1393/7/1 ۱۰:۰۲
رضی میری سالهاست كه با فرش ارتباط تنگاتنگ دارد و به دلیل تلاش برای احیای نقشهای قدیمی فرش ایران در كشورهای اروپایی شناخته شده است و به عنوان تولیدكننده بهترین محصولات نوآورانه سنتی در نمایشگاه دموتكس روسیه انتخاب شده است.
فرش تار و پود هنــر ایرانی
بهمن لواسانی: رضی میری سالهاست كه با فرش ارتباط تنگاتنگ دارد و به دلیل تلاش برای احیای نقشهای قدیمی فرش ایران در كشورهای اروپایی شناخته شده است و به عنوان تولیدكننده بهترین محصولات نوآورانه سنتی در نمایشگاه دموتكس روسیه انتخاب شده است.
شهریورماه خانه هنرمندان ایران میزبان تعداد زیادی از فرشهایی شد كه رضی میری با توجه به نقشهای كهن طراحی كرده و تاریخچهیی از فرش ایران را مقابل دیدگان تماشاگران قرار داد. رضی میری كه جنبه هنری فرش را پیش روی علاقهمندان به هنر قرار داد، علاوه بر نمایشگاه فرش، نمایشگاه نقاشی با موضوع بافندهها با عنوان «گره»؛ نمایشگاه عكس از روایت پنج عكاس محسن زینالعابدینی، صادق میری، حبیب میری، مرتضی میری و خودش با موضوع فرش در زندگی ایرانی و همچنین نمایش سه فیلم مستند و برپایی همایشی با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی به عنوان «بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود» برگزار كرد.
این نمایشگاه با استقبال علاقهمندان به هنر روبهرو شد و حتی سید محمد خاتمی، رییسجمهور اسبق ایران نیز از این نمایشگاه دیدن كرد. به همین بهانه با رضی میری گفتوگویی داشتهایم كه در ادامه میخوانید.
***
در طراحی فرشهای قدیم نقشها و المانهایی بود كه در دهههای گذشته مورد استفاده قرار نگرفتند. در واقع باید گفت شیوههای طراحی به دلیل نیاز به تولید انبوه و تجاری شدن فرش به فراموشی سپرده شده و همه فرشها یكسان و بیتنوع شدند. یكی از خصوصیات فرش ایران كه قابل ارزش و احترام است طرحهای گسترده آن است
شما در این نمایشگاه دستبافتههای خود را در كنار بخشی از آثار قدیمی ارایه كردید دلیل این موضوع چیست؟
در بخشی از این نمایشگاه فرشهای قدیمی را كه بیشتر آنها متعلق به كلكسیون شخصیام است به نمایش گذاشتم؛ چون قصد داشتم به صورت موضوعی با كارهای قدیمی برخورد كنم. چند فرش را كه با موضوع مورد نظر من مربوط بود و بهتر میتوانست مفهوم این مجموعه را منتقل كند، انتخاب كردم زیرا یكی از نگاههای من به فرش حفظ اصالتهاست. در عین حال كه نوآوری، خلاقیت و یك فكر آزاد كه كار خودم است در كارها وجود دارد ولی اعتقاد دارم كه یك پایه اصلی باید وجود داشته باشد تا بتوان آنچه را میخواهی انجام دهی تعریف كند. هیچ هنری از این موضوع مستثنی نیست و در تمام هنرها یك وابستگی به گذشته وجود دارد. نمیخواهم نظرم را به كسی تحمیل كنم ولی طرز فكر من اینطور است یا شاید علاقه دارم كه به نوعی به ریشهها متصل شوم. كمتر در كارهای من پیش میآید كه بخواهم عین یك فرش را كپی كنم و حتی اگر بخواهم عین یك فرش را ببافم و تغییری در آن ندهم باز هم عوامل متغیر فراوانی وجود دارد كه باعث میشود كارها شبیه هم نشوند. اما گاهی نوعی طبعآزمایی وجود دارد و من میخواهم خود را به آزمون بگذارم. مثلا اثری را میبینم كه سر تعظیم جلوی آن فرود میآورم و دلم میخواهد ببینم میتوانم عین آن را دربیاورم. البته دیدن یك فرش قدیمی مثل شعری قدیمی است كه میخوانم و از آن لذت میبرم ولی بعد با رعایت اصول شعر خودم را میگویم. این كار اقتباس كردن است و با كپی یا تقلید تفاوت دارد. با این شیوه به كار قدیمی ارزش و احترام گذاشته و بعد در حول و حوش آن یك كار هنری دیگر انجام میشود. در كارهای من با وجود وابستگی به ریشه چیزهای دیگری هم وجود دارد كه هیچ سابقه قبلی ندارد. آنقدر من در كارهای قدیم سیر كردم كه اگر این طرحها را به یك كارشناس هم نشان دهید، فكر میكند از روی یك اثر قدیمی كار شده در حالی كه اصلا این طور نیست.
چرا برای كارهای خود اسم میگذارید با این رویكرد میخواهید جنبه هنری اثر را پررنگ كنید؟
من برای طرحهای خود یك نام میگذارم تا هم آنها را با این نامها بشناسم و در حافظهام بماند و هم اینكه احساس میكنم فرش مثل یك موجود زنده است و باید نام داشته باشد.
در آثار شما نوع رویكرد به گذشته جنبه احیای طراحی فراموش شده را دارد. گویی قصد دارید آن نگارگری را كه در گذشته در فرشها دیده میشد زنده كنید؟
در طراحی فرشهای قدیم نقشها و المانهایی بود كه در دهههای گذشته مورد استفاده قرار نگرفتند. در واقع باید گفت شیوههای طراحی به دلیل نیاز به تولید انبوه و تجاری شدن فرش به فراموشی سپرده شده و همه فرشها یكسان و بیتنوع شدند. یكی از خصوصیات فرش ایران كه قابل ارزش و احترام است طرحهای گسترده آن است. اما چون تولیدكنندگان نگاه هنری ندارند
به تدریج طرحهای پیچیده كنار گذاشته شده و از خاطرهها محو میشوند. حتی در بعضی مناطق بافندگان فرش فراموش كردهاند قبلا در فرهنگشان چه چیزهایی بوده است. كاری كه من میكنم این است كه به حافظه جمعی گذشته برمیگردم و با توجه به امكان مراجعه به موزهها و مجموعههای شخصی آنها را معیار قرار میدهم و اطلاعات به دست آمده را به بافندگانی كه قبلا اینها را داشتند و حالا فراموش كردند، منتقل میكنم و این كاری است كه به آن نوزایی میگویند. در مقطع تاریخی 1930 میلادی به این طرف فرش هر روز تغییراتی داشته و از گذشتهاش فاصله گرفته است. در تاریخ فرش ایران یك پارگی وجود دارد كه باید آن را رفو كرد. من آمدم این پارگی را به هم اتصال دهم،هر چند ممكن است باز هم در قرن بعدی این اتفاق بیفتد اما شاید بتوانم آن را یك قرن عقب بیندازم.
چرا خانه هنرمندان را برای برپایی نمایشگاه «بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود» انتخاب كردید، قصد داشتید جنبه هنری فرش پررنگتر شود؟ و دلیل انتخاب این عنوان برای نمایشگاه چه بود؟
سال گذشته خانه هنرمندان از من خواست كه از كارهای مربوط به فرشبافتهها به عنوان یك هنر تجسمی نمایشگاهی برپا كنم كه بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفت به همین خاطر امسال با پیشنهاد فضای گستردهتری این نمایشگاه را برگزار كردم. در مورد عنوان نمایشگاه هم بر اساس این تفكر كه فرش ترجمهیی از بهشت است و شبیه به صحنهیی است كه باید اجرا شود نام نمایشگاه را «بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود» گذاشتم. البته در این نمایشگاه به جنبههای دیگری از هنر فرش هم توجه داشتم و علاوه بر 70 اثر از كارهای من كه در دو گالری مجموعه خانه هنرمندان به نمایش گذاشته شد، 70 اثر از فرشهای قدیمی هم به نمایش درآمد. همچنین 65 عكس مربوط به حوزه فرش در دو گالری به نمایش گذاشته شد. و 35 اثر نقاشی از نازنین میری كه در ارتباط با موضوع بافندگان فرش است هم به نمایش درآمد. برای معرفی عمیقتر حوزه فرش، چهار نشست تخصصی و پژوهشی در نظر گرفتیم كه جیم فورد و سیروس پرهام به عنوان سخنرانان در این سمینارها حضور داشتند. علاوه بر این سه مستند درباره فرش با عنوان «فرش پرنده»، «درخت سخنگو» و «گره» را نیز در این برنامه به نمایش گذاشتیم تا ارتباط فرش با هنرهای دیگر را نیز در برابر علاقهمندان به هنر قرار دهیم.
وضعیت آموزش هنر فرش را چگونه میبینید؟
سالهاست با بسیاری از دانشگاهها و هنرجویان كار كردهام ولی معتقدم رشته فرش واقعا بیدلیل در دانشگاهها تاسیس شده و تنها برای كسانی است كه میخواهند یك مدرك دانشگاهی داشته باشند. این رشته كتاب مرجع ندارد و برخی استادان آن هم سواد كافی ندارند. آموزههایی كه به دانشجویان داده میشود غلط است. به نظر من موضوع هنر را نمیتوان در دانشگاه یاد داد. برای مدرسهیی كه به فرش میپردازد باید مقدمات بسیاری فراهم كرد.
یعنی موافق مدارس عالی و دانشگاهها در زمینه فرش نیستید؟
چرا موافقم زیرا در وادی هنر اگر آثار هنرمندان بزرگ جهان تدریس نمیشد امروز با نسل دیگری از هنرمندان كه خود را شاگرد هنرمندان قدیمیتر میدانند مواجه نبودیم. بنابراین امتداد فعالیتهای بزرگان برای خلق آثار هنری برجسته و نو كاملا ضروری است ولی معتقدم كه باید مقدمات این كار به درستی فراهم شود. یكی از جنبههای فراموش شده فرش موضوع كارگردانی هنری است. چیزی كه در گذشته وجود داشت. یعنی در گذشته شخصی مثل محتشم كه از نامهای بزرگ فرش ایران است برای ارایه آثارش از این شیوه استفاده میكرد. یعنی طراح، بافنده و تمامی مراحل خلق یك اثر را از دید هنری خود پیگیری میكرد. بر همین اساس اعتقاد دارم این نگره باید در دانشگاهها تدریس شود نه جنبهیی فنی و تكنیكی مثل بافت.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید