1396/8/22 ۱۱:۰۴
کنتس مادفون روزن، اشرافزادهای سوئدی که در دوره پهلوی اول به ایران آمده است، در کتاب «سفر به دور ایران»، توجهی جالب به پارهای ویژگیهای ایران و ایرانی داشته است. او در کنار توصیفها و روایتهایی در این زمینه که در جریان سفر به مناطق گوناگون ایران انجام پذیرفته، با شخصیتها و مردمانی نیز درباره ویژگیهای خود و جامعهشان گفتوگوهاییی انجام داده است که در از دریچه آنها جلوههایی از ویژگیهای فرهنگ، اخلاقی و اجتماعی ایرانیان در روزگار گذشته به نمایش درمیآید. اين زن سوئدي، از دريچه یک گفتوگو با فردی به نام شازده مستعظم، درباره ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی ایرانیان سخن رانده است.
گفتوگوی شازده ایرانی و اشرافزاده سوئدی
کنتس مادفون روزن، اشرافزادهای سوئدی که در دوره پهلوی اول به ایران آمده است، در کتاب «سفر به دور ایران»، توجهی جالب به پارهای ویژگیهای ایران و ایرانی داشته است. او در کنار توصیفها و روایتهایی در این زمینه که در جریان سفر به مناطق گوناگون ایران انجام پذیرفته، با شخصیتها و مردمانی نیز درباره ویژگیهای خود و جامعهشان گفتوگوهاییی انجام داده است که در از دریچه آنها جلوههایی از ویژگیهای فرهنگ، اخلاقی و اجتماعی ایرانیان در روزگار گذشته به نمایش درمیآید. اين زن سوئدي، از دريچه یک گفتوگو با فردی به نام شازده مستعظم، درباره ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی ایرانیان سخن رانده است. اشرافزاده اروپايي از زبان این شازده ایرانی مینویسد «البته ایرانی گاه و بیگاه دروغ میگوید، اما او هرگز برای فریب کسی چنین کاری نمیکند. او وقتی حس کند که ممکن است فتنهای بپا شود، یا بخواهد خود را از مخمصهای برهاند و یا لاف بزند، دروغ میگوید. ضربالمثلی میگوید: (دروغ مصلحتآمیز بهتر است از راست فتنهانگیز.) و احتمالا همین فلسفه موجب شده است که در تاریخ و زندگی روزمره مردم، صدها سر نجات پیدا کرده باشند». این نکته دقیق، ما را به یکی از ویژگیهای جامعه ایرانی بر اساس جغرافیایی سیاسی راه مینمایاند. ایران به دلیل جایگیری در منطقهای حساس، از گذشتههای دور تا امروز همواره در دسترس و تیررس یورشهای بسیار بوده، همین مساله موجب شده است مردمان این سرزمین از روزگار باستانی تا دوره معاصر همواره در نگرانی لشکرکشیها و یورشهای مهاجمان باشند. این اشاره شازده ایرانی، چنین وضعیتی را بیانگر است. ادامه گفتوگو را از زبان او پی میگیریم «باید یک نمونه از دروغهای ایرانی را برای شما مثال بزنم. یکی از دوستان صمیمیام از پاریس آمده بود. گوسفندها را که از صحرا به آغل میآوردند تماشا میکردیم. هرچه فکر کردم کلمه (بره) به زبان فرانسه یادم نیامد و از آن دوست پرسیدم تا کمکم کند. دوستم مدتی بمغزش فشار آورد، اما مثل این بود که او هم فراموش کرده است. او سپس رو به من کرد و گفت: فرانسویها کلمهای برای (بره) ندارند، آنها صبر میکنند تا بره بزرگ شود و سپس او را (گوسفند) صدا میکنند!». او چنین نتیجه میگیرد که «ایرانی میخواهد بگوید که همه چیز را میداند. به شان او برمیخورد اگر کسی بخواهد چیزی به او یاد بدهد، ایرانی اگر چیزی یاد بگیرد، از گستاخی و بیپروایی خود او میباشد. خصیصههای باارزش او، همیشه بردباری و نبوغ ذاتی او بودهاند». ادامه روایت خلقیات ایرانیان از زبان یک شازده ایرانی در گفتوگو با اشرافزادهای سوئدی، باز به یک ویژگی تاریخی جامعه و مردمان این سرزمین اشاره دارد؛ این که فرهنگ و تمدن ایرانی هیچگاه در گذر تاریخ با وجود یورشهای بسیار مهاجمان بیگانه، نابود نشده؛ که، توانسته است راهی برای گریز از نابودی و فروپاشی سیاسی و اجتماعی بیابد؛ همانی که به «سازگاری ایرانی» تعبیر شده است «او هرگز از چیزی شکست نمیخورد و خیلی ساده و راحت خود را با وضعیت و محیط وفق و با تردستی در تقلید، نمیگذارد که کارش لنگ بماند، اما در اعماق قلب و روحش، او همواره یک ایرانی باقی میماند. او مثل خمیری میماند که ممکن است به شکلهای مختلف درآید و پخته شود، اما همه یک مزه را خواهند داشت».
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید