1396/7/5 ۰۸:۵۳
جنگها، غارتها و لشکرکشیهای بسیار در تاریخ دیرینه این سرزمین، در کنار پیامدهای گوناگون سیاسی و نظامی، اما آثاری بر جامعه ایران بهویژه زندگی روزمره مردم در دورههای گوناگون میگذاشتهاند که در صورتبندی وضع کلی آن در همه دورهها، حتی تا روزگار کنونی تاثیر بسیار داشته است
گدایان فراوان یادگار غارتی بزرگ در کرمان
جنگها، غارتها و لشکرکشیهای بسیار در تاریخ دیرینه این سرزمین، در کنار پیامدهای گوناگون سیاسی و نظامی، اما آثاری بر جامعه ایران بهویژه زندگی روزمره مردم در دورههای گوناگون میگذاشتهاند که در صورتبندی وضع کلی آن در همه دورهها، حتی تا روزگار کنونی تاثیر بسیار داشته است. مرتضی راوندی در کتاب پربرگ «تاریخ اجتماعی ایران» به دو پیامد اجتماعی برآمده از دگرگونیهای سیاسی، هنگام روایت یک رخداد مهم اما تلخ در تاریخ معاصر ایران اشاره میکند. او در روایت «قتل و غارت مردم» در زمان یورش آغا محمد خان قاجار به کرمان در تعقیب لطفعلیخان زند، پیدایش دو پدیده «فقر» و «گدایی» را در کرمان در روزگار پس از یورش، دستاورد و پیامد آن غارتها میداند. راوندی به نقل از منابع تاریخی چنین آورده است «پس از آنكه لشكر حضرت شاه قاجار گواشير را مفتوح كردند، از جانب سني الجوانب، حكم به قتلعام و غارت آن بلد گرديد؛ مگر خانههاي آقا علي را كه مستثني فرمودند. مردم اردو، از تراكمه و استراباد و طبرستان و ساير سپاه، بناي قتل و اسر و نهب را گذاشتند. در آن شهر شور محشر و فزع اكبر واقع شد ... قتلعام چنگيزي را آوازه نو شد و جنگ خاص هلاكويي آيين، تجديد يافت. از مرد و زن كرماني آنقدر در خانههاي آقا علي پناه جستند و هجوم كردند كه پنج نفر زن و طفل در زير دست و پا به خبه درگذشتند: ليكن هركس به آنجا پناه برد، از قتل و اسر محفوظ بماند. روز ديگر، حكم پادشاهي به مفاد پيوست كه متعلقان آقا علي با هركس از مرد و زن كه پناهنده خانه او هستند، از شهر بيرون بروند. منسوبان آقا علي با ده دوازدههزار نفر اناث و ذكور كه به آن خانهها التجا جسته بودند به جانب فريزن كه ملك آقا علي بود ... برفتند ... و حكم به تخريب شهر و قتل مردمش شد». راوندی سپس پیامدهای آن بیرحمی و غارت را از زبان سرپرسی سايكس، مامور انگلیسی در ایران توصیف میکند «با مردم كرمان با نهايت قساوت و بيرحمي كه به تصور نميگنجد، رفتار شد: زنان آنجا را تسليم قشون كرده و سربازان را تشويق نمودند كه ناموس آنها را هتك كنند و به قتلشان برسانند ... فاتح دستور داد ٢٠هزار جفت چشم به او تقديم نمايند ... بدينطريق تقريبا تمام جمعيت ذكور شهر كور شد و زنانشان مانند برده تحويل قشون داده شدند. آغا محمد خان بعدا، براي آنكه خاطره دستگيري لطفعليخان محفوظ بماند، دستور داد ٦٠٠نفر اسير را گردن زده و سرهاي آنها را به توسط سيصد نفر اسير ديگر كه آنها را بعدا كشتند به بم حمل كردند و در آنجا، در نقطهاي كه لطفعلي دستگير شده بود، از سرهاي آنان هرمهايي ساختند. پوتينجر در سال ١٨١٠ م. اين هرمها را شخصا ديده است. كرمان از آن روز ديگر بهبودي نيافت. امروز بيش از هر شهر ايران در آنجا گدا وجود دارد و از فقر رنج ميبرند.»
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید