كاظم موسوی‌بجنوردی: نباید ایرانیان را تحقیر كرد

1399/4/18 ۰۴:۳۰

كاظم موسوی‌بجنوردی: نباید ایرانیان را تحقیر كرد

محسن آزموده: دائرةالمعارف‌نویسی و تهیه دانشنامه به عنوان یك كار پرهزینه، دسته‌جمعی و نیازمند استمرار و تداوم، كار ساده‌ای نیست. در جامعه كوتاه‌مدت ما كه در آن «هر كه آمد عمارتی نو ساخت» شاید بتوان گفت این كار محال است. یعنی چطور می‌شود كه در همان سال‌های اول انقلاب كسی به فكر تدوین دائرةالمعارف بیفتد و كاری را شروع كند كه دیدرو و دالامبر در قرن هجدهم در فرانسه كردند و عصر روشنگری را رقم زدند؟

 

سیاسی نیستم و كاری به گرایش‌های سیاسی ندارم/ انحطاط اخلاقی زیاد شده است

محسن آزموده: دائرةالمعارف‌نویسی و تهیه دانشنامه به عنوان یك كار پرهزینه، دسته‌جمعی و نیازمند استمرار و تداوم، كار ساده‌ای نیست. در جامعه كوتاه‌مدت ما كه در آن «هر كه آمد عمارتی نو ساخت» شاید بتوان گفت این كار محال است. یعنی چطور می‌شود كه در همان سال‌های اول انقلاب كسی به فكر تدوین دائرةالمعارف بیفتد و كاری را شروع كند كه دیدرو و دالامبر در قرن هجدهم در فرانسه كردند و عصر روشنگری را رقم زدند؟ آن‌هم در سال‌های اول انقلاب كه همه به دنبال تغییرات دفعی و ناگهانی و به خیال خام خود «بزرگ» بودند و فكر می‌كردند كه با انقلاب سیاسی، همه كارها شده و می‌توان عالم و آدم را به یكباره دگرگون ساخت. در چنین فضایی آیا عجیب نیست كه شماری از برجسته‌ترین استادان و پژوهشگرانی را كه هر یك به علت یا دلیلی از حضور در دانشگاه یا محل فعالیت سابق‌شان بازمانده بودند، گرد‌هم آورده و از آنها خواست كه كار علمی كنند؟ كاظم موسوی‌بجنوردی، رییس مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اما از حدود بیست سال پیش از آن، حزب ملل اسلامی را بنا گذاشته بود و كار تشكیلاتی را می‌شناخت و می‌دانست كه چطور باید سازمانی را بنا بگذارد كه در آن طیف‌ها و گروه‌های مختلف باهم كار كنند، منتها تجربه بیست‌ساله زندان و زندگی در كنار گروه‌ها و جریان‌های سیاسی مختلف از اسلام‌گرایان تا توده‌ای‌ها غیر از تساهل و مدارا، به او آموخته بود كه همه‌چیز را همگان دانند و دانش تنها دست یك عده و گروه خاص نیست. بنابراین برای گردآوری، حفظ و نشر میراث معرفتی فرهنگ ایرانی- اسلامی، باید از همه دانشوران و اندیشمندان با هر گرایشی بهره برد. این اندیشه سنگ بنای تاسیس مركزی شد كه اینك سی و هفت سال از عمر آن می‌گذرد و تاكنون غیر از تهیه و انتشار صدها جلد كتاب دائرةالمعارفی و فرهنگنامه‌ای در حوزه‌های مختلف فرهنگ ایرانی- اسلامی و تاسیس كتابخانه‌ای عظیم و تخصصی در همین حوزه، شماری از محققان و پژوهشگران جوان را تربیت كرده است. اما حال این روزهای دائرةالمعارف بزرگ اسلامی خوب نیست و مثل خیلی از نهادهای فرهنگی دیگر از مشكلات اقتصادی رنج می‌برد. عصر چهارشنبه چهارم تیرماه با سیدعلی میرفتاح، سردبیر پیشین روزنامه اعتماد به دفتر كاظم موسوی‌بجنوردی، رییس مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی رفتیم تا با او درباره اقدامات این مركز گفت‌وگو كنیم. نكته تلخ و دردناك اما آنجاست كه مراكزی از این دست، هیچ‌گاه به‌طور جدی محل مشاوره و همفكری سیاستگذاری‌های فرهنگی قرار نمی‌گیرند و رسانه ملی نیز در جهت معرفی فعالیت‌ها و محصولات آنها كاری نمی‌كند.

 

***********

 

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی یكی از كارهای بزرگ و ارزشمند و بی‌نظیری است كه آغاز شد و تداوم یافت و تعطیل نشد. مداومت چه نقشی در موفقیت این مجموعه داشته است؟

ما نزدیك به 37 سال است كه به این كار مشغول هستیم. مدیریت از بدو تاسیس تاكنون بدون تغییر بوده است. این مداومت در مدیریت خیلی كارساز بوده. البته ما این كار را با دست خالی شروع كردیم. از روز اول خط ومشی‌ای كه برای اینجا تعیین كردیم این بود كه اساسا كار غیرآكادمیك نكنیم و مبنا را بر كار علمی گذاشتیم. به همین دلیل از روز اول به دنبال دستیابی به منابع تحقیق بودیم. دستاورد این بینش و تلاش، كتابخانه اینجاست كه بیش از یك میلیون جلد كتاب داشته و ارزش پژوهشی بالایی دارد. ما منابع مختلف را یا فتوكپی كردیم یا خریدیم یا از نمایشگاه‌های جاهای مختلف جست‌وجو كردیم. غنای منابع تحقیق ما حداقل در كشور ما مثل و مشابه ندارد. البته كتابخانه آستان قدس‌رضوی 10 هزار نسخه قرآن خطی دارد كه از نظر تاریخی بسیار ارزشمند است، به‌ویژه آنها كه ترجمه فارسی نیز دارد، زیرا از حیث زبان‌شناسی و شناخت معادل‌هایی كه گذشتگان استفاده می‌كردند، اهمیت دارد. اما هدف ما با آنها متفاوت است. ما به منابع تحقیقی و پژوهشی نیازمندیم، مثلا مقاله‌ای 100 سال پیش در آسیاتك نوشته شده و آن را می‌خواهیم. البته گردآوری منابع هم سخت است و هم خیلی پرهزینه. مثلا مقاله ابن تیمیه را درنظر بگیرید؛ این مقاله هنوز هم مشكل‌ساز است. ما دائرةالمعارف را نزد آیت‌الله سیستانی مرجع تقلید بزرگ در نجف فرستادیم، ایشان خیلی تمجید كردند و آن را افتخار ایران و اسلام خواندند، اما از یك كلمه مقاله ابن‌تیمیه انتقاد داشتند، زیرا اول مقاله آمده بود كه ابن‌تیمیه از «علمای» اسلام است. ایشان این تعبیر را نپسندیدند. در‌نظر داشته باشید كه همین مقاله ابن تیمیه را نخست محقق ارزنده‌ای به اسم آقای غفاری نوشتند كه قبول نشد، بعد دكتر علی‌اصغر حلبی این مقاله را تألیف كردند كه آن هم رد شد، بعد آقای یوسفی اشكوری این مقاله را نوشتند كه اگر‌چه خوب بود، اما باز هم ایراد داشت. در‌نهایت مقاله را به مرحوم آقای دكتر عباس زریاب خویی دادم كه در آن زمان مسوول بخش تاریخ اسلام بود و گفتم كه شما كه متخصص این كار هستید، زحمت آن را به‌عهده بگیرید. البته حق‌التالیف سایرین هم پرداخت شد، اما به هر حال دكتر زریاب متخصص درجه یكی بود كه به‌رغم آنكه آثار كمی دارد، اما همین اندك بسیار ارزشمند و ماندگار است. بعد از انتشار این مقاله یكی از آیت‌الله‌ها از قم نامه‌ای به من نوشتند و به مقاله انتقاد كردند و گفت چرا شما این دشمن شیعه را به عنوان یكی از علمای اسلام معرفی كرده‌اید؟ به ایشان پاسخ دادم كه شما مقاله را به دقت بخوانید، در آن به تفصیل آمده كه ابن‌تیمیه هر جا توانسته دست به خشونت زده و علیه شیعه دروغ‌زنی كرده و علیه فلسفه و كلام و عرفان و صوفیه مطلب نوشته است. روشن است كه چنین فردی ضد‌اجتماع است و لازم نیست كه ما بر این نكته تاكید كنیم، ضمن آنكه فراموش نكنیم كه او در زندان اهل تسنن فوت كرد و وقتی پیكر او را می‌شستند مردم آب غسل او را به عنوان تبرك می‌بردند. آثار فراوانی هم نوشته است. زمانی هم كه شام تحت محاصره مغول‌ها بود، او از قلعه بیرون می‌آید و با مغول‌ها مذاكره می‌كند. بنابراین ابن‌تیمیه انسان عجیب و غریبی بوده و او را می‌توان نیای وهابیون خواند. بعد از او شاگردش ابن‌قیم است و از سلاله ابن قیم، محمد ابن عبدالوهاب پدید آمد. البته جد اعلای این سلفی‌ها، احمد بن حنبل است كه از اصحاب نقل بود و هر گونه تعقلی را در فهم و تفسیر متون دینی نمی‌پذیرفت و بسیار به ظاهر متون دینی توجه داشت. به دنبال او بود كه این نحله فكری پدید آمد كه ابن تیمیه و ابن قیم و دیگران از آن دسته‌اند. داستان اصحاب نقل در برابر اصحاب عقل مفصل است.

 

رد پایش را در شیعه هم می‌توان یافت؟

خوشبختانه شیعیان جزو اصحاب عقل هستند.

 

البته بعدا رگه‌های آن در میان برخی شیعیان هم پدید آمد.

بله، متاسفانه ما شیعیانی داریم كه عملا عقل را تعطیل كرده‌اند، در حالی كه ما اصحاب عقل هستیم. شیعه حسن و قبح را عقلی و فرادینی می‌داند و معتقد است كه پایه حسن و قبح عقل است. به عبارت دیگر شیعه به فضیلت عقلی حسن و رذیلت عقلی قبح قائل است. رذائلی چون وطن‌فروشی، دروغ، خیانت، دزدی، بی‌وفایی و... به لحاظ عقلی و بالذات بد و ناپسند هستند. حسن و قبح این فضایل و رذایل در طول صدها هزار سال تكامل بشر پدید آمده است و ما انسان‌ها به ارزش‌هایی اخلاقی دست یافته‌ایم كه این ارزش‌ها برای حفظ بقای ما و انسان شدن این موجود دو پا نقش اول را دارد. بنابراین ما حتما باید در استنباط احكام، اخلاق و عقل و علم به معنای «ساینس» را دخالت دهیم. متاسفانه الان برخی از علمای ما با آنكه به ظاهر اهل عقل هستند، ولی بیشتر توجه به ظواهر دارند و در فهم متون دینی عقل و اخلاق و علم را دخالت نمی‌دهند.

 

به نظر می‌رسد كه كار شما هم منتقدانی جدی دارد و هم رقبایی. در جایی كه عالم روشن ضمیری چون آیت‌الله سیستانی انتقاد می‌كند، تكلیف باقی روشن است...

البته ایشان در وهله اول از این كار بسیار تمجید كردند و آن را افتخار ما و ایران خواندند و تنها آن تعبیر «علمای اسلام» برای‌شان ثقیل بود كه من در چاپ بعدی به ویراستاران گفتم كه آن را به نحوی تصحیح كنند و نظر حضرت آیت‌الله سیستانی را رعایت كنند.

 

به ‌طور كلی آیا شما واكنش‌های تندی می‌بینید؟

ما در این زمینه گاهی تقیه می‌كنیم. البته تلاش این است كه تمام وجوه فرهنگ ملی و فرهنگ اسلامی را در برنامه خودمان بگنجانیم. مثلا تاریخ ایران را در 20 جلد تهیه كردیم كه پروژه بسیار بزرگی بود. البته من خودم به این كار انتقادهایی دارم و الان ویرایش مجدد آن را در دست تهیه داریم. به هر حال كار بزرگ دسته جمعی كه شمار كثیری در آن سهیم هستند، بسیار مشكل و پیچیده است و لازم است كه برای پیشبرد آن انعطاف‌پذیری داشته باشیم. اما واقعیت این است كه همیشه آثار ما در ویرایش اول مثل چرك‌نویس است و تازه از ویرایش دوم است كه می‌توانیم همه مطالب را از صافی بگذرانیم و غربال كنیم و سره را از ناسره جدا كنیم و به نقایص و مشكلات خودمان پی ببریم. كار دائرةالمعارف بسیار دشوار است. درست است كه من سرویراستار هستم، اما شخصا كه در تمام علوم متبحر نیستم و بنابراین بر سیستم تكیه می‌كنم. این سیستم است كه جوانان را پرورش می‌دهد. استاد شفیعی‌كدكنی وقتی جلد سیزدهم منتشر شد (الان جلد 24 هم منتشر شده است)، به من زنگ زد و گفت، تبریك می‌گویم، نه به علت انتشار جلد سیزدهم، بلكه به این علت كه در این مجموعه جوانانی حضور دارند و این نشان می‌دهد كه شما این جوانان را خوب تربیت كرده‌اید. منظورم این است كه اینجا سیستمی هست كه جوانان تحصیلكرده به خوبی تربیت می‌شوند. متاسفانه این جوانان در دانشگاه تربیت نمی‌شوند. سیستم اینجا برای آموزش علمی-پژوهشی معجزه می‌كند. در وهله اول كسی كه به عنوان پژوهشگر و نویسنده به این مجموعه وارد می‌شود، از او می‌خواهیم كه منابع تحقیق یك مدخل را پیدا كند، بعد به او می‌آموزیم كه چگونه منابع تحقیق را جست‌وجو كند. بعد از محقق جوان می‌خواهیم فهرست مقالات فارسی را كه مرحوم ایرج افشار شروع كرده بود و6 جلد آن را چاپ كرد و ما آن را تا جلد 13 ادامه داده‌ایم، نگاه كند. خلاصه یك محققی كه به اینجا می‌آید، باید شمار زیادی از منابع را ببیند و باید یاد بگیرد كه با منابع دست اول كار كند. این‌طور است كه یك محقق تربیت می‌شود و یاد می‌گیرد كه چه كار باید بكند و با روش علمی پرورش می‌یابد. من با سرویراستار دائرةالمعارف‌ها و دانشنامه‌های مختلفی از كشورها و جوامع مختلف صحبت كرده‌ و متوجه شده‌ام كه مشكلات مشابه زیادی داریم. مثلا با سرویراستار بریتانیكا در همایشی در آنكارا مفصل بحث كردم. انسان بسیار فهمیده‌ای بود و خیلی كار ما را تایید می‌كرد و می‌گفت امیدوارم روزی ما به شما برسیم، زیرا ما این امكانات را كه شما دراختیار دارید، نداریم. من به او گفتم كه ما یك دهكده به وجود آورده‌ایم و امكانات پژوهش را در آن دهكده فراهم كرده‌ایم. این كار عمده ما است. در غیر این صورت نمی‌توانستیم با خاورشناسان غربی كه از 300-200 سال پیش سابقه تحقیق دارند و ما روش علمی را از آنها یاد گرفته‌ایم، هماوردی كنیم. البته متناسب با وضعیت و شرایط خاص خودمان، چیزهایی به آن افزوده‌ایم. مثلا وقتی مقاله‌ای در بریتانیكا را می‌خوانید، می‌بینید كه منابع آن به صورت الفبایی عرضه نشده است، اما ما در پایان هر مقاله چنین كاری را براساس نام اشهر نویسنده انجام می‌دهیم.

 

 

ایده دهكده پژوهشی از كجا به ذهن شما آمد؟

می‌دانید كه من پیش از انقلاب سال‌ها در زندان بودم و در آنجا كارم مطالعه و تحقیق و تعامل فكری با گروه‌های مختلف به ویژه گروه‌های ماركسیستی بود. به خاطر دارم گاهی چندین ساعت با آقای محمدعلی عمویی كه از كادر مركزی حزب توده بود، دور حیاط راه می‌رفتیم و بحث می‌كردیم. یا چندین سال جای خواب من در كنار آقای دكتر هاشم بنی‌طرفی بود. ایشان كتاب طبیعت، منشأ و تكامل آن از الكساندر اپارین، زیست شیمیدان اهل شوروی را ترجمه كرده بود و در برخی موارد در ترجمه با من مشورت می‌كرد. مثلا یك بار به من گفت

«purposely» را «متضمن مقصود» ترجمه كرده‌ام، نظرت چیست؟ من گفتم خیلی خوب است و ما هم معتقدیم حیات متضمن مقصود است. خلاصه آنكه زندان برای من یك محیط آكادمیك در سطح بسیار بالا بود. در همان جا بود كه به این نتیجه رسیدم كه دست ما از لحاظ منابع تحقیق خالی است و مرتبا نگران بودم كه بچه‌های ما كمونیست نشوند. اقتصادنای مرحوم سیدمحمد‌باقر صدر كه در واقع نقدی بر اقتصاد سیاسی ماركسیسم بود را در زندان و صرفا با استفاده از تنها یك كتاب المنجد ترجمه كردم. آن را به یك افسر نگهبانی كه دیده بودم نماز می‌خواند، در روز ملاقات كه خلوت بود، در زیر هشت دادم و از او خواستم آن را به خواهرم تحویل بدهد. به او گفتم جناب سروان خیلی از جوانان در دانشگاه‌ها كمونیست می‌شوند و این كتاب كمك می‌كند كه جلوی این حركت گرفته شود. او استقبال كرد و كتاب را پنهانی به خواهرم داد. خواهرم هم آن را به رابطی تشكیلاتی داد كه منتشر كند. بعدا بازجویی به اسم نیك‌طبع كه خیلی خشن و جلاد بود، به زندان آمد و به من گفت «آقای رییس، این كتاب را چطور رد كردی؟» هر چه گفتم آن را بیرون از زندان ترجمه كردم، قبول نكرد! هر كاری كرد، نتوانست از من حرفی بیرون بكشد. البته بعدا چریك‌های فدایی خلق یا مجاهدین او را با بمب كشتند. خلاصه آنكه ایده تشكیل دهكده در زندان به ذهن من خطور كرد. من در زمان بختیار كه همه زندانیان سیاسی آزاد شدند، آزاد شدم. در سال‌های اول انقلاب مسوولیت‌های مختصری داشتم، اما بعدا تصمیم به كار علمی و فرهنگی گرفتم و سیاست را بوسیدم و كنار گذاشتم. البته كسی كه سوءسابقه! دارد، گهگاه وسوسه كار سیاسی می‌شود. اما من كوشش می‌كنم با خودم مبارزه كنم و فقط كار علمی كنم. وقتی تحقیق كردم دیدم اولین چیزی كه كم داریم، منابع تحقیق است. از بزرگان علم و ادب ایران دعوت كردم. در وهله اول عموم آنها می‌گفتند كه این كار شدنی نیست و ما قادر به انجام آن نیستیم، به دو دلیل: 1- منابع تحقیق نداریم، 2- در تمام حوزه‌ها و موضوعات تمدنی و فرهنگی و علمی متخصص نداریم. من در زندان تحمل و صبر و شكیبایی زیاد و مأیوس نشدن را یاد گرفته بودم، بنابراین كار را ادامه دادم و راه‌هایی را پیدا كردم، از‌جمله فتوكپی كردن كتاب‌هایی كه نمی‌توانستیم بخریم یا تهیه كنیم. حدود 200 هزار جلد كتاب فتوكپی تهیه شد. هر چه پول گیرمان می‌آمد، كتاب می‌خریدیم. آن زمان حقوق‌ها كم بود و تعداد نیز كم بود و بنابراین بیشتر دنبال جمع‌آوری منابع تحقیق بودیم كه هنوز در حال گسترش است، با این تفاوت كه امكانات مالی سابق را نداریم. بار ما سنگین شد ولی درآمدمان چندین سال است كه در حال ركود است. در زمان آقای روحانی بودجه ما قطع شده است.

 

الان هیچ بودجه‌ای ندارید؟

خیر، سابقا كمك دولتی می‌گرفتیم، الان هیچ چیزی نمی‌گیریم. دلیلش را نمی‌دانم...

 

می گویند پول ندارند؟

كلیتش را می‌دانم. اما فقط مساله پول نیست.

 

متاسفانه در كشور ما وقتی مشكل مالی پدید می‌آید، اولین جایی كه صدمه می‌بیند، مراكز فرهنگی هستند. این به عهده متولیان این مراكز فرهنگی است كه از كار خودشان دفاع كنند. شما به عنوان رییس مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، وقتی با این فشارها و محدودیت‌ها مواجه می‌شوید، چگونه بالادستی‌ها و جامعه را متقاعد می‌كنید كه باید این كار را ادامه داد؟ به عبارت دیگر دائرةالمعارف چه خلأیی را پر می‌كند و چه ضرورتی دارد؟

دائرةالمعارف تمام داشته‌های فرهنگی و ذخایر علمی و فرهنگی در رشته‌های مختلف را به صورت روش‌مند عرضه می‌كند و زنده نگه می‌دارد و حفظ می‌كند. دائرةالمعارف میراث فكری و فرهنگی و علمی ما را حفظ و به آیندگان منتقل می‌كند. كسی كه یك دوره دائرةالمعارف داشته باشد، گویی یك كتابخانه بزرگی در خانه دارد، زیرا در همه زمینه‌ها كتاب مرجع است. به همین دلیل است كه ما به منابع تحقیق اهمیت می‌دهیم و هر مقاله را چندین‌بار ویرایش می‌كنیم، زیرا دائرةالمعارف فصل‌الخطاب و‌ام‌المراجع است. وقتی مطلبی را در دائرةالمعارف می‌خوانید، باید به صحت آن یقین داشته باشید. بنابراین دائرةالمعارف از فرهنگ پاسداری می‌كند و فرهنگ نیز چشم و گوش و ذهن و روح یك ملت است. بدون فرهنگ و هویت، ما راه گم می‌كنیم و از نظر فكری به‌زودی مغلوب می‌شویم و ملت اصالت و شخصیت و تعین خود را از دست می‌دهد و در برابر دشمن هم مقاومت نمی‌كند. كسانی در مقابل دشمن مقاومت می‌كنند كه از توشه فرهنگ بهره كافی برده باشند. بدون فرهنگ، به‌زودی مقهور فرهنگ بیگانه می‌شوند. ما اگر موسسات فرهنگی اینچنینی را تقویت كنیم و در این زمینه سرمایه‌گذاری كنیم، می‌توانیم انسان‌های نیرومندی پدید بیاوریم. ما باید اخلاق و فرهنگ را از كودكی در برنامه آموزشی خود وارد كنیم. شیعیان پایه حسن و قبح را عقل می‌دانند، یعنی اخلاق را عقلانی می‌دانند و معتقدند كه فضایلی اخلاقی وجود دارند و فرادینی هستند و انسان در طول هزاران سال، به این مفاهیم نائل شده است، مفاهیمی كه ناموس جامعه است و جامعه براساس آنها قوام می‌یابد.

 

به اهمیت و ضرورت فرهنگ اشاره كردید، اما مساله این است كه مردم نیز باید تاثیر كارهای مراكز فرهنگی مثل دائرةالمعارف را ببینند. محصولات شما كجا عرضه می‌شود؟ ارتباط شما بیشتر با كجاست؟ با دانشگاه‌ها یا كتابخانه‌ها یا موسسات آموزشی یا...؟ به‌خصوص در شرایط كرونا، بسیاری از موسسات فرهنگی، برای مخاطبان خود این امكان را فراهم آورده‌اند كه آثارشان را به صورت آنلاین عرضه كنند، آیا شما هم تمهیدات مشابهی را فراهم كرده‌اید؟

آثار ما هم به شكل كاغذی و هم الكترونیك عرضه می‌شود. نسخه كاغذی آثار ما از طریق بخش فروش ما در مركز دائرةالمعارف و همچنین از طریق كتابفروشی‌های سراسر كشور و همین‌طور فروشگاه‌های اینترنتی در دسترس است. نسخه الكترونیك آثار این مركز نیز از طریق فروشگاه‌های كتاب الكترونیك (فیدیبو و طاقچه) عرضه می‌شود. نسخه اینترنتی تمامی دانشنامه‌های ما از طریق تارنمای مركز در دسترس قرار گرفته است كه به‌زودی از نسخه جدید تارنمای این مركز با سطح كیفی خیلی بالاتری نسبت به قبل رونمایی خواهد شد.

 

ما در اینجا ستادی تشكیل داده‌ایم كه اساتید و پژوهشگران بتوانند به شكل دوركاری فعالیت كنند. دوركاری به این معنا كه طبق ضوابط خاصی با ما در ارتباط هستند و آثارشان را می‌فرستند یا مقالات را ویرایش می‌كنند و... ما الان در حال نگارش جلد 25 دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و جلد 7 دانشنامه فرهنگ مردم و مجلدات 4 و 5 دانشنامه تهران بزرگ و جلد پنجم دانشنامه ایران هستیم. ما اینجا گروهی برای كردشناسی و گروهی برای آذربایجان‌شناسی داریم. تلاش ما این است كه تمام وجوه هویت ملی و دینی ایرانیان مورد مطالعه قرار گیرند. این كار به ‌طور خاص و تخصصی در دانشنامه فرهنگ مردم انجام می‌گیرد. تاكنون 6 جلد آن منتشر شده و اكنون در حال تألیف جلد هفتم هستیم و فكر می‌كنیم تا جلد 10 ادامه یابد، البته بعدا آن را با ویرایش‌های دوم به بعد نیز تهیه و منتشر خواهیم كرد. در این مجموعه به همه جنبه‌های فرهنگی زندگی روزمره ایرانیان از جشن‌ها تا آداب و رسوم باورهای عامیانه مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

یكی از كارهای شما تهیه جغرافیای جامع است.

بله، این مجموعه 5 جلد است كه تا یك ماه دیگر منتشر می‌شود. تهیه آن 14-13 سال به طول انجامید. كار ما جمعی است، یعنی طرحی تهیه می‌شود و بر‌اساس تخصص و دعوت از اساتید كار پیش می‌رود. حتی از محققان خارجی نیز استفاده می‌كنیم، مثلا ریچارد فرای فقید، محقق امریكایی از نویسندگان تاریخ جامع ما بود. ما در اینجا از تمام ظرفیت علمی كشور و كمی هم از خارج از كشور بهره می‌گیریم. از اسلام‌شناسان و ایران‌شناسان خارج از ایران نیز كمك می‌گیریم. توجه كنید كه خاورشناسان و اسلام‌شناسان غربی بسیار زیاد هستند تا آنجا كه برای نوشتن یك دائرةالمعارف اسلامی اقدام كردند كه ویرایش اول آن در چهار جلد به سه زبان فرانسه، آلمانی و انگلیسی منتشر شد. ویرایش دوم آن را به دو زبان انگلیسی و فرانسوی نگاشتند. خلاصه اینكه تحقیقات ما در فضای مجازی در دسترس همگان هست و تلاش می‌كنیم باقی آثار را نیز به صورت آنلاین عرضه كنیم. البته در این زمینه هم دچار مضایق مالی هستیم.

 

چقدر باز‌خورد داشته‌اید؟

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی عرضه می‌شود. بسیاری از خاورشناسان نخست با ویرایش متون عربی ما آشنا شدند و حالا خوشبختانه نسخه انگلیسی آن هم به نام اسلامیكا در دسترس است كه اتفاق بسیار مهم و نادری است. طبق گزارش‌هایی كه به دست ما رسیده، مراجعه به نسخه انگلیسی دائرةالمعارف ما بسیار زیاد است و به عنوان یك مرجع مهم علمی برای شناخت فرهنگ ایران و شیعه و اسلام مورد استناد قرار می‌گیرد. تاكنون 6 جلد آن منتشر شده و اكنون مشغول جلد 7 آن هستیم. این مجموعه در تهران و لندن ترجمه می‌شود و سرویراستاران آن نیز آقایان پروفسور مادلونگ و دكتر فرهاد دفتری هستند. رییس تیم ویراستاران نیز دكتر شاه‌كاظمی است. در‌نهایت هم انتشارات بریل در هلند این كتاب را منتشر می‌كند. آشنایان می‌دانند كه انتشارات بریل هر كتابی را منتشر نمی‌كند. این انتشارات بیش از 300 سال سابقه دارد.

 

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی یكی از مراكز مهم فرهنگی در ایران است كه به‌خصوص در حوزه علوم انسانی اساتید نامدار و زبده‌ای را گرد آورده است. این مركز تا چه اندازه محل مشاوره سیاستگذاری‌های فرهنگی قرار گرفته است؟ آیا تاكنون شده از وزارتخانه‌هایی مثل ارشاد یا علوم برای مشاوره در زمینه مثلا تدوین كتاب‌های درسی به اینجا رجوع كنند؟

به نظر من این اتفاق بسیار كم افتاده است. البته گاهی در جلسات فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی دعوت شده‌ام و نظراتم را داده‌ام، اما متاسفانه صحبت‌های من چندان به مذاق برخی از‌جمله رییس صدا و سیما خوشایند نبود. مثلا من یك‌بار در همان جلسه از ایشان پرسیدم كه چرا ایرانیان را تحقیر می‌كنید؟ ایشان تعجب كرد و گفت چطور؟ گفتم من در یك انیمیشن كه راجع به جنگ اعراب و ایرانیان بود، دیدم كه ایرانیان را خیلی كوچك و حقیر به تصویر كشیده‌اید! نباید ایرانیان را تحقیر كرد! البته این انتقاد چندان به مذاق‌شان خوشایند نبود.

 

انتظار شما از رسانه ملی برای بازتاب تلاش‌های مراكزی چون دائرةالمعارف چیست؟ به نظر می‌آید كه كارهای اینجا چندان از طریق رسانه‌های ملی بازتاب پیدا نمی‌كند.

متاسفانه در این زمینه آسیب‌های اجتماعی وجود دارد، مثلا جو جامعه ما سیاست‌زده است و با عینك سیاست به بسیاری از این تلاش‌ها نگاه می‌شود، در‌نتیجه حب و بغض‌هایی پدید می‌آید و آنچنان كه بایسته است، كارها دیده نمی‌شود. قبلا در كتاب‌های درسی یا در برنامه‌های تلویزیون تصویر یا اسم دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود، اما متاسفانه الان حذف شده است. علتش این است كه می‌گویند كسانی كه اینجا كار می‌كنند روشنفكرند یا با كسانی كه گرایش‌های سیاسی خاصی دارند، ارتباط دارند. شخصا با بسیاری از بزرگان و اهالی سیاست رفاقت و دوستی دارم، اما تاكید می‌كنم كه سیاسی نیستم و كاری به گرایش‌های سیاسی ندارم. هر كس برای خودش فكری دارد.

 

الان شما به عنوان یك مدیر فرهنگی كه به وضعیت جامعه اشراف دارید، اوضاع فرهنگی را چطور ارزیابی می‌كنید؟ از دید شما وضعیت فرهنگی ما چقدر مطلوب است و چه راه‌حلی برای آن دارید؟

برای فرهنگ و آموزش و پرورش و تربیت جوانان باید اتاق‌های فكری باشد و برنامه‌ریزی شود. الان فرزندان ما در مدارس به درستی تربیت نمی‌شوند. انحطاط اخلاقی زیاد شده است، علت این است كه ما بچه‌ها را مجبور می‌كنیم تنها دین بیاموزند، این به تنهایی كفایت نمی‌كند. در مدارس باید اصول اخلاق انسانی مثل شرافت، راستگویی، وطن‌دوستی، شجاعت، صداقت و... به كودكان آموزش داده شود. متاسفانه امروز اصحاب نقل بر اصحاب عقل غلبه پیدا كرده‌اند. به نظر من وضعیت فرهنگی ما غم‌انگیز است.

 

آیا امید هم دارید؟

راه علاج دارد، به‌ویژه آنكه ما هنر و فرهنگ غنی داریم و امكانات لازم را هم داریم. اما باید ارزش فرهنگ را بدانیم و برایش ارزش قائل باشیم. این خیلی تلخ است كه برای صرفه‌جویی اولین كار كم كردن بودجه مراكز فرهنگی است. كسانی كه در حوزه فرهنگ كار می‌كنند، از شریف‌ترین انسان‌های روزگار هستند. كار فرهنگی نتیجه عشق است و این مجمع عشاق چیزی را پدید می‌آورند كه حاصلش توسعه فرهنگی و حفاظت از فرهنگ و هویت ملی و جان و روان است. كار اهل فرهنگ، حفاظت از جان است. دین هم یكی از بخش‌های مهم فرهنگ است، اما همه آن نیست. فرهنگ ناظر به تمام ابعاد وجودی انسان در طول تاریخ است. متاسفانه ما به ذخایر فرهنگی اهمیت نمی‌دهیم. در حالی كه شخصیت ما به این ذخایر بستگی دارد.

عکس از: نیما مختاری

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: