1396/7/1 ۰۹:۴۰
صلح حدیبیه بین کفار و مسلمانان تازه بسته شده بود. حجاز کمی از غوغای دگراندیشی و دگرپرستی که توسط چوپان دیروزی و پیامبر امروزی ساخته شده بود، آرام میگرفت. صدای شکستن استخوانهای بلال حبشی زیرسنگ خاندان ابوسفیان شنیده نمیشد. محمد(ص) مردی از تبار قریش مانند پدری دلسوز، پس از آن که خدیجه(س) و علی (ع) را به رسالت خود دعوت کرده بود، گامها را بلندتر برداشته بود و عزم به سمت خاندان 25 طایفهای قریش میکرد.
اول محرمالحرام، سالروز دعوت جهانی پیامبراسلام(ص) حامد سرلکی: صلح حدیبیه بین کفار و مسلمانان تازه بسته شده بود. حجاز کمی از غوغای دگراندیشی و دگرپرستی که توسط چوپان دیروزی و پیامبر امروزی ساخته شده بود، آرام میگرفت. صدای شکستن استخوانهای بلال حبشی زیرسنگ خاندان ابوسفیان شنیده نمیشد. محمد(ص) مردی از تبار قریش مانند پدری دلسوز، پس از آن که خدیجه(س) و علی (ع) را به رسالت خود دعوت کرده بود، گامها را بلندتر برداشته بود و عزم به سمت خاندان 25 طایفهای قریش میکرد. با بالا گرفتن نزاع بین مخالفان پیامبر و مسلمانان و آغاز دورهای جدید از جنگهای عقیدهای، محمد(ص) این بار، تکیه بر آستان خموده جهان میکند. پس از آنکه رسالت از درگاه خانه فرزندان عبدالمطلب به قلب بردگان و برخی صاحبمنصبان رسوخ کرد و جعفربن ابیطالب توانست با هجرتش کمی سیطره باورمندی از حجاز را به آن سمت آبهای دریای سرخ ببرد، اینبار رحمتللعالمین(ص) طبق دستور وحی، آن هم در چنین روزی نخستین مکاتبات رسمی خود را با سران، شاهان و مبلغان دینی سرزمینهای اطراف حجاز آغاز میکند.
خاورمیانه صدر اسلام تکه جلی بود میان دو قدرت امپراتوری عظیم عصر خود. از سویی باورمندان به مسیح(ع) و مذهب پولس بر مدار کلیسا و حکومت روم شرقی و در سمت خاور جهان، امپراتوری عظیم ساسانیان با حکومتی منشعب از خداوندگاران زرتشتی. هر دوی این قدرتها در حجاز بیکاره بودند. وضعیت بد آب و هوایی و اصولا بیمنفعت بودن ورود به قلمروی اعراب مکی و مدنی باعث شد که کسراها و قیصرها در پشت دروازههای این شنزار عظیم توقف کنند. ایرانیان تا سرزمینهای حیره و یمن، رومیان نیز تا شامات و مناطق غربی حجاز یعنی اسکندریه [مصر] متوقف شدند. حجاز در آن سالها به برخی شهرهای قابل سکونت کوچک و طوایف در هم تنیده تقسیم میشد.
اندیشههای اسلامی پیامبر (ص) باعث شد تا برخی اعراب بر اصولی واحد به اتفاق برسند. اصل واحدی به نام توحید که جامعه چندخدایی حجاز را دگرگون کرد. پس از بسته شدن عهدنامه صلح حدیبیه، اندکی از هرج و مرجهای به وجود آمده در حجاز کاسته شد. پیامبر (ص) نگاه خود را از حجاز به سرزمینهای دیگر معطوف میکند. به گواهی تاریخ بیش از 20 نامه تا پایان عمر ایشان به سران ممالک دیگر نوشته شده است. در راس این مکتوبهها شخص پیامبر (ص) حضور داشت، اما در یکم محرمالحرام سال هفتم هجری قمری، پنج نامه مهم به حوزههای مختلف خارج از مکه و مدینه نوشته شد. غالب این نامهها بازخوردهای مناسبی داشته اما اندکی از آنها نیز بر اثر لجاجت برخی حکام جدی گرفته نشد. اما در سرزمینهایی که ریشههای مسیحی در آن وجود داشت، انتظار ظهور پیامبر آخرالزمان براساس مکتوب اناجیل باعث به بار نشستن اهداف پیامبر (ص) شد. درست همان وضعیتی که در یثرب (مدینه النبی) پیش از هجرت و در گروه یهودیان وجود داشت. پیامبر(ص) پنج قاصد را به سرزمین بزرگ فارس نزد خسروپرویز، امپراتوری روم نزد هرقل یا همان هراکلیوس، مصر نزد مقوقس (فرماندار روم در مصر)، سرزمین حبشه نزد نجاشی، یمن نزد حارث بنابیشعیب فرستاد. البته نامههایی به سران سرزمینهای بحرین، نجران، عمان، شامات و... نیز ارسال شد که صرفا در همزمانی ارسال با نامههای فوق استنادات محکمی وجود ندارد. اما آن چیز که به وضوح مشخص است صحت ارسال نامه تا روزهای پایانی عمر مبارک پیامبر (ص) است.
از میان تمامی پادشاهان و حکامی که مقصد نامهها بودند تنها خسروپرویز، شاه ایران با برخوردی منفی از نامه استقبال میکند. خسروپرویز که به عیش و عشرت در میان شاهزادگان ساسانی شهره بوده است یکی از مغلوبترین شاهان ساسانی در برابر جنگهای ایرانیان با رومیان به شمار میرفت. البته در یک نسخه تاریخی به نقل از یعقوبی آمده است که خسروپرویز به گشادهرویی از نامه استقبال کرده و مقداری عطر و ابریشم نیز خدمت پیامبر (ص) میفرستد. اما این سند وجاهت تاریخی نداشته و بیشتر پیام خسروپرویز به باذان (حاکم دست گماشته ایران در یمن) باعث رد این ادعاست.
باذان زمانی که به تحقیق آرای پیامبر نوظهور میپردازد، اخباری را به درگاه ساسانی میفرست. پیشگویی پیامبر نسبت به قتل خسروپرویز توسط فرزندش باعث ایمان آوردن باذان و غالب یمنیها میشود. نجاشی پادشاه حبشه و شمال آفریقا نیز تامل آنچنانی نسبت به نامه ندارد. لازم به ذکر است که نجاشی موردنظر با نجاشیای که مهاجران را در حبشه سکنی داده و درنهایت به اسلام میگرود، متفاوت است. اما یکی از مهمترین برکات نامههای دعویگرایانه پیامبر تاثیر عمیق آن روی «هراکلیوس»، قیصر روم بوده است. قیصر روم ابتدا با فرمان تحقیق در احوال پیامبر (ص)، فردی را به همراه «دحیه» (قاصد نامه) به حجاز فرستاده تا کم و کیف حیات پیامبر(ص) را به او گزارش دهد. گزارشها از راستی، عدالت و رحمانیت پیامبر(ص) باعث شده که وی نسبت به مشورت با برخی اسقفهای کلیسای روم همت گماشته و درنهایت با ارائه مکتوبهای خدمت پیامبر(ص) به همراه کنیز و هدایایی ارادت خود را نسبت به ایشان بیان کند.
با مطالعه اجمالی بر وضعیت جهان در عصر آغازین صدور اسلام خواهیم یافت که پیامبر(ص) یکی از مهمترین رسالتهای خود را انجام دادند. وظیفهای که حق تعالی به ایشان فرمان میدهد. در آیه 28 سوره سبا میخوانیم که: « َمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُون/ترجمه: و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم، ولیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.» این دعوت جهانی نشان از همان بعثت عظیمی دارد که پیامبر (ص) در چنین روزی آن را آغاز کرد. همچنین در تفسیر آیه 19 سوره انعام [این قرآن بر من وحى شده، تا شما و همه کسانى که این سخن به آنها مىرسد، را انذار کنم] آمده است که پیامبر (ص) فرمودند: «من به تمام انسانها از سفید و سیاه مبعوث شدهام و زمین براى من پاک و پاککننده و همه جاى آن مسجد و معبد قرار داده شده، غنیمت جنگى براى من حلال است، ـ درحالى که براى هیچکس قبل از من حلال نشده بود، ـ من به وسیله رعب و وحشت در دل دشمنان، یارى شدهام [و خداوند رعب ما را در دل خصم ما افکنده] بهطورى که در پیشاپیش من به اندازه یک ماه راه طى طریق مىکند و مقام شفاعت، به من داده شده و من آن را براى امتم در قیامت ذخیره کردهام» [تفسیر «مجمعالبیان» به نقل از ابنعباس]. پایان رسیدن حجت پیامبر(ص) بر عموم جهان و آغاز مرحله انتخاب باعث شد که برخی مردم دعوت ایشان را لبیک و دیگران نیز به مقابله عملی با آموزههای پیامبر دست بزنند. دقیقا همان وضعیت آخرالزمانی که امروز بر سر اندیشههای پیامبر رحمت(ص) در میان مسلمانان و عموم مردم دنیا پیش آمده است.
برخی منابع:
تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، جلد دوم، صفحه 294 تاریخ یعقوبی، احمدابن ابی یعقوب، جلد دوم، صفحات 62 و 78 سیره ابنهشام، عبدالملک بن هشام، جلد اول، صفحات 63 و 71 ترجمه تفسیرالمیزان، محمدحسین طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، جلد هفدهم، صفحه ۵۴۵
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید