چرا جغرافیا در ایران مهجور ماند؟ درگفت‌وگو با رضا شعبانی

1399/7/14 ۰۸:۴۶

چرا جغرافیا در ایران مهجور ماند؟ درگفت‌وگو با رضا شعبانی

وقتی صحبت از كتاب‌های جامع درباره جغرافیای سرزمین ایران به‌میان می‌آید، عناوین چندانی به ذهن نمی‌رسد. دلیل این كمبود منابع را اما باید در كجا جست؟ رضا شعبانی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است كمبود كار تیمی و همچنین رویكرد كتابخانه‌ای به جغرافیا سبب شده كه تحقیقات میدانی كاهش یابد و خروجی آن نیز نبود كتاب‌های جغرافیای جامع است و از این رهگذر جغرافیای جامع ایران را اثری مهم می‌داند.

 

مهدی نوروز: وقتی صحبت از كتاب‌های جامع درباره جغرافیای سرزمین ایران به‌میان می‌آید، عناوین چندانی به ذهن نمی‌رسد. دلیل این كمبود منابع را اما باید در كجا جست؟ رضا شعبانی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است كمبود كار تیمی و همچنین رویكرد كتابخانه‌ای به جغرافیا سبب شده كه تحقیقات میدانی كاهش یابد و خروجی آن نیز نبود كتاب‌های جغرافیای جامع است و از این رهگذر جغرافیای جامع ایران را اثری مهم می‌داند.

 **********

در ایران و برای حوزه جغرافیا، آن‌طور كه به نظر می‌رسد كتاب جامع و مرجعی وجود ندارد، برداشت شما چیست؟

در ابتدا باید گفت كه در زمینه جغرافیای انسانی كتاب وجود دارد اما درباره جغرافیای طبیعی كم است. در اوایل قرن حاضر یك دوره كتاب‌هایی توسط مسعود كیهان كه سرگردی معروف در دوره رضاشاه بود نوشته شد و بعد از او استادهای دیگری نیز كتاب‌هایی نوشتند اما در كل چندان كتاب زیادی در این حوزه وجود ندارد. البته مرحوم دكتر احمد مستوفی كتابی به نام «جغرافیای عمومی» را نوشت. در‌نهایت نیز باید به سراغ كتاب‌هایی برویم كه برای مناطق خاصی از ایران نوشته شده، مثلا جغرافیای گیلان كه شامل مطالبی از فضلای گیلانی بوده و در قالب مجموعه‌ای سه جلد منتشر شده است یا جغرافیای قزوین كه آن هم سه جلد است. غیر از اینها به كتاب‌های درسی نیز می‌توان اشاره كرد به عنوان مثال مرحوم دكتر عباس اقبال‌آشتیانی، كتاب جغرافیا نیز نوشته است ولی بیشتر به صورت درسی بوده و جامعیت ندارد. اما در كشورهای دیگر پیرامون این موارد كارهای فراوانی انجام شده كه برخی از آنها نیز به فارسی ترجمه شده است.

در ایران اما زمانی استادها سر كلاس می‌رفتند و جزوه درس می‌دادند و حالا نیز بچه‌ها را وادار می‌كنند كه كنفرانس ارایه دهند و در نتیجه كار جغرافیایی كم صورت گرفته است. این نكته را نیز باید اضافه كنم كه یك مجموعه‌ای را هم میراث فرهنگی منتشر كرده كه راجع‌به استان‌ها است. به‌طور مشخص به بخش‌هایی از آن اشاره می‌كنم كه توسط دكتر منوچهر شهمیرزادی انجام شده و راجع به منطقه كاشان و تمدین سیلك است. این اثر در عین اینكه كار جغرافیایی محسوب می‌شود ولی بیشتر بر مسائل فرهنگی، مدنی و سوابق تاریخی-جغرافیایی این مناطق تكیه دارد. این قبیل كارهای كلی و باستان‌شناسی از زمان مرحوم دكتر عزت‌الله نگهبان تا حالا صورت گرفته و می‌توان آن را در زمره كارهای جغرافیایی نیز به حساب آورد. همچنین مرحوم دكتر احمد مستوفی و تیمش طی سفرهایی به كویر ایران كارهایی میدانی را انجام داده‌ و سپس منتشر كرده‌اند كه اگرچه ارزش جغرافیایی خاصی داشته اما تعداد آنها خیلی نیست و زیاد هم در دسترس عامه قرار ندارد.

بنابراین به نظر می‌رسد توجه به جغرافیا در ایران پایین بوده است.

به نسبت تاریخ، بله.

دلیل آن را چه چیز می‌دانید؟

كمبود آدم‌هایی كه به جغرافیا روی آورده‌اند، ضمن اینكه جغرافیا بسیار علمی است، یعنی یك نفر ده كتاب ادبی را با علم به اینكه جامعه در مورد فلان سبك یا شخصیت ادبی آگاهی عمومی دارد، تالیف می‌كند اما جغرافیا مستلزم تلاشی علمی و عینی است. موضوع دیگر این است كه كارهای گذشته ما محصول زحمات خارجی‌هایی بوده كه به ایران می‌آمدند و به دلایل گوناگون دنبال ذخایر فرهنگی بودند؛ این افراد فرانسوی، انگلیسی و امریكایی بودند و البته در سال‌های منتهی به انقلاب ژاپنی‌ها و ایتالیایی‌ها نیز به ایران آمدند اما كارشان در زمینه مدنی و باستان‌شناسی بوده است تا اینكه بخواهند یك كار جغرافیایی معینی كرده باشند. در سنوات بعد از انقلاب نیز خیلی جدی نتوانستیم به كارهای تحقیقی بپردازیم در حالی كه جغرافیا مستلزم كارهای تیمی معین است. اگرچه برخی از این كارهای تیمی صورت گرفته اما در آنها كار جغرافیایی فرع بر كار تمدنی بوده است. رساله‌های دكتری نیز به‌صورتی محدود، فلان منطقه یا فلان صفحه را در مركز ایران مدنظر قرار داده است و همچنین برخی آنها برمبنای سفرنامه‌های قدیمی ایران و اسلام است و كارهای‌شان بار روایی و گفتمانی دارد نه بار تحقیقی خاص. به‌علاوه اینها، دایره جغرافیایی ستاد ارتش كه خودم نیز با آنها همكاری داشته‌ام بیشتر كارهای جغرافیایی-تاریخی انجام داده است. به عنوان مثال قسمت‌های افشاریه و زندیه این مجموعه را بنده نوشته‌ام. البته این كتاب‌ها در دسترس عموم نیست بلكه به صورتی زینتی در كتابخانه‌های مرجع قرار دارد. اما درنظر داشته باشید كه جغرافیا كار كتابخانه‌ای نیست بلكه عمدتا احتیاج به پژوهش دارد.

از صحبت‌های شما این‌چنین برداشت می‌كنم كه در چند مورد ازجمله آموزش است و كار گروهی مشكل وجود دارد.

بله كار گروهی به سازمان‌ها، نهادها و انستیتوهای مختلف همچون انستیتوی كویر باز می‌گردد یعنی نهادی كه مرحوم دكتر احمد مستوفی پایه‌گذاری كرد و تا وقتی كه زنده بود زرق‌وبرقی داشت زیرا او دنبال كارها را می‌گرفت، در چند دهه اخیر اما این كارها مشوقی پیدا نكرد.

بحث فقدان منابع چطور؟

منابع شامل چیزهایی می‌شود كه در كتابخانه‌های ما موجود است اما فرم و محتوایی سفرنامه‌ای دارد؛ به عبارت دیگر، جغرافیای انسانی است. سوال شما ناظر بر جغرافیای طبیعی است، جغرافیایی كه جایگاه یك نقطه را در ناحیه‌ای خاص مدنظر قرار می‌دهد و درنتیجه برای آن نقطه باید یك تیم تشكیل شود تا به مواردی همچون زمین‌شناسی ورود كند. این نكته را هم در‌نظر بگیرید كه اكنون كارها مقداری تقسیم شده است، به عنوان مثال آب‌وهوا بخشی از ملزومات جغرافیا بوده اما الان خودِ آب‌وهواشناسی به‌صورت یك علم كاملا مستقل درآمده است و اگرچه از عوارض جغرافیا همچون كوه، دوری و نزدیكی به دریا و مدارهای جغرافیایی استفاده می‌كند اما به صورتی خاص در یك علم پر دامنه قرار می‎گیرد، به‌خصوص وقتی‌ پای ابزارهایی همچون ماهواره‌ها نیز به میان می‌آید. هنگامی كه لیسانسم را گرفتم اینها در قلمرو جغرافیا بود و ما در حد یك مقاله به آن روی می‌آوردیم اما الان آن كارهایی كه باید به‌صورت جغرافیای طبیعی انجام شود، نیست و اینها در قلمروهایی دیگر قرار گرفته كه نمونه دیگر آن بررسی‌های استراتژیك است. یعنی شما باید یك قلمرو خاص را از جنبه‌های مختلفی همچون سیاسی، اقتصادی و انسانی مطالعه كنید. اینها در مملكت خود ما نیز به صور مختلفی وجود دارد مثلا تحقیقات استراتژیك برای قلمروهای مختلف ایران به‌خصوص مناطق مرزی صورت می‌گیرد ولی این كار توسط سازمان‌هایی صورت می‌گیرد كه از دیدگاه‌های نظامی به موضوع می‌نگرند و در ارتش یا سپاه بخش‌های جغرافیایی وجود دارد كه قلمرو تحقیقاتی آن متوجه حیطه نظامی و سیاسی از جهات مختلف شامل زمینی، هوایی و استراتژیك است. اما آن چیزی كه مورد‌نظر شما است یعنی جغرافیا به عنوان جغرافیا، مشوق زیادی در پیرامون خودش ندارد.

به نظر شما چه مسیری باید طی شود تا به آن مشوق‌ها برسیم؟

باید حوزه‌های عملی گروه‌های جغرافیایی را وسعت داد و همچنین بودجه‌هایی خاص برای آن گذاشت، ضمن اینكه باید اهداف معینی را برای كار تعیین كرد. مثلا برای بررسی منطقه آذربایجان بهترین كسانی كه می‌توانند آن را از زوایایی جامع همچون تاریخی، جغرافیایی، فلسفی و... مورد مطالعه قرار دهند به كار گماریم چون كسانی هستند كه شناخت عینی از منطقه دارند.

پس به‌نوعی دلیل فقدان كتابی جامع در حوزه جغرافیای داخلی، تحقیقات كم ما است.

كاملا درست است، در عرصه جغرافیا و در این سال‌ها كتاب شاخصی نمی‌بینید. این یعنی كارهایی كه ما كرده‌ایم تنها یك نوعی گردآوری عموما مبتنی بر ترجمه است. حتی امروزه تعداد كسانی كه خط ایلامی را بدانند از انگشتان یك دست كمتر هستند. یا یك نفر نداشتیم كه بتواند كتاب اوستا را با آن قدمت سه‌هزارسال ساله‌اش ترجمه كند، كسانی هم كه این كتاب را ترجمه كردند از زبان‌های دیگری همچون آلمانی بوده است. باید بدانیم كه این منطقه چه نوع ساختار طبیعی، زمین‌شناسی و مورفولوژی دارد. حتی كارهایی همچون مجموعه سه‌جلدی آقای كیهان نیز ترجمه‌ای روایتی و در واقع جغرافیای تاریخی است و مراكز نظامی نیز همان‌طور كه گفتم كار مربوط به حیطه خودشان است. در این میان اعتنایی كه مسوولان دائرةالمعارف كردند بسیار اسباب سربلندی است.

و آیا ممكن است حلقه مفقوده ما در توسعه نامتوازن شهرها نیز همین عدم شكل‌گیری نگاه جامع به جغرافیا باشد؟

صددرصد با شما موافقم! در همین شهر تهران بنده هفتادوچند سال زندگی كرده‌ام و الان می‌بینم كه به این غول بی‌شاخ و دم تبدیل شده است به‌طوری كه حتی در منطقه خودم گیج می‌شوم و سرم را كه بلند می‌كنم به طاق آسمان برخورد می‌كند! این یعنی ما به محیط و توانایی آن را نشناخته‌ایم. جغرافیا علمی اساسی و بی‌اندازه كلیدی است و هر موضوعی اعم از تاریخی، فلسفی، ادبی و... در بستر آن به وقوع می‌پیوندد و به عبارتی مادر علوم است و باید شناختی دقیق نسبت به آن شكل بگیرد. منظورم این نیست كه همه بروند لیسانس جغرافیا بگیرند بلكه یك محقق جغرافیا به دلیل صعوبت كار باید برود منطقه را بشناسد و برای تحقیقات وقت و انرژی بگذارد. شاید در فیزیك بتوان با كنار هم گذاشتنِ 5 كتاب موضوعی را جهت تدریس در چند مقطع درآورد اما جغرافیا سختی‌های خودش را دارد و باید مشوق‌های خودش را هم داشته باشد.

و در‌ نهایت چشم‌انداز را چگونه می‌بینید؟

بنده بیشتر طالب سرمایه‌گذاری دولتی هستم زیرا مشوق‎های فردی و گروهی نمی‎تواند كاری به پیش ببرد بلكه باید دستگاه‌های دولتی از كانال دانشگاه‌ها وارد شده و از طریق آن انستیتوها فعال شوند تا كار به صورت تحقیقاتی جدی انجام شود.

ویژه نامه جغرافیای جامع ایران؛ روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: