از شمار خرد هزاران بیش...

1397/3/27 ۰۹:۲۷

از شمار خرد هزاران بیش...

اگر خبر از راه نرسیده بود، بالاخره یك‌نفر از ما در عصر شنبه تعطیل شماره تلفنش را می‌گرفت و از او می‌خواست تا درباره «شادی» جمعه شب مردم ایران بنویسد؛ درباره پیروزی‌ای كه كام ایرانی‌ها را شاد كرد و واكنش‌های اجتماعی‌ای كه به خیابان‌های این سرزمین سرازیر شد و از یك نیاز واقعی اجتماعی گفت. اما خبر زودتر از واقعه شادمانی از راه رسیده بود و بیست و چهارساعت پیش از آن جماعتی را عزادار و غمگین كرد؛ جماعتی از اهالی جامعه‌شناسی و البته روزنامه‌نگاری كه محمد امین قانعی‌راد را می‌شناختند و از حضور تاثیرگذار و پررنگش خبر داشتند

 

در رثای جامعه‌شناس بزرگ ایرانی  دکتر محمدامین قانعی راد

نازنین متین‌نیا: اگر خبر از راه نرسیده بود، بالاخره یك‌نفر از ما در عصر شنبه تعطیل شماره تلفنش را می‌گرفت و از او می‌خواست تا درباره «شادی» جمعه شب مردم ایران بنویسد؛ درباره پیروزی‌ای كه كام ایرانی‌ها را شاد كرد و واكنش‌های اجتماعی‌ای كه به خیابان‌های این سرزمین سرازیر شد و از یك نیاز واقعی اجتماعی گفت. اما خبر زودتر از واقعه شادمانی از راه رسیده بود و بیست و چهارساعت پیش از آن جماعتی را عزادار و غمگین كرد؛ جماعتی از اهالی جامعه‌شناسی و البته روزنامه‌نگاری كه محمد امین قانعی‌راد را می‌شناختند و از حضور تاثیرگذار و پررنگش خبر داشتند. رییس انجمن جامعه‌شناسان ایران، خیلی زود و در سن ٦٣ سالگی از دنیا رفت. خبر درگذشت او پنجشنبه شب منتشر شد و بلافاصله هم اعلام شد كه مراسم بدرقه او صبح روز یكشنبه و از مقابل انجمن جامعه‌شناسی ایران آغاز می‌شود. از شب پنجشنبه تا عصر روز شنبه، تلاش كردیم تا مجموعه‌ای از نوشته‌های دوستان و همكاران این جامعه‌شناس بزرگ ایرانی را گردآوری كنیم تا ادای دینی باشد به زحمات و تلاش‌های این دانشمند آگاه، دلسوز و دل‌نگران ایرانی. این مجموعه را با جملاتی كوتاه از یوسف اباذری آغاز می‌كنیم كه درباره‌ محمدامین ‌قانعی‌راد به نیكی یاد كرد و گفت: «ایشان برای اعتلای انجمن جامعه‌شناسی ایران زحمات زیادی كشیدند و موفق شدند این انجمن را از هر حیث گسترش دهند.»

 

چه روز سختی بود كه گذشت / مقصود فراستخواه

چه روز سختی بود كه گذشت. این روزها همه دشوار؛ دیدن مردی بر تخت بیمارستان؛ افزون بر این تلخكامی‌ها. دردْ این‌بار بیرحمانه‌تر از همیشه با قامت بلند یك جامعه‌شناس منتقد و یك روشنفكر اجتماعی دست به گریبان شده بود. دكتر محمدامین قانعی‌راد، نفس‌نفس می‌كرد؛ به سختی. همچنان می‌جنگید تا بماند و باز برای ما بنویسد و سخن بگوید اما نه برای اینكه به انشاهای مطبوعاتی یا علمی (و رویم نمی‌شود بگویم به نشخوارها) بیفزاید بلكه شاید مرهمی برای زخم‌های‌مان بنهد. وقت عیادت تمام شد با دكتر خانیكی و همسرشان بیمارستان را ترك گفتیم به امید دیداری در زمان بعدی عیادت؛ صبح جمعه ساعت ٩. آن صدای كشیده سنگین هه... هه... هه... همچنان با من بود. اما نمی‌دانستم كه وداع آخر نیز خواهد شد.

بیست و چند سال پیش با هم آشنا شدیم؛ اولین‌بار در حلقه كوچكی در كتابخانه موسسه پژوهش آموزش عالی برای تجدید ساختار وزارت علوم. دست به یكی شده بودیم برای تصمیم‌سازی و تدوین لایحه‌ای قانونی در جهت تمركززدایی آموزش عالی و استقلال دانشگاه‌ها و آزادی آكادمیك و حق و حقوق دانشمندان و نهادهای علمی تا بلكه عقول منفصل این جامعه باشند و به عقلانیت اجتماعی یاری موثر برسانند. آن روز‌ها در ساختمان وزارتی كسانی مثل دكتر معین و دكتر خانیكی و دكتر توفیقی از مطالعات مستقل علمی، از فكر مدیریت تغییر استقبال می‌كردند، در این میان خانیكی اصلی‌ترین «كنشگر مرزی» با پیشینه‌ای از مبارزه؛ پایی در دانشگاه و پایی در ساختمان وزارت. باری از آن حلقه كوچك بی‌نام ونشانی كه بركنار از بروكراسی پژوهش و گفت‌وگو می‌كردیم، دكتر جاودانی بود كه اكنون در فرصت مطالعاتی هست و درگیر كار تحقیق و دیگرانی مثل دكتر طلوعی و... اما خاطره دو تن از آن حلقه؛ بسیار سنگین؛ یكی دكتر مصطفی ایمانی و دومی دكتر محمدامین قانعی‌راد. ایمانی سال‌هاست با بیماری خویش نرد دوستی می‌بازد، با درد ورنج آشناست و به حضورش كه می‌روی همچنان خنده‌ای بر لب بی‌هیچ شكایت. و قانعی‌راد كه دیروز خانواده محترمش با اصرار و ناگزیر به بیمارستان آورده بودند. هردوی این مردان آزاده را همسران وفادارشان با یك دنیا فضیلتِ آرام تیمارداری می‌كنند؛ زهی فضیلت باشكوه كه به زبان نمی‌آید و جرعه‌جرعه زیست می‌شود وتجربه می‌شود و روح وروان و دل وجان می‌شود ودر اعماق جاری می‌شود. با این سیستم‌های اجتماعی ناكارآمد و نهادهای توسعه نیافته و ساختارهای قدرت وثروتِ سخت جان و متصلب و متحجر، نهاد خانواده آخرین مامن انسان‌های بی‌پناه در ایران است.

قانعی‌راد مرد میدان حوزه عمومی علم و جامعه بود. عزت نفس، از او دانشمندی مغرور (به معنای بلند كلمه) به بار آورْد. هركس به این عالم آمده است تا بلكه كاری متفاوت بكند و قانعی‌راد آمده بود تا نقد كند و به ستم و سیاهی و نابكاری اخم كند و نهیب بزند. محترم بود و حرمت می‌داشت ولی اهل تعارف و مجامله نبود، بی‌پروا سخن می‌گفت. یك عمر پربار در سنت انتقادی ایستاد و تكان نخورد، مصمم واستوار با قامتی بلند. خوش‌سخن با طنزهای گزنده، تلخ از جنس دارو. ما به قانعی‌راد نیاز داریم. این نژاد اصیل باید برای ایران بماند و همچنان نفس بكشد و بجنگد؛ نه با بدكاران و نابكاران كه با بدكاری و نابكاری آنان.

قانعی راد را می‌توان از نحله جامعه‌شناسی درمانگر و سیاست‌ورز به حساب آورد و از اصحاب علم رهایی در مقایسه با علم ابزاری. پا به پای رویدادهای ایران و نگونبختی‌های یك ملت، می‌دوید و یكان به یكان در حد توان به سر وقت مساله‌های عنیف و دشوار این سرزمین می‌رفت و موضع می‌گرفت و حرف می‌زد تا بدانند كه دانشمندان تنها برای تئوری‌پردازی ساخته نشده‌اند. این سرزمین، فرزندان دانشی خود را با خون جگر تربیت می‌كند و انتظار منشی‌گری دولتی یا تجمل‌گرایی تخصصی یا حتی برج عاج نشینی آكادمیك از آنها ندارد. علم اگر هست (ودر ایران تا بدین حد دست وپا شكسته) برای اینكه نوری برای زندگی بتاباند و در روشنی‌اش راهی برای تقلیل نگونبختی‌ها و مرارت‌های‌مان پیدا بشود.

فردایی كه می‌خواستیم دوباره به عیادت برویم می‌آید اما دیگر قانعی‌راد نیست تا از او خواهش كنیم چشمانش را بگشاید و با فرزندانش، با همسر وفادارش، با ما و با خوانندگان روزنامه‌ها و كاربران شبكه‌ها حرف بزند و سخن از درد و درمان بگوید. آه‌ ای سرزمین پرمحنت، آه ‌ای چشمان دوخته شده به ادامه دشوار ایران در میانه بیم و امید، آه‌ای درد، ‌ای رنج، ‌ای روزگار مغموم، آه ای صبح... .

 

در صورت اندیشه ورزی / عباس منوچهری

در زمانه غلبه ثروت و قدرت بر عالم زندگی مردمان، قانعی‌راد جبهه توحید و عشق و مسوولیت را انتخاب كرده بود و تا آخرین روزهای زندگی خود در آن زندگی كرد و الگویی شد برای دوستان، دانشجویان و همه جویندگان راه و رسم زندگی خوب و درست. جامعه‌شناسی برای قانعی‌راد صورت اندیشه‌ورزی بود و عطف توجه به خیر و مصلحت مردم ایران جوهر اندیشه او. وی در انتخاب آنچه باید انجام دهد و اعراض از آنچه نباید، معیارهای اصیل خود را همیشه حتی در نامساعدترین شرایط، حفظ كرد.

امید با تلاش و نقد با تایید راستی و درستی در ذهن و دل قانعی‌راد عجین بود. دكتر قانعی‌راد روش‌مند می‌اندیشید و دلسوزانه سخن می‌گفت. او شخصیتی اصیل، اندیشه‌ورز و ناقد جدی صاحبان زر و زور و تزویر بود. وی از همفكران دكتر علی شریعتی بود و به قول خوش با شریعتی فكر می‌كرد تا او را نقد كند. او خود مصداقی از روشنفكر مسوول بود كه نوع بارز و اصیل روشنفكری از نظر شریعتی بود. اخلاق، آگاهی و روشنگری دغدغه‌های بنیادین قانعی‌راد بودند. صراحت و صداقت او تحسین‌برانگیز بود و فقدان وی به آسانی جبران‌پذیر نیست. خدمات دكتر قانعی‌‌راد را نمی‌توان محدود به كلاس و كتاب دانست. حضور او میان دوستان و همكاران، حتی در زمانی كه از بیماری جانكاه رنج می‌برد، برای همه ما درس‌آموز بود. خدایش قرین رحمت كند و خداوند ما را یاری دهد تا الگو بودن او را در آنچه از زندگی باقی مانده داریم پیوسته در نظر داشته باشیم.

 

سه قانعی‌راد / عباس كاظمی

قانعی‌راد را در سه سپهر متفاوت می‌توان درك كرد؛ قانعی‌راد به مثابه پژوهشگری كه حیطه كار خود را در علم و حوزه دانش قرار داده بود. قانعی‌رادی كه در دهه هشتاد در موقعیت رییس انجمن جامعه‌شناسی و تشكیلات سازمانی قرار گرفت و قانعی‌راد در دهه نود كه به عنوان كنشگر فعال حوزه عمومی و روشنفكری عمل كرد. در این یادداشت كوتاه سعی می‌كنم این سه دوره فعالیت او را اندكی شرح دهم.

قانعی‌راد اول، قانعی‌راد پژوهشگر است كه از اواخر دهه ٦٠ و در دهه ٧٠ فعالیت‌های علمی خود را به عنوان محقق در حوزه علم آغاز كرد. او را از دو دریچه به عنوان جامعه‌شناس علم می‌توان معرفی كرد: یكی به معنای كلی مطالعات جامعه‌شناسانه در حوزه علم و دیگری به معنای خاص آن یعنی مطالعه و تحقیق در زمینه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی. در این دومی قانعی راد نه تنها به عنوان محقق بلكه به عنوان مومن به جامعه‌شناسی فعالیت می‌كرد. موضوعاتی كه او در آن تحقیق كرد تنوعی از فعالیت‌ها در زمینه اجتماعات علمی، هنجارهای علمی، تغییرات فرهنگی در فضای دانشگاه، تعاملات دانشجو و استاد و مهاجرت نخبگان را در بر می‌گیرد.

قانعی‌راد دوم را می‌توان در دهه ٨٠ ملاقات كرد، فردی كه بیشتر در قامت یك كنشگر سازمانی ظاهر شد. كسی كه فعالیت انجمنی را سرلوحه كار خود قرار داده یا به عنوان رییس انجمن یا عضوی از آن كوشش‌های زیادی برای ارتقای سطح انجمن جامعه‌شناسی و همچنین دانش جامعه‌شناسی در كشور و خارج از آن كرده است. گسترش گروه‌های علمی داخل انجمن كه از زمان دكتر عبدالهی شروع شده بود در زمان او به سرعت گسترش یافت و همین طور تقریبا در بسیاری از دانشگاه‌های كشور كه دارای رشته علوم اجتماعی بوده‌اند انجمن دارای دفتر و شعبه شده است. فعالیت در سطح بین‌المللی و برگزاری كنفرانس‌های بین‌المللی توسط انجمن از دیگر فعالیت‌های او بود و در نهایت امكان گفت‌وگوی پایدار و سازگار با نهادهای حكومتی از دیگر زمینه‌هایی بود كه در این دوره او موفق به انجامش شده است.

قانعی‌راد سوم یكسر متفاوت بود، مرد حوزه عمومی. او در دهه ٩٠ اگرچه دو شكل از فعالیت پیشین خود را ادامه داد اما بیشتر در نقش یك كنشگر مصلح اجتماعی ظاهر شد. او تمام وقت خود را به سخنرانی، شركت در نشست‌ها، شركت در جلسات متعدد و مصاحبه با روزنامه‌ها و مطبوعات اختصاص داده بود و تا اندازه زیادی از زبان سخت علمی جامعه‌شناسی فاصله گرفته بود و تلاش كرده بود با زبانی عامه فهم با مردم سخن بگوید. موضوعات متعددی چون شهر، صنعت پزشكی، دروغگویی و اخلاقیات جمعی، جوانان و زنان و فضای مجازی و نظایر آن مورد توجه او قرار گرفته بود. قانعی‌راد در سال‌های آخر ضمن آشنایی با افكار مایكل بوراوی (جامعه‌شناس امریكایی) به مفهوم جامعه‌شناسی مردم‌مدار علاقه‌مند شده بود و سعی می‌كرد این شكل از جامعه‌شناسی را توسعه دهد. او در نشست نقد كتاب زوال پدرسالاری در مشهد گفته بود كه دیگر می‌خواهد برای مردم كتاب بنویسد و دست از نوشتن برای دانشگاه بردارد. شاید كتابی را كه در ذهن داشت نتوانسته باشد بنویسد و مرگ مجالش نداده باشد اما رفتار، فعل و نوشتارهای مطبوعاتی وی در سال‌های اخیر چونان كتابی گشوده برای علاقه‌مندان به علوم اجتماعی به میراث باقی مانده است.

 

قانعی‌راد و مطبوعات / محسن آزموده

یكی از مصائب و دشواری‌های روزمره اهالی مطبوعات مستقل، ارتباط با دانشگاهیان است. در رویدادهای مختلف، اعم از وقایع سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی، شمار چهره‌های معتبر دانشگاهی كه حاضر می‌شوند با مطبوعات همراهی كنند و بدون پروا و بی‌چشمداشت اظهارنظر ‌كنند، بسیار اندك است. محافظه‌كاری و ترس از دست دادن موقعیت دانشگاهی، كوچك‌شمردن مطبوعات تحت عناوین تحقیرآمیزی چون « ژورنالیسم سطی» و «روشنفكربازی»، وسواس‌های دانشگاهی یا بی‌جیره و مواجب بودن، سبب می‌شود، دانشگاهیان اندكی رسانه‌های مستقل را در تحلیل خبر و آگاهی‌بخشی به جامعه و به انجام ‌رساندن رسالت روشنفكری، همراهی كنند. استاد فقید، دكتر محمدامین قانعی‌راد، نه چنان بود و نه چنین. به گواهی آثار كثیرش یك دانشگاهی درجه یك بود، پژوهشگری كه هیچگاه دغدغه علوم اجتماعی به نحو عام و مسائل نظام دانش به شكل خاص، ذهن و ضمیرش را آسوده نگذاشت. فراتر از آن دكتر قانعی‌راد یك مدیر دانشگاهی مدبر و موفق و جدی و پیگیر و فعال بود. سال‌های ریاست او بر انجمن جامعه‌شناسی، به عنوان یكی از موفق‌ترین انجمن‌های علمی و دانشگاهی كشور، شاهدی آشكار بر این ادعاست. درباره این ویژگی‌های كار علمی و دانشگاهی و مدیریتی دكتر قانعی‌راد، این روزها بسیار خواهند گفت و خواهیم خواند. درباره آن صلابت و استواری‌اش در برابر بیماری و آن امید سرشارش به زندگی و استقامتش در برابر رنج نیز سخنان بسیاری گفته شده است. اما آنچه مطمح نظر ما در این یادداشت است، چنان كه در بدو سخن آمد، ارتباط مثبت و ارزشمند دكتر قانعی‌راد با ما اهالی مطبوعات بود. دكتر قانعی‌راد نه از بالا و تحقیرآمیز به مطبوعات می‌نگریست، نه از همكاری با آنها واهمه‌ای داشت، نه روزنامه‌نگاران را قلم‌به دستانی سطحی‌نگر و هوچی می‌دید و نه روشنفكری را كاری عبث و اتلاف وقت می‌دانست. او همچنین رسانه‌ها را ابزاری برای شهرت‌طلبی و بدل‌شدن به «سلبریتی» تلقی نمی‌كرد و روزنامه برایش نردبانی برای ارتقا در افكار عمومی نبود. نیازی به این كارها نداشت. قانعی‌راد، شأن حقیقی و واقعی مطبوعات را می‌دانست و ارج می‌گذاشت. رسانه برای او وسیله‌ای برای ارتقای فرهنگ عمومی جامعه، آگاهی‌بخشی و روشنگری بود، ابزاری برای گفتن حقیقت به مردم از سویی و به قدرت از سوی دیگر. او هراسی نداشت از اینكه حقیقتی را كه با پژوهش ژرف دانشگاهی یا تامل اندیشمندانه، دریافته بود، با جامعه و حكومت در میان بگذارد. نگران پست دانشگاهی‌اش نبود، همچنان كه نمی‌ترسید از اینكه همكاران محافظه‌كارش كار او را «ژورنالیستی» خطاب كنند. با صراحت و بدون مجامله و تعارف سخنش را می‌گفت و كاری نداشت كه تریبونی كه از آن حرف می‌زند، تلویزیون است یا روزنامه اعتماد. رابطه‌اش با روزنامه‌نگاران مستقل و حرفه‌ای نیز سرشار از احترام متقابل و اعتماد و مشاركت بود. هیچگاه احساس نمی‌كردی كه می‌خواهد سوء ‌استفاده كند یا رسانه را وسیله‌ای برای بالا بردن خودش و نامش قرار دهد. در بیانش هیچ‌وقت احساس نگاه از بالا و تحقیرآمیز نسبت به مطبوعات و مطبوعاتچی‌ها احساس نمی‌شد. به خواسته‌های ما مطبوعاتی‌ها برای اظهارنظر نسبت به یك موضوع سیاسی یا اجتماعی یا روشنفكری، اگر راجع به آن تخصص داشت یا تاملی كرده بود، با مهر و محبت جواب می‌داد و فكرش را از ما و در نتیجه از مردم و جامعه دریغ نمی‌داشت. دكتر قانعی‌راد، یار و همراه و استاد رسانه‌های مستقل و آزاد بود. مطبوعات مستقل و آزاداندیش ایران، امروز یكی از همراهان اندیشمند و دلسوز و همراهش را از دست داده است؛ فقدانی كه هیچگاه از یاد نخواهد رفت و همواره جای خالی‌اش احساس می‌شود. یادش گرامی باد.

 

آدم‌هایی كه وقتی نیستند، بیشتر هستند / سارا شریعتی

حضور وزین و ورود با‌شكوهی داشت همیشه. راست‌قامت و سربلند و مقتدر. چهره یك «رییس» كه احترام برمی‌انگیخت، بی‌اختیار. «رییس انجمن جامعه‌شناسی» و یكی از مسوولان «سیاستگذاری علمی كشور»، اما برخلاف ظاهر، مرد هیچ نهاد و «استبلیشمنتی» نبود، نه بروكراسی دولتی، نه نظام دانشگاهی، نه حتی اجتماع روشنفكری. «خود‌ارجاعی» را در جامعه‌شناسی آكادمیك، «نوكرمآبی» را در جامعه‌شناسی سیاستگذار و «دگماتیسم» را در جامعه‌شناسی انتقادی، مورد نقد قرار می‌داد و زیست خستگی‌ناپذیر و نامطمئن «در مرز» را توصیه و بدان عمل می‌كرد: «به نظرم طرح مساله و گفتن از دغدغه‌ها اهمیت بیشتری از رعایت قالب‌های روش‌شناختی دارد. ما لازم است در مرز بین ژورنالیسم (به‌معنای درست كلمه) و كار علمی كار كنیم تا پیوند خود را با مردم و نسبت خود را با دانش فراموش نكنیم». پیوند با مردم و نسبت با دانش، دستور این زندگی بود. فشرده و مختصر.

مرگ، اجماع بر‌‌می‌انگیزد. با این توهم كه آن «مرحوم» دیگر رفته است. اما «آدم‌هایی هستند كه وقتی نیستند، بیشتر هستند»...؛ قانعی‌راد به جمع این آدم‌ها پیوست. مجلس «ختم» وی در ۲۹ خرداد، با سالگرد «ختم» شریعتی همزمان شد. این «ختم»‌‌ها اما فتح بابی دیگر است.

 

درباره خصیصه‌های دوست سی‌ساله / حمیدرضا جلایی‌پور

اولین‌بار قانعی‌راد را تقریبا سی ‌سال پیش در كلاس درس‌ نظریه‌های جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران (كه از سوی استاد غلامعباس توسلی ارایه می‌شد) دیدم و آشنایی و بعد دوستی و همكاری من تا روزهای پیش از مرگ ایستاده‌اش ادامه داشت. در این فرصت كوتاه به ١٠ خاطره و نكته كوتاه درباره این استاد فهیم، عمیق، شریف و پدیده جامعه‌شناسی ایران اشاره می‌كنم.

١- به یاد دارم در همان كلاس درس نظریه‌های جامعه‌شناسی توسلی او كار كلاسی‌اش را درباره نظریه پارسونز راجع به «ویژگی‌های جامعه‌مدرن» ارایه داد. در آن زمان در بازار كتاب و مقاله متن فارسی راجع به پارسونز خیلی كم بود و او سعی كرده بود محتوای بحثش را با جست‌وجو در متون انگلیسی فراهم كند- كه چه عالی جمع‌بندی كرده بود. سخنانش در كلاس آنقدر شنیدنی بود كه دكتر توسلی به او در دو نوبت و به مدت دو ساعت وقت داد تا بحثش را در وقت مناسب ارایه بدهد. او بحث پیچیده پارسونز را هم درباره موضوع مهم جوامع اخیر و مدرن روشن و فهمیدنی بیان كرد و هم تلاش كرد از پرتوافكنی بحثش استفاده كند و سخنی راجع به جامعه‌ایران بگوید. از همین تجربه می‌شد حدس زد «جمع» جامعه‌شناسان ایران با ورود یك جامعه‌شناس جدی، عمیق و حساس نسبت به جامعه‌ایران روبه‌رو شده است- كه شد.

٢- او بعدا در دوره دكترا و بعد از آن درباره جامعه‌شناسی نهادهای‌علمی كار كرد و من روی جامعه‌شناسی سیاسی. به یاد دارم پس از اخذ دكترا مهم‌ترین بحث‌هایی كه با هم می‌كردیم اینها بود: هر دوی ما روی‌ اهمیت مفهوم «جامعه» در حوزه عمومی تاكید داشتیم. قانعی‌راد روی چیزی تاكید می‌كرد كه بعدا شد «ضرورت استقلال نهاد دانشگاه» و «اهمیت ارتباطات علمی». من هم روی اهمیت «تقویت جامعه‌مدنی» و «جنبش‌های اجتماعی» تكیه می‌كردم-در زمانه‌ای كه صدا و سیما به جنبش دانشجویی می‌گفت غائله دانشگاه.

٣- قانعی‌راد در تقویت انجمن‌جامعه‌شناسی راسخ‌ بود و از جان مایه می‌گذاشت. او همیشه در انجمن بود و دو دوره هم رییس انجمن بود و من و دكتر سراج‌زاده در دو دوره در هیات‌مدیره انجمن با او همكار بودیم. من به یاد دارم او با چه علاقه‌ای به گسترش گروهای علمی‌ انجمن كمك می‌كرد و به‌شدت از گفت‌وگوهای بین رشته‌ای دفاع می‌كرد- گویی دارد همان دكترین ارتباطات علمی‌اش را در عمل پی‌می‌گیرد. جالب این بود كه در شرایط سخت امنیتی دوره احمدی‌نژاد ضمن رعایت استانداردها قاطع از فعالیت آزاد گروهای‌ علمی انجمن دفاع می‌كرد و جا ‌نمی‌زد- انصافا من یك بار در مورد فعالیت یك گروه علمی جازدم اما او محكم ایستاد.

۴-وقتی من دنبال روزنامه جامعه (و بعد روزنامه‌های زنجیره‌ای) رفتم. از دو ناحیه به‌شدت تحت فشار قرار گرفتم. یكی دولت موازی به عاملیت سعید مرتضوی (مخالف قسم خورده و پركار در ضدیت با نشریات جامعه مدنی)، دیگری طعنه بعضی از همكاران كه می‌گفتند جلایی‌‌پور این همه تلاش كرده دكترای جامعه‌شناسی گرفته ولی خودش‌رو به ژورنالیسم سطحی در روزنامه‌ها مشغول كرده است. اما قانعی‌راد هر بار كه من را می‌دید از فعالیت روزنامه‌نگاری من دفاع می‌كرد و تشویق تئوریك می‌كرد. می‌گفت این خیلی خوبه كه مفاهیمی مثل جامعه، جامعه‌مدنی، اهمیت گفت‌وگو، نقد به جای نفی، توسعه سیاسی، جنبش‌های اجتماعی، جامعه‌محذوف، و... از طریق روزنامه‌ها به گفتار عمومی راه پیدا می‌كند-می‌گفت این راه را باید ادامه داد و تشویق خفن می‌كرد.

٥- چرا قانعی‌راد چنین عمل و چنین تشویق می‌كرد؟ در یك كلام چون او آگاهانه انتخاب كرده‌ بود كه «جامعه‌شناس حوزه عمومی ایران» باشد و بحق صلاحیت این كار را هم داشت، زیرا:

٭ او جامعه‌شناسی را «سطحی» دنبال نكرده بود. او واقعا به ریشه‌های متنوع فكری و تاریخی این رشته آگاه بود؛ او به اهمیت مفاهیم در سطح نظری از یك طرف و اهمیت مطالعات تجربی از طرف دیگر اشراف داشت. او اشراف خوبی به گذشته ایران و جریان‌های فكری‌اش داشت و در بحث‌ها بی‌جهت به حاشیه نمی‌زد.

٭ او یك جامعه‌شناس صاحب‌سبك انتقادی بود. ذهنی نقاد، تركیب‌گر و در عین حال پراگماتیستی داشت. واقعا یك جامعه‌شناس انتقادی غیرجنجالی، با پرنسیب و متواضع بود كه راست‌كار ایران و مفید بود.

٭ او به لوازم و اهمیت جامعه‌شناسی آكادمیك واقف بود ولی در عین حال او جامعه‌شناسی را برای تحلیل عمده‌ترین مسائل جامعه ایران، مثل نظام معرفت و عقلانیت، زیست جهان ایرانی، زیست‌بوم ایرانی و حكمرانی و دموكراسی می‌خواست.

٭ او متفكر تفرقه‌افكن نبود به‌شدت به تعامل و گفت‌وگوی نخبگان دانش (دانشگاهیان، روحانیان و روشنفكران) علاقه داشت ولی هیچ وقت چاپلوسی كسی را نمی‌كرد. در انجمن جامعه‌شناسی چنین عمل می‌كرد.

٭ او اندیشه انتقادی- اصلاحی داشت و اساسا «تقابلی» نمی‌اندیشید. لذا در بحث و گفت‌وگو با همه نحله‌های فكری و با همه صاحبان نقش (اعم از دولتی و غیردولتی) همكاری نقادانه می‌كرد. بدینسان ویژگی‌های فوق از او یك جامعه‌شناس موفق در عرصه‌عمومی و یك شخصیت كم‌نظیر در انجمن جامعه‌شناسی ایران می‌ساخت.

٦- قانعی‌راد به نظر من برجسته‌ترین مدیر برگزاری نشست‌های علمی بود كه ده‌ها كنفرانس ملی موفق درباره آسیب‌های اجتماعی ایران، تحول علوم اجتماعی در ایران، و... برگزار كرد. بحق او شایسته پست وزارت علوم بود- من شخصا به سهم كوچك خودم هم در سال ۸۸ و هم ۱۳۹۲ دنبال وزارت ایشان بودم. اما در ۱۳۹۶ مریضی به او امان نداد.

۷-قانعی‌راد در عین‌حال كه یك جامعه‌شناس بود اما همیشه یك كنشگر صادق جریان اصلاحات نیز بود. او در تمام بزنگا‌ه‌های اصلاحات در بیست سال گذشته حضور داشت (وقتی خودم و محمدرضا به زندان می‌رفتیم جزو اولین دیدار‌كنندگان بود). به عنوان مثال در مواقع بحران و شرایط نیمه‌امنیتی با علاقه در نشست‌های كارشناسی حزب مشاركت و اتحاد و ستاد‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان شركت فعال و مسوولانه می‌كرد با علاقه و عمق مفهوم اطلاحات و اعتدال را پی‌می‌گرفت.

٨- علاقه او به بحث و گفت‌وگو در شرایط آزاد آنچنان بود كه او را به شخصیتی بی‌بدیل در گروه تلگرامی همكاران جامعه‌شناس تبدیل كرده بود. او در این گروه از نظر همه اعضا قاضی عادل و در عین حال مدافع آزادی بحث بود.

٩- مطلقا حرص مال دنیا را نمی‌خورد. یادم هست یك روز از مرحوم پدرش می‌گفت كه در ناصر خسروی تهران انتشاراتی داشته است. او از اینكه انتشارات پدرش تداوم نیافته تاسف می‌خورد ولی مطلقا از اینكه محل كسب پدرش كه الان چقدر گران شده، ولی خانواده او زود آن محل را فروخته بودند، افسوس نمی‌خورد.

۱۰- او اراده پولادینی داشت و سرطانش را در دستانش به بازی گرفته بود. دو سال پیش در بیمارستان عرفان وقتی فهمید سرطان دارد و می‌دانست كه ماهم می‌دانیم ولی یكبار هم از بیماری‌اش گلایه‌ نكرد و در همان تخت بیمارستان بعد از این خبر تا روز آخر نگذاشت این مریضی به كارش و برنامه‌هایش آسیب بزند. او در این اواخر و پس از اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ به قول خودش بیشتر نگران حال ایران بود لذا خودش بیشتر كار می‌كرد و در بحث‌ها بی‌دریغ مشاركت می‌كرد. هر وقت برای دیدنش به منزلش رفتیم ملاقات‌ها به بحث جدی راجع به ایران تبدیل می‌شد و صریح نظراتش را می‌داد. به اساتید جامعه‌شناسی خیلی احترام می‌گذاشت. یادم هست در همین نوروز با اینكه خودش مریض بود ولی با پیگیری و حضور او بود كه دیدن جامعه‌شناسان با استاد توسلی انجام شد. او انصافا پدیده، نعمت و رحمت جامعه‌شناسی ایران بود. قامت ایستاده‌ای داشت، سرفراز كار كرد و ایستاده از بین ما رفت. از خدای مهربان برای همسر و فرزندان فرهیخته‌اش تقاضای صبر و شكیبایی دارم.

روحش ‌گرامی و راهش از سوی نسل جدید جامعه‌شناسان پررهرو باد.

منبع: روزنامه اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: