اخلاق و سیاست در گفت‌وگو با مقصود فراستخواه

1393/6/12 ۱۰:۳۴

اخلاق و سیاست در گفت‌وگو با مقصود فراستخواه

ارتباط اخلاق و سیاست یكی از موضوعات اساسی اندیشه سیاسی معاصر است كه دامنه اش به مباحث انتزاعی و جدال های فیلسوفان ختم نمی شود، بلكه در حوزه عمومی و در میان مردمان نیز محل بحث های گسترده و فراگیر است. باور رایج در میان مردم آن است كه سیاست پدر و مادر ندارد و با همین حكم گویی بر همه خطاهای سیاستمداران قلم خطاپوش می كشند، اما آیا به راستی چنین است؟ آیا صرف سیاست ورزی انجام هر عملی را مجاز می دارد؟ آیا هدف وسیله را توجیه می كند؟ بحث سیاست و اخلاق این روزها در جامعه ما بار دیگر در میان تحلیلگران در گرفته است، به همین سبب آن را در گفت و گو با مقصود فراستخواه پی گرفتیم:‌

 

 

ارتباط اخلاق و سیاست یكی از موضوعات اساسی اندیشه سیاسی معاصر است كه دامنه اش به مباحث انتزاعی و جدال های فیلسوفان ختم نمی شود، بلكه در حوزه عمومی و در میان مردمان نیز محل بحث های گسترده و فراگیر است. باور رایج در میان مردم آن است كه سیاست پدر و مادر ندارد و با همین حكم گویی بر همه خطاهای سیاستمداران قلم خطاپوش می كشند، اما آیا به راستی چنین است؟ آیا صرف سیاست ورزی انجام هر عملی را مجاز می دارد؟ آیا هدف وسیله را توجیه می كند؟ بحث سیاست و اخلاق این روزها در جامعه ما بار دیگر در میان تحلیلگران در گرفته است، به همین سبب آن را در گفت و گو با مقصود فراستخواه پی گرفتیم:‌

 

محسن آزموده: رابطه سیاست و اخلاق در جامعه ما همواره محل نزاع بوده است، بازاندیشی در این باب به ویژه با فراگیر شدن اندیشه‌های ماكیاوللی و بازخوانی‌هایی كه به خصوص توسط محققان و اندیشمندانی چون سید جواد طباطبایی از آثار او صورت داده‌اند، به نتایج متفاوتی رسیده است و ابزار جدیدی در اختیار تحلیلگران وقایع سیاسی روز قرار داده. عده‌یی همچنان بر مدار قدیم برچسب ماكیاوللی را همچون ناسزایی برای تخطئه دیگران به كار می‌برند و می‌گویند كه رفتارهای غیراخلاقی سیاست و غیرسیاست ندارد و از هر كس سر بزند نارواست، گروهی دیگر اما بر پایه خوانش‌های جدید می‌گویند سیاست و سیاست‌ورزی، با اخلاق متعارف قیاس‌ناپذیر است و عمل و فعل سیاسی اخلاقیات خاص خود را خلق می‌كند. گروهی بر این باورند كه مرد سیاسی نباید از كوره در رود و باید در گفتار خود بكوشد كه به سیاق مخالفان خود نباشد، برخی دیگر را اما نظر بر آن است كه گاهی لازم است سیاستمدار اقتدار خود را نشان بدهد و در مقابل مخالفان به اصطلاح كم نیاورد. مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس ایرانی و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی اما در این میان نگاه متفاوتی دارد. او معتقد است كه سیاستمداران نیز انسان‌هایی از جنس دیگران هستند و نباید آنها را با معیارهایی متفاوت از بقیه داوری كرد؛ ایشان نیز گاهی خشمگین می‌شوند و زمانی شاد هستند. به نظر او در هر صورت این رفتارها و گفتارهای مقطعی و موردی نیست كه باید ملاك ارزیابی عملكرد سیاستمداران باشد. به بیان او تظاهرات اخلاقی دردی از مردمان دوا نمی‌كند بلكه محتاج سازوكارهایی نهادمند مثل گردش رقابتی و مسالمت‌آمیز قدرت، وجود رسانه‌های آزاد، ضرورت گزارش‌دهی و پاسخگویی و شفافیت و مانند آن هستیم تا صاحبان قدرت برای تقلیل مرارت‌ها قدم‌های موثری بردارند.

***

یكی از موضوعاتی كه این روزها محل بحث و بررسی‌های فراوان است موضوع ارتباط اخلاق و سیاست است. نخست تعریف خودتان از این دو اصطلاح را بفرمایید و بعدا به نسبتی كه میان این دو می توان برقرار كرد،‌اشاره كنید.

ابتدا تعریفی از هر دو واژه مورد بحث یعنی هم سیاست و هم اخلاق داشته باشیم. سیاست ترجمه‌یی عربی از پولیس (ریشه یونانی«polis/police») است كه نظام اجتماعی دولت‌شهر در دموكراسی یونانی را تداعی می‌كند و بیشتر به معنای قرار و مدار عمومی درباره شهر و كشور است. شاید برگردان مناسب‌تری در زبان ما واژه «تمشیت امور» یا حكمرانی باشد. به هرحال چه سیاست بگوییم، چه حكمرانی و تمشیت امور و اداره كشور بگوییم، این نوع كارها می‌توانند اخلاقی یا غیراخلاقی باشند. اما اخلاق یعنی خوبی و شایستگی یا بدی و ناشایستگی صفات و افعال اختیاری آدمی. پس افعال دولتمردان و سخن گفتن ایشان نیز به این معنا می‌تواند اخلاقی یا غیراخلاقی باشد. یك مرد سیاسی ممكن است كارهای خود را به صورت اخلاقی یا غیراخلاقی انجام بدهد و حرف‌های خود را به صورت اخلاقی یا غیراخلاقی بگوید.

به نظر اینجانب مچ‌گیری با نقد اخلاقی تفاوت دارد. همه ما گاهی از كوره در می‌رویم و تعبیری ناشایست به كار می‌گیریم یا دچار رفتارهای عكس‌العملی مثلا از سر عصبانیت یا هیجانات می‌شویم و اگر مراقبت و مدیریت بر ذهن و زبان نداشته باشیم این می‌تواند احیانا به سقوط‌های بیشتر معنوی خود و انواع پیامدهای نامطلوب اجتماعی هم منجر بشود. تعابیر تند انفعالی وخلاف ادب ونزاكت اجتماعی دور از شأن ما موجودات خودآگاه و مستعد اراده اخلاقی است و طبعا درخصوص نخبه‌ها و مقامات انتظارات قدری هم بیشتر است اما نه اینكه مسائل اصلی را فراموش كنیم و یك جمله و یك واكنش لحظه‌یی شاید ناخودآگاه را زیر ذره‌بین بگذاریم. البته هركس حق دارد و چه بهتر كه از یك دولتمرد و دیگر مقامات انتقاد بكند ولی ‌ای كاش نقد قدرت به سطح مچ‌گیری از یك عده خاص تنزل نیابد. دلیری اخلاقی نقد قدرت به معنای ژرف و جدی آن یك ارزش اخلاقی و سیاسی است اما آیا داستان ما این است، یا مردمانی مچ‌گیر شده‌ایم به جای اینكه در عقلانیت انتقادی قد بكشیم.

یك سیاستمدار غیراخلاقی را بیش از اینكه در زیر ذره‌بین‌های مچ‌گیری سراغ بگیریم باید در این ببینیم كه مثلا با زد و بند به قدرت برسد یا از حقوق ملت دفاع نكند، دروغ بگوید، برای حقوق تضییع شده ملت تدبیری نیندیشد، دور و بری‌های خود را بیاورد، منشا جریان‌های مالی و اداری فساد بشود، عوام بازار راه بیندازد، موج‌سواری بكند، بی‌عدالتی در پیش بگیرد، در كوشش برای تقلیل مرارت‌ها و احقاق حق و رفاه اجتماعی كوتاهی و سهل‌انگاری خودخواسته داشته باشد و به جای تعهداتی كه سوگند خورده است، به فكر مال و منال و پست و مقام دوره بعد باشد و مانند اینها. یك سیاستمدار غیراخلاقی كسی است كه اجازه نقد خود را در حوزه عمومی ندهد و منتقدانش را سركوب یا حتی سر به نیست بكند. اخلاقی بودن امر حكمرانی در وهله نخست به این است كه با مسالمت بپذیرد در فضای عمومی راجع به آن سخن مخالف گفته شود و انتقاد به عمل بیاید و گزارش خواسته شود و پاسخگویی و حساب‌پس‌دهی اجتماعی داشته باشد. بعد از اینهاست كه نوبت به مودب بودن در لحن وگفتار می‌رسد.

 

آیا می‌توان گفت بسیاری از كارهایی كه در اخلاق متعارف «نادرست» است، در زبان سیاست (تعبیر ویتگنشتاینی) «درست» است و سیاست، حسن و قبح خاص خود را بازتولید می‌كند؟

وقتی ویتگنشتاین از بازی‌های زبانی و دستورهای مختلف زبانی بحث كرد، منظورش دست‌كم بنا به درك ناچیز بنده این نبود كه یك زبان (مثلا زبان سیاست یا هر زبان دیگر) به «فرازبان» تبدیل بشود و زبان مسلط باشد و سایر زبان‌های دیگر را ببلعد. حتی در خصوص زبان دین نیز چنین است. بله می‌گوییم دین، زبان خود را دارد. اما نه به این معنا كه بر همه زبان‌های دیگر سایه بیندازد و حتی آنها را از موضوعیت ساقط كند. درست است كه دین و اخلاق، هریك زبان خود را دارند اما یك ادراك عمومی افقی میان این زبان‌ها نیز جاری است كه بنا به آن ادراك می‌توان فهمید برخی دین‌ورزی‌ها اصولا خلاف اخلاق است و مثالش آن است كه به نام دین، حق كسی را از او سلب می‌كنیم. رابطه سیاست و اخلاق نیز چنین است. هر چند هركدام زبان خاص خود را دارند ولی یك عقلانیت عمومی افقی می‌فهمد كه برخی افعال سیاسی و برخی كارها و صفات فاعلان سیاسی، اخلاقی است ولی برخی نقض اصول اخلاق جهانی است. سیاست كه نمی‌تواند بیاید و اساس حسن و قبح اخلاقی و عقلی بشر را از میان برچیند! همان‌طور كه اخلاق هم درست نیست همه رسم و رسوم سیاست را نادیده بگیرد و با یك مناسك‌گرایی قالبی اخلاقی، اصولا هر رفتار حكمرانی را زیر سوال ببرد. سیاست می‌تواند سبك و سیاق و فرهنگ و عرف و راه و رسم و زبان خود را داشته باشد اما نه اینكه همه زندگی ما به سیاست فروكاسته بشود. ما در كنار ساحت حكمرانی، ساحت خویشتنداری اخلاقی و ساحت ادب و ساحت عدالت هم داریم و میان این ساحت‌ها، فهمی و قضاوتی عمومی هست كه با اطمینان می‌گوید چون سیاستمدار هستیم پس دیگر لازم نیست كه اصولا آدمی مودب باشیم!

 

معنای اقتدار سیاسی چیست؟ آیا این تعبیر درست است كه در دعوای سیاسی حلوا پخش نمی‌كنند و كسی كه می‌خواهد سیاست‌ورزی كند، باید بتواند از پس حمله‌های تند برآید؟

اقتدار با همه‌كارگی قدرت تفاوت دارد. اقتدار در عرف معقول سیاسی یعنی «قدرت به شرط مشروعیت وحقانیت». مثلا هیچ كس نمی‌تواند از ما پولی برخلاف میل و رضا بگیرد ولی نظام مالیاتی زیرمجموعه دولت می‌تواند طبق قانون و روش‌های عادلانه اداری از ما مالیات بگیرد. به این می‌گویند اقتدار. یعنی لازم است دولتی مشروعیت و حقانیت كافی داشته باشد كه با كارایی وظایف خود را انجام بدهد و مثلا یك دزد یا كلاهبردار یا چاقوكش یا متجاوز به حقوق خصوصی و عمومی را در چارچوب قانون عدل، دستگیر بكند. خوب حالا شما می‌فرمایید در دعوای سیاسی حلوا نمی‌دهند، كسی كه از آدم‌های سیاسی حلوا نمی‌خواهد ولی ادب و نزاكت جزو ارزش‌های درونی بشر است. دولتمردان البته می‌توانند و وظیفه دارند ما را ملزم بدارند كه در چراغ قرمز بایستیم وكمر بند ببندیم اما اخلاقا مجاز نیستند به كسی بی‌احترامی بكنند. ایشان می‌توانند به مخالفان خودش پاسخ صریح و قاطعی بگویند. مخالفان هم می‌توانند از ایشان انتقاد بكنند، هر دو آزادند در مقابل هم استدلال‌های محكم داشته باشند اما هیچ كدام شایسته نیست به همدیگر بی‌احترامی بكنند. از پس حریف برآمدن كه به معنای این نیست اخلاقا شایسته باشد با حریف هركاری بكنیم و به حریف هر سخنی بگوییم.

 

در نگرش ماكیاولیستی، اخلاق چه جایگاهی دارد؟ آیا اصولا می‌توان در این نگرش از اخلاق دفاع كرد؟

اندیشه ماكیاولی بازتاب دوره گذار اندیشه سیاسی غربی به دوره جدید خصوصا در ایتالیای آن دوره است. اما این فكر تنها اندیشه سیاسی و حتی تنها «اندیشه واقع‌گرای سیاسی» در تفكر مدرن سیاسی نیست. برای رئالیست بودن و پراگماتیست بودن در سیاست لازم نیست كه حتما ماكیاولیست بود. چه دلیلی دارد برای تدبیر و تمشیت امور كشور حتما باید جایی دروغ گفت، جایی فریب داد و جایی حریفان را به هر شیوه‌یی كه شد از میان برداشت یا به این نتیجه رسید كه برای روكم كردن می‌شود با مخالفان هرتعبیری را به كار گرفت. فكر ماكیاولی، جریان اصلی فكر سیاسی جدید نیست. باارزش‌ترین مقالات علمی در مجلات معتبر امروز دنیا درباره امر اخلاقی و امر سیاسی است. هرچند سیاست قابل تقلیل به اخلاق نیست (و زبان و آداب و رسوم و مقتضیات خاص خود را دارد) اما امری یكسره «خودارجاع» و مستقل از اخلاق هم نیست. تفكیك اثبات‌گرایانه سیاست از اخلاق، بنابه درك بنده نه از وجاهت معرفتی لازم برخوردار است و نه شواهد تجربی كافی آن را تایید می‌كند.

اما از یك نكته نباید غافل ماند و آن است كه سیطره زبان اخلاقی بر امر سیاسی می‌تواند سیاست را به تعویق بیندازد و كار سیاسی را درگیر ابهام یا تكلف بكند. مخصوصا در جامعه ما كه حساسیت اخلاقی متاسفانه غالبا درست برگزار نمی‌شود و به تولید پی در پی قضاوت، نصیحت‌گری و مچ‌گیری تعبیر می‌شود. اگر اشتباه نكنم تظاهر وتشبث به اخلاق، بیش از جوهره حس اخلاقی در عوام بازار جامعه ما رواج دارد. دور و برخود گاهی بیشتر ریاكاری اخلاقی یا تصنعات مقدس‌مآبانه اخلاقی می‌بینیم تا خلوص بشردوستی و غمخواری. همه یك پا معلم اخلاق شده‌ایم و همه جا پر از اندرزنامه‌های اخلاقی است. دولت معلم اخلاق شده است. سیاسیون مربی اخلاق گشته‌اند. فاعلان سیاسی به جای اینكه كار اصلی خود را بكنند ناصحان اخلاق شده‌اند و این نیز از دیگر عجایب روزگار ما است. در حالی كه روابط و مناسبات واقعی تهی از مهربانی است. جای عبید زاكانی، خالی. خلاصه سیاست‌ورزی چنان كه گفتم ساحتی است و راه و رسم خود را دارد اما حیات ما و اجتماع ما ساحات مهم دیگری دارد و یكی از این ساحت‌ها ادب و اخلاق و فرهنگ است. عرف و عقلانیتی اجتماعی نیز در میان این ساحات مختلف داریم، فهمی «میان- زبانی» كه در حصار یك ساحت و یك زبان نیست و زبان‌ها را با هم پیوند می‌دهد. عرف سالم و عقلایی ما سپهری است كه هم نظر به واقعیت‌های سیاسی دارد و هم فضیلت‌های جهانی اخلاق را می‌فهمد. همین عرف اجتماعی است كه می‌گوید «ادب مرد به ز دولت او». بی‌احترامی به انسان‌ها یك امر غیراخلاقی است چه در مشاغل آموزشی و علمی و مطبوعاتی، صنعتی، خدماتی، حرفه‌یی و چه در مشاغل سیاسی.

 

تفاوت شغل سیاستمدار با سایر مشاغل و حرفه‌ها در چیست؟

درباره مسوولان حكومت دوگانه‌هایی درجامعه معاصر ما طی دوره‌های مختلف بالا پایین شده است. اما نوعا هر دو طرف این دوتایی‌ها نامعقول بود. حقیقت خاكستری نه آن سوی سفید است و نه این سوی سیاه. حاكمان، یك زمان از ما بهتران شده‌اند و زمانی هم آن «دیگران بد» شده‌اند، آن «غیر» شده‌اند كه گویا اصلا از این ملت نیستند. دوگانه دیگر، قهرمان و ضدقهرمان است. گاه تقدس یافته‌اند و گاه موضوع تنفر وتمسخر واقع شده‌اند. محبوب و مغضوب شده‌اند. دوتایی بعدی این است كه بر امواج سوار یا در امواج غرق شده‌اند. درباره آنها اغراق شده است چه مثبت و چه منفی. انواع انتظارات كمال‌گرایانه درباره آنان وجود داشت. یكی هم این انتظار كه دولتیان مثال‌های عالی اخلاقی باشند. اما چرا آنها را همان آدم‌های متوسط‌الحال از جنس خودمان و از نوع مردمان كوچه و بازار نخواهیم كه بنا به عللی و گاهی برحسب اتفاقات پیش پا افتاده! بر مصدر می‌نشینند. لازم نیست به تكلف از آنها و در چهره آنها انسان‌های كاملی بجوییم، چرا به جای این نخواهیم سیستم‌هایی كارآمد داشته باشیم كه در آن سیستم‌ها همین انسان‌های متوسط‌الحال، مفید برای حال مردمان باشند. این محتاج سازوكارهایی نهادمند مثل گردش رقابتی و مسالمت‌آمیز قدرت، وجود رسانه‌های آزاد، ضرورت گزارش‌دهی و پاسخگویی و شفافیت و مانند آن است تا رییس‌جمهورها و دیگر مسوولان برای تقلیل مرارت‌ها قدم‌های موثری بردارند وگرنه تشبثات و تظاهرات اخلاقی چه دردی از مردمان دوا می‌كند؟

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: