1396/9/25 ۰۸:۱۵
پدیده انقلاب اسلامی تحول عظیمی در ماموریت حوزههای علمیه در نسبت با قبل ایجاد کرد. یکی از الزامات بیچون و چرای حضور در عصر انقلاب اسلامی، حضور برنامهمند و منسجم نهاد رسمی دین یعنی حوزههای علمیه در عرصه فعالیتهای فرهنگی است. از آنجا که حفظ تاثیرگذاری برای این حضور بدون در نظر گرفتن چشمانداز مطلوب کار فرهنگی و تدوین این چشمانداز بدون تدوین الگوی ارزیابی فعالیتهای حوزه امکانپذیر نیست، پس به ناچار باید به سمت تدوین چنین مدلی برای سنجش وضعیت حوزه در فعالیتهای فرهنگی رفت.
بررسی دیدگاه حجتالاسلام پیروزمند در الگوی ارزیابی کارویژههای حوزه انقلابی علی عسگری : پدیده انقلاب اسلامی تحول عظیمی در ماموریت حوزههای علمیه در نسبت با قبل ایجاد کرد. یکی از الزامات بیچون و چرای حضور در عصر انقلاب اسلامی، حضور برنامهمند و منسجم نهاد رسمی دین یعنی حوزههای علمیه در عرصه فعالیتهای فرهنگی است. از آنجا که حفظ تاثیرگذاری برای این حضور بدون در نظر گرفتن چشمانداز مطلوب کار فرهنگی و تدوین این چشمانداز بدون تدوین الگوی ارزیابی فعالیتهای حوزه امکانپذیر نیست، پس به ناچار باید به سمت تدوین چنین مدلی برای سنجش وضعیت حوزه در فعالیتهای فرهنگی رفت. یکی از تلاشهای صورتگرفته در این زمینه، الگویی است که از سوی حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، قائممقام فرهنگستان علوم اسلامی قم عرضه شده است. ایشان در این راستا به تدوین دو الگوی مشابه برای فعالیتهای درونی و بیرونی حوزه و سپس تدوین مطلوبیتها در هر بخش میپردازد. از منظر وی الگوی موردنظر باید در دو قسمت فعالیتهای بیرونی و درونی، به تبیین سه شاخصه اثر فعل، موضوع فعل و خود فعل بپردازد. پیروزمند اثر فعل حوزه در بیرون را سه عنصر فردسازی، سازمانسازی و جامعهسازی معرفی میکند. مراد از فردسازی تنظیم رابطه انسان با خداوند است که تولید مفاهیمی مانند زهد، تقوا، توکل و... در این حوزه معنا پیدا میکند. سازمان به مجموعهای منظم که با هدفی مشترک ایجاد شده است، اطلاق میشود و اولین سطح تاثیرگذاری حوزه برای ساخت جامعه در سازمانسازی است. در مرحله بعد کلانترین سطح تاثیرگذاری حوزه جامعهسازی است. مراد از جامعه کلیت سیستمها و اشخاص است که از تلفیقشان با یکدیگر جامعه به معنای حقیقی تشکیل میشود و مراد از جامعهسازی، حفظ تعادل و ارتقای ظرفیتهای مادی و معنوی با حفظ هماهنگی آنان است. از آنجایی که در جامعه اسلامی، اسلامیت حرف اول را میزند ورود حوزهها به امر جامعهسازی حتمیت پیدا میکند.
پس از طرح متغیرهای اثر فعل در بیرون حوزه، نوبت به طرح متغیرهای موضوع فعل بیرونی حوزه میرسد. سه متغیر اصلی این حوزه عبارتند از تولید مفاهیم عمومی مانند حسنخلق و حسنمعاشرت که به ساخت فرهنگ عمومی میانجامد، تولید مفاهیم تخصصی برای تغذیه گرایشهای تخصصی جامعه و درنهایت تولید مفاهیم بنیادی مانند جهانبینیها که علوم را در دامان خود پرورش میدهند. در مرحله خود فعل هم باید گفت که کارویژه حوزه در عرصه فرهنگسازی بیرونی خود عبارت است از ارائه نظام توصیف به معنای عقاید، ارزش به معنای اخلاق و تکلیف به معنای حرمت و اباحه و... است. از ترکیب هریک از این سه دسته متغیرهای پیشگفته میتوان شاخصهایی را تبیین کرد. برای نمونه میتوان به عرضه مفاهیم بنیادی در نظام توصیف برای جامعهسازی یا فردسازی یا نمونه دیگر عرضه مفاهیم تخصصی، در نظام ارزش برای فردسازی و... اشاره کرد.
بعد از عرضه متغیرهای فعل بیرونی حوزه نوبت به متغیرهای درونی فعل حوزه میرسد. به این ترتیب باز در سه دسته اثر فعل، موضوع فعل و خود فعل به عرضه متغیرها میپردازیم. متغیرهای اثر فعل فرهنگی حوزه شامل سه دسته علوم توصیفی، ارزشی و رفتاری میشود. تراوشات علمی حوزه نتیجه تمام فعالیتهای آن است که با همین وسیله نسبت به بیرون تاثیر گذاشته میشود. علم فقه در قله علوم رفتاری، علم اخلاق در قله علوم ارزشی و علم کلام و فلسفه در قله علوم توصیفی حوزه قرار دارند. البته در این بین علومی هم مانند منطق، اصول، ادبیات و... با نقشی ابزاری برای سه دسته علوم بالا وجود دارند. متغیرهای موضوع فعل درونی حوزه شامل پژوهش به معنای توسعه مفاهیم، آموزش به معنای توزیع مفاهیم تولید شده و تبلیغ به معنای به مصرف نهایی رساندن مفاهیم است. متغیرهای خود فعل حوزه شامل سه متغیر برنامهریزی، سازماندهی و نظارت و اجراست. مانند دسته قبل از تلفیق این دسته از متغیرها هم میتوان شاخصهای گوناگونی بیرون کشید. برای نمونه میتوان از شاخص برنامهریزی پژوهش نسبت به علوم ارزشی، سازماندهی تبلیغ نسبت به علوم تکلیفی و... سخن گفت.
پس از ارائه الگوی موردنظر اکنون میتوان مطلوبیتها را در هر بخش از الگوی یادشده ذکر کرد. پیروزمند مطلوبیتها در ارائه نظام توصیف را اینگونه معرفی میکند: کاربرد رایج علوم توصیفی در نظرگاه مطلوب در این است که وظیفه خود را از پاسخگویی به انتقادات و شبهات که البته کار مطلوبی است، ارتقا داده و فعالانه سرپرستی تفکر اجتماعی را برعهده گیرند. این علوم باید نظر و عمل را از طریق منتهی کردن هستیشناسی به مبانی تکامل فرد و اجتماع به هم گره بزنند. اما درباره مطلوبیتها در علوم ارزشی باید گفت که این علوم پرورش روحی فرد را به عهده دارند به همین دلیل باید علاوهبر فهرست کردن رذالتها و فضیلتها به ارائه نظام فضیلت و رذیلت بپردازند تا شخص بداند هر عملی چه تاثیری در مجموعه وجودی او و جامعه دارد. در مرحله بعد این نظام ارزشی را بر جامعه استوار کند و اینچنین میان اعتقادات فرد و جامعه پیوند ایجاد کند. مطلوبیتهای ارائه نظام رفتاری هم به این شرح است که با روش مجموعهنگر، نظام تکلیفی حاکم بر فرد و جامعه ارائه دهد. در مرتبه بعد این علوم باید از پاسخدهی به سوالات متحدثه پا را فراتر گذاشته و دست به حادثهسازی در زیرساخت جدید بزنند.
پس از طرح مطلوبیت در سه سطح گفتهشده نوبت به طرح مطلوبیت در سه سطح مفاهیم بنیادی، تخصصی و عمومی میرسد. درباره مطلوبیت در مفاهیم بنیادی باید گفت میتوان از تلفیق این موضوع با سه شاخصه قبل، از مطلوبیت مفاهیم بنیادی در علوم توصیفی، ارزشی و تکلیفی سخن گفت که هریک در جای خود نیاز به تحقیق و پژوهش جداگانهای دارد اما بهطور خلاصه باید گفت که مفاهیم بنیادی باید بهگونهای تبیین شوند که توانایی پرورش مفاهیم تخصصی را بهطور جامع در دل خود داشته باشند. مطلوبیت در مفاهیم تخصصی به مساله اسلامیسازی علوم بازمیگردد. در این بحث هریک از رشتهها باید متناسب با مفاهیم بنیادی تدوین شود تا نیاز جامعه اسلامی را برآورده کند. درباره مطلوبیتها در ارائه نظام مفاهیم عمومی هم باید گفت که مطلوب در بخش علوم اعتقادی آن است که دین تحلیلی صحیح برای پردازش حوادث جاری زندگی به مردم دهد و در بخش ارزشی باید نظام تجلیل و تحقیر مردم سامان داده شود. برای مثال پاسخ به این پرسش که مردم چقدر باید تیم ملی را برای رفتن به جام جهانی تجلیل کنند یا سبک زندگی اشرافی چه میزان تجلیل و تحقیر داشته باشد به این بخش بازمیگردد. در بخش تکلیف هم مطلوبیت هرچه متشرعشدن بیشتر جامعه به احکام اسلامی است.
در ادامه باید مطلوبیتها در باب اثر فعل حوزه در بیرون یعنی فردسازی، سازمانسازی و جامعهسازی را تبیین کرد. ساخت جامعهای کارآمد که بتواند ظرفیت عرضه بهعنوان الگویی جهانی داشته باشد از مهمترین مطلوبیتهای حوزه در عرصه جامعهسازی است. در عرصه سازمانسازی هم ساخت یک سازمان کتبی که در آن روابط عادلانه برقرار باشد، مطلوب است. تحقق این مهم تنها با تدوین الگوی مدیریت اسلامی توسط حوزهها میسر خواهد بود. در مرحله بعد فردسازی قرار دارد که سنتیترین ماموریت حوزه در طول تاریخ بوده است.
سنجش صحیح نیازهای شخص و دادن پاسخهای متناسب با زمان و مکان از مطلوبیتهای مهم این ناحیه است. پس از طرح مطلوبیتهای گفته شده نوبت به طرح مطلوبیتهای فعل درونی حوزه میرسد. از آنجا که در میان 9 شاخص گفته شده، سه شاخص توصیف، ارزش و تکلیف در بخش فعالیتهای بیرونی توضیح داده شد، اکنون تنها به توضیح مطلوبیتهای 6 شاخص باقیمانده میپردازیم. درباره مطلوبیتها در برنامهریزی باید عنوان کرد که نخست برنامهریزی باید توسط یک سازمان انجام شود به همین دلیل سازمانی متمرکز در امر برنامهریزی برای حوزهها ضروری است. در این برنامه باید ابتدا وضعیت موجود به خوبی شناسایی شود، سپس وضعیت مطلوب توصیف شده و پس از آن راهحلها در قالب برنامه برای گذر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب ارائه شود. پس از برنامهریزی نوبت سازماندهی است.
سه شاخصه سرعت، دقت و انضباط از مهمترین مطلوبیتهای این بخش است. در مرحله اجرا و نظارت هم باید تمام تلاش بر اجرای صحیح و کامل برنامه به کار گرفته شود. درباره سه شاخص بعدی هم باید گفت که مطلوبیتها در عرصه پژوهش عبارتند از پشتیبانی صحیح از محققان نخبه، راهاندازی تحقیقات سازمانی بهمنظور ایجاد توسعه موضوعی و تحولانگیزی در نوع نگاه به مسائل. در مرتبه آموزش ابتدا لازم است توضیحی نسبت نوع نگاه مطلوب به آن عرضه شود. آموزش صرفا به معنای انتقال یکسری معانی ذهنی به مخاطب نیست بلکه در آموزش، روح و قلب مخاطب مورد دخل و تصرف قرار میگیرد. به همین دلیل آموزش باید همهجانبهنگر و متناسب با تمام ساحات علمآموز باشد. در تبلیغ هم مطلوب آن است که از تمام ظرفیتها برای پاسخگویی به نیاز مخاطب استفاده شده و افق تبلیغ از رفع نیاز به تکامل مخاطب کشانده شود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید