بازنده‌ای درون تاریخ ایران

1396/8/13 ۱۰:۰۱

بازنده‌ای درون تاریخ ایران

طنز تلخ روزگار است كه در آخرین ساعت‌ها برگزاری نشستی در نقد و بررسی علمی كارنامه فكری موسس دانشكده علوم اجتماعی در این دانشكده لغو می‌شود. ٥ سال بیش از مرگ احسان نراقی نمی‌گذرد؛ نراقی چهره‌ای كه همواره از سوی رادیكال‌ها مورد انتقاد بود و با وجود بی‌مهری‌هایی كه دید، جامعه ایرانی را ترك نگفت و تا پایان عمر در فضای آن زیست و حرف‌هایش را – درست یا غلط- زد. چهارمین مرحله از نشست‌های جامعه‌شناسان ایرانی به بررسی آثار و اندیشه‌های احسان نراقی و احمد اشرف اختصاص دارد.

كارنامه فكری احسان نراقی در سخنرانی ناصر تكمیل همایون و تقی آزاد ارمكی

 

محسن آزموده: طنز تلخ روزگار است كه در آخرین ساعت‌ها برگزاری نشستی در نقد و بررسی علمی كارنامه فكری موسس دانشكده علوم اجتماعی در این دانشكده لغو می‌شود. ٥ سال بیش از مرگ احسان نراقی نمی‌گذرد؛ نراقی چهره‌ای كه همواره از سوی رادیكال‌ها مورد انتقاد بود و با وجود بی‌مهری‌هایی كه دید، جامعه ایرانی را ترك نگفت و تا پایان عمر در فضای آن زیست و حرف‌هایش را – درست یا غلط- زد. چهارمین مرحله از نشست‌های جامعه‌شناسان ایرانی به بررسی آثار و اندیشه‌های احسان نراقی و احمد اشرف اختصاص دارد. در دوره‌های پیشین به ترتیب آثار و اندیشه‌های تقی آزاد ارمكی، فرامرز رفیع‌پور، غلامعباس توسلی پرداخته شد. این جلسات به همت انجمن جامعه‌شناسی برگزار می‌شود و قرار است كارنامه فكری موسسان جامعه‌شناسی ایران مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. در این جلسه كه در موسسه رحمان برگزار شد، ناصر تكمیل همایون و تقی آزاد سخنرانی كردند.

رحیم محمدی، استاد جامعه‌شناسی در ابتدا احسان نراقی و احمد اشرف را نماینده دو تیپ متفاوت روشنفكری به ترتیب چپ و راست در دوره‌ای مهم از تاریخ روشنفكری ایران خواند و در بیان ویژگی‌های این دوره گفت: در این دوره روشنفكری جریان فكری مسلط است و امر دانشگاهی از روشنفكری چندان تمیز داده نمی‌شود و انسان دانشگاهی به معنای خالص كلمه معنی ندارد. بعد هم كه دكتر شریعتی آمد و همه دیوارها را در هم ریخت.

 

نراقی آكادمیك مدرن آزاد/ ناصر تكمیل همایون/ جامعه‌شناس و استاد تاریخ

ناصر تكمیل همایون، شاگرد و همكار قدیمی احسان نراقی بحث خود را با اشاره به لغو برگزاری جلسه نقد و بررسی افكار نراقی در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران آغاز كرد و گفت: این غلط است كه اگر ما از لحاظ سیاسی به كسی نقدی داریم، این رویكرد خود را در مسائل علمی دخیل كنیم. این امر دردناك است كه جلسه نقد و بررسی اندیشه‌ها و آثار احسان نراقی در دانشكده‌ای كه خود او تاسیس كرده امكان‌پذیر نیست. 

تكمیل همایون در ادامه با تقسیم‌بندی پژوهشگران و استادان علوم انسانی نراقی را از تیپ آكادمیك مدرن آزاد خواند و گفت: نراقی مثل مرحوم صدیقی كار آكادمیك نمی‌كرد و مثل او به روش تحقیق دانشگاهی پایبند نبود، یعنی مثلا اهل فیش تهیه كردن و ارجاع دادن نبود. او حتی زیاد اهل نوشتن نبود و نوشته‌هایش حاصل گفتارهای شفاهی بود، تا زمانی كه ایران بودم، ملابنویس او بودم. بعد از من دكتر حسن حبیبی این كار را می‌كرد. بعد از انقلاب هم كه خبرنگاران جوان این كار را می‌كردند. البته من با افتخار می‌گویم كه این كار را می‌كردم، اما مرحوم حبیبی بعدا این همكاری را انكار كرد. یكی از مهم‌ترین كارهای او «علوم اجتماعی و سیر تكوینی آن» بود كه در كنار آثاری چون تاریخ نظریات سیاسی دكتر پاسارگاد از معدود آثار در دسترس بود. آشنایی با زبان‌های خارجی هم بسیار اندك بود. كتاب دكتر نراقی در آن زمان چشم‌انداز وسیعی از علوم اجتماعی در اختیار ما می‌گذاشت، بعد از انقلاب بسیاری از كتاب‌های علوم اجتماعی با این عنوان كه كتاب علوم اشتباهی هستند، نادیده گرفته شدند، اما شهید مطهری گفت كه كتاب احسان نراقی هیچ مشكلی ندارد و در آن به متفكران اسلامی مثل ابن بطوطه و ابن خلدون نیز پرداخته می‌شود. او البته در این كتاب به جامعه‌شناسان و جریان‌های جدید علوم اجتماعی نیز توجه داشت. شاهكار دكتر نراقی این كتاب است. البته الان علوم اجتماعی بسیار گسترده‌تر شده است و آثاری كه در این زمینه هست نیز بسیار فراوان شده است.

 

نراقی جامعه‌شناسی را ملی كرد

تكمیل همایون در ادامه به سایر اقدامات نراقی اشاره كرد و گفت: یكی از این اقدامات، نگارش رساله‌ای به زبان فرانسه درباره كشورهایی است كه آمار درست و حسابی ندارند. كتاب دیگر او فرار مغزها بود كه در آن به این نكته می‌پردازد چرا از كشورهای جهان سوم نخبگان می‌گریزند. اشكال كار نراقی در این كار آن است كه بیشتر به عوامل جذب می‌پردازد و به این نكته نمی‌پردازد كه چرا نخبگان می‌روند. نراقی با عباسقلی‌خان خواجه‌نوری، آمارشناس واقعی آشنا بود و از طریق او با مردم‌نگاری آشنا شد. بعدا كه به ایران آمد، با همكاری دكتر صدیقی در دانشسرای عالی مشغول به كار شد كه البته از این موضوع ناراضی بود. من هم كه در دانشسرای عالی كتابدار بودم، بعد از آمدن او به آنجا به پیشنهاد دكتر نراقی به بخش جامعه‌شناسی رفتم و دستیار او شدم. بعدا كه نراقی به پاریس رفت از جامعه‌شناسی دور و مقاله‌نویس سیاسی و اجتماعی شد، مجموعه این مقالات كتاب‌هایی چون «غربت غرب»، «طمع خام»، «آنچه خود داشت» و «اقبال ناممكن» بود. این مقالات در سبك مد روز مثل آل احمد و امه سزر و فرانتس فانون منتها با دیدگاه جامعه‌شناسانه بود. رویكرد اساسی نراقی بازگشت به فرهنگ بود. البته آشنایی او با فرهنگ سنتی خیلی عمیق نبود. كتاب دیگری هم درباره آموزش و پرورش اسلامی به زبان فرانسه نوشت كه آن را از اول تا آخر من نوشته‌ام و كتاب از طریق یونسكو منتشر شد. در این كتاب زیاد به نقش من اشاره نشده است كه البته برای من مهم نیست. كتاب آیین جوانمردی هانری كربن را نیز در زندان ترجمه كرد. كتاب از كاخ شاه تا زندان اوین او نیز خاطرات اوست كه بسیار جالب توجه است.

تكمیل همایون در ادامه به نهادسازی نراقی اشاره كرد و گفت: كوشش نراقی در ایجاد موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و آوردن علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی از ایوان عاج آسمانی در میان توده‌های مردم غیرقابل انكار است. او جامعه‌شناسی را ملی كرد؛ همانطور كه دكتر مصدق نفت را ملی كرد. الان هیچ اداره‌ای نداریم كه بخش تحقیقات اجتماعی نداشته باشد و هیچ دانشگاهی نداریم كه در آن جامعه‌شناسی تدریس نشود. او در گسترش جامعه‌شناسی نقش بسیار موثری داشت. او همچنین برای دانشجویان كارهای موثری می‌كرد و اگر كسی از او كمك می‌خواست، حتما به او كمك می‌كرد؛ بطوری كه گاه بدنام می‌شد. به شخص من هم كمك‌های اساسی كرد. او در موسسه محیط ارزشمندی ایجاد كرده بود، در این موسسه از ماركسیست و ملی‌گرا و مسلمان تا طرفدار شاه حضور داشتند و میان اینها كوچك‌ترین اختلافی نبود. او جامعه‌شناسی را با فرهنگ ایران آشنا كرد.

 

 

جامعه‌شناس موسس/ تقی آزاد ارمكی- استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

آزاد در بحث خود نراقی را از جامعه‌شناسان نسل اول خواند و گفت: این جامعه‌شناسان موسس مثل دكتر صدیقی و دكتر یحیی مهدوی و دكتر نراقی كنشگران عرصه‌های متفاوتی بودند. صدیقی شیخ و مرید است و مبادی اخلاقی و بازی آكادمیك جامعه‌شناسی را بنا می‌گذارد و مهدوی مولف نخستین كتاب جامعه‌شناسی در ایران است و نراقی سازنده نهادی چانه‌زن است كه با حمایت صدیقی سازمان علم جامعه‌شناسی را می‌سازد. از نراقی ساده می‌توان گذشت و او را به جامعه‌شناسی تقلیل داد كه در عرصه نظام سیاسی كنشگری می‌كند. می‌توان به سادگی او را با تلقی كردن به عنوان مشاور شاه و یار هویدا و دوست فرح تقلیل داد. این ساده‌سازی نراقی است. اما با تامل در می‌یابیم كه نراقی جامعه‌شناس موسسی است كه جامعه‌شناسی را ملی و بومی كرده و در آن حس وطنی ایجاد كرده است. در زمانه‌ای كه نوشتن جامعه‌شناختی هم به لحاظ سابقه علم جامعه‌شناسی در ایران و هم از نظر جرات نگارش جامعه‌شناسی به دلیل نگاه موشكافانه صدیقی به متن، آسان نیست، نراقی در زمینه جامعه‌شناسی می‌نویسد. صدیقی سختگیر بود و اجازه نمی‌داد به راحتی كتابی نوشته شود. این هم از یك نظر قابل نقد و هم قابل احترام است.

آزاد گفت: نراقی را می‌توان كنشگر بازی جامعه‌شناسی و ساماندهی سازمان جامعه‌شناسی تلقی كرد. او بستر ظهور جامعه‌شناسی امروز ایران را فراهم كرده است، از بسیاری از افراد حمایت و فضاهایی تولید كرد. یكی از ویژگی‌های نهادهایی كه نراقی ایجاد می‌كرد، پاتوق بودن آنهاست. امروز انجمن جامعه‌شناسی ما مثل گروه‌های آموزشی به جایی برای ارایه سخنرانی (lecture) بدل شده است، در حالی دكتر نراقی فضای پاتوقی در علوم اجتماعی ایجاد كرده بود. این فضا موجب ظهور آدم‌ها و افكار و منش‌ها و الگوهای جدید می‌شد. نراقی در ساختن این فضا تعیین‌كننده بود. او بسیاری از افراد را به رسمیت می‌شناخت. او آدم سرسختی مثل آل احمد را مجاب كرد كه مونوگرافی بنویسد و نتیجه آن سه مونوگرافی درجه یك چون تات‌نشین‌های بلوك زهرا و جزیره خارك در یتیم خلیج‌فارس است. البته آل‌احمد بعدا قطع همكاری می‌كند. اما به هر حال به كار گرفتن آدم‌های سركشی مثل آل‌احمد و ساعدی ارزشمند است. این به خاطر آن نیست كه نراقی مجوز رژیم را دارد، اتفاقا اسناد نشان می‌دهد كه او مجوز نداشته است. او به دلیل اتهام‌هایی كه به او زدند و گفتند تو اینجا را فضایی ضدحكومتی كرده‌ای، از موسسه تحقیقات اجتماعی می‌رود و به یونسكو می‌رود. بعد هم كه می‌آید با احتیاط می‌آید. اصلا این طور نیست كه نراقی موسسه را ساخته تا از رژیم پهلوی حفاظت كند. او انتخاب می‌كند و این فضای پاتوقی او را برای تولید مجموعه‌ای از آدم‌هایی یاری می‌كند كه هم در حوزه روشنفكری و هم در حوزه سیاسی و هم نقد اجتماعی و جامعه‌شناسی به مفهوم فرانسوی فعالیت می‌كنند. این پاتوق بازی‌هایی را تولید می‌كند كه ظرفیت‌های بزرگی است كه آدم‌های مهمی را ممكن می‌كند. آزاد ارمكی به انتقادهای نراقی از رژیم شاه در كلاس‌های درس اشاره كرد و گفت: او تنها كسی بود كه در دانشكده علوم اجتماعی در بهارستان ساعت‌ها با دانشجویان گپ می‌زد و نقد می‌كرد و منتقل می‌كرد. نراقی را باید جامعه‌شناسی خواند كه وضعیت موجود را پذیرفته و دغدغه اصلاح دارد. به عبارت دیگر مساله نراقی ناكارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی است. پرسش نراقی متفاوت از همه جامعه‌شناسان به خصوص جامعه‌شناسان رادیكال و انتقادی است یعنی مساله او توسعه‌نیافتگی و عقب‌ماندگی و فقدان سرمایه‌داری و فقدان بورژوازی نیست، بلكه مساله‌اش ناكارآمدی نظام سیاسی و نظام اجتماعی است. او گاهی میان این دو تفكیك و گاهی آنها را جدا در نظر می‌گیرد. او ضمن پذیرش نظام مستقر به ناكارآمدی در بوروكراسی، برنامه‌ریزی، روابط اجتماعی، رابطه دولت و ملت و... می‌پردازد. این نگاه ضمن پذیرش نظم خواهان تغییر است. بحث اصلی نراقی پرداختن به نیروهای اجتماعی مثل نخبگان، دانشجو و دانشگاه، بوروكرات‌ها، غربگراها، غرب ستیزها و... است و می‌كوشد رابطه آنها را با هم نشان دهد.

 

دو چهره نراقی

ارمكی سپس به دو چهره‌ای كه در تاریخ جامعه‌شناسی ایران فرصت طلایی داشتند، اشاره كرد و گفت: این دو نفر احسان نراقی و غلامعباس توسلی هستند. توسلی كمتر اینچنین است، زیرا در دوره‌ای كه می‌توانست در مورد خودش داوری كند، بیمار شد. اما نراقی تا سال‌های پایانی عمر فرصت یافت كه به بازنگری كارنامه خودش بپردازد و امری به نام نراقیزم را برسازد كه مختصاتی دارد. نراقی پیش و پس از انقلاب را می‌توان به ترتیب نراقی درون نظام سیاسی و نراقی درون نظام اجتماعی خواند. فصل ممیزه این دو انقلاب و زندان است، دو پدیده متفاوت و تعیین‌كننده. زندان برای نراقی پدیده عجیبی است و او را به تامل فراگیر و همه‌جانبه درباره خود و دیگران و دیگری فرامی‌خواند. نراقی بعد از زندان كتابی ندارد، اما گفت‌وگوهای مهمی دارد. در این گفت‌وگوها راجع به تاریخ ایران، تاریخ سلطنت، شاه، فرح، هویدا، نهادهایی كه قبل و بعد از انقلاب ساخته شده، نسل جوان، دانشگاه، زنان و... داوری‌های همه‌جانبه می‌كند. نراقی قبل از انقلاب در عین حال كه علم جامعه‌شناسی را بر پا می‌كند، می‌كوشد امر اجتماعی را توضیح دهد و نظریه بازگشت به خویش را ارایه می‌كند كه با بازگشت به خویش شریعتی و آل‌احمد و هدایت متفاوت است. خویش نراقی، خویش ادبیات و فرهنگ و تاریخ است و به معنای خویش سنت نیست كه نصر و شریعتی و آل‌احمد از آن تعبیری ایدئولوژیك دارند. نراقی می‌گوید در این خویش چیزی به نام تاریخ ایران قبل از اسلام و زبان فارسی و امری به نام اسلام وجود دارد و این سه با هم فرهنگ ما را بازگو می‌كنند. او در خویش فردوسی و سعدی و حافظ و ایران قبل از اسلام را مهم می‌داند. برای او ایران و اسلام با هم مهم است. برای مثال نراقی منتقد كشف حجاب رضاشاه بود. در تركیب ایران و اسلام او عنصر ادبیات مهم است. نراقی به سازمان‌ها و كنشگران توجه دارد. همچنین نراقی در مرحله اول كاری‌اش منتقد ماركسیسم به معنای نظری و منتقد حزب توده بود و همچنین مثل شادمان و شایگان و آل‌احمد به نقد غربزده‌ها می‌پردازد، در عین حال سعی می‌كند میان كنشگران و نیروهای برسازنده تفكیك كند. او تلاش می‌كند یك نظام تحلیلی و مفهوم بسازد كه در آثار اولیه‌اش تكرار می‌شود.

آزاد سپس به آثار نراقی بعد از انقلاب اشاره كرد و گفت: نراقی بعد از انقلاب از معدود جامعه‌شناسانی است كه جمهوری اسلامی را به رسمیت می‌شناسد و در مورد آن بحث می‌كند. جامعه‌شناسان ایرانی معمولا درباره مدرنیته قبل و بعد از انقلاب بحث می‌كنند. اما نراقی دقیقا جمهوری اسلامی را به رسمیت می‌شناسد و رهبری آن را مردمی و نیروهای انقلاب را اصیل می‌داند. او با آنكه زندانی جمهوری اسلامی است، اما آن را با همان دستگاه مفهومی پیشین موضوع قضاوت و داوری قرار می‌دهد و قهر نمی‌كند و نمی‌رود. نراقی اصلا نگاه آسیب‌شناسانه ندارد، بلكه از نظامی سخن می‌گوید كه اختلالات درون سیستمی دارد و می‌گوید باید به آن كمك كرد و نجاتش داد و به عنوان جامعه‌شناس راه‌هایی پیشنهاد می‌كند. آنچه نراقی را ماندگار می‌كند، خلقیات او و تعبیرش از فرهنگ است. او جامعه‌شناسی چانه‌زن و میان‌دار و میان گرا است. او خود را محافظه‌كار و نه انتقادی می‌نامد. این رویكرد به اصلاح‌گرایی اجتماعی می‌انجامد كه او را هم از جامعه‌شناس رادیكال و هم جامعه‌شناس انتقادی و هم جامعه‌شناسی كه آسیب‌شناسی اجتماعی می‌كند، متمایز می‌كند. در نهایت به جامعه‌شناسی ملی می‌رسد، جامعه‌شناسی‌ای كه می‌توان با آن تحلیل اجتماعی كرد و با آن می‌توان با رهبران و روحانیت و كنشگران عرصه‌های سیاسی برای عمل عقلانی و ساماندهی نظام اجتماعی گفت‌وگو كرد.

ارمكی در پایان گفت: نراقی در مورد خودش تعبیر جالبی دارد. او می‌گوید بازنده‌ها هم جزو تاریخ هستند. او می‌گوید من بازنده‌ای هستم اما بخشی از تاریخ هستم. بازنده‌ای خارج از تاریخ نیستم. دیگران وقتی می‌بازند، از تاریخ خارج می‌شوند. اما نراقی در این تاریخ می‌ماند و به همین خاطر روایت خودش را از باختنش و كل جریان اجتماعی و جامعه ایرانی بازگو كرد. نراقی ماند و ماندگار شد و نراقیزم را تولید كرد كه جامعه‌شناسی ایران به آن نیازمند است. جامعه‌شناسی ایران از رادیكالیسم به هر معنایی آسیب می‌بیند و نیازمند كسانی است كه بازیگری كنند و حتی اگر در اقلیت هستند، خود را در تاریخ اجتماعی ایران اقلیت موثر بدانند و بكوشند شرایط را عقلانی كنند. این سهم نراقی است. به عنوان یك همشهری نراقی را دوست دارم، جامعه‌شناسی ایران به بسیاری مدیون است، اما بیش از همه به نراقی مدیون است. نراقی‌ای كه بیرون از حوزه جامعه‌شناسی است، اما همچنان جامعه‌شناسی را به عنوان علم مهم در تحلیل امر اجتماعی به كار می‌برد و تا آخرین روزهای حیاتش به دانشكده علوم اجتماعی آمد و می‌خواست در آن استخدام شود!

 

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: