1393/5/22 ۱۰:۰۲
آنچه تاكنون گفته شد، مطالبى است كه از همان 85 لوح مندرج در كتاب كامرون استخراج كردهایم و اینك میپردازیم به الواحى كه در كتاب هالك آمده است؛ یعنى «الواح باروى تخت جمشید». در این كتاب 2087 لوح ترجمه شده و متن اصلى ایلامى آن سطر به سطر در برابر ترجمه به صورت حرفنویسى به چاپ رسیده است.
از این اسناد نخستین نكته جالبى كه به دست میآید، این است كه كارگران خارجى به همان گونه كه در الواح خزانه دیدیم (منظور كارگرانى غیر ایرانی است كه در سمتهاى كارمند و كارگر مشغول بودند) در مشاغل یكسان، حقوق مساوى دریافت میكردند و هیچ تفاوتى میان آنها نبود. همه كارگرانى كه داراى حداقل حقوق بودند، براى جبران كسرى زندگیشان به مناسبتهاى مختلف و به عنوانهاى مختلف اضافه دریافتهایى داشتند و به طور منظم و احتمالاً هر دو ماه یك بار به آنها پاداشهایى هم تعلق میگرفت.
جز این پاداشها، جیره ویژه اى از طرف دولت و به عنوان «كمك شاهانه» به كارگران داده میشد. در میان این كمكها گاهى به میوه نیز برمیخوریم. براى نمونه تعدادى از كارگران اهل كیلیكیه (واقع در آسیاى صغیر) كه در دامدارى كار میكردند، ماهیانه مقدار معینى انجیر میگرفتند. دادن این كمكها را سرپرست ویژهاى عهدهدار بود كه در فارسى باستان ud. da (مفتش، بازرس) خوانده شده است.
علاوه بر این اضافه پرداختهاى همیشگى، یك نوع پرداخت دیگرى بود با عنوان فارسى باستان ga-ma-kash كه آن را «پیشكشى» معنى كردهاند؛ مثلاً در مورد زنان كارگرى كه كودكى به دنیا آورده بودند، پنج ماه تمام این پرداخت صورت میگرفت و به احتمال فراوان، در تمام این پنج ماه، كارگر زن از كار معاف بود. این نخستین بار است در تاریخ بشر كه ما با «مرخصى زایمان» سروكار پیدا میكنیم. كارگرانى نیز كه كارهاى سنگین انجام میدادند، از این «پیشكشى» استفاده میكردند. میزان دستمزد كارگران بستگى كامل به مهارت و كارایى آنها داشت: هرچه سطح مهارت كارگر بالاتر میرفت، به میزان حقوقش افزوده میشد. پیش از این گفتیم كه در الواح خزانه مزد كارگران زن كمى از مزد مردان همكار كمتر بود؛ اما در این الواح، زنان و مردان در كارهاى یكسان، مزد كاملاً یكسان گرفتهاند.
ساعات كار نیز در دستمزدها تأثیر داشت. بهویژه زنانى كه نمیتوانستند به صورت تماموقت كار كنند، كار نیمهوقت میگرفتند كه در این صورت مزد كمترى دریافت میكردند. بالاترین حقوقى كه در این الواح آمده، متعلق به زنانى است كه سرپرستى كارگاهها را برعهده داشتند و ممكن بود كه زیردستان آنها مرد هم باشند. این زنها غالباً در كارگاههاى خزانه یا كارگاههاى تولیدى مثلاً خیاطى به این سمت منسوب بودند. در كارگاههاى خیاطى، زنان خیاط با مهارتهاى زیر یاد شدهاند: دوزنده پالتوهاى ظریف، دوزنده لباسهاى ظریف، دوزنده لحاف، كه پیداست حقوقشان یكسان نمیتوانسته است باشد. در یك لوح از زنانى كه پالتوهاى بسیار ظریف و لباسهاى بسیار ظریف میدوختند، سخن رفته است.
به كارگران در حین كار غذا هم داده میشد. در بعضى از الواح از آشپزهاى زن یاد شده كه براى كارگران غذاى عمومى میپختند. بنابراین غذاى روزانه را هم باید به مزایاى آنها افزود. لباس كارگران نیز به عهده كارفرما (یعنى دولت) بود. الواحى وجود دارد كه در كارگاههاى دولتى صدها زن دوزنده، نه تنها لباسهاى اشرافى و پرزرقوبرق براى خلعتهاى شاهانه میدوختند، بلكه به استناد صورتهاى موجود، لباسهاى كاملاً معمولى نیز در این كارگاهها تهیه میشد كه فقط میتواند مصرف آن مربوط به كارگران باشد. بر این همه، كمكهاى پراكنده دولتى را نیز باید به حقوقها اضافه كرد. این كمكها شامل كارگرانى میشد كه كار سخت داشتند، یا در كار خود جدیت بیشترى به خرج میدادند و به هر حال نتیجه كار آنها مورد توجه خاص قرار میگرفت؛ مثلاً در بالا گفتیم كه در الواح خزانه، پرداخت وجوه بسیارى به تعداد زیادى از شبانان به چشم میخورد.
محیط كار زنان و مردان همكار یكى بود و این امر امكان كارآموزى و ارتقاى شغلى یكسانى را براى همه فراهم میكرد، مخصوصاً كه از تعداد زیادى مدیر و سرپرست زن در این الواح صحبت شده است. نوشته یونانیان كه بنا به گفته آنها زنان ایرانى به كلى از مردان جدا و در زیر پرده بودند، با این اسناد به كلى باطل میگردد. حتى در مورد زنان اشرافى، بهویژه تصاویرى كه بر روى مهرهاى خاص زنان اشراف دیده میشود، نشان میدهد كه گفتههاى یونانیان درباره آنها نیز مصداق ندارد!
به گواهى الواح، تمام اعضاى خانواده كاركنان دولت از نظر مالى زیر پوشش نظام ادارى قرار داشتند. علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگى این خانوادهها از كشاورزى شخصى و نیز پرورش مرغ و گوسفند و بز نیز تأمین میشد. احتمالاً هر خانواده براى خود مزرعه كوچك و باغچه اى داشت و بذر مورد نیاز خود را نیز بلاعوض دریافت میكرد، پیشهوران آزادى هم بودند كه بعضاً محصول كار خود را به دولت میفروختند؛ براى مثال در لوحى از یك خیاط آزاد صحبت میشود كه لباسهاى تولیدى خود را به خزانه تحویل داده و بهاى آنها را نیز دریافت كرده است.
دیوان هخامنشى در مورد گرفتن مالیات بسیار سختگیر بود و مالیاتدهندگان هیچ تفاوتى از این جهت با یكدیگر نداشتند. زمینها به دقت مسّاحى میشد و از صاحبان آنها مالیات میگرفتند. احتمالاً فهرستهایى از دارایى اشخاص مشمول مالیات وجود داشت كه حاصل كار «آمارگیران» بود. در یك لوح از حقوق كارمندى كه در حال حركت براى «شمارش» (یا آمارگیرى) است، صحبت شده است. از اینجا معلوم میشود كه در دولت هخامنشى «سرشمارى» براى گرفتن مالیات و احتمالاً سربازگیرى در مواقع لزوم انجام میشد. در میان مالیاتدهندگان به زنانى نیز برمیخوریم كه قطعاً صاحب زمین و ملك بودند. حاصل آن سرشماریهایى كه به طور قطع اندازه ملك و درآمد و میزان محصول آن، معین و معلوم میشد، ایجاد یك اقتصاد مستحكم و پابرجا بود كه اساساً باید آن را «اقتصاد دولتى» نامید. بر كار آمارگیران دولتى، یك سازمان دیگر نظارت داشت كه به صورت بازرس انجام وظیفه میكرد.
پیداست كه در چنین دولتى و با وسعت بیاندازه سرزمینهاى تحت تصرف هخامنشیان راههاى ارتباطى نقش بسیار اساسى داشتند. ما از گزارشهاى یونانیان از چنین راههایى اطلاع داریم؛ ولى باید در نظر داشت كه در این كشور پهناور امنیت راهها، در درجه اول اهمیت قرار داشت. بهویژه اینكه میدانیم هخامنشیان تجارت جهانى را، از آسیا تا اروپا، از راه زمین در اختیار داشتند و داریوش با كندن كانال سوئز تجارت دریایى را نیز در انحصار ایران درآورد.
بنابراین امنیت راهها نمیتوانست نادیده گرفته شود. گرچه در الواح در این مورد بهخصوص سخنى نرفته، ولى قرائتى هست كه نشان از این مسأله میدهد؛ مثلاً در یك لوح میبینیم كه دو مرد با هشت خدمتكار، بدون حتى یك محافظ، خزانه بابل، یعنى مالیات كشور بابل را از شهر بابل به تختجمشید كه بیش از ششصد كیلومتر فاصله دارد، حمل كردهاند. از طرف دیگر چون دشمن خارجى كه بتواند و قادر باشد به شهرهاى ایران دستاندازى كند وجود نداشت، شهرها نیز فاقد بارو و برج و دیوارهاى محافظ بودند. تنها در یك مورد، آن هم در یكى از كتیبههاى داریوش در شوش از تعمیر یك دیوار خراب شده در یك شهر، كه نام آن در كتیبه ریخته شده است، سخن میرود!
در بسیارى از موارد زنان و مردان در یكجا كار میكردند و چنان كه متذكر شدیم، حقوق زن و مرد براى كار یكسان مساوى و میزان حقوق و دستمزد آنان به مهارتشان در كار بستگى داشت، نه به جنسیت آنان. زنان زائو پنج ماه مرخصى زایمان داشتند، البته با گرفتن بخشى از حقوق، نه تمام آن. زنان كارگرى كه كودك شیرخوار داشتند، در زمان كار كودك خود را به نوعى «مهدكودك» میسپردند. به زنان شیرده جیره اضافى داده میشد. تنها موردى كه تفاوت بین پسر و دختر دیده میشود، در اینجاست كه جیره اضافى مادرانى كه پسر داشتند، بیشتر از مادران دختردار بود. در كارهایى كه متضمن سفر و رفت و آمد در جاده و دور بودن از خانه بود، زنان دخالتى نداشتند.
در این الواح، در كار محاسبات و حسابرسى هم یادى از زنان نیست؛ ولى چنانكه دیدیم، در لوح شماره 41 كتاب كامرون الواح خزانه از یك زن در كار مالیات سخن به میان آمده است. الواح متعددى وجود دارد كه نشان میدهد شاهدختها و حتى ملكههاى هخامنشى در بسیارى از كارهاى مردانه شركت و دخالت داشتند و مرتباً به املاك خود سركشى میكردند.
از الواح برمیآید كه خانواده كاركنان دولت عبارت بود از یك مرد، یك زن و فرزندان آنان؛ یعنى در این طبقه مطلقاً تكهمسرى حكمفرماست. گویا تعداد زوجات هم از امتیازات طبقات اشرافى بود. زنان میتوانستند از شوهر خود طلاق بگیرند یا حتى در دادگاه، دعواى حقوقى مطرح كنند. به طور كلى نظر خانم پروفسورهایدمارى كخ درباره موقعیت زن در ایران هخامنشى و بهویژه در زمان پادشاهى داریوش این است كه «زن در زمان فرمانروایى داریوش بزرگ از چنان مقامى برخوردار بود كه در میان همه ملتهاى جهان باستان نظیر نداشت.»
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید