روایت از روزگاران؛ کودکی در مکتبخانه قاجاری

1396/9/1 ۰۸:۰۸

 روایت از روزگاران؛ کودکی در مکتبخانه قاجاری

انگاره حضور یک کودک در مکتبخانه برای بسیاری از ایرانیان خیالی دور و ناآشنا به نظر می‌آید. این انگاره اما برای بسیاری از ایرانیان تا یکصد ‌سال پیش «واقعی» بود. کودکان از آب‌وگل که درمی‌آمدند، اگر خانواده‌ای دوستدار فرزانگی داشتند، راه به مکتبخانه می‌بردند؛ مکانی که کودکان قدیم از آن‌جا آگاهی‌های مورد نیاز جامعه زمانه خود را فرا می‌گرفتند. تصویرهای پیش‌رو، کتاب «الف و با» را به‌عنوان یکی از کتاب‌های درسی مکتبخانه در اوایل روزگار قاجار نشان می‌دهد؛ روایت‌هایی تاریخی نیز با آنها همراه شده است تا تصویری جذاب از پدیده مکتبخانه پیش‌روی جای گیرد. کتاب یادشده در گنجینه کتاب‌های چاپ سنگی کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری می‌شود.


 

انگاره حضور یک کودک در مکتبخانه برای بسیاری از ایرانیان خیالی دور و ناآشنا به نظر می‌آید. این انگاره اما برای بسیاری از ایرانیان تا یکصد ‌سال پیش «واقعی» بود. کودکان از آب‌وگل که درمی‌آمدند، اگر خانواده‌ای دوستدار فرزانگی داشتند، راه به مکتبخانه می‌بردند؛ مکانی که کودکان قدیم از آن‌جا آگاهی‌های مورد نیاز جامعه زمانه خود را فرا می‌گرفتند. تصویرهای پیش‌رو، کتاب «الف و با» را به‌عنوان یکی از کتاب‌های درسی مکتبخانه در اوایل روزگار قاجار نشان می‌دهد؛ روایت‌هایی تاریخی نیز با آنها همراه شده است تا تصویری جذاب از پدیده مکتبخانه پیش‌روی جای گیرد. کتاب یادشده در گنجینه کتاب‌های چاپ سنگی کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری می‌شود.
 

 

مکتبخانه و آقای سنگین‌رنگین
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» نماهایی جذاب از چگونگی آموزش و پرورش کودکان در مکتبخانه‌های روزگار قاجار به ما وامی‌گذارد «كم‌كم موقع درس‌خواندن من هم فرا رسيد. يك‌ روز ساعت خوش كردند و مرا با يك كله‌قند نيم‌مني و يك توپ قدك براي آخوند به مكتب فرستادند. بالاخانه سردر مدخل حياط كه مي‌دانيم از سمت چپ در مدخل پلكان داشت، مكتبخانه خانوادگي ما بود. ... همين‌كه چشم آخوند به من و بعد از آن به سيني محتوي قند و قدك افتاد، بعد از جواب سلام، چند كلمه‌اي راجع به هوش و شعور من و اينكه ان‌شاء‌اللّه پسر كاركن معقولي خواهم شد و آقاي سنگين‌رنگيني بار خواهم آمد، ادا كرد و مرا پهلوي برادرم نزديك خود نشاند. ... عمه جزوي [عم جزء] هم كه براي من قبلا تدارك كرده بودند، با يك چوب الف كاغذي حاضر بود. آخوند بلافاصله مرا پيش طلبيد عمه جزو را باز كرد و هوالفتاح العليم را با شعر بعدش: بس مبارك بود چو فرّ هما اول كارها به نام خدا طوطي‌وار به من آموخت... آن‌ روز به همين قدر قناعت شد فردا الفبا را به من آموختند».
 

 

طاقچه پرکتاب مکتبخانه‌دار
«معلم ماهي ٢٥ قران مواجب مي‌گرفت. اكثر همچون خانواده‌اش در تهران نبود، در مكتبخانه منزل داشت و براي او شام و نهار از آشپزخانه مي‌دادند. يك‌نفر نوكر هم مواظب آوردن شام و نهار براي آخوند و رفت‌وروب مكتبخانه بود. طاقچه بالاي سر آخوند پر از كتاب‌هاي پرحجم بزرگ براي مطالعه او بود... شاگردها البته هم‌قوه نبودند و ممكن نبود از همه آنها يك كلاس ساخت. اگر بعضي برحسب تصادف هم‌قوه اتفاق مي‌افتادند، با هم هم‌درس مي‌شدند، بنابراين آخوند روزي دو سه‌ساعت بايد صرف درس‌دادن به آنها بكند و عصر هم در پس گرفتن درس يكي دوساعت وقت خود را به مصرف اين كار برساند».
 

 

جامع المقدمات و گلستان سعدی
کتاب‌های درسی اما چگونه بودند «كتاب‌هاي درس عبارت بود از جامع المقدمات كه حاوي كتب ذيل بود: امثله و شرح امثله و صرف مير فارسي. تصريف و شرح تصريف در صرف. عوامل جرجاني، عوامل ملامحسن، عوامل منظومه كه به شعر فارسي بود و انموزج و صمديه در نحو و كبراي فارسي در منطق. از خواندن جامع المقدمات كه فارغ مي‌شدند، شرح سيوطي الفيه ابن مالك- شرح نظام- شرح جامي در نحو و صرف و حاشيه ملاعبدالله و شرح شمسيه در منطق و بالاخره مغني و مطول در معاني بيان و در فارسي ترسل- مخزن الانشا- گلستان و كتب تاريخي فارسي مثل ناسخ‌التواريخ، ديوان شعرا مانند كليات سعدي- غزليات حافظ- خمسه نظامي ديوان سنایي غزنوي- مثنوي ملاي رومي و غيره و غيره و چنانچه بعضي اظهار ميل مي‌كردند، خلاصه‌الحساب شيخ بهایي در حساب و براي فهم تقويم رقمي، قدري از اصول ارقام و اعداد هم علاوه مي‌گشت».
 

 

مشق خط و استاد خطاط
خط خوش برای مردمان قدیم اهمیت فراوان داشت، به‌ویژه اگر کودک از طبقه اعیان و رجال بود، اهمیت این مسأله افزون می‌شد زیرا از ویژگی‌های طبقاتی به شمار می‌آمد. مستوفی دراین‌باره می‌نویسد؛ «مشق خط نيز در اين مكتبخانه يكي از اصول تعليم و تربيت به شمار مي‌آمد. هرچندي يك‌بار كه در مكتبخانه عده‌اي پيدا مي‌شدند كه وقت تعليم‌گرفتن آنها از استاد خط رسيده بود، خطاطي را خبر مي‌كردند كه هفته‌اي دو روز مي‌آمد و مشق خط مي‌داد. گذشته از اين اصول علمي و فني، معلم مكتبخانه مكلف بود شاگردهاي خود را به معارف مذهبي هم آشنا كند و مواظب نماز
بچه‌ها باشد».

 

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: