رشته‌ای که ماندگاری ایران را تضمین می‌کرد

1396/7/12 ۱۰:۲۷

رشته‌ای که ماندگاری ایران را تضمین می‌کرد

زبان فارسی گرچه پیشینه‌ای دیرینه در سرزمین پهناور و تاریخ پردامنه ایران داشته و عامل پیوند قومیت‌های گوناگون در این گستره بوده، اما وضع سیاسی و اجتماعی ایران در پاره‌ای روزگاران به گونه‌ای بوده که چیرگی و گستردگی این زبان با تهدیدها و محدودیت‌هایی روبه‌رو بوده است. آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی به‌عنوان نمونه در روزگار قاجار و نبود پدیده‌ای با نام «وحدت ملی» در سده‌های متاخر تاریخ ایران، چنین وضعیتی درباره زبان فارسی پدید آورده بود


زبان فارسی در تاریخ و پدیده‌ای با نام وحدت ملی
 

زبان فارسی گرچه پیشینه‌ای دیرینه در سرزمین پهناور و تاریخ پردامنه ایران داشته و عامل پیوند قومیت‌های گوناگون در این گستره بوده، اما وضع سیاسی و اجتماعی ایران در پاره‌ای روزگاران به گونه‌ای بوده که چیرگی و گستردگی این زبان با تهدیدها و محدودیت‌هایی روبه‌رو بوده است. آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی به‌عنوان نمونه در روزگار قاجار و نبود پدیده‌ای با نام «وحدت ملی» در سده‌های متاخر تاریخ ایران، چنین وضعیتی درباره زبان فارسی پدید آورده بود؛ به گونه‌ای که هر بخش از سرزمین ایران به زبانی دیگر سخن می‌گفتند که موجب می‌شد زمینه‌های وحدت میان قومیت‌های گوناگون سرزمین تضعیف شود. محمد بهمن‌بیگی، نویسنده ایرانی و بنیانگذار آموزش‌وپرورش عشایری در ایران در کتاب اگر قره‌قاج نبود (گوشه‌هایی از خاطرات) درباره گوناگونی زبانی و قومی ایرانیان در یک سده اخیر تاریخ ایران، خاطره‌ای جالب روایت کرده است «[در برنامه آموزشی درسی ایل] یکی از دشواری‌های ما آموزش زبان فارسی بود. گرفتار زبان و لهجه‌های گوناگون محلی بودیم. عشق و علاقه‌ای افسانه‌ای به زبان فارسی داشتیم ولی راهمان پُر از دست‌انداز بود. چاره‌ای جز تلاش و تقلای بسیار نداشتیم. گردانندگان دانشسرای عشایری از هیچ سعی و کوشش دریغ نمی‌کردند. در یکی از سالن‌های دانشسرا سه تابلو بزرگ نقاشی آویخته بودند: تابلو اول نمایانگر زبان فارسی بود. رشته‌ای بود سفید و زیبا و بلند که در میان زمینه‌ای تیره به شکل نقشه ایران می‌درخشید. تابلو دوم اقوام پرشمار ایرانی را به صورت دانه‌های پراکنده و درهم‌ریخته در فاصله خلیج و خزر و هیرمند و ارس نشان می‌داد. بر هر دانه‌ای نام شهر و دیاری و یا قوم و قبیله‌ای منقوش بود. در تابلو سوم که ملت ایران نام داشت همه این دانه‌های پراکنده و متفرق بر آن رشته سفید و زیبا و بلند دور یکدیگر جمع شده بودند. سخنگوی جمع در هر فرصتی که به دست می‌آورد در کنار این تابلوها می‌ایستاد و با صدایی گرم و رسا خطاب به شاگردان می‌گفت: اگر این رشته دراز نبود پیوند دیلم و بلوچ و دشتستان و طبرستان ممکن نبود. این رشته اتحاد و بقا را نگاه‌ داریم. این رشته زیبا و استوار را همچنان زیبا و استوار نگاه داریم. این رشته را که از جان تنیده و از دل بافته است نگاه داریم. سخنانی از این‌گونه شعله‌های درون را دامن می‌زد و شور و شوق فراوان می‌انگیخت اما به تنهایی نمی‌توانست مشکل کلام و تکلم را در قبایل ترک زبان، لرزبان، عرب‌زبان و کردزبان از میان بردارد. راهی جز تدبیرهای تازه نداشتیم. به ارکان سه‌گانه «خواندن»، «نوشتن» و «حساب‌کردن» رکن چهارمی افزودیم: رکن «سخن ‌گفتن». چیزی نگذشت که نطق و بیان و سخن‌گویی در مدارس کوهستانی و بیابانی ما مقام والایی یافت.... درمان این درد آسان بود. در مجامع فرهنگی و اردوهای تربیتی به همه گوشزد کردیم و به همه جا دستور فرستادیم که از این روش اجتناب کنند و از حفظ مطالب غیرقابل درک و دور از ذهن و سن‌و‌سال اطفال بپرهیزند».

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: