1400/9/2 ۱۳:۵۷
در ایران یک پهلوان رویینتن میشناسیم و آن اسفندیار است که تفصیل کارش در شاهنامه آمدهاست. چون قهرمان دین بهی و کمربستۀ زرتشت است، هیچ سلاحی بر تنش کارگر نمیافتد.
اندیشۀ رویینتنی که ریشه ای کهن دارد، کنایهای از آرزوی بشر به آسیبناپذیر ماندن است، و این خود میپیوندد به آرزوی بیمرگی وعمر جاوید. انسان از قدیمترین زمان میخواسته است که زندگی خود را بر روی خاک هر چه درازتر کند، و حتی آنرا به صورت ابدی درآورد. اهمیت موضوع بهحدی است که کهنترین اثر ادبی که برجای ماندهاست، حاوی این معنی است، و آن حماسۀ گیلگمش، پادشاه و نیمه ایزد سومری است که بعد به بابل و آشور نیز انتقال پیدا کرد. جوهر حماسۀ گیلگمش عبارتاست از چارهناپذیری مرگ، یعنی مصیبتی که در سرنوشت همۀ آدمیان است و حتی کسی چون او که تواناترین و نامورترین فرد زمان خود است، از آن نمیتواند رست. انگیزۀ رویینتنی آن است که یکی بتواند برتر از دیگران قرار گیرد. آدمیان تا زمانی که بتوانند همدیگر را زخم بزنند و از پای درآورند، با هم برابرند. اگر در میان آنان کسی پیدا شود که ضربۀ هلاک بر او کارگر نیفتد، از همۀ آنها برتر میشود و بدینگونه، واجد صفت قهرمان بیهمتا میگردد که تجسم آن یکی از نیازهای روانی بشر بودهاست.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال نوزدهم اسفند 1351 شماره 3 و 4 (پیاپی 79 و 80)
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید