رویارویی دخترک با ازدواج تحمیلی در دوره قاجار

1396/8/3 ۰۸:۴۸

رویارویی دخترک با ازدواج تحمیلی در دوره قاجار

ازدواج یکی از رخدادهای مهم و بزرگ دوران زندگی هر انسانی است. ازدواج در تاریخ ایران همواره تابع رسم‌ها و آیین‌هایی ویژه است که با اندکی تفاوت در همه دوره‌ها تقریبا به یک شکل انجام می‌پذیرد. دخترها به گونه معمول، در سن پایین، زمانی که هنوز سرگرم بازی بودند، بی‌خبر از همه جا به خانه بخت فرستاده می‌شدند.


یک سند تاریخی یکصدساله از شهامت عجیب یک دختر پرده برمی‌دارد
 

مژگان جعفری: ازدواج یکی از رخدادهای مهم و بزرگ دوران زندگی هر انسانی است. ازدواج در تاریخ ایران همواره تابع رسم‌ها و آیین‌هایی ویژه است که با اندکی تفاوت در همه دوره‌ها تقریبا به یک شکل انجام می‌پذیرد. دخترها به گونه معمول، در سن پایین، زمانی که هنوز سرگرم بازی بودند، بی‌خبر از همه جا به خانه بخت فرستاده می‌شدند. این در حالی بود که هم عروس هم داماد نه‌تنها خود هیچ نقشی در انتخاب شریک آینده و اظهار نظر در این‌باره نداشتند که حتی به دیدن یکدیگر هم پیش از خطبه عقد مجاز نبودند؛ این سنت درباره شاهزادگان سلطنتی نیز مصداق داشت. آنان نیز چون توده مردم به برگزیدن همسری از سوی خانواده قدرتمند خود محکوم بودند؛ هیچ اعتراضی در این زمینه قابل ‌شنیدن و پذیرفتنی نبود. دوره قاجار نیز از چنین قاعدهی‌اي مستثنا نبود. در روزگاری که زنان پرده‌نشین بودند، یافتن همسری مناسب از سوی مردان کاری بس دشوار بود. مردان از این‌رو برای پا گرفتن ازدواج به بزرگان فامیل به‌ویژه خویشاوندان مونث خویش روی می‌آوردند تا دختری شایسته از خانواده‌ای مناسب برای آنان برگزینند. آنان بدین ترتیب، با اعتماد به این گزینش، حتی بدون دیدن دختر پیش از ازدواج، با انجام تشریفاتی ویژه پای سفره عقد می‌نشستند. در این میانه عمدتا کسی نظر دختر و پسر را درباره انتخاب یادشده نمی‌پرسید؛ دختر و پسر معمولا به انتخابی که بزرگان‌شان کرده بودند، تمکین داشتند و بدون اعتراض به عقد یکدیگر درمی‌آمدند. در چنین شرایطی که جامعه هیچ‌گونه خودسری و اعتراضی را درباره انجام چنین قواعد پذیرفته‌شده در امر ازدواج برنمی‌تابید، به سندی برخوردم که نکته‌هایی جالب درباره پدیده ازدواج در عصر قاجار در اختیار پژوهشگران و علاقه‌مندان به موضوعات تاریخ اجتماعی می‌گذارد. این سند از مجموعه آثار اهدایی است که نسرین دست‌غیب بهشتی، بانوی نیکوکار شیرازی، به کتابخانه و موزه ملی ملک اهدا کرده است. بر اساس سند پیش‌ رو، دختری که بر اساس وصیت پدر مرحومش به ازدواج با فردی محکوم است که برایش در نظر گرفته شده است، طغیان می‌کند. او با تابوشکنی در برابر چنین تصمیمی که به آینده‌اش ربط دارد، با قیل‌وقال مراسم عقد را بر هم زده، حاضر به تمکین در برابر خواسته برادرانش نمی‌شود که درصدد انجام وصیت پدر برآمده‌اند. از این ‌رو برای رسیدگی به اعتراض خلاف قاعده، عریضه‌نامه‌ای تهیه می‌کنند و به مهر و شهادت عده‌ای از حاضران جمع می‌رسانند تا مشخص شود اعتراض یادشده پیش از جاری‌ساختن صیغه عقد و یا پس از آن بوده است. این سند بدون تاریخ که احتمالا به میانه‌های دوره قاجار تعلق دارد، نمونه‌ای کمیاب از تلاش زنان برای باززنده‌سازی اندک حقوق خویش در تعیین سرنوشت‌شان است. مطالب این سند ارزشمند چنین آغاز می‌شود «شریعتمدارا قبله و امیدگاها زیّد افضالکم العالی... عرض می‌شود که در باب صبیّه مرحوم میرغفار به جهت حسن ولد مرحوم حاجی محمد شریف دوانی بیان فرمایید مجلس عقدی برادرهای آن آراستند و صورت مجلس نوشته شده، آیا صیغه جاری شده یا خیر و آن کاغذ عقد که حضرات به مهر سرکار است در دست دارند، به جهت ایشان سند عقد می‌شود استدعا داریم که شرح این مطلب در صدر عریضه به مهر و خط شریف مرقوم و مزین فرمایند که عندالله و عندالرسول(ص) ضایع نخواهد شد. والسلام.» محمدجعفر بن عبدالصاحب، یکی از شاهدان مجلس نظر خویش را اینگونه آورده است «بلی مرحوم آقا میرغفار وصیت کرده بود که صبیه‌ام بدهید به ملاحسن و برادرهای آن هم راضی بودند مجلس عقدی گرفتند و صورت مجلس نوشته شد دختر فریادکنان آمد که من راضی نیستم و اذن نمی‌دهم نه کسی عقد کرده نه صیغه جاری شده، کدام بدبخت بی‌اذن دختر عقد می‌کند.» شاهد بعدی، حاجی شیخ یوسف است که شهادت محمدجعفر را تصدیق می‌کند «آنچه را که جناب معلی القاب آقا ملا محمدجعفر در جواب سائل نوشته است به خط خودش می‌باشد و ممهور است به خط خودش و چون اعتماد کلی به ایشان می‌باشد البته از روی بصیرت نوشته شده است.» شاهدان دیگر نیز، بیشتر به خط عربی، اصل رخداد و روایت شاهد نخست را تأیید و تأکید می‌کنند «بیان واقع همانست که جناب آقا ملا محمدجعفر در صدر مرقوم و مزین فرموده‌اند.»
سرنوشت دخترک بینوا برای ما مشخص نیست؛ آیا او توانسته حرفش را به کرسی بنشاند و از ازدواج ناخواسته بر اساس وصیت پدر و اصرار برادران برای اجرای آن وصیت، جلوگیری کند؟ برادران آیا توانسته‌اند وصیت پدر را اجرا کرده، خواهر را به انجام آن سنت وادارند؟ حاکم و قاضی حق را به کدام سوی ماجرا داده است؟ هیچ‌یک برای ما روشن نیست. این رخداد نیز همچون بسیاری دیگر از روزمره‌های زندگی مردم عادی در هزارتوی تاریخ گم شده است. شاید در متن‌ها، سندها و کتاب‌های تاریخ اجتماعی مردم ایران‌ بتوان نمونه‌هایی دیگر از این رخدادها را جست و از پایان و فرجام‌شان آگاه شد. رویاروشدن با این سندها اما آن‌جا اهمیت می‌یابد که می‌توانیم دریابیم در هر دوره تاریخی، کسانی بوده‌اند که می‌کوشیده‌اند روشی جدا از سنت رایج در زمانه خود را در پیش بگیرند؛ کنش‌هایی که امروز برای ما از پسِ سده‌ها موضوعی عادی است.

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: