فرصت‌هایی كه در نمایشگاه كتاب از دست می‌دهیم

1397/2/19 ۰۹:۰۸

فرصت‌هایی كه در نمایشگاه كتاب از دست می‌دهیم

سی و یكمین نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهران امسال هم مانند سال‌های گذشته، با اما و اگرهایی روبه‌روست و مشكلات عدیده و ظاهرا لاینحل باقی‌مانده از عدم برنامه‌ریزی‌های اصولی در سال‌های گذشته، هنوز هم سایه سنگین‌اش را بر سر این نمایشگاه حفظ كرده اما خبرهایی امیدوار‌كننده هم گاه به گاهی در این رویداد بزرگ فرهنگی كشور به گوش می‌رسد كه در این فرصت به همین رگه‌های امیدواری خواهیم پرداخت.

 

رسول آبادیان: سی و یكمین نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهران امسال هم مانند سال‌های گذشته، با اما و اگرهایی روبه‌روست و مشكلات عدیده و ظاهرا لاینحل باقی‌مانده از عدم برنامه‌ریزی‌های اصولی در سال‌های گذشته، هنوز هم سایه سنگین‌اش را بر سر این نمایشگاه حفظ كرده اما خبرهایی امیدوار‌كننده هم گاه به گاهی در این رویداد بزرگ فرهنگی كشور به گوش می‌رسد كه در این فرصت به همین رگه‌های امیدواری خواهیم پرداخت. یكی از نقدهایی كه همیشه به برگزاری نمایشگاه كتاب وارد شده این است كه بزرگان ادبیات كشور، به دلایل مختلف، تمایلی ندارند كه آثارشان را در این نمایشگاه عرضه كنند. ضرر كاهش چشمگیر آثار برجسته و حضور صاحبنامان حوزه ادبیات به علاوه دلسردی بسیاری از ناشران در حضور موثر و جدی، بیش از همه متوجه افرادی می‌شود كه تنها راه ارتباطی‌شان با كتاب و كتابخوانی، به برگزاری نمایشگاه سالانه ختم می‌شود. بزرگان ادبیات معتقدند كه نمایشگاه كتاب بیش از هر مورد دیگر، عرصه تاخت و تاز آثار درجه چندم است و گردانندگان نمایشگاه هم ظاهرا به پرورش چنین كتاب‌هایی تمایل نشان‌می‌دهند كه اگر جز این بود، تن به یك برنامه‌ریزی اصولی به نیت برون‌رفت از این وضعیت در قالب بها دادن و تبلیغ كارهای فاخر می‌دادند.

البته در این میانه نمی‌توان مورد مهم «استثناها» را نادیده گرفت و تلاش فردی خیلی از ناشران را در طول برگزاری نمایشگاه ستایش نكرد. در میان خیل ناشران «باری به هرجهت»، هستند ناشرانی كه هم و غم خود را صرف تولید آثار ارزشمند كرده و می‌كنند و همین امر باعث می‌شود كه نمایشگاه میزبان مهمانانی بزرگ باشد. مهمانانی كه باید از سوی مسوولان ارشد برگزاری نمایشگاه به شكل ویژه به این رویداد فرهنگی بزرگ دعوت شوند و نمی‌شوند.

در سراسر جهان رسم است كه هر كشور، همزمان با برگزاری نمایشگاه‌های بزرگ فرهنگی، همه توان و داشته‌های خود در زمینه پدیدآورندگان كتاب را یكجا جمع كند و صلابت حضور موثر فرهنگ خود را به رخ همگان بكشد. یعنی اینكه بیش از توجه به حجم كتاب‌های منتشر شده و آمارسازی‌های صحیح و ناصحیح به وجود اهالی قلم خود ببالد و از آنها به عنوان داشته‌هایی معنوی یاد كند و مورد حمایت قرار دهد.

كمتر كشوری در جهان یافت می‌شود كه همزمان با برگزاری یك نمایشگاه كتاب، چندین چهره از بزرگان خود را در قالب برنامه‌های متنوع به مهمانان خارجی معرفی نكند و پیشنهاد ترجمه آثارشان به زبان‌های دیگر را نداشته باشد اما در نمایشگاه ما، حضور اثر نویسنده ‌بزرگی چون محمود دولت‌آبادی به عنوان یكی از اتفاقات بزرگ كه خود به خود تنور نمایشگاه را گرم‌تر می‌كند از هیچگونه لایه حمایتی برخوردار نیست.

بارها پیشنهاد شده كه گروه‌هایی از افراد زبده، چندین‌ماه پیش از برگزاری نمایشگاه، در قالب رصد كتاب‌های تازه ناشران، سمت و سوهای نو در عالم نوشتن را كشف كنند و با استفاده از این فرصت ناب به معرفی اصولی آنها بپردازند اما ظاهرا هیچ گوش شنوایی برای شنیدن و اجرایی كردن پیشنهاداتی از این دست وجود ندارد.

با گردشی مختصر در غرفه‌های ناشران مختلف با این نكته مهم مواجه می‌شویم كه حجم عمده‌ای از آثار حاضر در نمایشگاه مربوط به پدیدآورندگان جوان است. پدیدآورندگانی كه با هزاران امید و آرزو و چه بسا با پشتوانه اندوخته‌های مالی اندك خود، دست به انتشار یك كتاب زده‌اند. كتاب‌هایی كه بعضا ارزش خواندن دارند و حسی از جست‌وجو و نیاز به دیده شدن را با خود یدك می‌كشند اما هیچ سازوكاری برای ایجاد شوق بیشتر برای‌شان وجود ندارد. برگزار‌كنندگان نمایشگاه باید این موضوع را به یاد داشته باشند كه هر نویسنده و شاعر بزرگ، زمانی جوان بوده و همین مسیر نویسندگان و شاعران جوان امروز را طی كرده و همین تجربه‌ها را در زندگی داشته است. یعنی هر جوان به هر شكل زمانی راه و رسم خود را پیدا خواهد كرد و حمایت‌هایی چون حمایت‌های معنوی ممكن است به رشد و بالندگی و ثمردهی هرچه زودتر كمك كند. بارها گفته شده كه نمایشگاه كتاب تهران بیش از توجه‌نشان‌دادن به مناسبات اداری، نیازمند نوعی همگرایی فكری با اهالی فرهنگ جامعه است. نوعی همگرایی و همفكری توام با عمل كه به نفع قشر كتابخوان و كتاب‌آفرین تمام شود. باید گفت كه یك كشور باید سال‌ها هزینه بدهد تا یك نویسنده و متفكر و شاعر و پژوهشگر تربیت شود. یعنی چهره‌هایی كه هرسال در طول برگزاری نمایشگاه، حضوری كمرنگ اما موثر دارند و بر ماست كه نگاه‌مان را در بهتر دیدن رنج‌ها و دستاوردهای آنها گسترده‌تر كنیم و به نفع آینده فرهنگ كشور به كار‌گیریم. برگزاری نمایشگاهی با این وسعت، حتی با كمترین نتایج، دست مریزادی از ته دل خطاب به برگزار‌كنندگان می‌طلبد اما به این نكته هم باید توجه داشته‌باشیم كه چنین رویدادی مهم، جای ارایه آمارهای گوناگون نیست زیرا چنین آمارهایی را در طول سال به وفور می‌بینیم و از نتایج‌شان هم خبر داریم.

نمایشگاه كتاب در همه جای جهان، عرصه تاخت و تاز ناشر و نویسنده است نه عرض اندام و قول و قرارهای واهی یك مسوول یا یك كارمند اداری. نمایشگاه جایی است كه هركس به اندازه وسع خود بتواند به آنچه می‌خواهد برسد، نه اینكه در میانه برگزاری یك نمایشگاه ١٠‌ روزه هنوز در انتظار رسیدن كتاب‌های مورد علاقه‌اش از یك كشور دیگر باشد. به نظر نمی‌رسد كه بررسی تك‌به‌تك كتاب‌هایی كه قرار است در نمایشگاه عرضه شوند كار دشواری باشد. این امر فقط به یك نگاه جدی‌تر و به كارگیری به موقع كارشناسانی در حوزه‌های مختلف امكانپذیر خواهد بود. كاری كه باید در راس فعالیت‌های اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشته باشد.

تجربه‌ها ثابت كرده كه ما نه تنها به بزرگان خود در عرصه تولید كتاب توجه چندانی نشان نمی‌دهیم بلكه از فرصت‌های طلایی رفت و آمد مهمانان خارجی هم غافل می‌مانیم. هرساله در نمایشگاه شاهد حضور چهره‌هایی مطرح در حوزه ادبیات جهان هستیم اما استفاده از این فرصت، فقط و فقط در سطح اخبار باقی می‌ماند و كسی توجه همگان را به كنه قضیه متوجه نمی‌كند. استفاده ازحضور چهره‌ای چون«اورهان پاموك» به عنوان نویسنده برنده جایزه ادبی نوبل، بیش از یك ناشر باید از سوی مسوولان ارشد فرهنگی صورت گیرد. حضور چنین چهره‌ای در ایران و ایجاد تعامل و فرصت گفت‌وگوهای چهره به چهره می‌تواند به خودی خود، بذر امید در نتیجه‌بخشی زحمت نوشتن در میان جوانان را تقویت كند و به نوعی فرهنگسازی دو طرفه مبدل شود. از سوی دیگر، نمایشگاه كتاب تنها محمل اهل فرهنگ برای دیدار با سفرای كشورهای مختلف است. دیدارهایی كه باید در چارچوبی خاص به نیت پیوند تمدن‌ها مورد استفاده قرار گیرد. به نظر می‌رسد وقت آن رسیده باشد كه نگاه به نمایشگاه كتاب به عنوان یك رویداد گذرا مورد بازبینی حرفه‌ای قرار گیرد. نمایشگاه كتاب قابلیت آن را دارد تا به عنوان سكویی جهت پرش‌های خیره‌كننده فرهنگی مورد ارزیابی قرار گیرد. موقعیتی كه هم فرهنگ مارا دردل دیگران جا كند و هم یاری‌مان كند كه مهمان قابل اعتمادی برای رخنه و شناخت دیگر فرهنگ‌ها باشیم.

وجه اعتماد‌سازی فرهنگی در طول برگزاری نمایشگاه كتاب، یكی از وجوه از دست رفته در سال‌های اخیر است. فرصتی كه باید هرچه زودتر در مهارش بكوشیم تا به سرانجامی درخور منتهی شود. برای پیشبرد اهداف فرهنگی در نمایشگاه، ما ناگزیریم كه بشناسیم و بشناسانیم و این سطح شناخت هرچه وسیع‌تر باشد، قدرت مانایی بیشتری به خود خواهد گرفت. از قدیم گفته‌اند جلوی ضرررا هرجا بگیریم نفع است. پس باید از همین فرصت باقیمانده هم استفاده كنیم و برای نگهبانی از حریم حرمت كتاب و جایگاه والایش آستین بالا بزنیم.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: