زن در قرآن و اسلام درگفت‌وگویی منتشر نشده با استاد شهید مرتضی مطهری

1396/10/20 ۰۹:۰۱

زن در قرآن و اسلام درگفت‌وگویی منتشر نشده با استاد شهید مرتضی مطهری

شهید مطهری در سال ١٣٥٢ با نشریه‌ای محلی به نام «فرصت در غروب» در مورد آثارشان گفت‌وگویی را انجام می‌دهند كه در همان سال هم به چاپ می‌رسد. شهید مطهری در این گفت‌وگو به حساسیت‌های خود در مورد حل معضلات فكری و پاسخ درخور به نیازهای امروز و فردای جامعه ایران می‌پردازد.

 

 

شهید مطهری در سال ١٣٥٢ با نشریه‌ای محلی به نام «فرصت در غروب» در مورد آثارشان گفت‌وگویی را انجام می‌دهند كه در همان سال هم به چاپ می‌رسد. شهید مطهری در این گفت‌وگو به حساسیت‌های خود در مورد حل معضلات فكری و پاسخ درخور به نیازهای امروز و فردای جامعه ایران می‌پردازد.

تاریخ انجام این گفت‌وگو به ٦ سال قبل از شهادت استاد و پنج سال قبل از انقلاب برمی‌گردد كه محور آن درباره آثار وی و به ویژه كتاب «مساله حجاب» و موضوع زن از دیدگاه اسلام است. متن این گفت‌وگو كه به لطف علی مطهری فرزند شهید مطهری و نایب‌رییس مجلس شورای اسلامی در اختیار گروه «سیاستنامه» روزنامه اعتماد قرار گرفت، برای اولین‌بار است كه بعد از انقلاب منتشر می‌شود. این گفت‌وگو قرار بود در روز هفدهم دی ماه، سالروز اعلام كشف حجاب توسط رضا خان منتشر شود كه اكنون با چند روز تاخیر تقدیم به خوانندگان می‌شود.

 

*******

خوب است سوالات‌مان را از اینجا شروع كنیم كه مجموعا تالیفات و آثار شما در چه قسمتی است و درباره چه موضوعی است؟

آثار و تالیفات من در موضوعات مختلف است. جامع مشترك همه آنها یكی این است كه در زمینه فرهنگ اسلامی است و دیگر اینكه همه آنها در اثر یك احساس نیاز در جامعه امروز مسلمان ایران به وجود آمده است. این نیازها طبعاً گاهی با مسائل فلسفی سروكار دارد و گاهی با مسائل تاریخی و گاهی با مسائل فقهی و گاهی با مسائل اجتماعی یا اخلاقی. این است كه آثار من تنوع پیدا كرده است. برخی فلسفی است و برخی فقهی و برخی تاریخی و برخی اجتماعی كه خودتان می‌دانید.

 

آثار و تالیفات خود را از كی آغاز كرده‌اید؟ اولین اثرتان كدام اثر است؟

من در آخرین سال اقامتم در قم به عنوان مقاله و كتاب قلم به دست گرفتم یعنی در سال ٣١ هجری شمسی. اولین مقاله‌ای كه نوشتم در مجله‌ای بود كه در قم به نام «مجموعه حكمت» منتشر می‌گشت و ظاهرا چند سالی بیشتر دوام نكرد. من اولین مقاله را در اولین شماره آن مجله تحت عنوان «محیط مساعد» نوشتم و بعد چند مقاله دیگر در تاریخ فلسفه كه در بخش مخصوصی در آن مجله كه عنوان «بخش فلسفی» داشت می‌نوشتم و در همان خلال یعنی در تابستان ٣١ شمسی مقارن با نیمه شوال ٧١ قمری پس از ١٥ سال و یك ماه قمری اقامت در حوزه علمیه قم به تهران منتقل شدم.

اولین اثر علمی به صورت كتاب در تهران منتشر شد و آن پاورقی‌های مشروح و مفصل بر مقالات پرمغز و فشرده حضرت استاد علامه طباطبایی روحی فداه بود. آن مقالات در پاورقی‌ها مجموعا یك دوره خلاصه فلسفه است كه به نام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نامیده شد. استقبال فوق‌العاده‌ای كه از آن پاورقی‌ها و از آن كتاب شد مشوق اولی من در كار تالیف بود.

 

از آن كتاب، تاكنون ٤ جلد یعنی اول، دوم، سوم و پنجم منتشر شده است. ممكن است بفرمایید علت عدم انتشار جلد چهارم چیست؟

این سوالی است كه خودم هم نمی‌توانم به آن پاسخ بدهم، یعنی خودم هم درست نمی‌فهمم چرا اینقدر به تاخیر افتاد، جوابی جز اینكه بگویم توفیق نصیبم نشده ندارم. ولی اینقدر می‌توانم به علاقه‌مندان این كتاب مژده بدهم كه ان‌شاءالله قبل از پایان امسال زیر چاپ خواهد رفت.

 

در سال ٤٧-٤٦ یك سلسله مقالات در مجله زن روز تحت عنوان «زن در حقوق اسلامی» از جناب عالی منتشر شد كه همان وقت علاقه‌مندان فراوانی در همه ایران پیدا كرد. ممكن است اولاً به اصطلاح شأن نزول آن مقالات را بیان كنید، ثانیاً بفرمایید چرا آنها به صورت یك كتاب منتشر نشده؟

این كه می‌گویید شأن نزول آنها چه بود، لابد از این جهت است كه تعجب می‌كنید كه چگونه شد و چه مناسبتی پیش آمد كه من در مجله زن روز مقاله بنویسم. این تعجب بجاست. جریان خاصی پیش آمد و آن اینكه از طرف آن مجله در حدود دو ماه پیش از شروع آن مقالات، سمیناری تشكیل شده بود برای بررسی «مسائل خانواده و حقوق زن در جامعه امروز ایران» و بعد هم تصمیماتی اتخاذ شد. خصوصاً یكی از سمینارچی‌ها یك قاضی دادگستری بود كه قبلاً كتابی در این موضوع نوشته بود و من هم آن را خوانده بودم. او بیش از دیگران حرارت به خرج می‌داد و یك طرح چهل ماده‌ای تهیه كرده بود كه شاید بیش از نود درصد بر ضد مسلمات اسلام بود و آن طرح را در آن مجله چاپ و اعلام كرد كه تدریجاً در یك سلسله مقالات از آن طرح دفاع خواهد كرد. این طرح و آن سمینار و سایر سخنانی كه از آن مجله و مجله‌های مشابه به گوش می‌رسید نگرانی زیادی در محافل مذهبی و روحانی به وجود آورد. در همان ایام یكی از روحانیون مشهور و محترم به من تلفن كردند كه آیا حاضری از نوشته‌های این مجله انتقاد كنی یا نه؟ من گفتم حاضرم اما نه به صورت حاشیه‌نویسی بر گفته‌های دیگران، بلكه به صورت یك سلسله مقالات منظم و اصولی. و گفتم آن آقای قاضی وعده كرده یك سلسله مقالات در دفاع از طرح خود بنویسد. من هم حاضرم در صفحه مقابل یك سلسله مقالات در دفاع از اصول اسلامی بنویسم. بنا شد آن شخص محترم با اولیاء مجله تماس بگیرد و موافقت آنها را جلب كند و خوشبختانه موافقت شد ولی البته ابتدا با نوعی تلقی از قبیل تلقی تلاشهای مذبوحانه كه بگذار حرفهایشان را بزنند تا خودشان بفهمند حرفی ندارند. در سومین یا چهارمین مقاله بود كه مدیر مجله تلفن كرد كه این مقالات، عجیب انعكاسی پیدا كرده و جا باز نموده است. ٣١ مقاله در این زمینه نوشتم.

اما علت چاپ نشدنش باز مربوط به خود من است. من به امید اینكه آنها را تكمیل كنم، با همه تقاضاهای زیادی كه همیشه مواجه هستم، از چاپ آنها امتناع كرده‌ام ولی امسال چاپ شدن بعضی از آثارم بدون اجازه و اطلاع من سبب شد كه اندرز شركت انتشار را بپذیرم و برای چاپ بفرستم. فعلا در اختیار شركت انتشار است و شنیده‌ام مشغول مذاكره با چاپخانه‌ای برای قرارداد چاپ‌اند. البته در نظر دارم مقدمه‌ای مشروح بر آن بنویسم كه تا حدی جبران كسری مسائلی كه در آن مقالات طرح نشده است بشود.

 

ما با آثار چاپ شده شما آشناییم. ممكن است آثار چاپ نشده خودتان را اعم از آنكه فعلاً در دست تالیف است یا كارش تمام شده، ذكر كنید و ما را در جریان بگذارید؟

من اثری كه صد درصد تمام و آماده چاپ باشد ندارم. اگر صد درصد آماده بود چاپ شده بود ولی آثاری كه نزدیك به اتمام است و طولی نمی‌كشد كه كاملا آماده چاپ خواهد شد عبارت است از:

١- جلد چهارم اصول فلسفه

٢- مقالات «سیری در نهج‌البلاغه» كه در مجله مكتب اسلام منتشر می‌شود و بناست در قم چاپ شود.

٣- «مساله بردگی» بحثی است مشروح درباره آزادی و بردگی، و خصوصا بردگی از نظر اسلام. این بحث، تكمیل شده درسهایی است در انجمن اسلامی پزشكان.

٤- «اسلام و مقتضیات زمان». اینها نیز تكمیل شده بحث‌هایی است كه در انجمن اسلامی پزشكان و جاهای دیگر ایراد شده است.

٥- «مساله امامت». اینها نیز تكمیل شده بحث‌هایی است در انجمن پزشكان.

٦- «سیره نبوی»

٧- «حماسه حسینی»

٨- «مساله ربا»

اینها و یك سلسله یادداشتهای دیگر در زمینه‌های مختلف. چیزی كه خیلی مایلم فرصتی پیدا كنم و پس از یك بررسی چاپ كنم حاشیه‌ای بر «منظومه سبزواری» و تعلیقاتی است بر «اسفار» تا خدا چه خواهد.

 

یكی از كتاب‌های شما «مساله حجاب» است. بنا بر آنچه قبلا گفتید این كتاب نیز در اثر احساس احتیاج نوشته شده است. ممكن است درباره این كتاب توضیحی بدهید.

بطور كلی آنچه من در مورد وظایف یا حقوق زن نوشته‌ام زمینه اعتقادی دارد و لااقل زمینه اعتقادی‌اش بیش از زمینه عملی است. یعنی در اثر این احساس نوشته شده كه مساله زن در اسلام در اثر شناخته نبودن فلسفه اجتماعی اسلام و روشن نبودن برخی مسائل برای عموم از جنبه فقهی، سبب شده است كه برخی از این رهگذر علیه معتقدات اسلامی نسل جوان خصوصاً طبقه زن تبلیغ كنند؛ به عبارت دیگر مقررات اسلام را به عنوان نقطه‌ضعفی از نظر اصالت الهی اسلام مورد حمله قرار دهند. این بود كه بر خود وظیفه و واجب دیدم كه منطق الهی و غیرقابل خدشه اسلام را در مسائل مربوط به زن روشن كنم. من احساس كردم كه مساله زن در اجتماع ما صرفا یك مساله عملی نیست، بالاتر است، با عقاید اسلامی سروكار پیدا كرده است. اگر تنها مساله عمل مطرح بود من این قدرها احساس ضرورت نمی‌كردم.

 

شما كه در مورد زن تحقیق و مطالعه دارید ممكن است بفرمایید شخصیت واقعی زن در چیست و شخصیت كاذب زن كدام است؟

شخصیت واقعی زن در زن بودن و زن ماندن است و شخصیت كاذبش در تظاهر به مردی و به عبارت دیگر در مردنمایی است. در متن طبیعت نه مرد و نه زن به تصادف مرد یا زن نشده‌اند و چنین هم نیست كه یكی از این دو كامل و دیگری ناقص آفریده شده است، بلكه هركدام به تنهایی ناقص و به وسیله دیگری و با دیگری كامل می‌شود. این دو مكمل یكدیگرند. از وقتی كه گروهی از زنان ـ تحت تاثیر تبلیغات مردانی مزوّر كه هدف‌شان شكار كردن زن بود ـ چنین معتقد شدند كه مرد جنس كامل است و زن ناقص و زن باید این نقیصه خود را در جبهه مردان تكمیل كند این تظاهر به مردنمایی و شخصیت كاذب به وجود آمد.

زن و مرد به حكم اینكه هردو انسانند، استعدادهای مشترك علمی، فنی، مذهبی، اجتماعی و انسانی دارند و هردو باید این استعدادها را پرورش دهند ولی به حكم اینكه «حساب شده» مرد مرد شده نه زن و زن زن شده نه مرد، در همه شؤون علمی و فنی و مذهبی و اجتماعی تنوع استعداد جنسی مشهود است و هركدام باید همان رسالتی را كه خلقت برعهده‌اش گذاشته انجام دهد. به قول الكسیس كارل «در هر سلول زن نشانه‌ای از جنسیت او هست» و لذا در هر سلول مرد هم نشانه‌ای از جنسیت او هست. زن در قرآن و اسلام همان زن در طبیعت است و هر راهی غیر از این منجر به تباهی زندگی خانوادگی و بالطبع زندگی اجتماعی می‌شود و سرنوشت نهایی هم شكست است. من تردید ندارم كه دیر یا زود طرح واقعی اسلام در مورد زن در جهان عملی خواهد شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

١- [مرحوم حجت الاسلام محمدتقی فلسفی]

٢- [این کتاب به نام «نظام حقوق زن در اسلام» در همان زمان حیات استاد منتشر شد]

منبع: روزنامه اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: