روایتی دیگر از نوروز در خانوادۀ بزرگ نوروزیان

1397/12/11 ۰۸:۳۴

روایتی دیگر از نوروز در خانوادۀ بزرگ نوروزیان

عصر چهارشنبه، هشتم اسفندماه سال یکهزار و سیصد و نود و هفت، چهارصد و چهل و سومین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی و شرکت طلوع ابتکارات تصویری به شب «نورورز» اختصاص یافت. در این شب که به مناسبت رونمایی از کتاب «جهان نوروز هفت، آهنگ یک فرهنگ» در سالن همایش های رایزن مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شده بود، سخنرانان: کاظم موسوی بجنوردی، ژاله آموزگار، بهرام قاسمی و فرزین رضاییان به سخنرانی پرداختند.

گزارش برگزاری آیین شب نوروز در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

پریسا احدیان: عصر چهارشنبه، هشتم اسفندماه سال یکهزار و سیصد و نود و هفت، چهارصد و چهل و سومین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی و شرکت طلوع ابتکارات تصویری به شب «نورورز» اختصاص یافت.

در این شب که  به مناسبت رونمایی از کتاب «جهان نوروز هفت، آهنگ یک فرهنگ» در سالن همایش های رایزن مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شده بود، سخنرانان: کاظم موسوی بجنوردی، ژاله آموزگار، بهرام قاسمی و فرزین رضاییان به سخنرانی پرداختند. نمایش فیلم مستند «جهان نوروز هفت آهنگ، یک فرهنگ» از دیگر بخش های این نشست بود.

در ادامه می توانید شرح این گزارش را مطالعه بفرمایید:

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس از مناسبت این شب چنین گفت:

"به استقبال نوروز رفتن همیشه بهانۀ خوبی است برای گرد هم آمدن اما امشب علاوه بر استقبال از نوروز مناسبت دیگری هم داریم و آن حاصل کوشش چندین سالۀ دوستان ما در مؤسسۀ ابتکارات تصویری است که به جز این کتاب، فیلم بسیار نفیسی با عنوان «جهان نوروز، هفت آهنگ و یک فرهنگ» منتشر کرده اند که به همت دکتر فرزین رضاییان و همکارانشان است و خودشان در این زمینه سخن خواهند گفت.

نوروز نماد بهروزی تمدن ایرانی است و هزاران سال است که درخت شادی و مهربانی در این سرزمین از این چشمۀ جوشان فرهنگی سیراب شده است."

 

سپس سردبیر مجلۀ بخارا از کاظم موسوی بجنوردی دعوت کرد تا در جایگاه سخنرانی حضور یابد.

کاظم موسوی بجنوردی (رئیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی) ضمن تشکر از علی دهباشی برای برگزاری شب هایی اینچنین و خوشامدگویی به میهمانان، از تاریخچۀ نوروز و اشاره به جدیدترین نظریه ها در مورد پیشینۀ این آیین چنین گفت:

"گفته می شود سیاست، مهمان و فرهنگ، میزبان تاریخ است. سیاستمداران می آیند و می روند اما فرهنگ در هزاره های تاریخ ماندگار و جاودان است. شاید در فرهنگِ ایرانی هیچ چیز بهتر از نوروز که بهترین نماد گستردگی در پیوستگی ایرانِ فرهنگی است، تجسمِ واقعی این سخن نباشد. این نخستین درس نوروز هست که به ما می گوید، فرهنگ اصیل یک سرزمین ماندنی است.

پژوهشگران دیدگاه های زیادی دربارۀ زمان و سبب پیدایش جشن نوروز ارائه داده اند. اما یکی از تازه ترین نظریاتی که دراینباره مطرح شده است و من شخصا به آن علاقۀ زیادی دارم نظریۀ آقای «ماریو لیورانی» تاریخ نگار و باستان شناس ایتالیایی است. او بر این باور است که جشن نوروز، جشن سقوط آشور توسط مادی هاست. از آنجا که آشوریان تهاجم خود را معمولا با پایان فصل سرما آغاز می کردند، کوه نشینان مادی نیز با آغاز بهار و بیرون آمدن از پناهگاه های زمستانی با هم متحد شدند و مبارزۀ خود بر ضد آشور را آغاز کردند و پس از صدها سال تحمل رنج و جنگ های تحمیل شده توسط آشوریان به نینوا حمله کردند و با تصرف پایتخت آشور را منقرض کردند."

 

وی در ادامه افزود:

"بر اساس گاه نگاری های های بابلی، سقوط آشور در 21 مارس 612 پیش از میلاد رخ داد که دقیقا با اول فروردین که زمان جشن نوروز است، مصادف می باشد. لیورانی همچنین ریشۀ افسانۀ قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک و به آتش کشیدن کاخ او و رسیدن فریدون به پادشاهی را که در شاهنامۀ فردوسی آمده  است، بر شورش مادی ها در ضد آشور می داند.

 امروزه در برخی نواحی ایران و دیگر کشورهای برگزار کنندۀ نوروز بویژه در میان کردها رسم بر این است که مشعل های آتش را در کوه ها به دست می گیرند و میان روستا و کوهستان حرکت می دهند؛ یا در میدان مرکزی شهر آتش بزرگی برپا می کنند. این رسم را نیز برخی پژوهشگران در رابطه با همان سقوط آشور و آتش زدن کاخ ستم آشوریان توسط مادی ها تفسیر کرده اند.

اگر امروز به گسترۀ کشورهای برگزار کنندۀ جشن نوروز نگاه شود، مشاهده می کنیم که تنها شامل مناطقی است که در آن ها برخی آثار متعلق به ماد کشف شده و گویا جزو سرزین ماد بوده اند. البته بعدها پارسی ها هم در تداوم مادی ها بر این سرزمین ها حاکم شدند و رسم نوروز را ترویج و تثبیت کردند.

اگر چنین فرضیه ای درست باشد دست کم امروز 2630 سال از برگزاری جشن نوروز می گذرد. در این زمان طولانی شاید بیش از 2630 پادشاه، قیصر و خلیفه و امپراتور و سلطان بر سرزمین نوروزیان حکومت کرده و رفته اند اما نوروز همچنان با صلابت و اقتدار باقی مانده است. جالب آن است که پس از اسلام بسیاری از بزرگان ایرانی مانند حمزۀ اصفهانی، ابوریحان بیرونی و عمر خیام و مانند آن ها رساله هایی دربارۀ نوروز نوشتند و حتی نوروز در روایت و احادیث دینی ما راه پیدا کرد و با دین اسلام و سپس مذهب تشیع خود را سازگار نمود.

 

شاید یکی از راز های ماندگاری فرهنگ نوروز تطابق کامل آن با طبیعت است. تجربه ثابت کرده است که عناصر مختلف طبیعت همواره با هم سازگارند و در چهارچوب نظمی تکوینی پیش می روند و اگر گاه ناسازگاری میان آن ها پیش آید، طبیعت خودبنیاد و خودسامان اشکالات و ناسازگاری های های احتمالی خود را نیز در یک سیر تکاملی اصلاح و ترمیم می کند. نوروز یکی از مهم ترین نمادهای فرهنگی سازگار و منطبق با نو شدن طبیعت است.

یکی از رسم های جالب برخی مردمان قلمرو نوروز این است که هنگام تبریک نوروز به یکدیگر می گویند که جشن نوروزتان پیروز. این جملۀ کوتاه همۀ آنچه را که در این گفتار آمد در خود دارد. نوروز نماد پیروزی نور برظلمت، خیر بر شر، اصیل بر تقلبی بومی بر بیگانه و نماد ماندگاری و جاودانگی فرهنگ ایرانی است."

 

در ادامه بهرام قاسمی (سخن گوی وزارت خارجه) که به نمایندگی از محمدجواد ظریف در جلسه حضور داشت از مراسم نوروز به عنوان یک آیین جهت برقراری صلح و اتحاد میان ملت ها چنین سخن به میان آورد:

"قلمرو نوروز و سرزمین هایی که در آن نوروز از دیرباز گرامی داشته می شده و امروز هم خوشبختانه این سنت و فرهنگ پایدار ادامه دارد و فکر می کنم به قدری پویا و غنی است که اگر ما اتکا به همین فرهنگ کنیم و نماد می توانیم یک ضمانت و تضمینی را برای آیندۀ این مجموعه از مناطق و کشورهای فعلی که در حوزۀ قلمرو نوروز  قرار می گیرند در مجموعۀ خودمان داشته باشیم و بتوانیم یک صلح و ثبات و امنیت توسعۀ پایدار را در حول و حوش همین فرهنگ نوروز داشته باشیم.

امیدوارم این نشست ها و گفت و شنود ها بتواند در پایداری این فرهنگ که تضمین شده است، بیشتر کمک کند. و بتوانیم در این مقطع حساس نوروز را سرآغازی داشته باشیم برای روزهای بهتر و روزهای بهینه ای که کشور بتواند وضعیت بهتری در عرصۀ جهانی و منطقه داشته باشد.

من روزهای گذشته این فرصت را داشتم که در جایی در محفلی با جناب آقای فرزین رضاییان صحبتی داشته باشم. با کتاب های ایشان آشنا بودم و تعدادی را قبلا مطالعه کرده بودم. کارهای بی نظیری است که هم به لحاظ محتوا و شکل تا به امروز در ایران انجام شده است. کار اخیرشان، جهان نوروز را هم تورقی کردم و کار بسیار بی نظیری است و فکر می کنم در عرصۀ جهانیو قلمرو نوروز می شواد به خوبی بر آن تأکید کرد و آن را به نمای گذاشت. کار شخصی ایشان این است که خود شخصا بدون کمکِ دیگران، مقدمه ای را از دبیر کل سازمان ملل گرفته ند، و گفتاری که در این کتاب در واقع بیان شده است، سخن سفرای کشورهای حوزۀ نوروز در سازمان ملل است و به شکل بی طرفانه و واقع بینانه ای فرهنگ نوروز را می شود در این کتاب دید."

در این بخش از جلسه، سکانس هایی از فیلم مستندی با موضوع نوروز پخش شد.

در ادامه ژاله آموزگار سخنان خود را با عنوان «روایتی دیگر از نوروز در خانوادۀ بزرگ نوروزیان» آغاز کرد و  از اساطیر در آیین نوروز چنین گفت:

"کتاب جهان نوروز و هفت آهنگ یک فرهنگ، با تدوین هنرمندانه دکتر فرزین رضائیان و همکاران با ذوق و سخت کوششان نمونۀ بارزی از گفت و گوی تمدن هاست. من همیشه از گسترۀ فرهنگی ایران سخن می گویم با تأکید بر اینکه به هیچ وجه اشاره ای به مرزهای سیاسی ندارم.

گسترۀ فرهنگی ایران و ایرانی در شرق تا سیحون و جیحون و فرارودان پیش می رود؛ در شمال تا دشت های جنوب سیبری، در غرب تا دروازه های بین النهرین و در جنوب تا کرانه های نیلگون دریای فارس و عمان. در این گستره، زبان هایی با ریشه های مشترک، اساطیر همسان با پوشش های متفاوت، آیین های همانند برکشیده از پدیده های طبیعی هر سرزمین نشانه ای از اشتراک تمدن ها و فرهنگ ها است.

ما هر چه می کاویم و جلوتر می رویم، به اجداد مشترکمان می رسیم؛ مردمانی ساده زیست، ساده اندیش و سخت کوش که برای سازگاری باطبیعت با برگزاری آیین هایی دلچسب به خود آرامش می بخشیدند. در این میان نوروز نقش برجسته تری دارد؛ چون جز جشنی است از دیرباز، دقیقا برگرفته از سنت های دیرینۀ کشاورزی و شبانی. بسیار معقول است که مردم کشاورز و گله دار، آغاز بهار را که نوید بخش علف های تازه روییده، بره ها بزغاله های تازه به دنیا آمده، زیبایی طبیعت و روییدن سبزه ها را جشن بگیرند. بیشترین آیین ها بر  پایۀ رویدادهای طبیعی است.

فکر می کنم در میان جشن های جهان و در میان گاه شماری ها آغاز سال نویی منطقی تر از نوروز نباشد.

دیگر بر همگان آشکار است که جشن نوروز ما با یک پدیدۀ طبیعی و نجومی شروع می شود. زمین ما یک دور در 24 ساعت به دور خود می چرخد و آرام آرام به دور خورشید. و زمانی که طوافی دیگر را شروع می کند، سال نو آغاز می شود. کاش همۀ دنیا این گاهشماری را برای خود بپذیرند، برای اینکه زمین نو می شود و اعتدال طبیعی است، برای همه است و برای تنها ایران نیست. زمین وخورشید برای دنیاست. خب همه با هم باید تغییر زمین ر ا جشن بگیریم! کسی حرف ما را گوش خواهد کرد؟

این کتاب اثر بسیار زیبایی است. من بیشتر از همه به گفت و گوی تمدن ها اشاره می کنم. از شهرها و خانوادۀ بزرگ نوروزیان. من باید به این سخت کوشان تبریک بگویم. همۀ ما در ایران زندگی می کنیم. وضع نشر را می دانیم. کسی در این موقعیت بتواند، چنین کتاب نفیسی را با این عکس های زیبا و مطالبی که چندان تخصصی نیستند و نباید باشند وقتی که کتابی عمومی و در دسترس همه است،رنباید زیادی تخصصی باشد. من واقعا به پدیدآورندگان آن ها تبریک می گویم چون کوششی کرده اند برای نزدیک کردن دل های ملت ها به هم.

فراموش نکنیم، فرهنگ ها و فرهنگ آفرینان، هنرها و هنرآفرینان، اسطوره ها و اندیشه های بزرگ اندیشان از هر زبانی و نژادی میزبانان واقعی تاریخ هستند و زمامداران میهمانان تاریخ، آنچه می ماند هنرها است و نویسندگان و دانشمندان هستند."

 

وی در ادامه اظهار داشت: 

"نوروز به دلیل تغییر نجومی خیلی بیشتر از اعیاد دیگر ما باقی مانده است. ما همه می دانیم سده و مهرگان و ... ولی چرا این مانده؟ من فکر می کنم فقط بخاطر نو شدن طبیعت است.

ما در میان ایزدان قدیم خودمان ایزدی داریم به نام «رپیتون» (یا رَفتوَن). معنی این کلمه یعنی «گرمای نیمروز». این ایزد یک نماد مردانه دارد. حال کار این ایزد چیست؟ ما در گاهشماری قدیم خودمان هفت ماه تابستان و پنج ماه زمستان. معمولا در ماه آبان زمستان آغاز می شد و این ایزد کارش این بود وقتی هوا سرد می شد و ما آریایی های از تاریکی از سرما گریخته طبعا چنین ایزدی را بیشتر  ارج می نهادیم. این درست در اول آبان ماه زیر زمین می رفت، برای اینکه تمام آب های زیرزمینی و درختان را در آغوش خود بفشارد و با گرمای نوروزش نگذارد این ها خشک شوند تا در بهار سرسبز بیرون بیایند.

 پنج ماه در زیر زمین می ماند. در یک مورد سردش شده و قدرتش کم می شود. یعنی درست وقتی که صد روز از رفتنش به زیر زمین گذشته است و  این مصادف است با آنچه ما جشن سده می نامیم. او می نالد که من دیگر نمی توانم! و ما چه کار می کنیم؟ آتش بر روی زمین بر می افروزیم برای اینکه به یاری او بشتابیم و سرانجام این ایزد که کارش زیادمادرانه است، ولی مرد ایزد است، در آغاز نوروز از زمین بالا می آید و تمام آیین هایی را که معمولا برای نوروز انجام می دهیم یکی بخاطر این ایزد است.

در فرهنگ مشترک آریایی ها چنین خدایانی را داریم که در فصل سرما زیر زمین می روند و با نورورز برمی گردند. من این را در مقاله ای نوشته ام ایزدانی که با نوروز به زمین بازمی گردند و از یک سوی دیگر معمولا ما یک نوروز بزرگ داشتیم و ده روز مدتش طول می کشید. پنج روزش برای قبل از نوروز واقعی بود. و این نوروز واقعی بار روز خرداد (نام روزی از ماه فروردین) آغاز می شد.

ما رساله ای داریم در زبان پهلوی با نام «ماه فروردین، روز خرداد» که دقیقا به معنای روز نوروز است. در آنجا می آید که چه اتفاق هایی در روزخرداد از ماه فرودین افتاده است: هورمز جان جهانیان را آفرید؛ ایران و انیران به پیدایی آمد؛ کیومرث در جهان پیدا شد؛ مشی و مشیانه از زمین رُستند؛ هوشنگ پیشدادی به پیدا آمد؛ طهمورث اهریمن را از آن خود کرد و پس از آن سی سال بر او سوار بود؛ در این روز جمشید مرگ و پیری را از جان زدود؛ فریدون جهان را میان سه پسر خود، سلم و تور و ایرج تقسیم کرد و سه دختر را به زنی سه پسرش ستاند؛ در این روز منوچهر و آرش تیز تیرزمین از افرسیاب تورانی بازستاندند؛ در این روز سام نریمان اژدها و دیوان را نابود کرد؛ کیخسرو به سیاوشان، افراسیاب تورانی را برای کین پدر بکشت؛ در این روز زرتشت به پیامبری رسید و در این روز گشتاسب به دین زرتشت ایمان آورد.

 این خلاصه ای بود از این موضوع که ما تنها نه به تاریخ فکر کنیم بلکه بیشتر به سنت ها و اسطوره ها و تفکر گستردۀ اجدادمان و به این سرزمین زیبای دوست داشتنی. این سرزمین ما با این اندیشه ها باقی مانده است و با مردم ساده دلش. این مردم با مردمانی باقی مانده که در حتی در بحبوحۀ جنگ ها من شاهد بودم همچنان ماهی خریدند و سبزه رویاندند و باز قرآن را بر سر هفت سینشان گذاشتند و باز برای دوام ایران عزیزمان دعا کردند.

نوروز بر همه مبارکباد!"

 

در واپسین لحظات این شب، فرزین رضاییان با مروری به فصول کتاب «جهان نوروز هفت، آهنگ یک فرهنگ» اینچنین سخنانش را آغاز کرد:

"مجموعۀ جهان نوروز هفت آهنگ یک فرهنگ هشتمین کار ماست؛ ما با «شکوه تخت جمشید» کارمان را شروع کردیم. بعد از آن «هفت رخ فرخ ایران» بود. سپس «شکوه سپاهان بود» و «شکوه پاسارگاد» را کار کردیم و همینطور «میراث جهانی ایران» بود. کتاب دیگر «بر فراز ایران با باد بهاری» و بالاخره «پنج هزار سال مهندسی ایرانی» بود. فیلم های مستندی هم همیشه همراه کتاب های ماست.

کتاب «جهان نوروز هفت، آهنگ یک فرهنگ»  با پیشگفتار «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل آغاز می شود و دیباچه اش با «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست». کشورهای دوازده گانۀ نوروزی، مراسم پیشواز از نوروز از اقوام مختلف در ایران و کشورهایی مثل آذربایجان، ازبکستان و سمرقند و .... برای انجام این کار، ما یک کلاژی را تهیه کردیماز بیست و یک نفری که همراه ما بودند و گسیل داشته شدند به جاهای مختلف جهان نوروز؛ از مغولستان گرفته تا آذربایجان و کردستان و ....

رُخ اول( فصل اول) این هست که چرا نوروز را جشن می گیریم؟ ما به اعتدال ربیعی پرداختیم و بعد زمینه های اسطوره ای پیدایش نوروز را بررسی کردیم و در واقع بعد از آن هست که در رخ دوم وارد مبحث تاریخچۀ نوروز شدیم. سابقۀ تاریخی، ورود آریایی ها و اقوام ماد و پارسیان را داشتیم؛ بسیار جالب بود سال گذشته آقای دکتر طالبیان سال گذشته محبت کردند و دستور دادند که در چهار گوشۀ آرامگاه کوروش سفرۀ هفت سین چیده شود. و این زمینه ای شد تا دوستان ما توانستند عکس های هوایی زیبایی را از آنجا تهیه کنند.

مرکز اصلی انجام آیین های دورۀ هخامنشی، تخت جمشید بوده و ای بسا نوروز هم در آنجا برگزار می شده است. این موارد را در آن بخش تاریخی آوردیم. برای اینکه همه اطلاع داشته باشند که این دیوارنگاره های تخت جمشید یک چیز خیالی نیست، بلکه برخی اقلام پیدا شده و الان موجود است. مثل بازوبندی که در موزۀ بریتانیا نگهداری می شود و نمایانگر حدود چهار تا از دیوار نگاره های تخت جمشید است. ما از این دیواره نگارها بازسازی گرافیکی انجام دادیم و جالب اینکه یک گروهی از ایارنیان علاقه مند با لباس های محلی در تخت جمشید گرد آمدند و مراسم هزاران سال پیش را به یک ترتیب دیگر بزرگ داشتند. و در نوروزگاه شهر دوشنبه در تاجیکستان عملا می بینید ستون های تخت جمشید و مدخل ورودی کاخ تخت جمشید را برای انجام مراسم بازسازی کرده اند.

در دورۀ ساسانی هم همانطور که ابوریحان بیرونی برای ما توضیح داده است، احتمالا اینگونه بوده است که هفت نوع از غلات را سبز می کردند و ای بسا زمینه هایی از این ماندگاری هفت سین ما به همین بازمی گردد و آن حبوباتی که بیشتر رشد می کرده مناسب تر می دانسته اند.

در فرهنگ اسلامی هم نوروز پذیرفتنه شده است و در دورۀ سلجوقی ما تقویم جلالی را داریم. در دورۀ مغول و دورۀ ایلخانی آداب نوروزی از ایران به خیلی جاهای دیگر برده می شود از جمله به خود مغولستان است. از ایران هست که توسط پادشاهان عثمانی نوروز سلطانی می نامیدند و این را تا بالکان بردند. و بعدها در شبه قارۀ هند و .... از مرزهای ایران نوروز برده می شود.

اما آیین استقبال از نوروز رُخ سوم ماست، منجمله مراسمی که در کندلوس برگزار می شود. در تاجیکستان مراسم بایچیچک هست که گل نوروزی مثل گل پامچال ما را می چینند و می آوردند و به خانم ها هدیه می کنند و آن را روی چشم هایشان می مالند و عیدی به بچه ها می دهند. یا مراسمی مثل «عروس گوله»0عروس و غول) است که بالاخره غول زمستان را شکست می دهند و بهار پیروز می شود و تکم گردانی در آذربایجان یک نمایش عروسکی است. خانه تکانی و لایه روبی جوی های آب از دیگر مراسم در فیلم و کتاب است.

و بعد مراسم چهارشنبه سوری و ریشه یابی آن است. که اصل رسم آتش افروزی بر روی پشت بام ها بوده نه در کوچه و خیابان ها و همگی برای استقبال از ارواح درگذشتگان است. در کردستان هنوز این هیمه ها را روشن می کنند و ای بسا به همان فرهنگ باستانی بازگردد. جالب این است در اروپا هم این کار را می کنند. مثلا در هلند هم این برنامه در جشن ایستر یا عید پاک را برگزار می شود که نزدیک نوروز ماست که در آن هم تخم مرغ رنگ می کنند، هم تخم مرغ بازی می کنند و آتش هم درست می کنند.

رُخ بعدی ما در مورد هفت سین است اینکه از شین یا نمایندۀ هفت امشاسپندان بوده است و اقلام سفرۀ هفت سین چه بوده و ... که به خوبی توضیح داده شده است. روی جلد ما تصاویری هست از کشورهای مختلف و بالاخره به سبزه می رسیم و ارتباط آن با نان و برکت سفره که در حوزۀ نوروز ارزشمند است.

در رُخ بعدی، ما به آداب نوروزی هنگام تحویل سال می رسیم. تأکید داشتیم که اقوام مختلف و ادیان مختلف در اینجا حضور داشته باشند. کلیمی و مسیحی و شیعه و سنی و .... خانواده های زرتشتی در لحظۀ تحویل سال گلاب و آیینه به هم تعارف می کنند و باید برای نیکی در سال خود را در آیینه ببینند. در کاشغران چین هم به محض ورود میهمان ها خانم خانه باید کمی آرد روی شانۀ میهمان ها بزند به رسم برکت و خوش یمنی. بازی های نوروزی مثل کشتی و تخم مرغ بازی و چوگان مراسم سیزده بدر و ریشه های آن هم در این فصل آمده است.

بالاخر به رخ ششم می رسیم که رمز ماندگاری نوروز است. در اینجا بزرگترین جشن امید مطرح شده است و آقای قشمه ای بزرگواری نمودندو  از فطری بودن نوروز صحبت کرده اند. مثلا پایگاه های شادمانی در تاریخ ما وجود داشته که باعث برقراری نوروز بوده است و یک فعالیت جمعی که الان نمونۀ آن بیشتر در کردستان به چشم می خورد.

رخ هفتم ما که پایان کار کتاب است، گلستان نوروزی است که پیام های مختلف تبریک نوروز در قزاقستان ومغولستان و ازبکستان و آذربایجان و ... است. ما به همۀ کشورهای حوزۀ نوروز به ترتیب حروف الفبا دو صفحه را اختصاص داده ایم: افغانستان، آذربایجان، هندوستان، ایران، عراق، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکیهف ترکمنستان، منتهی خانوادۀ نوروز از این 12 کشور فراتر هستند مثلا در چین و در مغولستان و حتی برخی از آداب نوروزی به آفریقا هم رسیده است.

پایان بخش کار ما شعر معروف شادروان آقای کاشانی است:

کاش همواره چنین بود زمان

کاش همواره چنین بود زمین

آبی و سبزی و شادی و همین"

وی در خاتمه اظهار داشت:

"وقتی این کتاب را با آقای حضرتی خدمت آقای الهی قشمه ای برده بودیم، بحث خیلی قشنگی را مطرح کردند و فرمودند که هر شاعری با شعرش و هر نویسنده ای با کتابش و هر فیلمسازی با فیلمش و هر هنرمندی با هنرش ما را به خانۀ هنرش دعوت می کند. آن کسی که در کارش غم و غصه را مطرح می کند، در واقع ما را به خانۀ غمناکش دعوت کرده است، هر کس به هنر ترسناکش ما را دعوت می کند به خانۀ ترسناکش و ....

من ناقابل و تمام دوستان عزیزی که اینجا حضور دارند نیتمان این بوده که شما را به منزل شادی و شادمانی و رنگ و نور که در نوروز متبلور شده دعوت کنیم. به این منزل خوش آمدید!"

سپس سکانس هایی از فیلم جهان نوروز به نمایش گذاشته شد.

در ادامۀ این مجلس مراسم رونمایی از کتاب «جهان نوروز هفت، آهنگ یک فرهنگ» با حضور: سخنرانان و اساتید حاضر در جمع رونمایی شد.

سپس کلیپی به زبان انگلیسی دربارۀ نوروز پخش شد.

 در خاتمه محمدعلی دادخواه دلیل استواری آیین نوروز و هفت سین و نمادهای آن سخن گفت و چنین بیان داشت:

"نوروز همه چیز ماست. نوروز پاسخگوی نیازهای اصلی و ارزش های بنیادین است. نوروز از کی جشن گرفته می شد؟ همۀ شما می گویید از زمان جمشید پیشدادی. پیشدادیان چه کسانی بودند؟ کسانی بودند که قبل از هر کار داد و دادگری و عدالت را سرمشق خود قرار داند. چه شد که جشن نوروز آغاز شد؟

ز ابلیس و دیبان چو بربست راه

بیامد به شادی از آن جایگاه

که بر روز خرداد جمشید جم

دل اهرمن کرد او پر زغم

مران روز را نام نوروز کرد

یکی جشن بس به دل افروز کرد

پس جمشید با دیبان جنگ کرد و دیبان چه کسانی بودند؟ کسانی که قدرت، ثروت، دبیری و نویسندگی

را در اختیار داشتند و اجازه نمی دادند باقی از زندگی برخوردار باشند. جمشید برخاست و جنگ کرد، بر آن ها تاخت، پیروز شد و هنگامی که برگشت همه به این پیروزی گفتند که نوروزتان پیروز! 

آغاز کار جمشید چگونه است؟

رهانید زندانیان را زبند

برآورد کام دل مستمند

نوروز یک جشن دهقانی و مردمی است که از بزرگترین و برترین ارزش هایی است که در طول تاریخ انسانیت دیگران و اندیشمندان و سایر تمدن ها از آن بحث کرده اند، این نوروز ماست که آن را در اسطوره، عقل، دانش و در خرد و در هم سویی با نیاز انسان بیان می کند.

به یاد دارم سخنرانی در همین سالن داشتم و در شب یلدا گفتم در اسطورۀ ما شب چله، شب عروسی ماه و خورشید است. (البته فردوسی می گوید عروسی رستم و تهمینه است) و گفتم ویژگی تمدن ما این است که همواره دو مسأله را بازگو می کند: نخست پاسخگوی نیازهای فطری و طبیعی انسان است. دو دیگر آنچه ارائه می کند با علم و دانش و آنچه تجربه می کند کاملا هم سو است و در دیگر فرهنگ ها کم تر آن را می بنیید.

گفتیم جشمید با دیوان جنگید و بعد از پیروزی نوروز بوجود آمد. در عرفان ما هم همین است. دیوان در عرفان ما می شوند:

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

خب چرا مشتاق نوروز هستند؛ مگر چه اتفاقی افتاده است:

عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد

عیدانه فراوان شد تا باد  چنین بادا

 

چه خبر است؟

درویش فریدون شد هم کیسۀ قارون شد

هم کاسه سلطان شد تا باد چنین بادا

یعنی نوروز یک ارزش عمومی برای تمام انسان هایی است که در یک سرزمین زندگی می کنند. بر این مبادی ما همه چیز را با نوروز می سنجیم. در وقت سرمای شدید زمستانه می گوییم: شب چله اما بلافاصله می گوییم نوده؛ یعنی نود روز به نوروز مانده است. چله تمام می شود می رسد به شب دهم بهمن. اینبار شوق مردم چنان افزایش پیدا می کند که روزها را جدا و شب ها را جدا می سنجند و سده را به علت اینکه پنجاه روز، روز و پنجاه شب است جشن می گیریم.

به سپندارمزگان روز زن در تمدن ما می رسیم. روز زندگی و زیستن و روز زن است به علت اینکه زمین نفس می کشد، ما چرا نفس نکشیم؟ بر این مبادی همۀ این فرآیندهای جشن ها بزم های ایرانی یک اندیشه و تطبیق طبیعی دارد.

به پایان اسفند می رسیم، خانه تکانی می کنیم؛ یعنی پلیدی را از خانه دور و آن را زیبا و خواستنی می کنیم. بعد از آن چه؟ اکنون ظاهر خانه زیباست باطن چه؟ سه کپۀ آتش می گذاریم که در هر کپه ما کینه و حسد و بدخواهی را فرو می ریزیم و مهر و دوستی و عشق را برمی گزینیم؛ و آن هایی که چنین نکنند می گوییم:

عید آمد و ما خانۀ دل را نتکاندیم

گردی نستردیم و غباری نستاندیم

دیده که در کسوت بخت آمده نوروز

از بیدلی آن را ز در خانه براندیم

چهارشنبه سوری خانه تکانی دل است. بعد از خانه تکانی گِل در بهترین زمان."

وی در ادامه افزود:

"چرا هفت؟ چرا سین؟ رومی ها و یونانی ها و خیلی ها در این مورد حرف زدند و هر کدام دلیلی آورده اند و برخی می گویند هفت آسمان و هفت زمین. بانویی نزد زرتشت می آید و می گوید چرا اینقدر همه چیز را به هفت تطبیق می کنید؟ هفت امشاسپند و هفت زمین و هفت آسمان. زرتشت می گوید به این علت که ارتباط تو با جهان هستی و ارتباط جهان هستی با تو از هفت روزن است. اگر این هفت روزن کاسته شود یا کارایی نداشته باشد، برداشت تو از جهان هستی درست نیست. زن می پرسد که من هم دارای این هفت روزن هستم؟ و پاسخ می دهد هر آدم سالمی اینگونه است. دست خود بالا بیار و بگو یک، دو، سه، چهار، پنج، شش و هفت شما با این هفت جهان را می بینید و جهان با این هفت روزن با شما پیوند پیدا می کند.

این روزگار شما را حکم می راند برای بهخردی. به سفرۀ آغاز سال بیایید سفره هم پیوند است، هم پندگر هم دلنواز است و هم همسویی و وحدت را با خودمی آورد؛ چون پندهای ازشنمدی بوده که یکسال شما را حامی است.

گفتم چرا هفت؟ چرا سین؟

چون سین خدای بابلی ها بود. بعدها در اسلام می بینیم نام پیامبر اسلام هم سین است. سلام ال یاسین. ممکن است برخی بگویید زمانی هفت شین و هفت میم بوده اما یادآوری می کنم آنچه در هفت شین و هفت سین بوده و هفت میم کاملا هم سان و یک بیان و ایده را بیان می کرده است. در هفت میم، مِی و در هفت شین شراب و در هفت سین سرکه می گذارند. همه از بن مایۀ تاک است و همان اندیشه و باورمندی را که در هر یک از این ها هست بازگو می کند.

سین اول سفرۀ هفت سین سنجد است. نماد فرزانگی و خردورزی است. چرا؟ در ریگ ودا یک داستانی است که اهورامزدا وقتی می خواست انسان را بیافریند نخست همۀ فرشته ها را دعوت کرد و گفت کدام اندام آدمی را بیافرینم؟ فرشته ها یک صدا گفتند پاهای او را تا راه رود و جنگل پوید و کوه پیماید و جهان را در زیر پاهای خود در چیرگی خود بنهد. اهورامزدا گفت ارزشمندتر از پا داریم، فرشته ها گفتند اول دست آدمی را بیافریند تا بر حیوان مسلط شود و ابزار بسازد؛ میوه بچیند. اهورامزدا گفت مهم تر از دست داریم. فرشته ها گفتند نه پا نه دست؟ گفتند تا شب آدینه فرصت بده. آدینه آمدند وگفتند که پروردگارا جواب آوردیم که دل آدمی را بیافرین.

تا عاشقق شود و از زندگی لذت ببرد. خداوند گفت راهنماتر از دل داریم. اول خرد را می آفرینم که اگر پای وی شکست جوش دهد و اگر دست وی کوتاه بود نردبان سازد و اگر یارش گریخت شعر خواند تا او را بازگرداند به همین علت فردوسی می گوید:

نخست آفرینش خرد را شناس

نگهبان جانست و آن سه پاس

سپاس تو گوش است و چشم و زبان

کزینت رسد نیک و بد بیگمان

خواجه عبدالله انصاری هم می گوید: الهی آن را که عقل دادی پس چه ندادی؟ و آنر ا که عقل ندادی پس چه دادی؟

یا کانت می گوید که اگر خواهی جهان در فرمان تو باشد فرمان خود بخرد.

و بر این مبادی اولین سین هفت سین سنجد است. به سال 1116 می رویم شاه سلیمان صفوی به باقر سبزواری می گوید که دربارۀ هفت سین جزوه ای بنویس و ما را آگاه کن؛ این جزوه الان در اسناد دانشگاه تهران هست و خطی است و من آن را دیده ام. بر این مبادی آنجا اعلام می کنند سنجد عقل را گشوده می کند در روزگار ما غیاث الدین جزایری در کتاب اعجاز خوراکی ها می گوید که سنجد تأثیر به سزایی در هوش دارد. معجزه ای شگفت انگیز و پیوندی که می بینید هر یک از این سین های نشسته بر سفرۀ هفت سین رنگ و ویژگی و بیان واژگانی یک مطلب را بیان می کند زیرا رنگ طلایی نیز باعث تجهیز ذهن می شود.

اگر وحدت این سرزمین را می خواهید از این فرهنگ ارزشمند هفت سین دریغ نورزید. در هر شهری میدانی قرار دهید که در آن به نام نوروز هفت سین و نمادهایش باشد و اعلام اینکه سین نخست کدام است. سین اول سنجد است؛ نماد سنجیده اقدام کردن. خب بعد از آن عقل سالم در بدن سالم است و بلافاصله سیب در کنار آن قرار می گیردک

 لبخند تو را چند صباحی است ندیدیم

یکبار دگر خانه ات آبد بگو سیب

حتی وقتی آدم تب کرد جبرئیل آمد به حوا گفت به او سیب بده!

سین سوم سبزه نماد درخت است:

 ایثار و از خودگذشتگی از درخت آموز

 که سایه از سر هیزم شکن برنمی دارد

سین چهارم سمنو نماد قدرت است:

برو قوی شو اگر عزت جهان طلبی

که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است

هفت سین از چهار باید و سه نباید تشکیل شده که یک فلسفۀ زندگی است. و سین پنجم سیر و نماد پاکدستی است. این لباس عروسگونۀ سیر می گوید که حتی اگر در خاک آلوده بودی و شما را درآوردند و تکان دادند، هیچ ناپاکی در درونت نباشد.

سین ششم سرکه نماد پذیرش ناملایمات است:

 سرکه فشانی چه کنی کاتش ما را بکشی

سین هفتم سماق نماد صبر است. و شما را آسایش و آرامش می دهد."

 

 

 

   

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: