1393/8/18 ۱۰:۳۲
انور خامهیی در آستانه 100 سالگی (متولد 1295) همچنان پذیرای روزنامهنگاران و اهل مطبوعات است تا با وجود كهنسالی و بیماری درباره گذشتههای دور و خاطرات پر فراز و نشیبش از تاریخ معاصر ایران صحبت كند. دو سال پیش در سالمرگ دكتر ارانی به منزل او در گوهردشت كرج رفتم و اینبار برای یادآوری خاطراتش درباره دكتر سیدحسین فاطمی (1333-1296) . وزیر امور خارجه جنجالی دكتر مصدق كه یك سال پس از كودتا دستگیر شد و بعد از محاكمه در 19 آبان ماه اعدام شد. شهادت مظلومانه دكتر فاطمی از 60 سال پیش تاكنون سبب شد كه هیچگاه امكان انتقاد به برخی عملكردهای او ممكن نباشد.
محسن آزموده: انور خامهیی در آستانه 100 سالگی (متولد 1295) همچنان پذیرای روزنامهنگاران و اهل مطبوعات است تا با وجود كهنسالی و بیماری درباره گذشتههای دور و خاطرات پر فراز و نشیبش از تاریخ معاصر ایران صحبت كند. دو سال پیش در سالمرگ دكتر ارانی به منزل او در گوهردشت كرج رفتم و اینبار برای یادآوری خاطراتش درباره دكتر سیدحسین فاطمی (1333-1296) . وزیر امور خارجه جنجالی دكتر مصدق كه یك سال پس از كودتا دستگیر شد و بعد از محاكمه در 19 آبان ماه اعدام شد. شهادت مظلومانه دكتر فاطمی از 60 سال پیش تاكنون سبب شد كه هیچگاه امكان انتقاد به برخی عملكردهای او ممكن نباشد. اگرچه در سالهای اخیر برخی محققان به رفتارها و گفتارهای تندروانه و بعضا افراطی او در سخنرانیها و سرمقالههای آتشین باختر امروز نقدهایی وارد كردهاند و گفتهاند كه اگر وزارت امور خارجه مصدق را چهرهیی سن و سال دارتر و محافظهكارتر بر عهده داشت، شاید روند امور به صورت دیگری تحقق مییافت. دكتر انور خامهیی نیز اگر چه به این ویژگی تند و تیز بودن دكتر فاطمی اذعان دارد، اما آن را برآمده از روحیه ملی گرایی و وطن دوستی او میداند و معتقد است كه بسیاری در همان زمان از این ویژگی شخصیت فاطمی استفاده میكردند و او را سپر بلای فعالیتها و اظهارات خود میكردند.
***
شما نقش دكتر فاطمی را در تاریخ معاصر ایران چطور ارزیابی میكنید؟
دكتر فاطمی از ابتدا در كارهای مطبوعاتی بود و به نظر من مهمترین تاثیر ایشان هم در تاریخ معاصر ایران به فعالیتهای مطبوعاتی او باز میگردد. او همیشه در كارهای خودش مستقل بود و به هیچ كسی وابستگی نداشت. كشته شدن او برای مطبوعات و فرهنگ ایران ضایعه بزرگی شناخته میشود. ایشان در همین مدتی كه زندگی كرد، برای ملت ایران بسیار موثر بود.
آشنایی شما با دكتر فاطمی به چه زمانی بازمیگردد؟
من در جوانی كه در مطبوعات بودم، در محیطهای روزنامهنگاری با ایشان همكاری میكردم. ایشان البته در مطبوعات شخصیت برجستهیی بود و موقعیت ممتازی داشت، من به ایشان خیلی نزدیك بودم و با هم علیه استبداد میجنگیدیم.
آیا خانواده ایشان را میشناختید و با آنها ارتباط داشتید؟
همسر دكتر فاطمی (پریوش سطوتی) از خانوادههای سرشناس وابسته به قاجار بود. این ارتباط و نزدیكی اما هیچگاه باعث نشد كه دكتر فاطمی منافع ملی را فدای این ارتباطات خانوادگی بكند. اما ما با آنها هیچ ارتباطی نداشتیم، آنها ملی بودند و ما هم عضو حزب توده بودیم. دكتر فاطمی برای من حساب دیگری باز میكرد و ما را ملی تصور میكرد. زمانی كه من با ایرج اسكندری و دیگران فعالیت میكردم، نگاه او به من متفاوت بود. فاطمی عنصر بسیار مهمی بود، حیف شد كه زود ضربه خورد.
دكتر مصدق چطور با دكتر فاطمی آشنا شد و ارتباط ایشان شكل گرفت؟
دكتر مصدق یكی از رجال برجسته در تاریخ ایران است و میتوانیم نقش او را در تاریخ با بزرگانی چون امیركبیر و قائم مقام و... مقایسه كنیم. آشنایی دكتر مصدق با دكتر فاطمی به زمانی كه دكتر فاطمی از پاریس بازگشته بود و در مطبوعات دوباره مشغول به كار شده بود، باز میگردد. البته دكتر فاطمی از كودكی در خانوادهیی فرهیخته متولد شده بود و پدرش از علمای نایین بود و مادرش نیز دختر حجتالاسلام خادمالعلوم بود. دكتر فاطمی پس از بازگشت از پاریس روزنامه باختر امروز را منتشر میكرد و در كنار دكتر مصدق به فعالیت سیاسی در جبهه ملی میپرداخت. او در دوران نخستوزیری دكتر مصدق معاون سیاسی و پارلمانی نخست وزیر شد، اما بعدا برای شركت در انتخابات دوره هفدهم مجلس استعفا داد و در بهمن ماه 1327 به وكالت مجلس انتخاب شد. او همچنین در دوره پایانی نخست وزیری دكتر مصدق به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد. مسیر دكتر فاطمی و دكتر مصدق یكی بود و هر دو در یك راه گام بر میداشتند.
برخی میگویند طرح ملی شدن صنعت نفت پیشنهاد دكتر فاطمی بوده است. نظر شما در این مورد چیست؟
البته پیش از ایشان افراد دیگری نیز به مساله ملی شدن نفت اشاره كردهاند. اما دكتر فاطمی نیز با توجه به سوابق و اطلاعاتی كه داشت، این موضوع را پیشنهاد داده و معتقد بود كه ملی شدن صنعت نفت راه درستی است برای آنكه ما بتوانیم منافع ملت ایران را در زمینه نفت حفظ كنیم و از گزند قدرتهای خارجی به منابع نفتی خودمان جلوگیری كنیم. دكتر مصدق خودش هم گفته است كه این نظریه كلی را دكتر فاطمی داده است. اما دكتر مصدق این ایده را به مرحله مبارزه ارتقا داد و آن را مثل شمشیری در دستان مبارزان گذاشت تا با آن به ستیز با استعمارگران و نیروهای خارجی بپردازند. دكتر فاطمی نیز در تمام مراحل پشتیبان و همراه دكتر مصدق بود و در نشریاتی كه داشت یا در پستهایی كه داشت، به حمایت تمام عیار از دكتر مصدق میپرداخت.
آیا دكتر مصدق با دكتر فاطمی اختلاف نظری هم داشتند یا خیر؟
البته با یكدیگر اختلاف نظری نداشتند، اما اگر مشكل كوچكی هم بود، دوستانه با یكدیگر در میان میگذاشتند، این در مورد همه آزادیخواهان ایران صدق میكند. دكتر مصدق و دكتر فاطمی هیچگاه رودرروی یكدیگر قرار نگرفتند. ایشان در یك صف ایستاده بودند. دشمنان ایران نیز در یك صف ایستاده بودند.
شما مهمترین نقش دكتر فاطمی در تاریخ معاصر ایران را به حضور او در مطبوعات مرتبط میدانید. سابقه حضور دكتر فاطمی در مطبوعات به چه سالهایی باز میگردد؟
دكتر فاطمی از همان جوانی یعنی سنین 20 سالگی به كار مطبوعاتی مشغول بودند. او ابتدا در روزنامه باختر كه امتیازش به اسم نصرالله سیفپور فاطمی برادر دوم ارشد او بود، در روزنامه باختر فعالیت میكرد. این روزنامه ابتدا در اصفهان منتشر میشد، اما بعدا به تهران منتقل شد و حسین فاطمی جوان سردبیر آن شد. البته فاطمی در همین زمان در روزنامه ستاره نیز كه در تهران منتشر میشد، مطلب مینوشت و مطالب تند و تیزی در حمایت از آزادیخواهان و ملیون و ضد دیكتاتوری مینوشت. دكتر فاطمی در این دوره در باختر سرمقالههای تندی مینوشت كه در نهایت به توقیف این نشریه منجر شد. بعد از بازگشت به ایران هم تقاضای نشریه باختر امروز را داد كه از مردادماه 1328 شروع به انتشار كرد. این نشریه البته بهزودی توقیف شد اما دوباره شروع به كار كرد. البته این نكته را نیز باید توجه كرد كه دكتر مصدق همه جا در كار مطبوعاتی پشتیبان دكتر فاطمی بود. اصولا دكتر مصدق پشتوانه مطبوعات بود. البته خودش مستقیما در نشریات فعالیت نمیكرد، اما از آنها حمایت میكرد و هر روزنامهیی كه گرفتار میشد و به مشكلی برمیخورد، به دكتر مصدق مراجعه میكرد و از موقعیت او استفاده میكرد. دكتر فاطمی هم مثل یك مبارز در صف جلوی مطبوعات بود. به یك تعبیر میتوان گفت كه مصدق حامی و پشتیبان فاطمی بود و فاطمی نیز دوستدار و همراه مصدق بود.
آیا بهطور خاص خاطرهیی هم از فعالیتهای مطبوعاتی دكتر فاطمی داشتید؟
البته بهطور خاص كه خیر، چون خیلی از آن سالها میگذرد و در این سن و سال به یاد آوردن خاطره مشخص از آن زمان دشوار است. اما به خاطر دارم كه ما هر دو در یك صف مبارزه میكردیم. البته در آن سالها در كنار نشریات متعددی كه برخی نیز متعلق به حزب توده بود، مثل به سوی آینده و شهباز و مصلحت و پرچم امروز، دو روزنامه بیش از بقیه تاثیرگذار بودند، نخست روزنامه باختر امروز به مدیریت زندهیاد دكتر فاطمی كه عصرها منتشر میشد و دیگری شاهد. شاهد صبحها منتشر میشد و مدیر آن دكتر مظفر بقایی بود كه در آغاز وابسته به جبهه ملی بود. بعد از تاسیس حزب زحمتكشان ملت ایران، این روزنامه ارگان این حزب شد. این دو روزنامه به ویژه باختر امروز نفوذ وسیعی در میان مردم داشتند و تیراژ آنها گاهی از اطلاعات و كیهان نیز بیشتر میشد. هر دو روزنامه از كادر نویسندگانی نیرومند و كارشناس برخوردار بودند و برخلاف روزنامههای دیگر از خط مشی مشخصی پیروی میكردند. پس از قیام ملی 30 تیر 1331 و انشعاب دو حزب زحمتكشان ملت ایران، روزنامه شاهد اعتبار خود را از دست داد و روزنامه نیروی سوم ارگان حزب نیروی سوم به رهبری زندهیاد خلیل ملكی جای آن را گرفت. من هم البته از نوجوانی به روزنامهها و نشریات علاقه داشتم و نخستین مقالاتم را هم در مجله دنیای دكتر ارانی منتشر كردم و حدود دو سال بین سالهای 1314 تا 1316 در روزنامههای اطلاعات و ایران مطالبی مینوشتم تا اینكه در سال 1316 ما را به عنوان گروه 53 نفر بازداشت كردند تا سال 1320 كه آزاد شدیم. بعد از آنكه با تاسیس حزب توده در روزنامههای تودهیی مینوشتم. مهمترین كار مطبوعاتی من در این دوره در روزنامه مردم بود. بعد از تعطیلی روزنامه مردم هم در روزنامه رهبر به مدیر مسوولی ایرج اسكندری كار میكردم. بعد از آن هم در نشریه نامه مردم كه مال دكتر رادمنش بود مطلب منتشر میكردم. یادم نیست كه هفتهنامه بود یا روزنامه، فقط خاطرم هست كه یك ضمیمه داشت به اسم مردم برای روشنفكران كه از طرف حزب منتشر میشد و جنبه تئوریك داشت و من و طبری و مهندس مكی نژاد در تحریریه آن مینوشتیم. به هر حال من تا زمان انشعاب یعنی دیماه 1326 در نامه مردم مینوشتم و بعد از انشعاب نیز روزنامهیی نداشتیم. بعد از چند ماه در منزل خلیل ملكی جمع شدیم و تصمیم گرفتیم مجله اندیشه نو را به عنوان ضمیمه روزنامه دنیای كار منتشر كنیم. در همین ایام روزنامهیی به اسم جهان ما نیز به راه انداختیم كه امتیازش به نام یكی از دوستان كفاش به نام منصوری بود و هر هفته یك شماره از آن منتشر میشد. پس از توقیف جهان ما، هفتهنامه حجار را منتشر میكردیم. این اتفاقات مربوط به سالهای 1329 است كه كار روزنامه حجار تا 1332 ادامه داشت. بنابراین باید اشاره كنم كه اگرچه من و آقای دكتر فاطمی در یك روزنامه فعالیت نمیكردیم، اما اصولا همسو با ایشان بودم. یعنی ما در روزنامههای تودهیی و ایشان در روزنامههای ملی دست در دست هم مقابل دشمنان ایران و دشمنان آزادی و مطبوعات ایران میجنگیدیم.
آیا خودتان با دكتر فاطمی اختلاف نظر نداشتید؟
خیر، ابدا. ما همیشه در یك صف علیه استبداد و استعمار بودیم. البته ممكن است در بعضی مسائل كوچك مخالفتهایی داشته باشیم، اما در مسائل اصلی و مهم كه به منافع ملی ارتباط داشت و به مشكلات مهم مردم ایران اختصاص داشت، همیشه در یك صف بودیم. یعنی قوامالسلطنه مرتجع وقتی میخواست كاری خلاف ایران انجام دهد، ما با دكتر فاطمی دست در دست هم در مطبوعات به افشاگری و مخالفت با او میپرداختیم.
بعد از كودتای 28 مرداد، سرنوشت دكتر فاطمی چه شد؟
بعد از كودتا دكتر فاطمی كه از مخالفان سرسخت شاه بود، به خاطر سخنرانیها و مقالات و اعمالی كه كرده بود، نمیتوانست و نباید هم خود را تسلیم میكرد و بنابراین بهطور مخفی زندگی میكرد و برای پیدا كردن او ماموران امنیتی شبانهروز میگشتند. در این جریان پدر عیال او را دستگیر كردند و بارها عیالش را مورد پرس و جو قرار دادند كه به نتیجه نرسیدند تا اینكه در نهایت در اواخر سال 1332 در میدان تجریش در منزلی كه گویا مربوط به یكی از افسران تودهیی بوده پیدا میكنند.
یكی دیگر از ماجراهای مربوط به زندگی سیاسی دكتر فاطمی، قضیه ترور ایشان در سال 1330 است. آیا خاطرهیی از آن ماجرا دارید؟
البته بهطور خاص خاطرهیی در ذهنم نیست. اما میدانم كه این اقدام توسط برخی از اعضای فداییان صورت گرفت. فداییان در آن زمان تندروی میكردند و متاسفانه در برخی موارد كارهایی كردند كه پسندیده نبود. دكتر فاطمی در مراسمی كه در بهمن ماه سال 1330 به مناسبت سالگرد درگذشت محمد مسعود در مزار ایشان در شمیران برگزار شد، شركت كرد كه در این مراسم مورد حمله جوانی قرار گرفت كه خوشبختانه نتیجهیی نداشت و جان ایشان نجات یافت. دكتر فاطمی نوروز سال بعد را در بیمارستان گذراند و در نهایت نیز بهبود یافت.
چهرههای زیادی از میان ملیون بعد از كودتا دستگیر شدند، به نظر شما چرا در میان ایشان دكتر فاطمی اعدام شد؟
دلیل اصلی آن بود كه دكتر فاطمی خیلی تندرو و فعال بود و ملاحظه مسائل سیاسی و شرایط را نمیكرد و در سرمقالههایی كه در باختر امروز مینوشت، بسیار تند بود و مطالب قاطع و برندهیی مینوشت. دیگر افراد جبهه ملی مثل دكتر فاطمی این اندازه قاطع و تند و تیز نبودند و ملاحظه شرایط را میكردند. اما دكتر فاطمی مثل شمشیر برندهیی قاطع بود و در نتیجه خودش هم ضربه خورد. به همین ترتیب بود كه آسیب دید و فدایی شد. بهطور كلی فاطمی خیلی تند بود و دیگران او را جلو میانداختند. همین هم باعث از بین رفتن او شد.
این هم گفته میشود كه شاه و خواهرش اشرف بهطور خاص از فاطمی كینه به دل داشتند. به نظر شما شاه چه كینهیی از دكتر فاطمی داشت؟
شاه دست در دست استعمار داشت و میكوشید با پشتیبانی استعمار حكومت كند و هر جا كه منافع ملی با منافع امپریالیسم در تضاد بود، منافع ملی را فدا میكرد. دكتر فاطمی برعكس بود. او منافع ملی را بر همهچیز برتری میداد و با شاه نیز شدیدا اختلاف داشت. همین اختلاف نظر شدید و اینكه فاطمی در سخنرانیها و نوشتههایش مستقیما به شخص شاه میتاخت، باعث شد كه شاه از دكتر فاطمی كینه به دل داشته باشد و بعد از كودتا و دستگیری فاطمی نیز نقش مستقیم در اعدام او داشت.
پس قبول دارید كه اگر رفتارهای افراطی و تندرویهای دكتر فاطمی نبود، این اتفاق نمیافتاد؟
بله، شاید بتوان این سخن را پذیرفت. به هر حال دكتر فاطمی قلم تند و تیزی داشت. دشمن هم ملاحظه این را نمیكرد كه او به دلیل منافع ملی این طور مینویسد و وقتی میدید كه خطر از جانب فاطمی زیاد است، لبه تیز حملهاش را متوجه او میكرد. البته دلیل محبوبیت فاطمی نیز همین روحیه برندگی و تند و تیزی او بود. آخر هم همین باعث كشته شدن او شد.
اخیرا برخی میگویند كه رابطه فاطمی با انگلیسیها خوب بوده است، شما در این مورد چه میفرمایید؟
اصلا چنین نیست و من این را به هیچوجه قبول نمیكنم. دكتر فاطمی یك شخصیت ملی بود و از ابتدا تا زمان مرگ همه جا و در همه مسائل گرایش ملی داشت و هر جا امپریالیستها دیدگاهها یا كرداری داشتند كه با منافع ملی در تضاد قرار میگرفت، دكتر فاطمی به آنها میتاخت و در این میان بین روسیه و انگلیس برای او تفاوتی وجود نداشت. بنابراین دكتر فاطمی همه جا راه خودش را میرفت و این امپریالیستها بودند كه میخواستند به او نزدیك شوند.
رابطه دكتر فاطمی با حزب توده چطور بود؟
در جاهایی كه حزب توده و شوروی در سیاست خودشان به منافع ایران نزدیك میشدند، دكتر فاطمی نیز به حزب توده نزدیك میشد و میگفت از آنجا كه حزب توده در این عملكرئ خاص با منافع ملی همراه است، دلیلی ندارد كه به آنها حمله كنیم. حزب توده نیز از این موضوع استقبال میكرد و میگفت چرا باید بیخود با فاطمی مخالفت كنیم. اما بهطور كلی این هر دو راه خود را میرفتند و فقط گاهی امكان داشت كه این مسیرها یكی شوند. بنابراین نباید گفت كه فاطمی خودش را تسلیم حزب توده میكرد یا بالعكس. البته متاسفانه بنیانگذار حزب توده شوروی بود كه دولت شوروی همیشه میخواست منافع خودش را پیش ببرد و در بیشتر موارد این منافع، با منافع ملت ایران در تضاد بوده است. به همین خاطر هم همیشه ملیون ایران و در راس ایشان دكتر فاطمی با حزب توده مخالفت میكردند.
آیا در دولت دكتر مصدق هم كسانی بودند كه با دكتر فاطمی مخالف باشند؟
تا جایی كه خاطر دارم، خود دكتر مصدق همیشه به دكتر فاطمی بسیار نزدیك بود و از او حمایت و پشتیبانی میكرد و حتی بهطور شخصی او را خیلی دوست داشت و هر جا كه حساسیت به وجود میآمد، از او دفاع میكرد. دكتر فاطمی هم خیلی دكتر مصدق را دوست داشت و نسبت به ملیون و دكتر مصدق فداكاری داشت. اما در میان اطرافیان دكتر مصدق افراد بسیاری بودند كه خیلیهایشان نوكر انگلیس بودند كه میخواستند از دكتر مصدق استفاده كنند. این افراد طبیعتا با فاطمی نیز مخالفت میكردند. البته این افراد مخالفت خود را بهطور آشكار نسبت به دكتر فاطمی بیان نمیكردند، چون همانطور كه گفتم دكتر فاطمی سردبیر باختر امروز بود كه بسیار تاثیرگذار بود و همه كسانی كه در سیاست نقش داشتند، نمیتوانستند آن را نادیده بگیرند. به همین دلیل ایشان مخالفت خود را با دكتر فاطمی بهطور پنهانی پیش میبردند تا مورد حمله و انتقاد او واقع نشوند.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید