«دیگری» سوژه فیلسوفان

1393/9/2 ۱۳:۰۷

«دیگری» سوژه فیلسوفان

سومین پنجشنبه از ماه نوامبر را روزجهانی فلسفه نامیده‌اند و هر سال از سوی سازمان یونسکو موضوعی برای بحث در این روز برگزیده می‌شود. مسأله «دیگری» موضوع برگزیده شده‌ امسال از سوی این نهاد است. مرکز فرهنگ و اندیشه جهاد دانشگاهی به همراه انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاه تهران به مناسبت این رخداد جهانی، نشست دو روزه‌ای را با اهالی فلسفه ترتیب داد که در روز نخست این نشست، دکتر محمد رضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، دکتر بابک احمدی، مترجم و منتقد هنری و دکتر حسین شیخ رضایی، عضو هیأت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران هر کدام از منظری به بحث «دیگری» پرداختند.

مریم مرادی: سومین پنجشنبه از ماه نوامبر را روزجهانی فلسفه نامیده‌اند و هر سال از سوی سازمان یونسکو موضوعی برای بحث در این روز برگزیده می‌شود. مسأله «دیگری» موضوع برگزیده شده‌ امسال از سوی این نهاد است. مرکز فرهنگ و اندیشه جهاد دانشگاهی به همراه انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاه تهران به مناسبت این رخداد جهانی، نشست دو روزه‌ای را با اهالی فلسفه ترتیب داد که در روز نخست این نشست، دکتر محمد رضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، دکتر بابک احمدی، مترجم و منتقد هنری و دکتر حسین شیخ رضایی، عضو هیأت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران هر کدام از منظری به بحث «دیگری» پرداختند. این در حالی است که در ابتدای این نشست پیام یونسکو از سوی دکتر محمد رضا سعید آبادی، دبیر کل یونسکو در ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، ایراد شد.

 

 «دیگری» را باید کشف کرد

دکتر سعیدآبادی در ابتدای این نشست، تشکیل یونسکو را پاسخی نهادی به سؤال فلسفی «چگونه زیستن» دانست و گفت: «امروز با تغییر و تحولات بسیاری مواجهیم که در برخورد با آنها باید دو اصل را مدنظر قرار دهیم؛ نخست اینکه همواره به دنبال داده‌های جدیدی برای بهتر زیستن باشیم و دوم منشأ تنش و درگیری‌ها را کشف کرده و برای از میان بردن آنها بکوشیم».

از این رو فلسفه را با توجه به ساحت نقادانه‌اش، بهترین عامل در درک تحولات دانست و معتقد بود فلسفه امکان گفت‌و‌گو را فراهم کرده، نظرات مختلف را انعکاس می‌دهد و هم افزایی ایجاد می‌کند. وی همچنین افزود:<گفت‌و‌گو به ما می‌آموزد که موجودیتی به نام «دیگری» وجود دارد که در خلأ نیست و باید کشف گردد».

 پیوند دیرینه فلسفه اخلاق با «دیگری»

دکتر محمد رضا بهشتی نیز نخست با اشاره به اینکه در جامعه ما کمتر به فلسفه اخلاق پرداخته شده، گفت: «تقریباً 60 درصد عناوین درس‌هایی که بیرون از ایران در حوزه فلسفه تدریس می‌شود، به اخلاق بر می‌گردد. این در حالی است که ما تنها دو واحد فلسفه اخلاق در سطح کارشناسی و واحدهایی را به صورت اختیاری در سطوح تحصیلات تکمیلی داریم.» وی که از این مسأله ابراز نارضایتی می‌کرد، معتقد بود وقتی فلسفه جدی می‌شود که از زندگی برخیزد و به آن بازگردد و ما آن را در متن زندگی خود وارد کرده باشیم چراکه در غیر این صورت فلسفه به دانشی سخت بدل می‌شود که در فضایی بسته، برای پاسخ به مسائل روز کوشش می‌کند و در آن صورت به دانشی مرده تبدیل

خواهد شد.  او در اهمیت بحث «فلسفه اخلاق و دیگری» گریزی به تاریخ فلسفه زد و گفت: «بحث اخلاق به طور سنتی و در تقسیم‌بندی‌های یونان باستان به سه شاخه تقسیم شده‌است؛ شاخه اول دانایی نظری است که برترین دانش‌ها شمرده می‌شد و غایتی بیرون از خود نداشت.

فلسفه عملی یا حکمت عملی شاخه دوم از حکمت است که به رابطه فرد با دیگری در حوزه فلسفه اخلاق می‌پرداخت و حوزه سوم دانش صناعی است که به طور مشخص با صناعت سروکار داشت و باید محصولی را ارائه می‌داد».

بهشتی معتقد است آنچه در رابطه با «دیگری» مهم تلقی می‌شد، دانش عملی و مهم‌ترین مبحث در فلسفه عملی نیز فلسفه اخلاق بود و با ارائه این پیشینه تاریخی بر پیوند دیرینه فلسفه اخلاق با دیگری تأکید نهاد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران، ضمن اشاره به اینکه یکی از مسائل مهم در عرصه فلسفه اخلاق نسبت ما با «دیگری» است، گفت: «اینجاست که تلقی ما از «دیگری» اهمیت می‌یابد. اگر «دیگری» را فردی ببینیم که غیر از ما است و «من» خود را در تخالف و تباین با او تبیین می‌کند در این صورت این سؤال پیش می‌آید که چقدر برقراری ارتباطی اخلاقی با چنین غیری، ممکن است؟ در فلسفه جدید اهمیت فلسفه اخلاق را خوب یا بد بودن یک فعل تعیین می‌کند و کوشش می‌شود تا برای تعریف یک فعل خوب یا بد، دلیلی عقلانی ارائه شود».

او افزود: «چیستی فعل اخلاقی و اینکه چه زمانی فعلی اخلاقی نامیده می‌شود، مهم‌ترین موضوع مطرح‌شده، در نسبت من با دیگری است که در دهه های اخیر دامنه آن از انسان فراتر رفته و در قبال پدیده‌‌های دیگری مثل طبیعت نیز موضوعیت می‌یابد و این نخستین بار بود که در فلسفه اخلاق از مسئولیت در برابر غیر انسان صحبت می‌شد».

او معتقد است فلسفه اخلاق وقتی معنا می‌یابد که دیگری را نه به عنوان فردی در تقابل با خود و در معنایی محدودکننده بلکه او را به نحوی «خود» بدانیم. روابط اخلاقی وقتی معنا می‌دهد که متوجه تفاوت‌های خود با غیر باشیم و آن را تقابل ندانیم.

 هنر در ارتباط با دیگری خلق می‌شود

دکتر بابک احمدی سخنران دیگر این نشست، با اشاره به اینکه بیشتر تاریخ فلسفه را «درک قاطع از من و جهان» در بر می‌گیرد، گفت: «گویی در نظر فیلسوف‌ها سوژه‌ای بیرون از جهان ولی متصل به آن وجود دارد و «من» در کنار «دیگری» معنا می‌یابد و دیگری بیرون از «من»، بدون هیچ فاصله‌ای و متصل به آن وجود دارد».

او معتقد است که جهان برای همه ما یک «دیگری» بزرگ است، یک «دیگری» بی‌شمار که در آن عوامل مختلف جا گرفته‌اند؛ از نیروهای معنوی گرفته تا اشیا، آدم و...  این باوری است که همواره در تاریخ فلسفه تکرار شده است.

احمدی آنچه در رابطه با دیگری در فلسفه قرن بیستم شکل گرفته‌ را در گفته هایدگر آنجا که من هستم را در کنار دیگری معنا می‌کند، تعبیر کرد و در این رابطه گفت: «به باور هایدگر تنها مرگ منشأ اصالت است و ما پیوسته با «دیگری» در تعامل و همزیستی هستیم و تنها در مرگ با آن شریک نمی‌شویم».

وی همچنین معتقد بود که «دیگری» فرهنگ و تاریخ را نیز می‌سازد و دیگران امروز چه بخواهند و چه نخواهند دیگران پیشین را خواهند ساخت. از این رو، به باور او «من» یک موجود منفرد نبوده و وابسته به همه انسان‌ها است.

احمدی با اشاره به اینکه در هنر کهن هنرمند کسی تلقی می‌شد که چیزی را خلق می‌کرد، گفت: «در عصر جدید خلق کردن وقتی که در ارتباط با دیگری قرار بگیرد، معنا می‌یابد و اثر هنری تنها وقتی ارزش دارد که برای دیگری ارائه شود».

وی معتقد بود که همه عواطف و احساسات منعکس شده در یک اثر هنری، مادامی که در ارتباط با دیگری قرار نگیرد، ارزشی ندارد و در جریان این ارتباط است که فرد (هنرمند) خود را معرفی کرده و می‌شناسد. در واقع «من» در اثر هنری به عنوان سوژه فلسفی ساخته می‌شود و با نوشتن و انجام کار هنری خود را در مقابل دیگران به قضاوت‌می‌کشد.

 «من» در ارتباط با «دیگری» خود رامی‌شناسد

دکتر حسین شیخ رضایی، به موضوع «ذهن» و «دیگری» پرداخت و به نوعی بر دیدگاه بابک احمدی تأکید نهاد و گفت: «ما در شناخت خود به مقدار بسیار زیادیsocial عمل می‌کنیم.»

وی این امر را در تقابل با دیدگاه دکارتی تلقی ‌کرد که براساس آن «من» کسی است که به حالت‌های ذهنی خود دسترسی بلاواسطه، مستقیم و خطاناپذیر دارد و در جریان این شناخت احتیاج به هیچ عامل دیگری ندارد و معتقد بود که اتفاقاً «من» کاملاً در ارتباط با «دیگری» است که خود را می‌یابد و می‌شناسد.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: