1390/9/27 ۰۳:۳۰
حسن جعفریتبار از دانشگاه آزاد اسلامی چنین گفت: سخن حول این ابیات از مثنوی است:
به گزارش روابط عمومی همایش مولانا، که هم اکنون در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در حال برگزاری است، حسن جعفریتبار از دانشگاه آزاد اسلامی چنین گفت: سخن حول این ابیات از مثنوی است: گر گشایم بحث این را من به ساز تا سئوال و تا جواب آید دراز ذوق نکتـۀ عشـق از من میرود نقش خدمت نقش دیگر میشود و مدّعا آن است که مهمترین اصل نظام اخلاقی مولوی خدمت به دیگری است و او دقیقاً برای همین مقصود مثنوی را سروده. در تبیین این امر ارکان و عناصر این مفهوم و تشابه و اختلاف آن را با دیگرخواهی (= التروییسم) باید باز رسید. خدمت به دیگری به سه شیوه نمود مییابد. گاه با کردار میتوان دیگری را یاری کرد، و گاه با گفتار و آنگاه که مخاطب به سخن تو حاجتمند است هیچ کاری غیر از این او را خشنود نخواهد کرد. مولوی سخن خود را در استخدام مخاطب مینهد و به رغم میل فردیش به خاموشی تا جایی که میتواند در بسط کلامی مقصود خود سعی میورزد. شیوۀ سوم خدمت نزد مولوی یاد کرد دیگری در دعاست و نزد او، فراموش نکردن دیگری و نگاهداشت او در ذاکره، از خدمت فعلی و قولی مهمتر و مؤثرتر است؛ بزرگترین خدمتگزار اوست که در یاد دیگری است گرچه خود را پاک فراموش کرده باشد. وی گفت : اما در دستگاه اخلاقی مولوی، خدمت اگرچه بیمزد است، بهترین خدمت پیش از اعلام حاجت صورت میپذیرد و حتی جایی که مخدوم، خود را بینیاز از یاری میداند خادم باید بر خدمت خود اصرار ورزد. در ظاهر عبارت مولوی این اصل اخلاقی محصول ذوق و عشق است به خلاف کانت که رفتار اخلاقی را زاییدۀ خرد میشمرد ذوق و احساس را سرآغاز بیاخلاقی.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید