1396/8/1 ۰۸:۳۷
سیدمصطفی فرزند سید روحا... در 21 آذر 1309 به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه باقریه گذراند و پس از آن با مشورت پدر قدم در وادی علوم دینی گذاشت و به حوزه علمیه قم رفت. او با نبوغ خود سطوح ابتدایی حوزه را نزد اساتیدی چون آیات عظام سلطانی، شیخ محمدجواد اصفهانی، محمد صدوقی و شیخ مرتضی حائری آغاز کرد. فلسفه و منظومه ملای سبزواری را نزد آیتا... سیدمحمدرضا صدر و تکمیل آن را نزد سیدابوالحسین رفیعی قزوینی و علامه طباطبایی فراگرفت. وی دروس خارج فقه و اصول خود را نزد زعیم شیعه آیتا... العظمی بروجردی و همچنین پدرش امام خمینی ادامه داد و در 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید. او اجازه اجتهاد خود را از حضرت امام خمینی دریافت کرده بود. او همچنین با تبعید امام به نجف علاوهبر پدر خود، در محضر آیتا... حکیم، آیتا... خوئی، آیتا... شاهرودی و آیتا... بجنوردی تلمذ کرد.
او همچنین تدریس و تالیف را از همان مدرسه حجتیه قم با منظومه ملاهادی سبزواری آغاز کرد و یک چهره بارز و استادی زبردست در این زمینه بود. بهطوری که آیتا... خامنهای از شهرت او در کسوت استادی اینچنین میگوید: «او یک مدرس معروف بود. فلسفه درس میداد، فقه درس میداد و بهعنوان یک چهره برجسته در میان طلاب حوزه و فضلا و مدرسین معروف بود.»
هر چند سیدمصطفی با توجه به وجود حضرت امام خمینی و همچنین پرداختن به امور نهضت اسلامی علاقهای به مطرح کردن خود در زمینه تدریس نداشت اما اهمیت مقام علمی وی از آنجایی عیان میشود که تمام شاگردان امام خمینی اشکالات او را در درس خارج امام یکی از نقاط قوت آن دروس میدانند که کمتر کسی توانایی چنین مباحثه علمی را داشت. این مباحثات علمی میان پدر و پسر آنچنان گرم و جذاب بود که طبق خاطرات بیان شده در زمان تبعید در ترکیه وقتی ساعاتی از روز را به بحث علمی اختصاص میدادند، با جدی شدن بحث صدایشان انقدر بلند میشد که نیروهای امنیتی ترکیه نگران آن وضع شده و میگفتند پدر و پسر که با هم دعوا نمیکنند!
علاوهبر این در نجف نیز با درخواست عدهای از طلاب آیتا... سیدمصطفی خمینی درس خارج فقه و اصول خود را در گسترهای محدود آغاز کرد و به تربیت شاگردانی چند پرداخت. نگاشتهها و تالیفات وی در همان سنین جوانی به حدی بود که فقط در یکی از اسناد ساواک که مربوط به 34 سالگی سیدمصطفی خمینی میشود او در بازجوییهای خود به 11 نگاشته و تالیف اشاره میکند که چنین چیزی بسیار جالب توجه است.
خصوصیات اخلاقی
از جمله خصلتهای آقا سیدمصطفی شخصیت مستقل و بافضیلت وی بود که با توجه به تربیت امام خمینی هیچگاه از مقام و موقعیت پدر استفاده نمیکرد. سیدعلیاکبر محتشمیپور در این رابطه میگوید: «ایشان همیشه از آقازادگی و دارا بودن یک شخصیت وابسته و اینکه به دلیل فرزند کسی بودن مورد احترام قرار گیرد؛ نفرت داشت؛ البته این به معنای عدم درک وی از موقعیت و برخورداری او از وجود چنان پدری نبود، بلکه به دلیل همان درک مستقل و داشتن یک شخصیت اصیل برای خود بود.»
مبارزه در کنار پدر
آیتا... سیدمصطفی خمینی با توجه به تربیتیافتن تحتنظر پدر، شخصیتی ظلمستیز و مستقل پیدا کرده بود. او تا قبل از دهه 40 با فدائیان اسلام ارتباط داشت هرچند از آن سالها مدارک و اسنادی در دسترس نیست اما دوستی تنگاتنگ او با سیدعبدالحسین واحدی نفر دوم فدائیان اسلام زبانزد خاص و عام بود.
همچنین سیداحمد خمینی در مورد نگاه سیاسی سیدمصطفی در آن دوران چنین میگوید: «من هیچکس را مثل ایشان ندیدم که تا آن حد با شاه بد باشد. او این را خوب درک کرده بود که تمام بدبختیهای ما از شاه است؛ دولت و مجلس و اینگونه نهادها را بازیچه او میدانست... به خاطر خصوصیات امام او نیز بسیاری از این خصوصیات را کسب کرده بود و یک حالت کینه انقلابی داشت و هرگز در مقابل مسائل و مشکلات[نسبت به رژیم] سازگاری نداشت.»
با آغاز نهضت اسلامی امام خمینی در اوایل دهه 40 شخصیت سیاسی سیدمصطفی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و هوش و درایت سیاسی وی بهعنوان مشاور و دستیار ویژه امام بیش از پیش مشهود بود بهطوری که شاگردان امام و مبارزان آن دوران گفتهاند «او نسخه دوم امام خمینی بود.»
با وقوع قیام 15 خرداد در سال 1342 و دستگیری امام خمینی، این سیدمصطفی بود که مردم قم را علیه رژیم پهلوی بسیج کرد و در صحن حرم حضرت معصومه(س) برای آنها سخنرانی کرد و به روشنگری پرداخت. از سوی دیگر با علما ارتباط میگرفت و اطلاعیهها و اعلامیههایی را به جهت روشن نگه داشتن شعله نهضت و هدایت مردم صادر میکرد. بهطوری که ساواک در یکی از گزارشهای خود عنوان میکند: «در شهرستان قم، پسر آیتا... خمینی که معمم میباشد، به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا میگذارد و اعلامیههایی را تهیه میکند و برای روحانیون میفرستد.»
با آزادی امام خمینی در فروردین 1343، آقا سیدمصطفی که حالا تجربه عملی در کوران حوادث سیاسی را پشت سر گذاشته بهطور مخصوص همراه با پدر به تنظیم و ساماندهی مبارزات پرداخت. در آبان ماه همان سال اعتراض شدیداللحن امام خمینی به لایحه کاپیتولاسیون آتش مخالفت با رژیم را شعلهورتر کرد و امام با دستگیری توسط ساواک بلافاصله به ترکیه تبعید شد. این بار نیز سیدمصطفی علمداری مبارزات را برعهده گرفت و طی حرکتی شروع به دیدار دوباره با مراجع قم کرد و ساواک که متوجه قدرت نفوذ و تحرک وی شد در بیت آیتا... مرعشی نجفی با هتکحرمت خانه، در 13 آبان 1343 سیدمصطفی را دستگیر کرد. او را سریعا به تهران منتقل کرده و با تشکیل دادگاهی وی را به زندان محکوم کردند که علیرغم اعتراض شدید به حکم صادره، 57 روز در سلول انفرادی زندان قزلقلعه روزگار سختی را گذراند. از همانجا طی نامهای آیتا... اشراقی را بهعنوان وکیل خود و امام قرار داد تا رشته مبارزاتی مردم از هم نگسلد و این اندک ارتباط با امام خمینی باقی بماند. درنهایت ساواک با آزادی مشروط وی و رفتن داوطلبانهاش به ترکیه در هشتم دی ماه 1343 موافقت کرده و فرزند امام در 9 دی ماه وارد شهر قم میشود.
پس از آزادی سیدمصطفی با مشورت مراجع و درایت خود برای زنده نگهداشتن نام امام خمینی و تداوم نهضت از رفتن به ترکیه استنکاف کرده و علیرغم گفته قبلی با این سفر مخالفت میکند. اما ساواک که تحرکات جدید وی و پا گرفتن مجدد آتش مخالفان را میبیند ترجیح میدهد او را به ترکیه تبعید کند.
او پس از ایام تبعید در ترکیه، همراه با پدر به نجف تبعید میشود. رژیم با این تصمیم که رفتن امام به نجف او را تحتالشعاع دیگر مراجع بزرگ آنجا قرار میدهد تصمیم به این حرکت میگیرد. اما با رسیدن به نجف سازماندهی و فعالیتهای تشکیلاتی نهضت بسیار بیشتر شد که در اینجا آیتا... سیدمصطفی خمینی بیشترین نقش را ایفا میکرد. او به جهت وجهه علمی و فضایل علمی از طرف امام با مراجع علمی نجف دیدار میکرد و هماهنگیهای لازم جهت پیشرفت امور و نیز تبیین اندیشههای امام انجام میداد. از سوی دیگر حلقه وصل مبارزین در داخل و خارج کشور و همچنین داخل عراق بود. بهطوری که شهید آیتا... محلاتی میگوید گویی تمام امور مربوط به مبارزه با رژیم پهلوی تحت نظر سیدمصطفی بود. ارتباط او با مسلمانان دیگر کشورها در ایام حج، سفرهای او به کشورهایی نظیر لبنان و ارتباط با امام موسی صدر و رابطه با دانشجویان خارج از کشور همه و همه گویای نقش بیبدیل او در نهضت اسلامی بود. به همین دلیل نیز دور از ذهن نیست که ساواک او را رهبر دوم نهضت قلمداد کرده و در پی ترور رهبران نهضت بود. بهطوری که شواهد و قرائن نشان میدهد در آن ایام تیمهایی از ساواک در درون عراق به دنبال ترور امام خمینی و سرحلقههای مبارزاتی بودند. مطلبی که خود سیدمصطفی چند وقت قبل از رحلت مشکوک خود به آن اشاره کرده بود. به هر ترتیب با رحلت آیتا... مصطفی خمینی در 1 آبان 1356 رژیم در پی شکست روحیه امام خمینی برای ادامه مبارزه بود، اما همین رحلت و بازتابهای آن در داخل و خارج از ایران که به گفته امام از الطاف خفیه الهی بود، جرقهای بر انبار باروت انداخت و رژیم پهلوی را سرنگون کرد.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید