در ستایش عقل ِموحد

1396/8/1 ۰۹:۰۵

در ستایش عقل ِموحد

سرعت گرفتن تمامی رویدادها در کنار ما عارضه جهان پست‌مدرن است. در آموزش و پرورش، دانشگاه، زندگی اجتماعی حتی حمل‌ونقل، سرگرمی، سبک زندگی و... رگه‌های بسیار زیادی از این سرعت گرفتن به چشم می‌خورد. سبک و سیاق غذا خوردن ما از مطبخ به فست‌فود رسیده است، از کتاب و روزنامه به پیام‌های چندخطی دنیای مجازی شما بخوانید «توییت».


«فرهنگ عمومی» از دریچه «سرعت گرفتن و بسته‌بندی شدن مفاهیم»

نزول دین خرد‌مندانه به دین عرفی‌گرایانه


حامد سرلکی : سرعت گرفتن تمامی رویدادها در کنار ما عارضه جهان پست‌مدرن است. در آموزش و پرورش، دانشگاه، زندگی اجتماعی حتی حمل‌ونقل، سرگرمی، سبک زندگی و... رگه‌های بسیار زیادی از این سرعت گرفتن به چشم می‌خورد. سبک و سیاق غذا خوردن ما از مطبخ به فست‌فود رسیده است، از کتاب و روزنامه به پیام‌های چندخطی دنیای مجازی شما بخوانید «توییت». بشریت امروز به دنبال دریافت جهان‌بینی از طریق یک بسته‌بندی محقر و سبک است و در این راستا نه آموزش و پرورش و نه آموزش عالی نتوانسته است از نخوت عصر پست‌مدرن بیرون‌ آید. اصل اساسی «سنجیدن» که یکی از ودیعه‌های عقل به مثابه هویتی آن است کمی لنگ شده و برای ما طبعا راه کوتاه‌تر و غیرثقیل‌تری را برمی‌گزیند. در جامعه امروزی ایران، تمامی این سخنان مانند غالب عموم جهان صادق است.

اما بحث مهم‌تری که باعث می‌شود از دریچه «سرعت گرفتن و بسته‌بندی شدن مفاهیم» به هدف اساسی نقد وارد شویم همان بحث «فرهنگ عمومی» مردم است. مردم ایران از زمان پیش از ورود اسلام تا به امروز قسمت اعظم هویت خود را معطوف به دین، کیش، آیین، مسلک یا هر واژه‌ای که نماینده یک برنامه جامع متافیزیکی برای جهان فیزیکی و پساجهان ترسیم شده به عاریت گرفته‌اند. تفاوت «شهروند مومن» و «غیرمومن» بر این اصل استوار است که او برنامه زندگی خود را علاوه‌بر قوانین حقوقی، اخلاق اجتماعی و ... با برنامه دینی خود منطبق می‌کند.

جامعه اکثریت مسلمان و شیعه‌مذهب ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، بنابراین می‌توان به جرات گفت که فرهنگ عمومی مردم ایران، از اصول مذهب تشیع نشات گرفته است. حال در بعد عملیاتی تا چه میزان این شهروندان مومن به تشیع و اصول امامیه بر مدار باورهای خود، برنامه‌های اساسی حیات‌شان را منطبق کرده‌اند، بررسی آن موجب رسیدن به بحث آسیب‌شناسی موجود در این یادداشت و غایت نگارنده است.  با توجه به درک کپسولی که از بسته‌بندی سبک و کم‌حجم مفاهیم و همچنین سرعت یافتن کنش و واکنش‌های رفتار انسانی یافتیم و نیز در قسمت دوم با درک بهتر از واقعیت  فرهنگ عمومی مردم ایران و خاستگاه اصلی آن استخراج کردیم، می‌توانیم چنین نتیجه‌گیری کنیم که حتی اصول اساسی مذهب تشیع نیز به وسیله شهروندان مومن و عوامل دیگر دچار خسران و «میانمایگی» شده است.

تنزل دین از معنای «تفکر در توحید» به پایین‌ترین سطح خود یعنی «مناسک‌گرایی» منتقل شده است. این در صورتی است که سفارش‌های موکدی چه در قالب قرآن و چه در قالب سیره پیشوایان امامیه آن هم برخلاف این رویه مکتوب است. روایت مشهور و متواتر افضل بودن تفکر بر عبادت و تشریح این تفکر در ساحت‌های خداشناسی و درک مومنان از وضعیت خود در جامعه تنها مشتی از نمونه خروار است. همچنین حدیث مشهور جعفر صادق(ع) و روایتی مشابه از پیامبر(ص) که در آن جوهر قلم دانشمندان نسبت به خون شهدا افضل است و می‌فرمایند: « إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهدَاء / چون روز قیامت شود، جوهر قلم دانشمندان و علما را با خون شهیدان می‌سنجند و آن گاه جوهر قلم دانشمندان بر خون شهیدان می‌چربد [1]». قرآن درخصوص ساحت عقلی دین نیز سفارش می‌کند که: «هلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُو الْأَلْبَابِ / آیا کسانى که مى‏‌دانند و کسانى که نمى‏‌دانند، یکسانند تنها خردمندانند که پندپذیرند[2].» در کفه سنجش قرآن هیچ‌گاه ارزش کسانی که بر پدیده‌ها [که می‌تواند شامل سیره پیامبر خاتم (ص) یا حتی کنش و واکنش‌های طبیعی یا اجتماعی باشد] خرد ورزیده و کسان دیگری که ساده از کنار آنها گذر می‌کنند، مساوی نیست. «خرد‌ورزی قرآنی» بر چهار مدار اصلی در نظر گرفته شده است که این چهار مدار شامل، نخست؛ توجه به اسماء‌ا... و تبلور آن در حیات و دوم؛ توجه در خویشتن و سوم؛ توجه در جهان و درنهایت چهارم؛ احکام و حدود و ثغور الهی درخصوص وضعیت اجتماعی امت اسلامی است که خود تعقل دیگری می‌طلبد. عباراتی همچون «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون»‏، «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون»، «لا یَفْقَهون‏» و «لا یَشْعُرُون»، گوشواره‌های تعقلی آیات قرآنی پیرامون همین مساله است.

دیندار (مسلمان) باید براساس همین محتوا نسبت به چهار حالت خردورزی دینی همت بگمارد. اگر دین از لایه‌های بالایی خود به وضعیت میانمایگی و فرومایگی درغلتد، قطعا نتیجه‌ای جز جامعه مسلمان خالی از اسلام نخواهد داشت؛ جامعه‌ای که برای هرگونه کاستی خود دلایل به ظاهر دینی داشته و عموما دینداری و دنیاطلبی را در یک ظرف جمع می‌کند. گرچه «دنیاخواهی» در اسلام هیچ‌گاه محکوم نبوده است اما آن «دنیاطلبی» که انسان را از فرجام حقیقی بازدارد بارها و بارها مورد نکوهش قرار گرفته است. با این تفاسیر فرض را اگر بر به وجود آمدن اکثریت قارچ‌گونه که دین را از محتوای اصلی خود به نازل‌ترین حالت تغییر داده‌اند، بگذاریم، کمتر افرادی توان فرار از این سیل مصیبت‌وار را دارند. علی بن ابیطالب‌(ع) نخستین پیشوای امامیه می‌فرماید: «الدین لایصلحه الا العقل.چیزی دین را اصلاح نمی‌کند مگر عقل[3]». اگر سطح توقعات مومنان از عقل به مناسک مختص شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ راه رفتن در مسیر خطرناکی که اعمال را به دلیل وجوه مقیدشان به جهت پاداش اخروی می‌آراید و انسان را میهمان خان  ابلیس می‌کند، ابلیسی که این بار نقاب دین و مناسک دینی به صورت می‌کند. غرق شدن در مستحبات به واسطه کسب ثواب و ترس از کیفر یعنی همان دینداری (عبادت) تاجرانه و زاهدانه‌ای که علی (ع) در «نهج‌البلاغه» آن را مذمت می‌کند؛[4].

امروز نیز که ایام عزاداری حسین بن علی (ع) یکی از بزرگ‌ترین اسوه‌های «عقل دینی» در اسلام است باید بیشتر به این نکته پرداخت. تقلیل حسین‌شناسی از مقاتل و منابر به مدیحه و مرثیه همان روند غلطی است که شهروند مومن را به چاه  ویل  دین عرفی‌شده رهنمون می‌کند. بازنمایی سطحی‌نگری در واقعه عاشورا آن هم در حد یک جنگ خونین و یک کشتار عظیم برخلاف همان نصی است که می‌فرماید: «من در کربلا چیزی جزء زیبایی ندیدم.» برای یک متشرع سخن شارع دین مهم‌تر است یا کسانی که صرفا به صورت وضعی تبلیغ دینداری می‌کنند؟! هیچ عقیده‌ای در تشیع نسبت به اهمیت و ثواب اخروی مناسک عزاداری حسین بن علی (ع) حتی شبهه‌ای ندارد.

در تاریخ از مجالس عزاداری ائمه پس از ایشان بسیار نقل‌ها آمده است. اما بازگو نکردن حقیقت‌های عاشورا و وجوه عقلی آن که به مثابه درک مومن از مفاهیمی چون حکمت الهی، حق – باطل، ایثار، ظلم‌ستیزی، خیانت مسلمین، امام‌شناسی و قسط و عدالت و... بوده است همان عارضه تبدیل دین خردمندانه به دین عرفی‌گرایانه است. در دین عرفی شما می‌توانید از حسین (ع) سخن بگویید و به وقت حاجت راه او را در زندگی تکرار نکنید. می‌توانید دیندارانه برای سرای باقی خود ثوابی توشه کنید اما حسین را هیچ گاه نشناخته باشید. تاریخ هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد که «عمر بن سعد» در کربلا گریست و زینب‌(س) نیز از این واقعه در شیون و ماتم بود. اما کدام ابزار قادر به تمییز این دو صورت است؟ عقلی که درگیر عرفی کردن دین نباشد و سختی فهم کنش و واکنش‌های دینی را به جان خریده باشد.

ارجاعات:
[1] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، به تصحیح علی‌اکبر غفاری، جلد چهارم، صفحه 399
[2] سوره زمر، آیه 9
[3] غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد تمیمی، جلد اول، صفحه 353
[4] نهج‌البلاغه، شریف‌رضی، حکمت 237


منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: