1393/7/30 ۰۸:۲۵
مجید سرسنگی گفت: برخورد فرهنگی جمهوری اسلامی که از ابتدای انقلاب اسلامی مبنایش را بر بیدارسازی ملل مسلمان بنا کرده است، امروز دیگر نمیتواند از دانش جهانی دیپلماسی فرهنگی بیبهره باشد. باید نگاه عمیق و انقلابی را به مدد رسانهی مهمی مانند هنر به مخاطبان فرهنگی غرب انتقال دهد.
نخستین نشست عصر فرهنگ ملل با عنوان «دیپلماسی فرهنگی و شاخصههای آن در جمهوری اسلامی ایران» دوشنبه 28 مهر در تالار استاد امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست که از سوی موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی برگزار شد، مجید سرسنگی، مدیرعامل خانهی هنرمندان ایران دربارهی دیپلماسی فرهنگی گفت: عرصهی دیپلماسی فرهنگی، جایی است که باید دکترین فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، که در عرصههای مختلف سیاستگذاری، تصمیمگیری و الگوهای رفتاری نظام جلوهگر است، به افکار عمومی جهانیان انعکاس یابد و جایگاه و منزلت واقعی آن در نظام بینالمللی تبیین شود. اگر اینگونه نشود، با ایجاد تصویری ناصحیح، عملاً عرصه به نفع تبیینهای تحریف شده و گاه ناشایست از نظام فرهنگی تغییر یافته و زمینه را برای هجمه علیه فرهنگ و تمدن غنی کشورمان فراهم میکند.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه صحبتهایش با اشاره به نظریههای غربی دیپلماسی فرهنگی گفت: در نظریههای غربی دیپلماسی فرهنگی، اقتصاد زیر بنای همهی فعالیتهای سیاسی است و بر دیپلماسی هم حکومت میکند. سرمایهداری چارچوب تئوریک این نظریه است که بنیاد وجودی خود را بر مناسبات اقتصادیِ تقاضا و عرضه استوار کرده است. در این فرمول، سیاست و دیپلماسی در جهت پاسداری از تقاضاست و فرهنگ و هنر هم برای حفظ همین تقاضا به کار میرود. نظریهی جهانی شدن نیز در امتداد نگاه سرمایهداری قرار میگیرد. جهانی شدنِ تقاضا، از طریقِ زمینهسازی سیاسی و حاکمیت فرهنگ مصرفی، راه را برای کالای سرمایه داری و بنگاههای تولید هنری مانند هالیوود؛ بهعنوان ابزار کارآمد نظام سرمایه داری برای یکسانسازی فرهنگی و ایجاد فرهنگی مصرفی باز میکند.
وی با اشاره به برخورد فرهنگی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی گفت: برخورد فرهنگی جمهوری اسلامی که از ابتدای انقلاب اسلامی مبنایش را بر بیدارسازی ملل مسلمان بنا کرده است، در آستانه دهه چهارم استقرارش دیگر نمی تواند از دانش جهانی دیپلماسی فرهنگی بیبهره و برکنار باشد و باید آن نگاه عمیق و انقلابی را به زبانی بسیار پرنفوذتر و تاثیرگذارتر از گذشته و به مدد رسانهی مهمی مانند هنر به مخاطبان فرهنگی غرب انتقال دهد.
او افزود: هنر به عنوان یک زبان بینالمللی، بهترین راه برای اعمال دیپلماسی فرهنگی و تبیین مفاهیم اسلامی است؛ چون نسبت به ابزارهای دیگر از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است. استفاده از ظرفیتهای هنری برای تقویت ارتباط با ملتهای دیگر، نکتهای پذیرفته شده در دانش دیپلماسی و مسئلهای است که در بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری بارها تاکید شده است. اما متاسفانه باید اذعان کنیم که از این ابزار موثر آنگونه که باید و شاید استفاده نشده است.
سرسنگی ادامه داد: به قول مقام معظم رهبری، در مجموعه «دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری»؛ جهان غرب مجموعهای از معیارهای فرهنگی خود را به مثابهی استانداردهای جهانی بر همهی کشورها تحمیل میکند و توقع دارد همه کشورهای مستقل جهان از جمله جمهوری اسلامی، خود را با این استانداردها یعنی الگوهای فرهنگ غربی، تطبیق دهد.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهای خود به غفلت دیپلماتیک نسبت به هنر و هنرمندان اشاره کرد و افزود: غفلت دیپلماتیک «ما» از هنرمندان و استفاده نکردن از هنرهایی مانند موسیقی، سینما، نقاشی و ادبیات به عنوان ابزاری در جهت دیپلماسی انقلابیِ جمهوری اسلامی ایران باید مورد آسیبشناسی قرار گیرد. چرا نتوانستهایم از داراییهای فرهنگی، هنری و معنوی خودمان در سطح جهانی دفاع کنیم؟ مولانا، تار آذری و حتی بازی چوگان از طرف همسایگان مصادره شده و هنرمندان معاصر که در جهان خوش میدرخشند معمولا از طرف اپوزیسیون مصادره میشوند.
وی ادامه داد: به نظر میرسد دفاع از میراث و ارزشهای فرهنگی کشور و فراهم کردن زیرساختهای حقوقی و اداری مناسب برای معرفی و ارایه هنر اصیل، فاخر و انقلابی، نیازمند باور و اعتقاد رایزنان فرهنگی کشورمان بر اهمیت هنر به مثابه رسانهای موثر و عمیق است. تنها با ابزارهایی از جنس فرهنگ و هنر میتوان در عمق باورها و اعتقادات ملتها رسوخ کرد و ائتلافها و اتحادهایی پایدار را در نظام بینالملل بنیان کرد. از این دیدگاه، به کارگیری دیپلماسی هنری را نه تنها برای دستیابی به اهداف فرهنگی بلکه برای نیل به اهدافی با ماهیت سیاسی و اقتصادی نیز میتوان تجویز کرد. رسیدن به این اهداف، نیازمند جلب مشارکت هنرمندان برجسته کشورمان در قالب کمپینهای مختلف و راهبری جریانات هنری است.
مجید سرسنگی در پایان صحبت های خود به سه دلیل ضروری برای ورود به عرصه دیپلماسی هنر پرداخت و گفت: عموماً سه دلیل برای ورود به عرصه دیپلماسی هنر وجود دارد: ابتدا اینکه هنر به عنوان ابزار دیپلماسی، به خواستههای افکار عمومی در سایر کشورها پاسخ میدهد، دیگر اینکه هنر با آشنا کردن جهانیان با فرهنگ غنی ایران زمین، زمینهی پذیرش فرهنگی و اعتقادی را فراهم میکند و همچنین اینکه هنر تجربهی منحصر به فردی است که خاطره میسازد و تاثیراتی با خود به همراه دارد که معمولا برای همیشه در ذهن میمانند.
در ادامه این مراسم ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ - ﻣﻌﺎﻭﻥ ﭘﮋﻭﻫﺸﻲ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺷﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﺍﺳﻼﻣﻲ - نیز به مفهوم دیپلماسی در دو حوزه سیاست و فرهنگ اشاره کرد و گفت: دیپلماسی معمولا در دو حوزهی سیاست و فرهنگ عمل میکند؛ در حوزهی سیاست که مربوط به دستگاه سیاسی است که در وزارت امور خارجه متبلور میشود که در واقع همان دیپلماسی رسمی یک کشور محسوب میشود، اما دومین حوزه، حوزه فرهنگ و هنر است که در آن هنرمندان نقش پررنگی دارند.
او در ادامه افزود: به دلیل آنکه در حوزهی فرهنگ و هنر کالاهایی عرضه میشود که محصول فعالیت روح و جان آدمی است، دروغ و نیرنگ نمیتواند نقشی داشته باشد، در این حوزه همواره صداقت نقش اصلی و کلیدی را بازی میکند.
ﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ در ادامه صحبتهای خود به فعالیت صادقانهی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی اشاره کرد و گفت: فعالیت جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی از ابتدا تا امروز بسیار صادقانه بوده است، در واقع آن چه که امروز رسانههای جهانی انجام میدهند تا چهرهای خطرناک از جمهوری اسلامی به تصویر بکشند، نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی فرهنگی بسیار قوی و بابرنامه و صادقانه عمل کرده است. برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر که تصویری دروغین از فرآوردههای هنر و فرهنگی خود ارایه می دهند. برای مثال سینمای ایران یک سینمای انسانی است که تصویری متکی به انسان و انسانیت را به تصویر میکشد تا صرفا به بازنمایی خشونت و قتل بپردازد.
او در پایان صحبتهای خود گفت: فرهنگ غربی امروز برای انسانها احساس نیاز کاذب ایجاد میکند و آنها را مدام درگیر کالاهای فرهنگی دروغین میکند در مقابل جمهوری اسلامی یک نوع از دیپلماسی فرهنگی را دنبال میکند که محور اصلی آن صداقت است.
در ادامه این مراسم رضا ملکی - کارشناس روابط بینالملل - به شکلگیری دیپلماسی فرهنگی اشاره کرد و گفت: این فرانسویها بودند که برای نخستین بار مفهوم رایزن فرهنگی و دیپلمات فرهنگی را وارد ادبیات سیاسی کردند و بعد از آن، انگلیسیها وآلمانیها و سپس آمریکاییها در این حوزه به صورت جدی فعالیت کردند. جایگاه دیپلماسی فرهنگی همواره در روابط سیاسی نقش پر اهمیتی داشته است؛ به طوری که اساس دیپلماسی فرهنگی همواره در خدمت منافع ملی بوده است.
وی در ادامه به نقش ابزاری دیپلماسی فرهنگی اشاره کرد و گفت: در ابتدا سیاست و اقتصاد از دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار در جهت تثبیت منافع خود استفاده می کردند. البته تثبیت منافع خود به قیمت زیر پا گذاشتن منافع کشورهای دیگر بود. ولی به تدریج این مفهوم تغییر پیدا کرد به طوری که دیپلماسی فرهنگی صرفاً نه به عنوان ابزار بلکه توانست در برخی از کشورها به عنوان رکن نخست سیاست خارجی باشد.
ملکی با اشاره به تفاوت عملکرد دیپلماسی فرهنگی در گذشته با امروز گفت: دیپلماسی فرهنگی در گذشته صرفاً به ارتباط و گفت وگو بین دولتها خلاصه میشد اما عملکرد امروز آن گستردهتر شده است یعنی ارتباط دولتها با مردم. دیپلماسی فرهنگی در واقع میکوشد نه فقط بر دولت های دیگر بلکه روی مردم نیز تاثیر بگذارد.
وی در ادامه به خواست و هدفِ دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: بسیاری از کشور ها در عرصهی دیپلماسی فرهنگی به دنبال معرفی کشور خود هستند اما ایران به صورت متفاوت تا به امروز عمل کرده است، ایران تنها به دنبال معرفی خود نیست بلکه خواستِ دیپلماسی فرهنگی ایران به سعادت رساندن همهی انسانهای جهان است. در واقع این مسئله در قانون ما نیز وجود دارد؛ یعنی به سعادت رساندن انسانها بدون دخالت در امور کشورها. ایران در این مسیر به دنبال منافع خود نیست بلکه به دنبال ارزشآفرینی در میان همهی انسانها است.
منبع: ایسنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید