1396/10/20 ۰۸:۴۸
كوچه تنگ و خلوت است اما تاریك نیست. نور سفیدرنگ لامپهای تیر برقها، روی دیوارهای كاهگلی سایه انداخته و تركیب رنگ نهایی كنتراست زیبایی را شكل داده. خانههای قدیمی دو طرف كوچه یكی در میان چراغهایشان روشن و خاموش است. یكی از خانههایی كه چراغهایش روشن است، میزان ما است. باید از وسط حیاط بزرگی رد شویم كه حوض مستطیل شكل میان آن پر از آب است.
رونق كتابخوانی دردیار كهن
امین شول سیرجانی: كوچه تنگ و خلوت است اما تاریك نیست. نور سفیدرنگ لامپهای تیر برقها، روی دیوارهای كاهگلی سایه انداخته و تركیب رنگ نهایی كنتراست زیبایی را شكل داده. خانههای قدیمی دو طرف كوچه یكی در میان چراغهایشان روشن و خاموش است. یكی از خانههایی كه چراغهایش روشن است، میزان ما است. باید از وسط حیاط بزرگی رد شویم كه حوض مستطیل شكل میان آن پر از آب است. یك حیاط سنتی واقعی نه از آنها كه فقط برای لوكیشن فیلمهای تاریخی انتخاب میشود. اینجا یكی از خانههای بافت تاریخی شهر كاشان است كه به همت یك تشكل غیردولتی حیاتش حفظ شده و میزبان اهل فرهنگ و هنر كاشان است. ازجمله اینكه پیر و جوان اهل شعر در یكی از سالنهای این خانه، شب شعر هفتگی برگزار میكنند. تقریبا تمام صندلیهای سالن پر است از شاعرانی كه آمدهاند تا آثارشان را برای هم بخوانند و نقدهای یكدیگر را بشنوند. آنها در یكی از شبهای آخر پاییز یك میهمان ویژه هم دارند؛ مهدی مستكین، مدیر بخش فرهنگ كمیسیون ملی یونسكو در ایران. دو جوان كاشانی پشتسر هم برای جمع شعر میخوانند تا نوبت به رییس اداره فرهنگ و ارشاد برسد. مصطفی جوادی به حاضران و میهمان ویژه خوشامد میگوید. او خطاب به میهمان ویژه درباره تلاشهای فرهنگی جوانهای شهر حرف میزند. از اینكه تشكلهای غیردولتی در كاشان برای ترویج كتابخوانی چه ایدههایی در سر دارند و تاكنون چه كردهاند. جوادی از شهری حرف میزند كه یكی از كتابفروشیهایش هر سال مراسم بزرگداشت هفته كتاب را بدون دخالت دولت برگزار میكند. از شهری كه یكی از بیمارستانهایش كتابخانه راه انداخته و برای كاركنانش جلسه هفتگی كتابخوانی برگزار میكند. از شهری كه پیادهراه فرهنگی برایش راه انداختهاند و شهری كه در زندان شهر كتابخانه با هزاران جلد كتاب راهاندازی شده و... توضیحات رییس اداره ارشاد جمع حاضر را سر ذوق میآورد و باعث میشود دبیر فرهنگی یونسكو در ایران در سخنانش با ارجاع به پیشینه فرهنگی و تاریخی كاشان یادآوری كند كه از این همه اتفاق خشنود است.
رقابت برای پایتخت شدن
از سال ۲۰۰۱ میلادی سازمان یونسكو با هدف تقویت جایگاه كتابخوانی یكی از شهرهای جهان را به عنوان پایتخت كتاب جهان انتخاب میكند. انتخابی كه برمبنای شاخصهای ترویج كتابخوانی روی میدهد. در ایران هم وزارت ارشاد نمونهای از چنین تجربهای را در كشور آغاز كرده تا هر ساله شهر پایتخت كتاب ایران را انتخاب كند. تاكنون سه شهر اهواز، نیشابور و بوشهر به عنوان پایتخت كتاب ایران انتخاب شدهاند. این انتخابها باعث شده تا رقابتی فرهنگی میان شهرهای ایران شكل بگیرد. در سه سال گذشته رقابت سختی میان این شهرها در كشور شكل گرفته است. برخیهایشان با برنامههای نمادین كوشش كردهاند خودی نشان بدهند و برخی دیگر با درك دقیقتری از فلسفه وجودی چنین رقابتی، ایدههای جذابی را برای گسترش فرهنگ كتابخوانی عملی كردهاند. سعیده یكی از زنان جوان اهل كاشان كه در جشن یكی از كتابفروشیهای شهر حاضر شده، كاشان را جزو دسته دوم میداند: «به نظر من كارهایی كه در شهر ما شده تشریفاتی نیستند. كاشانیها واقعا اهل كتاباند. امیدوارم امسال حق به حقدار برسد.» جمله آخر سعیده نشان میدهد كه فعالان اجتماعی شهر اتفاقات مربوط به انتخاب پایتخت كتاب را در سالهای قبل دنبال كردهاند و حالا امیدوارند كه طرحهای اجرا شده در شهرشان موجب شود اینبار نام كاشان به عنوان پایتخت كتاب مطرح شود. چنان كه محمد سیفی، یكی از شهروندان كاشانی میگوید اگر این اتفاق بیفتد: «جلوی دانشآموزانم سربلند میشوم. من خیلی برای شاگردهایم زحمت كشیدم كه كتابخوان بشوند. خیلی از تاریخ كاشان برایشان حرف زدهام. ولی بچهها بعضی وقتها به این شهر حس خوبی ندارند. خیال میكنند همهچیز در تهران است. میگویند میخواهند برای پیشرفت یا بروند اصفهان یا تهران.»
تولستویخوانی در زندان
حمید نام مستعار یكی از زندانیان زندان كاشان است. او مدرس دانشگاه بوده و به دلیل جرایم مالی مجبور شده مدتی را حبس بكشد. حمید اما در مدتی كه به زندان افتاده دست روی دست نگذاشته و كاری كرده كارستان. او به دلیل علاقه ویژهاش به كتابخوانی مسوولیت كتابخانه زندان كاشان را بر عهده گرفته و علاوه بر آن جلسات كتابخوانی هم برای زندانیها راه انداخته است. حمید به دلیل شناخت دقیقش از تاریخ ادبیات و نویسندگان خوب ایرانی و خارجی در نقش یك كتابدار حرفهای ظاهر شده و باعث شده بسیاری از زندانیانی كه در زندگیشان حتی یك كتاب را هم باز نكرده بودند؛ حالا كتابخوانهایی حرفهای باشند. كتابهای نویسندگان برجستهای مانند چخوف و تولستوی گرفته تا نویسندگان معتبر ایرانی مثل هوشنگ مرادیكرمانی و محمود دولتآبادی آثارشان با اقبال روبهرو شده است. نكته جالب توجه كتابخانه زندان، استقبال زیاد از كتابهای نویسندگان دفاع مقدس است. برای همین یك بخش مهم از كتابخانه را به این كتابها اختصاص دادهاند. اگر ملاحظات مرسوم اداری وجود نداشت، شاید میشد به این زندان رفت و بیواسطه از كتابخوان شدن اهالی آن گزارش نوشت. انسیه شعبانیتبار، كارشناس نشر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی امیدوار است كه زحمتهای او و همكارانش دیده شود: «در شهر گالری خیابانی برپا شده، نمایشگاه كتاب استانی رو برگزار كردیم كه همیشه در مركز استان برگزار میشد، ٩٩ باشگاه كتابخوانی داشتهایم كه باشگاه كتابخوانی مدرسه طالبیان مقدم یكی از برترین باشگاههای كتابخوانی كشور است.» این باشگاهها با هدف ترویج گروهی فرهنگ كتابخوانی شكل گرفتهاند و به گفته شعبانیتبار در نیمه اول سال، ٩٩ باشگاه كتابخوانی در این شهر تشكیل شده است كه نشانه علاقه مردم شهر بوده است.
آرزوهای یك پدر
محمد، بازنشسته اداره پست است و حالا بعد از بازنشستگی تاكسی خریده و راننده تاكسی شده است. او از زندگی در كاشان راضی است. میگوید مردم اینجا آرام و بیحاشیهاند اما بیكاری «پدر همه را درآورده.» محمد درباره طرح انتخاب پایتخت كتاب ایران چیزی نشنیده اما میگوید اگر این اتفاق بیفتد برای همه خوب است چون: «شاید باعث بشه مسوولان به كاشان بیشتر توجه كنند. كتاب خواندن كار خوبی است كسی منكر نیست ولی خوب، قبل از كتابخوانی باید فكری به حال بیكاری كرد.» به گفته او كارخانههای قالیبافی در كاشان دارند تعطیل میشوند: «دو پسر من به خاطر تعطیلی كارخانه خانهنشین شدند. امیدوارم حالا وقتی پایتخت كتاب شدیم مسوولان یك نظر بهتری به شهر ما پیدا كنند و مشكل بیكاری هم حل شود.» در كوچهای تنگ، خلوت و روشن در بافت تاریخی شهر كاشان پس از دیدار با جمعی از فعالان فرهنگی شهر، خانه منوچهری را ترك میكنیم. اعضای جلسه به ایده برگزاری یك همایش در كاشان فكر میكنند كه بتوانند برجستگیهای فرهنگی این شهر را بهتر معرفی كنند. آنها رویاهای بزرگی در سر دارند اما فعلا در خوان اول هستند.
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی از شهری حرف میزند كه یكی از كتابفروشیهایش هر سال مراسم بزرگداشت هفته كتاب را بدون دخالت دولت برگزار میكند. از شهری كه یكی از بیمارستانهایش كتابخانه راه انداخته و برای كاركنانش جلسه هفتگی كتابخوانی برگزار میكند. از شهری كه پیادهراه فرهنگی برایش راه انداختهاند و شهری كه در زندان شهر كتابخانه با هزاران جلد كتاب راهاندازی شده و...
بسیاری از زندانیانی كه در زندگیشان حتی یك كتاب را هم باز نكرده بودند، حالا كتابخوانهایی حرفهایاند. در كتابخانه زندان كتابهای نویسندگان برجستهای مانند چخوف و تولستوی گرفته تا نویسندگان معتبر ایرانی مثل هوشنگ مرادیكرمانی و محمود دولتآبادی آثارشان با اقبال روبهرو شده است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید