همان كارنامه است. چرا برای حضرت محمد (ص) مغازی نوشته‌اند؟ زیرا پادشاهی ساسانی تمام شد و در عالم اسلام، شخصیت اول حضرت محمد (ص) است، به همین دلیل شرح جنگ‌ها و غزوات و مجاهدات ایشان را در مغازی می‌نویسند. اما سیره، به تبع كتاب‌های «ولی‌نامه» نوشته می‌شود. البته سیره خیلی مفصل‌تر است و مطالب متنوع‌تر در آن هست و سخنان پیامبر (ص) هم در آن هست. البته در انجیل‌ها و سیره‌های دوره ساسانی هم سخنان بزرگان هست، اما سیره در دوره اسلامی خیلی مفصل‌تر است. حتی ژانرهایی در داخل سیره هست. مثلا داستان سلمان فارسی، نوعی «بوداسف و بلوهر» ایرانی است. (بلوهر و بوداسف عنوان داستانی اخلاقی، دینی و فلسفی درباره طریق هدایت بوداسف شاهزاده هندی به دست بلوهر زاهد است). بنابراین سلمان گویی یك بوداسف ایرانی است كه در مدینه سرانجام بلوهر یا مقصود خودش را پیدا می‌كند. در قرون دوم و سوم، پیروان فرقه‌ها و ادیان مختلف مثل مسیحی‌ها و ارمنی‌ها و زرتشتی‌ها و... آثاری مشابه می‌نوشتند. بنابراین سیره و مغازی، خیلی مشابه «ولی‌نامه»ها و كارنامه‌ها هستند. بعدا این آثار ترجمه شده‌اند و روایت‌های مختلف از آنها پدید آمده و اقوال بیشتری در آنها نقل شده است. لذا هر كدام از این آثار به صورت یك نوع ادبی در آمده است.

تصور ما این است كه شاهنامه فردوسی كه شرح جنگ‌هاست، درواقع كارنامه پادشاهان را بیان می‌كند و به همین خاطر از كارنامه اردشیر بابكان استفاده كرده است. اما جالب است بدانیم اولین‌بار كسی كه ایرانیان را تشویق می‌كند درباره كارنامه پادشاهان خودشان بنویسند، عبدالملك مروان است. این نكته‌ای است كه دكتر محمد جواد مشكور در كتابش نوشته است. عبدالملك مروان علاقه‌مند شد كه راجع به پادشاهان ساسانی بیشتر بداند و به همین دلیل كسانی را مامور می‌كند كه در این باره برایش بنویسند. البته آن كتاب الان در دسترس نیست، اما یكی، دو نسل بعد، واقدی و ابن هشام كارهای مشابهی را راجع به پیامبر اسلام(ص) می‌كنند. یعنی اگر اسلام دینی است كه می‌خواهد به جای دین سابق ایرانی‌ها مورد تایید قرار بگیرد، باید چنین آثاری نوشته شود. البته نمی‌گویم این آثار فقط برای ایرانیان نوشته شده است، بلكه به ‌طور كلی نوشتن سیره و مغازی، سابقه داشته و هر كدام از این آثار نقشی داشته‌اند كه از نظر فرهنگی ایفا كنند.

در پایان بد نیست نكته‌ای راجع به جمع‌آوری احادیث بگویم. پادشاهان ایران دعوی حكمت داشتند و اندرز می‌گفتند و ما اندرزهای انوشیروان را در قابوس‌نامه داریم یا اردشیر بابكان اندرزهایی داشته و مملكت‌داری را می‌آموخته است و اخلاق شایسته و آداب درست را آموزش داده است. مسلمین در مواجهه با این آثار برای این كه نشان  دهند شأن پیامبر اسلام (ص) از آنها خیلی بالاتر است و بر همین اساس سخنان او را گردآوری كردند. تمام حكمت‌هایی كه بوده را جمع‌آوری كرده‌اند. این یكی از انگیزه‌هایی بوده كه مسلمین را وا می‌داشت تا به جمع‌آوری احادیث بپردازند و كتاب‌های متعددی در این زمینه نوشتند. در واقع این آثار در قرن دوم و سوم هجری، از روی نیازی بوده كه بعد از فروپاشی ساسانی احساس شده است. به خصوص كه پیامبر اسلام (ص) نزد مسلمانان هم دارای فره ایزدی و هم نور نبوت و هم حكمت است. بنابراین با در نظر داشتن این سه ویژگی كتاب‌های سیره و مغازی و حدیث نوشته شده است.

مرحوم دكتر محمدجواد مشكور در كتاب خود از پیش از اسلام شروع می‌كند و به دوره اسلامی می‌رسد و می‌كوشد این پیوستگی فرهنگی را حفظ كند. ما این را عملا در تاریخ و آثاری كه بعدا به وجود آمده، مشاهده می‌كنیم.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: