1399/4/30 ۰۴:۳۰
محمدجعفر یاحقی اگرچه شاگرد بلافصل بدیعالزمان فروزانفر نبود اما باید او را به آنچه مكتب فروزانفر خوانده میشود، منسوب و مربوط دانست. او چنانكه خود میگوید سال آخر لیسانس بود كه فروزانفر از دنیا رفت. با این حال عواملی هست كه آن دو را بههم پیوند میدهد و در راس آنها زادگاه هر دو كه شهرستان فردوس خراسان است.
سوگند به چاشتگاه كه آفتاب تمام برآید
بهنام ناصری: محمدجعفر یاحقی اگرچه شاگرد بلافصل بدیعالزمان فروزانفر نبود اما باید او را به آنچه مكتب فروزانفر خوانده میشود، منسوب و مربوط دانست. او چنانكه خود میگوید سال آخر لیسانس بود كه فروزانفر از دنیا رفت. با این حال عواملی هست كه آن دو را بههم پیوند میدهد و در راس آنها زادگاه هر دو كه شهرستان فردوس خراسان است. یاحقی در فردوس به دنیا آمده و فروزانفر زاده بشرویه از توابع فردوس بوده است. افزون بر این، این پژوهشگر، نویسند و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گرچه هرگز محضر فروزانفر را تجربه نكرده اما تلمذش نزد اساتیدی كه خود از شاگردان درجه یك فروزانفر بودند، در حكم عامل دیگری است كه او را به مكتب زندهیاد نزدیك میكند. میدانیم كه فروزانفر را استاد استادان میخواندند و از فرازهای كارنامه علمی و ادبی او، تربیت شاگردانی است كه خود از ارزشمندترین شخصیتهای علمی ایران در حوزه زبان و ادبیات فارسی شدند. از این نظر، یاحقی بهره بردن خود از محضر آن اساتید را نیز اقبال علمی و ادبی خود میداند. او یكی از كسانی است كه میتوان به جرات گفت صلاحیت آشكاری برای گفتن و نوشتن درباره جنبههای مختلف تواناییها و كارهای فروزانفر دارد. چنانكه حدود یك و نیم دهه قبل همایشی در شناخت و بررسی آثار و افكار فروزانفر در بشرویه با حضور بسیاری از بزرگان با دبیری علمی یاحقی برگزار شد. یاحقی عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان در دانشگاه فردوسی مشهد است. با او درباره فروزانفر در مقام مترجم قرآن گفتوگو كردم.
گفته میشود ترجمه قرآن زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر از چند جهت اهمیت دارد. به نظر شما مهمترین جنبههای این اهمیت كدامند؟ ایشان جدای از دانش زبان و ادبیات فارسی و تسلط بر زبان عربی، مفاهیم جاری در كتاب را چقدر میشناختند؟
استاد فروزانفر یك طلبه فاضل بود و علوم اسلامی و ادبیات عرب را خوب یاد گرفته بود. در خراسان آن روزگار، كسانی مثل ادیب نیشابوری، در دوره كوتاهی ادیب پیشاوری و در دوره بعد ادیب نیشابوری دوم، درس ادبیات عرب داشتند. سطح درس آنها در كشور ممتاز بود. هم ادیب پیشاوری آدم بسیار استثنایی و قابلتوجهی بود و هم ادیب نیشابوری كه از نوادر روزگار بود كه اگرچه آثار زیادی از ایشان بهجا نمانده ولی با شاگردان و دستپروردگانی كه داشته، حوزه ادبیات عرب خراسان را در آن روزگار سرفراز كرده است. فروزانفر در آغاز در این فضا و محیط پرورش یافته و به شكل رسمی و بنیادی زبان و ادبیات عرب و همزمان علوم اسلامی را خوب یاد گرفته بود. قرآن تنها ادبیات عرب نیست بلكه به علوم متعددی مرتبط است، بنابراین كسی كه بخواهد حتی ترجمه سادهای از قرآن انجام دهد، باید آن علوم و دانشها و ظرافتهایش را بداند. معجزه قرآن این است كه توانسته علوم مختلف بلاغی و دینی را با ظرافت تلفیق كند و تركیب جدیدی ایجاد كند كه همان معجزه كلامی قرآن است. فروزانفر علاوه بر اینكه بنیاد ادبیات عربش بسیار نیرومند بود و دیگر اینكه علوم اسلامی و ظرافتها و دانشهای مربوط به تفسیر قرآن، حدیث و روایتشناسی را خوب میشناخت. با احادیث و تفسیر ائمه و برداشت شخص پیامبر از قرآن كه در احادیث متبلور است، آشنا بود. ادبیات فارسی را هم در كنار ادبیات عرب خوب یاد گرفته بود و صاحبنظر بود. بنابراین وقتی وارد شرح مثنوی و كارهای اساسی شد، جامعیتی داشت كه علوم اسلامی را در حد اجتهاد میدانست. بسیاری از علما ممكن است زبان عربی را خوب بدانند ولی فارسی را خوب بلد نباشند و در نتیجه نتوانند خوب ترجمه كنند. استاد فروزانفر اما از سه شرط كه در واقع سه خصلت لازم برای ترجمه موفق قرآن است، برخوردار بود. این قابلیتها ادبیات عرب، علوم اسلامی و زبان فارسی بود. نباید از یاد برد كه فروزانفر شارح مثنوی بود و در دنیای مواج خیالات مثنوی سیر میكرد. جامعیت این سه خصلت به فروزانفر صلاحیت بالایی برای ترجمه قرآن كریم میداد و او هر جا كه دست به ترجمه قرآن زده، از این قابلیتها بهره برده است.
به عربیدانی ایشان اشاره كردید و از آشنایی زندهیاد با علوم اسلامی گفتید و نیز از مهارتهایشان در زبان فارسی. از منظر ادبیت چطور؟ كتاب را كه تورق میكنیم، سهم بالای ادبیت در آن بسیار مشهود است. مثلا سوره «الضحی» را اینطور آغاز كردهاند: «سوگند به چاشتگاه كه آفتاب تمام برآید/ به شبانگاه چون خلق در آن بیارامد». از این منظر آیا میتوان ترجمه ایشان را در قیاس با سایرین حائز بیشترین بهره از عنصر ادبیت دانست؟
زبان فارسی تواناییهایی دارد كه هر كسی ممكن است به ظرافتهای آن نرسیده باشد. فارسی از نخستین زبانهایی است كه قرآن به آن زبان ترجمه شد. ما شاید در قرن اول و دوم هجری ترجمههایی از قرآن كریم داشتهایم كه خیلیهایش ازبین رفته و بسیاری از آنها هم موجود است. اینها توان آشكاری به زبان فارسی داده. كلمات قرآن به زبان فارسی معادل دارد و ظرافتهایی در كلمات فارسی هست كه از كار مترجمان تراز اول قرآن در زبان فارسی برآمدهاند. تصور میكنم فروزانفر با این ترجمههای كهن و كلاسیك فارسی از قرآن مجید آشنایی داشته و ظرافتهایشان را میشناخته و این در كار ترجمهاش -كه شما نمونههایی از آن را خواندید- مشهود است. زبان فارسی در قرنهای چهارم و پنجم هجری بسیار توانمند بوده است. قابلیتهای خاصی از زبان سر بر میآورده. با نوسانهای خاصی كه در كلمات ایجاد میشده، معانی متعدد و ظریفی از زبان فارسی درمیآمده است. به اینها هر مترجمی اشراف و آگاهی ندارد. استاد فروزانفر به اینها آگاهی داشت. مساله دیگری هم هست اینكه فروزانفر متولد جنوب خراسان در بشرویه است و مناطق دستنخورده زبان فارسی از جمله در جنوب خراسان كه كمتر درمعرض رفتوآمد بوده، گویشهای بسیار پاك و شستهای دارند كه این گویشها پشتیبان زبان فارسی هستند و مرحوم فروزانفر هم مرتب در شرح مثنوی از مصطلحاتی كه در پیشنیه خود در جنوب خراسان رایج بوده، استفاده كردهاند. اینها توانایی مضاعفی به زبان فارسی میدهد كه از پشتوانهای غنی گویشهای دستنخورده پیش از اسلام در این مناطق میآید. ایشان حتی مصطلحات محلی را هم به كار بستهاند و آنها را با زبان رسمی متناسب كردهاند. بنابراین استفاده از گویشهای محلی و بومی را باید توانایی چهارمی دانست كه فروزانفر را قادر میكرد كه بهترین ترجمه را از آیات قرآن داشته باشد.
منظورتان از دستنخورده بودن این است كه امكانات آن گویشها به استحاله زبانها و گویشهای دیگر درنیامده؟
بله، همینطور است. به زبان عربی كمتر آغشته شدهاند و تحولاتشان كندتر بوده است ولی چون این كلمات و گویشها اصالت دارند و بسیار ظریف هستند و در زندگی مردم عملا كاربرد داشتهاند، گویای معانی و مفاهیم بلندی هستند كه هر كسی قادر به دركش نیست.
و البته جدای از مصون ماندن از آغشتگی به عربی، تاثیر گویشهای وطنی دیگر ازجمله گویش پایتخت یا حتی گویش مشهد هم نتوانسته آنها را از بین ببرد.
بله، همینطور است. گویشهای پایتخت گویش دستمال شده و به اصطلاح متحولی است كه خیلی اصالت لهجهای ندارد. خیلی از مفاهیمی كه درگذشتهها بوده، در این تحولات فراموش میشود.
با نگاهی به كتاب «آیات منتخب...» و تطبیق آن با غالب ترجمهها بعضا تفاوتهای برجستهای میبینیم كه فراتر از سلیقه ادبی هستند و حكایت از دریافتی دیگر از آیه دارند. مثلا صفت «صمد» را در «الله الصمد» معمولا یا بینیاز ترجمه كردهاند یا به «صمد [ثابت متعالی]». زندهیاد فروزانفر آن را به «معبود به حق و پناه همه نیازمندان» برگردانده؛ یعنی به جای غنا، ملجا بودن را به موصوف نسبت داده. این تمهیدها و تعبیرها از كجا میآید و آیا ریشه در آموختههای ویژهای دارد؟
این برمیگردد به درك ایشان از ریشه كلمات. كلمه صمد باید در عربی جستوجو و ریشهیابی شود. حتما ایشان این ریشهیابی را انجام داده و متوجه شده كه این مفاهیم هم در آن هست. كلمات هم در زبان فارسی هم در زبان عربی، معانی متعددی دارند. زبان عربی هم زبان بسیار غنی و مفصلی است و ممكن است كلمهای دهها معنی داشته باشد. بعضیها همان معنی دمدستی و اولیه را به كار میگیرند. باید دید كلمه در چه بافت و به اصطلاح فرنگیها كدام context ارایه شده است. باید دید معنی یك كلمه در یك آیه مشخص چه بوده و خداوند چه ارادهای در آنجا داشته است. گاهی چند اراده وجود داشته است. یعنی اراده مضاعف و چند معنی در آن متبلور شده است.
مساله دیگری كه در ترجمه زندهیاد فروزانفر مشهود است، نوعی آزادی است كه دست ایشان را برای عبور از ترجمه لفظ به لفظ باز میگذارد. ایشان حتی برای توضیح افزودن كلماتی كه لزوما معادل كلمات عربی آیه نیستند اما از نظر مترجم برای انتقال روح آیه لازم هستند، توضیحی به كار نیفزودهاند. لااقل در این آیات چیزی در حاشیه و پیوست ترجمه نیامده. حتی افزودهها را –چنانكه متداول است- داخل گیومه هم نگذاشتهاند. به نظر میرسد این آزادی در ترجمه ناشی از رهایی مترجم از قیودی باشد كه لزوما هر مترجمی از آن برخوردار نیست. مثلا مترجمی كه در قید و بندهای ایدئولوژیك قرآن را به فارسی برمیگرداند، هرقدر هم پشتوانه معرفتی و علمی داشته باشد، طبعا این آزادی عمل را نخواهد داشت. اینطور فكر نمیكنید؟
به هر حال انسان وقتی از بسیاری از مسائل آگاه است و همه آن مسائل را پیش چشم خود دارد، میتواند تصمیمهای بهتر و درستتری بگیرد. جنبههای مختلفی در كار استاد فروزانفر هست كه نشان از آگاهی و اشراف ایشان به مسائل دارد. از یك طرف لغتشناسی و آشنایی ایشان با مفاهیم و معانی متعدد كلمات است، از سوی دیگر دانش بلاغت و به اصطلاح زبانشناسی، از جنبهای شناخت ایشان از فضایی كه كلمه در آن به كار رفته و... همه اینها ایجاب و به ایشان حكم میكند كه با ظرافت كار ترجمه قرآن را انجام بدهند و آن چیزی را كه لازم است، انتخاب كنند. گاهی مترجم نمیتواند معادل یك كلمه را در زبان مقصد، یك كلمه دیگر بگیرد. یعنی بعضی از كلمات معانی و مفاهیمی در یك زبان دارند كه آن معانی و مفاهیم را در زبان دیگر نمیتوان با یك كلمه بیان كرد چون زبان دیگر، آن مفهوم را در قالب یك كلمه ندارد. این مساله فقط مختص زبان عربی و كلمات و اصطلاحات قرآن هم نیست و در هر زبانی از جمله فارسی چنین وضعیتی وجود دارد. ممكن است واقعا نشود در ازای یك كلمه در زبان عربی، كلمهای دیگر در فارسی بیان كرد. همینطور از انگلیسی در فارسی یا بالعكس. كمااینكه ما اصطلاحاتی در شعر حافظ داریم كه به انگلیسی نمیتوان برگرداند. ما چطور میتوانیم مغبچه را به انگلیسی برگردانیم؟ چه كلمهای میتوانیم جای آن بگذاریم؟ هیچ. اینجاست كه به جای یك كلمه، باید چند كلمه بیاید تا معنای آن را در زبان مقصد منتقل كند، چون آن كلمه یا تركیب خاص فارسی نه در انگلیسی وجود دارد نه در عربی و نه در هیچ زبان دیگر.
یعنی معادل ندارد.
بله، معادل ندارد من از آن كلمه چه چیزی میفهمم و چطور میتوانم آن را به زبانی كه در آن زندگی میكنم، برگردانم و بیان كنم؟ در اینجا مهم آن است كه مترجم از آن كلمه چه بفهمد و چه دانش و خلاقیتی برای بیان آن در زبان مقصد داشته باشد؟ فروزانفر این كار را كرده چون هم آن درك و دریافت را به پشتوانه دانشش از كلمات و عبارات عربی داشته و میتوانسته معانی مختلف یك كلمه را درك كند و هم از دانش و مهارت و خلاقیت لازم در زبان فارسی برخوردار بوده. صمد یك كلمه عربی است با مفهوم عمیقی كه احتمالا در زبان فارسی معادل واژگانی ندارد و اینطور نیست كه به راحتی آن را با كلماتی مانند پاینده و دائمی و... معادلسازی كنیم. هر كدام از اینها یكی از وجوه كلمه است و باید وجوه دیگر را هم درنظر داشت. كاری كه فروزانفر انجام میدهد، نشانه دقت و دانش او در قبال این وجوه مختلف است و معرفت او را در مورد ابعاد مختلف مساله نشان میدهد.
در این توجه به وجوه مختلف، حد بالایی از كشف و شهود مترجم هم دیده میشود. برداشتهای ایشان كه ناشی از دریافتهای علمی، معرفتی و ادبی است، كاملا مشهود است و گاهی نمونههایی را در ترجمه به دست میدهد كه به كلی با ترجمههای دیگر تفاوت دارد. جسارت و بها ندادن به محافظهكاریهای رایج در ترجمه ایشان تا حدی از این جنبه شهودی-معرفتی نمیآید؟
استاد فروزانفر یك جور تفرد، تنوع و آزادی در كار ترجمه برای خود قائل بودند. وقتی انسان به درك بالایی از یك موضوع میرسد و به درك خود اطمینان دارد، باكی ندارد از اینكه قضاوت دیگران را دیگران نادیده بگیرند. آنهایی كه میترسند، معنایش این است كه متزلزلند و هنوز به- به قول شما- آن كشف و شهود نرسیدهاند. شما تعبیر «برداشت»های ایشان را به كار بردید. به نظر من این تنها تاویل یا دریافت استاد فروزانفر نیست بلكه معرفت ایشان هم هست. ایشان معرفتی نسبت به یك كلمه، كلمه صمد پیدا كرده كه توانسته آن را به این صورت بیان كند. كاری هم نداشته كه دیگران چه گفتهاند. معمولا این مترجمان ناتوان و ضعیف هستند كه از كلمه خارج نمیشوند و به خودشان اجازه نمیدهند كه از معنای ظاهری و رایج عدول كنند. فروزانفر آدم توانایی بود و قطعا برای هر كاری كه میكرد، استدلال و جواب داشت. این آزادی و به اصطلاح فراروی از عرف، چیزی است كه به اصطلاح استادان مسلم و مجتهد انجام میدهند. مجتهد چه میكند جز به كار بستن استنباط خود؟ به نظرم كلمه مجتهد را در اینجا به درستی میتوان برای فروزانفر به كار برد. در مورد استنباط ایشان از زبان عربی و انتقال آن به زبان فارسی، ایشان مجتهد اعلم و اعلاست.
البته مرادم این نبود كه بگویم ایشان برداشت شخصی خود را خواستهاند دخیل كنند بلكه با وقوف به خصلت تاویلی قرآن به عنوان یك متن «باز» هوشمندانه كاركرد جنبه شهودی را در دستگاه ترجمه خود بیشتر كردند. این جنبه شهودی را نوعی آزادیخواهی در مواجهه مترجم با متن نباید دانست؟
درست است. این نوعی شهود علمی است كه پشتوانه آن منطق و دانش است. توجه داشته باشیم كه ما معتقدیم قرآن كلام خداوند است. خداوندی كه خودش خالی بشر و كلام و زبان است و در اوج آگاهی این كلمات در جای خودش گذاشته شده. این است كه واقعا نمیتوان آیات قرآن را جابهجا كرد. كسی با قرآن آشنایی داشته باشد، میداند كه بافت كلمات در قرآن جوری است كه درخشش دارد و نمیتوان به آن دست زد. این درخشش در اصل زبان وجود دارد پس در انتقال آن هم باید كوششی متناسب كرد. رسیدن به این مرحله با اشرافی كه خداوند به آیات داشته كار هركسی نیست.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید