تنها عشق به وطن باقی می‌ماند

1396/7/10 ۱۱:۲۷

تنها عشق به وطن باقی می‌ماند

مراسم بزرگداشت كریم مجتهدی، فیلسوف، استاد دانشگاه و مترجم برجسته كشور طی روزهای اخیر با حضور آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای، رییس بنیاد حكمت اسلامی صدرا، مهدی محقق، استاد دانشگاه تهران، نجفقلی حبیبی، پژوهشگر فلسفه اسلامی، شهین اعوانی، پژوهشگر حوزه فلسفه و جمع كثیری از اساتید و پژوهشگران و با سخنرانی كریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه، رضا داوری اردكانی، رییس فرهنگستان علوم و رییس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حسن بلخاری، رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مهدی گلشنی، رییس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و حسین كلباسی، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

 بزرگداشت كریم مجتهدی با سخنرانی داوری اردكانی، مجتهدی، گلشنی، كلباسی و بلخاری

مجتهدی: فلسفه یك لفظ است اما یك عشق هم هست

عاطفه شمس: مراسم بزرگداشت كریم مجتهدی، فیلسوف، استاد دانشگاه و مترجم برجسته كشور طی روزهای اخیر با حضور آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای، رییس بنیاد حكمت اسلامی صدرا، مهدی محقق، استاد دانشگاه تهران، نجفقلی حبیبی، پژوهشگر فلسفه اسلامی، شهین اعوانی، پژوهشگر حوزه فلسفه و جمع كثیری از اساتید و پژوهشگران و با سخنرانی كریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه، رضا داوری اردكانی، رییس فرهنگستان علوم و رییس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حسن بلخاری، رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مهدی گلشنی، رییس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و حسین كلباسی، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. گزارشی از این مراسم را در ادامه می‌خوانید:

 جهان فلسفه جهان گفت‌وگوست/ حسن بلخاری - رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

در ابتدای نشست، حسن بلخاری، رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، با اشاره به شأن و جایگاه والای مجتهدی در تاریخ فلسفه ایرانی اسلامی، گفت: به عنوان یك دانشجو و طلبه فلسفه، دكتر مجتهدی را دقیقا در مرز میان فلسفه اسلامی و فلسفه غربی قرار می‌دهم. برخی بزرگواران شیدای فلسفه اسلامی‌اند كه در جای خود خوب است، برخی نیز ذوب در فلسفه غربی شدند و غیر از كانت فیلسوفی را در عالم نمی‌شناسند و ره به سجده به سوی هگل و هایدگر می‌برند كه بحث آنها نیز جداست اما اندك كسانی هستند كه تحصیل فلسفه غربی می‌كنند ولی وقتی جان شیدای خود را در تاملات فلسفی فرو می‌برند، عرصه تاملات خود را فلسفه اسلامی به ویژه شیخ اشراق قرار می‌دهند. می‌دانید كه رساله كارشناسی ارشد دكتر مجتهدی در باب «بررسی تحلیل استعلایی كانت» بوده و در دكترا، به همراهی یا پیشنهاد هانری كربن به یك بررسی تطبیقی دست زده و بابا افضل الدین كاشانی كه یك چهره مهم در حد خواجه نصیر اما ناشناخته است را با ازوتریك غربی بررسی كرده‌اند. شاید این رساله دكترا و حضور دو فرد برجسته یعنی كربن و ژان وال سبب این جایگاه ویژه و قرار گرفتن ایشان در مرز فلسفه غرب و فلسفه اسلامی در طول زندگی‌شان شد و شاید هم جان شرقی ایشان علت این امر باشد.  وی افزود: من به عنوان یك طلبه وقتی آثار استاد را مرور می‌كنم، می‌بینم كه هم در باب سهروردی و هم بابا افضل كاشانی اثر دارند و هم طی سالیان گذشته، یكی از سرچشمه‌های اصلی آشنایی ما با كانت و هگل و هایدگر بوده‌اند. برخی سرچشمه‌ها آلوده است اما سرچشمه‌ای كه با احترام و تعهد به اصل و متن، راوی باشد و فلسفه را آنچنان كه هست به ایرانیان معرفی كرده باشد بلااستثنا در سی تا چهل سال گذشته آثار دكتر مجتهدی است. من برای این در میان مرز بودن استاد احترام قایلم زیرا ما به امثال ایشان برای افتتاح باب گفت‌وگو میان فلسفه شرق و غرب نیاز داریم. «مولانا ابوالكلام آزاد» در یك سخنرانی، انتقاد كرده است كه چرا جهان تا سخن از فلسفه می‌رود بلافاصله نام و یاد یونان را در ذهن تداعی می‌كند. آیا دیگر تمدن‌ها فلسفه نداشته‌اند؟ گرچه او نیز می‌كوشد فلسفه هندی را برجسته كند. بلخاری در پایان، با بیان اینكه تاكید بر موضوعات عرضی در فلسفه، فلسفه را نابود می‌كند، افزود: جهان فلسفه به این مرز نیاز دارد. امكان گفت‌وگو باید میان فلاسفه جهان فراهم باشد. رادا كریشنان، در مقدمه «تاریخ فلسفه و غرب» از كلام ابوالكلام، عدول كرده و معتقد است كسی كه وارد فلسفه شود و قصدش این باشد كه مرز بكشد، حقیقت فلسفه را درك نكرده است. فلسفه ریشه در عقل و عقل ریشه در انسان دارد. انسان قبل از اینكه متعلق به وطنی خاص باشد یا مستند و متكی باشد، جهانی است. فلسفه نمی‌تواند به نام ارسطو، افلاطون و به نام افلاطون، ارسطو را تكفیر كند یا به نام اسلام، غرب و به نام غرب، اسلام را تكفیر كند. جهان فلسفه جهان گفت‌وگوست و دكتر مجتهدی در مرز این همخوانی غرب وشرق قرار دارد.

 

جهان را با عینك تخصص خود نبینید/ هدی گلشنی - استاد فیزیك دانشگاه صنعتی شریف

مهدی گلشنی، رییس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف به عنوان سخنران دوم این مراسم با بیان اینكه دكتر مجتهدی همواره در ذهن او به عنوان استاد الگو بوده است، گفت: از نظر نظم، از نظر بی‌توجهی به مسائل دنیوی و سیاست و از نظر توجه به ناهنجاری‌های محیط و تذكر به چیزهایی كه می‌تواند سرخط اصلاح محیط باشد. در حال حاضر محیط ما از نظر فرهنگی ناهنجار است، تعادل هم در دانشگاه‌ها و هم در برخی محیط‌های علمی خارج از دانشگاه به هم خورده است، علم معنای خود را از دست داده و دیگر به مفهوم نور نیست و علم به یك دكان یا برای مقام یا برای پول تبدیل شده است.
 گلشنی در ادامه بخش‌هایی از تذكرات و جملات دكتر مجتهدی كه آنها را مسائل روز می‌دانست، خواند و افزود: یكی از جملات ایشان این است كه «باید همواره دانشجو بمانیم.» من جملات ایشان را می‌خوانم و وضعیت امروز را بررسی می‌كنم. «من تا دقایق آخر باید یاد بگیرم. یادگیری را جدی تلقی كنیم. استادی كه دانشجو نیست، اصلا استاد نیست. دانشجو باید واقعا پژوهشگر و محصل واقعی باشد تا اینكه به اسم دانشجو شناخته شود. » امروز در نسل جوان می‌بینیم كه یك فرد دكتری گرفته و خود را مركز تمام معلومات عالم می‌داند و غیر از رشته تخصصی خود برای سایر حوزه‌ها شأنی قایل نیست، یك دیدگاه كل‌نگر نیست. فیزیكدان معروف آلمانی، هایزنبرگ می‌گوید: «جهان را با عینك تخصص خود نبینید.» اما نكته دیگر كه استاد بر آن تاكید دارند مساله عدم توجه به زبان فارسی است. این نكته از مسائلی است كه دكتر مجتهدی و مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن تاكید كرده‌اند اما گویا گوش شنوایی در محیط ما برای آن وجود ندارد. ایشان می‌گوید: «یكی از بلاهایی كه گریبانگیر ما شده و خودمان هم نمی‌دانیم كه چه قدر خطرناك است و به سادگی هم نمی‌توان آن را از بین برد، به كار بردن زبان خارجی در زبان فارسی است. اگر دقت كنید می‌بینید كه نوعی اختلال اراده شكل گرفته است. وقتی در تلویزیون خانم روانشناس می‌گوید تایم من با تایم شما مطابقت نمی‌كند، نشان‌دهنده این است كه خودش بیمار است زیرا تظاهر به علم می‌كند. امروز در كودكستان‌های ما به بچه‌هایی كه هنوز نمی‌توانند فارسی حرف بزنند، انگلیسی یاد می‌دهند و برای اینكه مشتری جمع كنند آن را به عنوان امتیاز تلقی می‌كنند. » امروز اساتید دانشگاه، داخل دانشگاه كه باهم مكاتبه می‌كنند بسیاری از اوقات نامه‌ها را به زبان انگلیسی می‌نویسند و این واقعا مصیبت است. من تركیه را كشور بالایی نمی‌دانم ولی تمام تابلوهایی كه در این كشور نصب شده است به زبان تركی است. آنها به‌شدت به زبان‌شان علاقه‌مند هستند و حتی بسیاری از بزرگان ما را به نام خود تمام كرده‌اند. ما در مورد زبان فارسی كم همتی كرده‌ایم.

 

 چرا تامل در فلسفه غرب مهم است
گلشنی، ضمن اشاره به گفته مجتهدی كه چرا تامل در فلسفه غرب مهم است، ادامه داد: دكتر مجتهدی می‌گوید: «من بیشتر متخصص فلسفه غرب هستم ولی مدافع آن نیستم. با تامل در فلسفه غرب، امكانات بیشتری در فلسفه خود خواهیم یافت؛ فلسفه صدرا، فلسفه سهروردی و میرداماد می‌توانند آینده فرهنگ ما را تضمین كنند اما نباید از فلسفه غرب بی‌اطلاع بود.» یكی از اتفاقاتی كه از ٧٠-٦٠ سال گذشته و از زمانی كه فیلسوفان خداباور در غرب ظهور كرده‌اند، افتاده این است كه نوشته‌های‌شان به‌شدت نزدیك به آثار فیلسوفان ما است و ما حداقل تلاش را انجام نداده‌ایم كه این مقارنه‌ها و تشابه‌ها را پیدا كنیم زیرا نگاه‌ها در مملكت ما همه سوی غرب است. نكته دیگر استاد، بی‌توجهی به فهم عمق علوم است؛ امروز در دانشگاه‌ها فهم اصلا مهم نیست و آنچه اهمیت دارد جنبه كاربردی علوم است. اینكه بنیان‌ها چیست اصلا اهمیت ندارد و خبری نیست. بسیاری از دانشگاه‌های غربی رشته‌های مشترك فیزیك و فلسفه دایر كرده‌اند اما متاسفانه در ایران چنین رشته‌هایی نداریم، حتی پیشنهاد رشته فیزیك بنیادی برای مقطع دكتری در وزارت علوم رد شد یعنی فقط سطحی‌نگری را شاهدیم. دانشجو نیز فقط به دنبال آن است كه مقاله بنویسد و مدرك بگیرد. تاكنون، اساتید ما بیش از اندازه ساكت بوده‌اند، باید از حالت انفعال خارج شوند تا علم شأن نور بودن خود را حفظ كند. امروز سوال جوانان فقط این است كه كدام رشته را بخوانند تا زودتر بتوانند برای ادامه تحصیل به امریكا یا اروپا بروند بروند. عمق دیگر مطرح نیست و فقط به ظاهر مدارك توجه می‌شود و این تذكر استاد بسیار به جا بوده است.
 وی با اشاره به نقش فلسفه در اصلاح و پیشرفت و عمق بخشی به معلومات، افزود: دكتر مجتهدی در این رابطه می‌گوید: «من اعتقاد دارم كه فلسفه اصلاح و پیشرفت ایجاد می‌كند، ما را از سطحی‌اندیشی رها می‌كند و به نگاه‌ها عمق می‌دهد. فلسفه حتی می‌تواند برنامه‌ریزی‌های ما را متحول كند. شما با خواندن یك كتاب فلسفی، با خواندن دكارت و كانت عمق پیدا می‌كنید و ذهن شما قوی می‌شود. » در جای دیگری نیز می‌گویند: «تفكر علمی از لحاظ نظری، هیچگاه به طور كلی و به صورت مطلق از تفكر فلسفی جدا نیست و تحولات بزرگ علمی همواره به مدد تغییرات مفاهیم فلسفی به وقوع پیوسته است.» و تاكید می‌كنند: «برخی فرهیختگان تصور می‌كنند توجه به فلسفه می‌تواند مانع از رشد علوم در ایران شود یا به بیان دیگر می‌پندارند تفكر فلسفی ممكن است در جهت تضعیف تفكر علمی برآید كه این امر مساله‌ای كاذب در تفكر ایران است. به این دلیل این مساله كاذب است كه در عصر جدید، داد و ستدی میان علم و فلسفه وجود دارد. بدون استثنا تمام فلاسفه عصر جدید با توجه به علوم جدید فلسفه گفته‌اند، اگر ما علم جدید را حذف كنیم، تفكر فلسفی دیگر معنایی نخواهد داشت. برخی از اصحاب فكر در ایران معتقد هستند به جای فلسفه باید علوم را فراگرفت اما اینها به خطا می‌روند زیرا برای فراگیری علوم باید فلسفه خواند. در ضمن اینكه فلسفه می‌خوانید مسائل علوم را می‌توانید طرح و بحث كنید. مادامی كه به این جنبه زیربنایی تفكر در علوم جدید پی نبرده‌ایم، این خطر وجود دارد كه حالا حالاها مقلد باشیم و علوم در نزد ما تقلید از دیگران و وارداتی باقی بماند و هیچگاه علوم در نزد ما بومی نشود. اگر می‌خواهیم به علم بومی دست پیدا كنیم باید این تفكر زیربنایی را مدنظر قرار دهیم. باید نقش فلسفه را زیربنایی دانست و كسی كه فلسفه جدید را بطور دقیق نشناسد در علوم جدید نیز پیشرفت نخواهد كرد. در غیر این صورت، علوم جدید تنها تظاهر به علم خواهد بود و ادعایی بیش نیست و واقعا علمی نخواهد بود

 

 یك عالم باید درباره فلسفه فكر كند یا نه؟
گلشنی ادامه داد: امروز توجه به فلسفه در بین بزرگان و ستارگان درخشان علم گل كرده است. به طور مثال، كارلو روولی، فیزیكدان مشهور ایتالیایی عین نكاتی كه دكتر مجتهدی بیان می‌كنند را مطرح می‌كند كه سرنخ یكی از نظریات مهم فیزیك روز است. او می‌گوید: «آیا یك عالم باید درباره فلسفه فكر كند یا نه؟ امروزه شیوه رایج این است كه فلسفه را نادیده گرفته و بگویند ما علم داریم و به فلسفه نیاز نداریم. من این نگرش را به دو دلیل خام می‌یابم، دلیل اول تاریخی است. به گذشته نگاه كنید هایزنبرگ هرگز نمی‌توانست مكانیك كوانتومی را ارایه دهد اگر پر از فلسفه نبود. اینشتین هرگز نمی‌توانست به نظریه نسبیت برسد اگر همه فلاسفه را نخوانده بود. گالیله هرگز نمی‌توانست كاری را كه كرد انجام دهد اگر ذهنش پر از افلاطون نبود. نیوتن خود را فیلسوف به حساب می‌آورد و شروع كرد در این‌باره با دكارت بحث كند و ایده‌های فلسفی قوی‌ای داشت. شاید بتوانم بگویم این كوته فكری بعضی همكارانم است كه نمی‌خواهند آنچه را در فلسفه گفته می‌شود بیاموزند. همین طور یك كوته‌فكری در بسیاری از حوزه‌های فلسفه و علوم انسانی وجود دارد كه متولیان آنها نمی‌خواهند در مورد علوم تجربی بیاموزند. امروزه محدود كردن بینش‌مان نسبت به واقعیت به تنها بخش اصلی علوم تجربی یا علوم انسانی، نابینا كردن خود نسبت به پیچیدگی واقعیت است كه آن را می‌توان از طریق چند دیدگاه درك كرد. این دو نگرش فلسفی می‌توانند به هم آموزش دهند و همدیگر را توسعه بخشندوی در پایان گفت: در حال حاضر غرب درك كرده است كه به طور مثال در فیزیك همه سرنخ‌ها مفروضات متافیزیكی است. بنابراین، دانشگاه آكسفورد دوره فوق لیسانس فیزیك و فلسفه را راه‌اندازی كرده است، در دانشگاه كلمبیا رشته مبانی فلسفه فیزیك راه انداختند و لذا تحول عظیمی رخ داده است. این در حالی است كه دانشكده‌های علوم ما به‌شدت در برابر مباحثی از این دست مقاوم هستند.

 

نسبت مجتهدی با تجدد/ حسین كلباسی اشتری- استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی

حسین كلباسی اشتری، عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی و از شاگردان دكتر كریم مجتهدی، به عنوان سخنران بعدی این مراسم، گفت: شاید یك وجه اینكه اینجا هستم علاوه بر توفیق شاگردی استاد مجتهدی در دانشگاه تهران، این باشد كه بیش از یك دهه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز افتخار همكاری را با استاد داشتم. من به شخصه نمی‌دانم استادان و آموزگاران بزرگ را به چند دسته می‌توان تقسیم كرد، اما به هر حال حداقل با یك دسته‌بندی می‌توان گفت اساتیدی هستند كه مخاطب را یا در نظر یا در عمل یا در قول و فعل توامان، متاثر می‌كنند. باید بگویم كه به اعتقاد من، دكتر مجتهدی بدون مبالغه هم در نظر، هم در عمل و هم در سلوك معلمی و جنبه عملی بر مخاطبان‌شان تاثیر گذاشته‌اند. امتیازات دكتر مجتهدی غیرقابل انكار است؛ ایشان از جهت سلوك تعلیماتی و معلمی، تعقل و تحقیق به معنای واقعی كلمه، سلوك دانشجویی و جست‌وجو و پایش مستمر، جدیت، شخصیت، حرمت معلمی و حرمت دانشجویی، صداقت در سلوك معلمی و دانشجویی ممتاز هستند و معلمی و دانشجویی را توامان می‌توان در همه نوشته‌های ایشان دید. شاید در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد می‌پرسیدند كه جدی‌ترین استاد فلسفه كیست، پاسخ همه این بود: دكتر مجتهدی.
 وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینكه دكتر مجتهدی فهم ویژه‌ای از تجدد دارد، افزود: از نظر من مجتهدی تقابل سنت و تجدد را به صورتی كه بیان شده یا نمی‌پذیرد یا این تقابل را به این صورت قبول ندارد بلكه تجدد و سنت را در انعكاس به یكدیگر می‌داند و در این زمینه نیز مقالات زیادی دارد. ایشان گذشته را مقدمه فردا می‌داند و سنت را به صورت صامت، خاموش و بی‌زبان نمی‌بیند. من همواره دكتر مجتهدی را از نظر توجهی كه به تاریخ فلسفه دارد موثر می‌دانم، دانشجویان فلسفه غرب با همان روایت سطحی برخی نویسندگان غربی كه قرون وسطی را به عنوان دوران قابل توجه نمی‌دانستند هم‌عقیده بودند ولی دكتر مجتهدی آنها را ملزم به مطالعه دوران قرون وسطی می‌كرد چون مقدمه غرب جدید بود. استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینكه دكتر مجتهدی همواره به فرهنگ مسموم و آفات آن توجه داشته و این امر در گفتار ایشان انعكاس دارد، ادامه داد: ایشان معتقد هستند هر تحولی منجر به آگاهی می‌شود. فرهنگ در كلام ایشان جایگاه ویژه‌ای دارد شاید یكی از تكه‌كلام‌های ایشان، بحث «سطحی اندیشی»، «می‌دانم- می‌دانم‌های كاذب» و «جهل مركب» بوده است. وی در پایان تاكید كرد: توجه دكتر مجتهدی به تجدد به معنای روشنفكری و منورالفكری رایج نبوده است چون در ایران ما روشنفكری جنبه شعارگونه یافته است كه دكتر مجتهدی با آن هیچ نسبتی نداشته است.

 

نزاع علم، عاشقانه و دوستانه است/ رضا داوری اردكانی- رییس فرهنگستان علوم

رضا داوری اردكانی، رییس فرهنگستان علوم با بیان اینكه بیش از پنجاه سال همراهی و هم‌داستانی با دكتر مجتهدی اهمیت زیادی دارد، گفت: ایشان، جایگاهی پیش ما دارند كه لایصف است. آنچه می‌گویم خیلی ساده است، هیچ تكلفی در آن نیست و راحت حرف می‌زنم. در مورد دكتر مجتهدی راحت می‌توانم حرف بزنم و هیچ شایبه‌ای هم در گفتارم نیست. ما بیش از پنجاه سال با هم همراه و هم‌داستان بودیم. اهل فلسفه با هم اختلاف رای و نظر هم دارند اما این اختلاف دوستانه است. به تعبیر «یاسپرس» نزاع علم، عاشقانه و دوستانه است. دكتر مجتهدی فیلسوفانه زندگی كرده و روابط خصوصی آنچنان كه گاهی فكر می‌كنیم با هیچ یك از ما نداشت ولی یكدیگر را به معنای كلی لفظ دوست داشته‌ایم و همواره یكدیگر را احترام كرده‌ایم. من می‌خواهم فقط در مورد اخلاق ایشان حرف بزنم، دكتر مجتهدی نخستین ایرانی‌ای است كه در اروپا فلسفه خوانده است و دكترای فلسفه گرفته و یكی از ایرانی‌ترین استادان فلسفه است.
 وی افزود: او از میان ما نخستین كسی است كه تحقیق كرد كه فلسفه اروپایی چگونه به ایران آمد و اصلا این مساله كه فكر چگونه به ایران آمده است. در واقع، اینكه منظم و مرتب پژوهش انجام گیرد و گزارش خوب فراهم شود از دكتر مجتهدی آغاز شد. او در اروپا تحصیل كرد و از دوره دبیرستان به اروپا رفت و پرورشی اروپایی داشت ولی با این وجود خیلی اینجایی است تا جایی كه اگر دانشجویانش لفظ فرنگی به كار می‌بردند، تذكر می‌داد. مجتهدی با تاریخ ایران آشنا است و سعی كرد با فلسفه اسلامی نیز آشنا شود چون ما ایرانی‌ها بدون فلسفه اسلامی نمی‌توانیم تفلسف كنیم و فلسفه داشته باشیم و مهم‌تر از همه این موارد، اینكه دكتر مجتهدی همه زندگی‌اش فلسفه بوده و همه عمر را صرف فلسفه كرده است. بدون تكلف و بدون تظاهر، با تواضع فوق‌العاده‌ای كه با صراحتی همراه بود كه گاهی این صراحت در گفتار شاید خوشحال مان هم نكند و ناخوشایند تلقی شود. داوری اردكانی ادامه داد: كسی كه عمر صرف فلسفه می‌كند ممكن است از بیرون كه نگاه كنند نپسندند و حتی نسبت كج سلیقگی بدهند و بگویند آدم زندگی نكند؟ همه‌اش مطالعه و نوشتن؟ در حالی كه باید خود را به جای شخص بگذارند چراكه من به جای دیگری نمی‌توانم بگویم كه چه چیز مطلوب و چه چیز دوست داشتنی است. باید از دكتر مجتهدی بپرسیم كه شما خوش دارید چگونه زندگی كنید؟ این راه را او خواسته و انتخاب كرده است.

  فلسفه باید بر جان اشخاص اثر كند
داوری اردكانی گفت: با نگاه انصاف به زندگی دكتر مجتهدی، او بهترین زندگی را داشته است، من همواره به كار و حال مجتهدی غبطه می‌خورم؛ او بی‌نظیر، صادق و بی‌شیله پیله است، این را از هركس كه با او ارتباط داشته است بپرسید كه هیچ تكلف و خودستایی را در او دیده‌ای؟ در حالی كه آدم نواده شاه و نواده مجتهد تبریزی باشد حتی اگر قدری تكبر داشته باشد محفوظ است ولی در این پنجاه سال یك بار تظاهر به اشرافیت و اشرافیت مآبی نكرد و فكر نمی‌كنم كسی دیده باشد. ما چون فلسفه دوست داریم می‌گوییم این رفتار اثر فلسفه است ولی فلسفه یكسان اثر نمی‌كند، فلسفه باید بر جان اشخاص اثر كند. مجتهدی تاریخ فلسفه به ویژه تاریخ فلسفه جدید را درس داد و در مورد تقریبا همه فلاسفه جدید كتاب و مقاله نوشت و همه ایشان را می‌شناسیم. او حتی درباره نویسندگان پژوهش داشته است.
 رییس فرهنگستان علوم ادامه داد: از فضایل دكتر مجتهدی كه مسلما در اخلاق و علم دوستی و اهل فلسفه بودن او موثر بوده این است كه او از ادبیات شروع كرد. داستان هم كه نوشت به ایران توجه داشت و بعد هم آثار داستانی ایرانی را اعم از اشعار و رمان‌های ایرانی را مطالعه كرد و خود، داستان ایرانی نوشت. از شادی‌های من این است كه همكار مجتهدی بودم. ما از وجود خوبی احساس شادی می‌كنیم، وقتی اینچنین وجود خوبی باشد دل آدمی شاد می‌شود. مجتهدی از خوب‌های زمانه بوده و به اعتبار فیلسوف بودن و عمر صرف فلسفه كردن مورد احترام همه ما است.

 

یادگیری باید دایم و توام با احساس فداكاری باشد/ كریم مجتهدی- چهره ماندگار فلسفه، مترجم و استاد دانشگاه

در پایان نشست و پس از مراسم تقدیر، مجتهدی به عنوان آخرین سخنران، گفت: از یكشنبه گذشته هر هشت ساعت آنتی بیوتیك می‌خورم و تب دارم و ناخوش هستم. حركت دستم كند شده است و از این جهت چیزی برای این جلسه تهیه نكرده و ننوشته‌ام ولی در راه كه می‌آمدم فكر كردم كه چه بگویم و چه چیزی را بیان كنم. نخستین مساله تشكر كردن از حضار است كه مرا شرمنده كردند و البته كمی هم اذیت شدم چون حالت احساسی پیدا كردم و این حالت برایم چندان خوب نیست. تشكر می‌كنم و با صراحت می‌گویم كه خود را لایق این همه توجه نمی‌دانم.
 وی ادامه داد: درست است كه گفته‌ام فیلسوف دانشجو است ولی من واقعا دانشجو هستم، از وقتی بازنشسته شدم و تكلیف تدریس دروس مشخص در اختیارم نیست كاملا دانشجو شدم و حتی بیشتر از قبل، مطالبی را می‌بینم و دقت می‌كنم كه قبلا به آنها دقت نداشتم. در اینجا می‌خواهم دو مطلب را بیان كنم. فلسفه یك لفظ است اما یك عشق هم هست. عشق یادگیری برای انسان بزرگ‌ترین نعمتی است كه دارد و فقط همین را دارد، حق زندگی هم همان قدر برای ما مهم است و به همان اندازه نیز نباید قبول كنیم كه چیزی مانع آموختن ما شود. جهل ظلم است، حق با سقراط است، او جهل را ظلم می‌داند. تنها چیزی كه برای دیگران و جوانان باید تبلیغ و آموزش داده شود علم است، عشق به علم است. خود علم اراده به یادگیری است. نیچه از اراده و قدرت صحبت كرد ولی مهم‌تر از آن این است كه اراده كنیم كه یاد بگیریم و این بزرگ‌ترین نعمتی است كه به ما داده شده است و در روح ما انعكاس دارد. همین روحیه كه كمی هم افراطی است گریبانگیر من شده است.
 این چهره ماندگار فلسفه، در بخش بعدی سخنان خود به مطالبی كه گلشنی نسبت به وضعیت دانشگاه‌های كشور بیان داشت، اشاره كرده و گفت: از این مطالب متاثر شدم. این همه دستگاه و نامه‌نگاری اداری، نتیجه مهم است. متاسفانه نتیجه خیلی خوشایند نیست. ما زنده‌ایم، باید با سربلندی به مسائل‌مان نگاه كنیم. در هر صورت جنبه‌های منفی آموزش در ایران زیاد است یعنی نتیجه‌ای كه باید گرفته نمی‌شود. یادگیری باید دایم و توام با احساس فداكاری باشد، باید اجازه فداكاری به انسان‌ها داده شود به این معنا كه در راهی كه هستند واقعا كار كنند و این را ما متاسفانه كم داریم البته در افراد وجود دارد. تاریخ و فرهنگ ما بدون اغراق از غنی‌ترین تاریخ‌ها است- ایران فرهنگی‌‌ای را می‌گویم كه وسیع‌تر از چارچوب جغرافیایی ما است و از غنی‌ترین تاریخ‌ها و فرهنگ‌های دنیا به شمار می‌رود- و اگر اكنون ما به ناچار به غرب تمایل پیدا كرده و به علوم جدید توجه می‌كنیم هرچند كه مهم است اما شاید راه را درست نمی‌رویم. خواستن علوم، هدف اصلی است اما اصل كار، پیدا كردن راهی است كه ما را به آنجا می‌رساند.

 آن كسی ایرانی است كه اراده می‌كند ایرانی بماند
مجتهدی ادامه داد: در این كشور همواره گروهی بوده‌اند كه با یك استادی و تدبیر، بدون ‌های و هوی و بدون اینكه اظهار وجودی كنند، در یك منطقه جغرافیایی كه دایما در تلاطم، حركت، مشكلات و كشتار است، همیشه تاثیر داشته‌اند. خواجه نصیرالدین طوسی از آن جمله است؛ او دانشمند است، فیلسوف و ریاضیدان است، علم سیاست سرش می‌شود و اصلا رجل سیاسی است. تدبیر می‌اندیشد. او با چه كوشش و زرنگی باورنكردنی موفق به انجام خیلی كارها می‌شود هرچند كه البته تعصب فوق‌العاده شیعی دارد چون در جوانی‌اش قتل عام شیعیان را به چشم دیده است و لذا شمشیر را از رو بسته است. من در صفحات پایانی كتابم به صورت داستانی از زبان او نوشته‌ام كه: این عمر بعد از این همه سختی‌ها، تقلا و مشقات فراوان اجرش برای من چیست؟ همراه پیری اجری هم هست و آن اجر اینكه عشق به دانش باقی می‌ماند.
 وی افزود: نكته آخر كه می‌خواهم بگویم ناظر بر مقاله‌ای است كه دوبار هم چاپ شد و البته زیاد از آن راضی نیستم. در این مقاله در مورد اینكه ایرانی كیست، صحبت كرده‌ام. ما از نظر منطق نمی‌توانیم هویت خود را به حد تام تعریف كنیم. ما هم یك ضمیر ناخودآگاه واحد داریم، در وجود همه ما یك ایرانیت هست. به نظر من آن كسی ایرانی است كه اراده می‌كند ایرانی بماند. اراده‌ای كه حفظ می‌كند كه من ایرانی هستم و دست‌بردار نیستم؛ خواه در تهران باشد، خواه در امریكای شمالی، امریكای جنوبی، اسپانیا، آلمان، انگلستان و هركجا كه باشد او خود را حفظ می‌كند و این همان عشق به وطن است و فقط همین می‌ماند. مجتهدی در پایان، با بیان اینكه باید امكانات گذشته خود را بشناسیم و بفهمیم، تاكید كرد: تاریخ گذشته ما پر از امكانات است، امكانات واقعی گذشتگان را بشناسیم و بر اساس آن آینده واقعی خود را بسازیم و گسست را هم بشكافیم. اینكه گذشته را جدا كرده و دور بیندازیم و بگوییم خودمان از نو می‌سازیم دروغ محض است، خودكشی است. تصویری كه من برای این بحث در نظر گرفته‌ام درخت نخل است كه كمی هم شبیه سایر جانداران است. اگر سر درخت نخل را قطع كنیم ریشه‌اش می‌پوسد. اگر اجازه رشد به فرهنگ‌مان ندهیم، ریشه‌های اصلی را خراب می‌كنیم، ریشه‌های اصلی باید تغذیه كنند، خود را بسازند و باقی بمانند.

 

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: