1396/6/19 ۱۳:۲۴
آگوست كنت فیلسوفی به تمام معنا فرانسوی بود بر آمده از انقلاب فرانسه. هم در زندگی شخصی و هم در حیات اجتماعی، هم از حیث خصایل فرهنگی كه از یك فرانسوی انتظارش را داریم و هم به عنوان اندیشمندی ناآرام كه از زمانهاش متاثر است، متفكری كه بنیانگذار آموزه پوزیتیویسم و موسس رشته كنششناسی خوانده میشود و گاهی از او به عنوان نخستین فیلسوف علم به معنای جدید كلمه یاد میشود، متفكری متاثر از هانری سن سیمون، سوسیالیست آرمانگرای فرانسوی كه كوشید فلسفه تحصلی یا پوزیتیو را در مقام پشتیبانی فلسفی برای انقلاب فرانسه عرضه كند. كنت در وهله نخست فیلسوف بود اما تاثیر مستقیم بر بنیانگذاران جامعهشناسی داشت، تا جایی كه امیل دوركیم (١٩١٧-١٨٥٨) یكی از سه فیلسوف جامعهشناس موسس (در كنار ماركس و وبر) او را پدر یا بنیادگذار جامعهشناسی خواند. در یادداشت پیش رو با مروری بر زندگی آگوست كنت به این میپردازیم كه چرا او را فرزند انقلاب فرانسه میخوانیم و چرا بر فرانسوی بودن او تاكید میگذاریم:
نگاهی به زندگی و اندیشههای آگوست كنت كنت اروپای پس از انقلاب فرانسه را با آموزههایش صورتبندی كرده است به بهانه گذشت ١٦٠ سال از مرگ آكوست كنت محسن آزموده: آگوست كنت فیلسوفی به تمام معنا فرانسوی بود بر آمده از انقلاب فرانسه. هم در زندگی شخصی و هم در حیات اجتماعی، هم از حیث خصایل فرهنگی كه از یك فرانسوی انتظارش را داریم و هم به عنوان اندیشمندی ناآرام كه از زمانهاش متاثر است، متفكری كه بنیانگذار آموزه پوزیتیویسم و موسس رشته كنششناسی خوانده میشود و گاهی از او به عنوان نخستین فیلسوف علم به معنای جدید كلمه یاد میشود، متفكری متاثر از هانری سن سیمون، سوسیالیست آرمانگرای فرانسوی كه كوشید فلسفه تحصلی یا پوزیتیو را در مقام پشتیبانی فلسفی برای انقلاب فرانسه عرضه كند. كنت در وهله نخست فیلسوف بود اما تاثیر مستقیم بر بنیانگذاران جامعهشناسی داشت، تا جایی كه امیل دوركیم (١٩١٧-١٨٥٨) یكی از سه فیلسوف جامعهشناس موسس (در كنار ماركس و وبر) او را پدر یا بنیادگذار جامعهشناسی خواند. در یادداشت پیش رو با مروری بر زندگی آگوست كنت به این میپردازیم كه چرا او را فرزند انقلاب فرانسه میخوانیم و چرا بر فرانسوی بودن او تاكید میگذاریم:
جمهوریخواه عرفی زندگی پر فراز و نشیب آگوست كنت در پیوندی وثیق با اندیشهها و افكارش بود و از این حیث میتوان آن را به دو دوره كاملا متفاوت تقسیم كرد. مسائل و ویژگیهای شخصی در این زندگی به همان اندازه در اندیشههای او تاثیرگذار بودند كه رخدادهای بیرونی و جمعی. كنت به یك معنا ایزیدو مری آگوست فرانسوا گزاویه كنت در ١٩ ژانویه در مون پلیه در مركز استان ارو در جنوب فرانسه به دنیا آمد. پدرش لویی مامور مالیات دولتی و مادرش رزالی هر دو سلطنتطلب و متعهد به كلیسای كاتولیك بودند. شاید همین وابستگی شدید خانواده به كاتولیسیسم و سلطنت آن هم در دوران انقلاب بود كه موجب شد آگوست جوان كه در مسیری پر فراز و نشیب گام میگذاشت، بعد از پایان دوران تحصیلات متوسطه در سال ١٨١٤ به هر دو امر پشت كند؛ یعنی هم كاتولیسیسم را كنار بگذارد و هم سلطنت را و به یك انقلابی پرشور و جمهوریخواه عرفی تمامعیار بدل شود. كنت بعد به مدرسه پلی تكنیك پاریس رفت و رتبه اول در میان داوطلبان جنوب فرانسه و رتبه چهارم در كل كشور را كسب كرد. اما دو سال بعد با شكست و سقوط ناپلئون در آوریل ١٨١٦ و بر سر كار آمدن خانواده سلطنتی بوربونها مدرسه پلیتكنیك هم تعطیل شد و كنت ناگزیر به مون پلیه بازگشت و این نخستین ناكامی بزرگ در مسیر زندگی كنت بود كه بر سراسر زندگی و اندیشهاش تاثیر درازدامن گذاشت. كنت بعد از بازگشت به مون پلیه به پزشكی و زیستشناسی و فیزیولوژی پرداخت اما به دلیل نارضایتی باز به پاریس رفت و در ماه آگوست ١٨١٧ با سن سیمون (١٨٢٥-١٧٦٠) فیلسوف و متفكر سوسیالیست و انقلابی مشهور آشنا و در سمت منشیگری او استخدام شد؛ فرصتی طلایی برای جوان جویای كار تا در مقام منشی سن سیمون از اندیشههای او بهره بگیرد. همزمان در دانشگاه پذیرفته شد و هفت سال در دانشگاه ماند و در این بازه زمانی از نزدیك در جریان جوششها و تلاشهای سیاسی و اجتماعی و فكری جامعه پرتب و تاب فرانسه قرار گرفت. همكاری با سن سیمون «فیلسوف صنعت» برای كنت كه شیفته آموزههای روشنگری و آرمانهای سهگانه انقلاب فرانسه (آزادی، برابری و برادری) بود، فرصت مغتنمی بود كه چندان دوام نیاورد، زیرا خیلی زود حسادت و سایر رذائل بشری رابطه این دو را به جایی كشاند كه كنت سن سیمون را كه او را «پسر خوانده» خودش میخواند، «شیاد منحط» و «داور فاسد»ی خواند زیرا كتاب كنت یعنی «نظام سیاست پوزیتیو» را كه در سال ١٨٢٤ در نشریه «شرعیات اهل صنعت» منتشر شده به نام خود یعنی سن سیمون منتشر كرده است، بدون اینكه اسمی از آگوست كنت در میان آورد.
از عشق ناكام تا دوستی متزلزل همزمان رویداد شخصی تاثیرگذار دیگر در زندگی كنت آشنایی و ازدواجش با كارولین ماسین در سال ١٨٢٥ بود. زنی نهچندان خوشنام كه با خیانتهای مكررش زندگی كنت را تلخ كرد، یعنی دقیقا زمانی كه كنت داشت با انتشار «دروس فلسفه پوزیتیو» (١٨٢٦) برای خود نامی دست و پا میكرد، كارولین رسوایی به پا كرد و كار را به جایی كشاند كه كنت به بیماری روانی دچار شد و مدت هشت ماه در آسایشگاه روانی دكتر اسكیرول بستری شد و حتی یك بار دست به خودكشی ناكام زد. كنت بعدا رابطهاش با كارولین را «تنها خطای واقعا مهم زندگیاش» خواند. رابطه كنت و كارولین بعد از بهبود فیلسوف جوان در سال ١٨٢٧ قطع شد. اگرچه كنت تنها پس از ١٧ سال یعنی در سال ١٨٤٢ توانست رسما از كارولین جدا شود. در طول این سالها كنت به طور جدی روی «دروس فلسفه پوزیتیو» كار كرد و از سال ١٨٣٠ تا ١٨٤٢ توانست مهمترین كتابش یعنی اثر ٦ جلدی «دروس فلسفه پوزیتیو» را منتشر كند. این سالها پربارترین سالهای نخستین دوره زندگی كنت هستند. در سال ١٨٣١ در همكاری افتخاری با شهرداری پاریس دروس «ستارهشناسی عمومی» را ارایه كرد، اگرچه در همین سال درخواستش از پلیتكنیك برای تصدی كرسی آنالیز بیپاسخ ماند. سال بعد این درخواست پذیرفته شد و به عنوان استاد مدعو آنالیز و مكانیك آغاز به كار كرد. در سال ١٨٣٢ از كالج دوفرانس برای كرسی تاریخ درخواست كرد كه رد شد. همین سال از پلیتكنیك كرسی هندسه را مطالبه كرد كه باز هم رد شد. در نهایت در سال ١٨٣٦ توانست به عنوان «مربی» در پلیتكنیك استخدام شود و این سمت را تا سال ١٨٤٤ به عهده داشته باشد. در همین سالها اتفاق مهم دیگری در زندگی كنت رخ داد و آن آشنایی نزدیك و دوستی با جان استوارت میل (١٨٧٣-١٨٠٦) فیلسوف برجسته بریتانیایی بود؛ اندیشمند شهیری كه چند سال جوانتر از كنت بود اما در سرزمینش به مراتب شناخته شدهتر و مطرحتر از كنت بود. البته میل از ١٤ سالگی یعنی زمانی كه از سوی پدرش جیمز میل (١٨٣٦-١٧٧٣) فیلسوف و نظریهپرداز سیاسی و اقتصادی برای سفری یك ساله به فرانسه سفر كرده بود، با كنت آشنا شده بود، زیرا در آنجا ملاقاتی با سن سیمون داشت و كنت را كه منشی سن سیمون بود، دیده بود. بعد از آن هم همواره آثار كنت را میخواند و در نهایت نیز وقتی جلد اول «دروس فلسفه پوزیتیو» منتشر شد به كنت نامهای صمیمانه نوشت. دوستی كنت و میل از سال ١٨٤١ آغاز شد و خیلی زود رابطهشان نزدیك شد تا جایی كه وقتی در سال ١٨٤٤ كنت شوربخت بار دیگر از پلیتكنیك اخراج شد به كمك او آمد و به همراه تنی چند از دوستان كنت از او دستگیری كرد. اما این دوستی نیز مثل سایر وقایع زندگی كنت چندان به درازا نپایید و یكی از علتهای آن نیز رخدادی بود كه سرآغاز دومین دوره زندگی آگوست كنت تلقی میشود. البته كنت و میل در زمینه فكری كاملا با هم همراه نبودند، برای مثال كنت چندان به روانشناسی وقعی نمیگذاشت و در دستهبندی معروفش از علوم (ریاضیات، اخترشناسی، فیزیك، شیمی، زیستشناسی و جامعهشناسی) جایگاه مشخصی برای آن قایل نبود، در حالی كه روانشناسی برای میل جایگاهی مركزی داشت و آن را مبنای علوم انسانی یا به گفته خودش علوم اخلاقی میدانست. اما آن رخداد اصلی كه موجب جدایی قطعی كنت و میل و بلكه تحول اساسی در زندگی كنت شد، چه بود؟ رخدادی كه به تعبیر میل باعث پایان «كنت خوب» و آغاز «كنت بد» بود.
مبلغ مذهب انسانیت آگوست كنت سال ١٨٤٤ را «سالی بیهمتا» میخواند، او در مقام یك فرانسوی تامعیار بعد از ماجرای عشقی ناكام با كارولین بار دیگر گرفتار رابطهای تازه شد، اینبار عاشق كلوتید دوو شد، زنی سی ساله كه خواهر یكی از شاگردان كنت بود و همسرش به دلیل اختلاس اموال دولتی محكوم به حبس بود و فرار كرده بود و او را تنها گذاشته بود. كنت ٤٦ ساله عاشق كلوتید شد، اما این زن با وجود درخواستهای مكرر كنت حاضر به ازدواج با او نشد، زیرا به بیماری سل پیشرفته مبتلا بود و خیلی زود هم در ٥ آوریل ١٨٤٦ از دنیا رفت. رابطه كوتاه كنت با كلوتید تاثیرات اساسی در اندیشه و منش كنت به جای گذاشت و او را كه زمانی به نفع عرفیگری از كاتولیسیسم كناره جسته بود، بار دیگر به سمت مذهب سوق داد، اما اینبار مذهبی كه او آن را انسانیت (The Religion of Humanity) میخواند و خود را «كاهن اعظم » معبد آن مینامید. در «گفتار درباره نگرش پوزیتیو» (١٨٤٤) و «گفتار درباره مجموعه فلسفه پوزیتیو» (١٨٤٨) اندیشه آگوست كنت درباره دین انسانیت بیان شده است، اما اوج این نگرش در كتاب چهار جلدی او با نام «نظام سیاست پوزیتیو» بیان شده كه بین سالهای ١٨٥١ تا ١٨٥٤ منتشر شد، همچنین در كتاب «شرعیات پوزیتیو» كه در سال ١٨٥٢ به چاپ رسید. این تحول در اندیشه كنت همراه بود با تغییر رویكردش به سیاست. در سال ١٨٤٨جمهوریخواهان فرانسوی به رهبری ناپلئون سوم (١٨٧٣-١٨٠٨) به قدرت رسیدند و كنت كه با اعلام مواضع رسمیاش در دفاع از دین انسانیت دوستان پیشین را از خود رانده بود، در پی تحكیم روابطی نوین برآمد و «انجمن پوزیتویستها» را بنا گذاشت كه در حكم كانونی برای تبلیغ مذهب نوآیین او بود، او حتی برای پیروانش از آیین و شرعیات جدیدش سخن میراند و برای آنها جلساتی هفتگی گذاشته بود. در دسامبر ١٨٥١ نظام پارلمانی با كودتای ناپلئون سوم سرنگون شد و بار دیگر نظام دیكتاتوری به قدرت رسید، كنت نیز كه پیشتر انقلابی سرسخت و جمهوریخواهی دو آتشه بود، در یك تغییر مواضع محسوس و صد البته همخوان با تغییر اندیشههایش، از امپراتور شدن لویی بناپارت حمایت كرد و به سمت محافظهكاری چرخید، اقدامی كه سبب شد تتمه همراهان پیشینش نیز از او جدا شوند، اگرچه برای او فرقی نداشت، زیرا اكنون در سایه تبلیغ دین جدیدش طرفدارانی از اقشار تهیدست و فقیر گرد آورده بود كه اگرچه سطح سواد و شأن اجتماعی بالایی نداشتند، اما در مقام مریدان سفت و سخت خود را پوزیتیویستهای مومن و راستین میخواندند! كنت تحت تاثیر همین جو و فضا بود كه در نامهای به تاریخ ٢٢ آوریل ١٨٥١ به تولوز نوشت: «من یقین دارم كه پیش از سال ١٨٦٠ پوزیتیویسم را به عنوان تنها مذهب واقعی و كامل در كلیسای نتردام تبلیغ خواهم كرد.» كنت البته زنده نماند تا عدم تحقق آرزویش را ببیند. از اوایل سال ١٨٥٧ احساس ناخوشی میكرد و خیلی زود مشخص شد كه به سرطان معده مبتلاست، به فاصله كوتاهی پس از این تشخیص نیز به علت گسترش بیماری در بدنش در ٥ دسامبر ١٨٥٧ درگذشت. خبر مرگ او به سرعت در پاریس منتشر شد، اما جمعیت زیادی برای تشییع جنازهاش حاضر نشد. البته جنازه كنت روی زمین نماند و عده كمی از پیروانش او را تا گورستان مشهور پرلاشز تشییع كردند و همان جا در میان قبر مادرش روزالی بوا و معشوقهاش كلوتید دوو دفن كردند. سال بعد البته شمار بیشتری برای یادبود او بر سر مزارش حاضر شدند، البته نه به خاطر آیینی كه ابداع كرده بود، بلكه به دلیل پاسداشت اندیشههایش و تاثیر گستردهاش در رشد و پیشرفت علوم.
از دورهبندی تاریخ تا ردهبندی علوم آگوست كنت به شهادت زندگیاش یك فرانسوی تمام عیار بود؛ اندیشمندی كه همچون روسو زندگی پرشوری داشت و فراز و نشیبهای این حیات پر ماجرا در سیر اندیشهاش تاثیری انكارناشدنی داشت. او فرزند انقلاب فرانسه بود و میكوشید تحولی كه فرانسه و اروپا در پرتو انقلابی سیاسی و اجتماعی تجربه كرده را با مفاهیم و آموزههایش صورتبندی كند. كنت همچون دیگر تاریخ گرایان قرون هجدهم و نوزدهم تاریخ را در مسیر پیشرفت بشریت میدانست، مسیری كه از عصر اساطیر آغاز شده و با گذر از دوران مابعدالطبیعی به عصر علم و خرد یا به تعبیر او دوران پوزیتیو یا دوران طبیعی رسیده است. او خوش خیالانه دوران خودش را دوره نگرش یا ذهنیت علمی پخته میخواند كه در آن انسان توانسته به لطف روشهای تجربی قوانین جهان و انسان را بشناسد. از دید او علم طبیعی میتواند انسان را تا حدود زیادی بر محیط طبیعیاش مسلط كند. بر همین اساس بود كه به ردهبندی علوم روی آورد و در كتاب «دروس فلسفه پوزیتیو» مدعی شد كه شش علم پایه را كشف كرده است: ریاضیات، اخترشناسی، فیزیك، شیمی، فیزیولوژی و فیزیك اجتماعی یا جامعهشناسی. سلسله مراتب این علوم به همین شكلی كه بیان شد، برای او اهمیت داشت، زیرا معتقد بود كه این علوم از مجردترین (ریاضیات) آغاز و به تدریج پیچیدهتر میشود. كنت جامعهشناسی یا فیزیك اجتماعی را لازمه دیگر علوم پایه و اوج تكامل علم بشری میخواند. او میان استاتیك اجتماعی و دینامیك اجتماعی تمایز میگذاشت و نخستین را قوانین كلی زندگی میخواند كه میان همه جوامع انسانی مشترك است، یعنی شرایط همبستگی اجتماعی را بررسی میكند، در حالی كه دینامیك اجتماعی قوانین حركت یا تكامل جامعه یعنی قوانین پیشرفت را بررسی میكند. جامعهشناسی از نظر او هم شامل استاتیك اجتماعی و هم دینامیك اجتماعی است. اولی از نظم سخن میگوید و دومی از تغییر همراه پیشرفت.
تاثیر كنت اندیشههای كنت خیلی زود در انگلیس و فرانسه طرفدارانی یافت، اگرچه چنان كه آمد با تحولی كه به خصوص در نیمه دوم زندگی او پدید آمد، بسیاری از این پیروان از خود او گسستند. در فرانسه متفكرانی چون امیل لیتره، كلود برنار، ارنست رنان، آدولف تن، لوی برول و در راس همه امیل دوركیم هر یك به نحوی متاثر از او به بسط و تشریح اندیشههای كنت پرداختند و با دفاع یا مخالفت از او هر یك به نحوی از انحا در گسترش این اندیشهها تلاش كردند. در انگلستان چنان كه اشاره شد، جان استوارت میل و هربرت اسپنسر متاثر از كنت بودند. البته این دو در كنار تاثیرپذیری از كنت، منتقد او نیز بودند. شاگردان واقعی كنت در انگلستان ریچارد كانگریو (١٨٨٩-١٨١٨)، عضو كالج ودم آكسفورد و مترجم كنت به انگلیسی و یارانش جان هنری بریجز (١٩٠٦-١٨٣٢) و ادوارد اسپنسر بیزلی (١٩١٥-١٨٣١) بودند. انجمن پوزیتیویستی لندن در سال ١٨٦٧ تاسیس و در سال ١٨٧٠ یك معبد پوزیتیویستی در خیابان چپل لندن افتتاح شد. ولی پس از چند سال در محفل طرفداران كنت در انگلستان شكاف افتاد و كسانی كه رهبری پی یر لافیت (١٩٠٣-١٨٢٣) دوست و جانشین كنت و سردمدار پوزیتیویسم را قبول داشتند، كمیته پوزیتیویستی لندن را تشكیل دادند كه در سال ١٨٨١ كنانونی آن خویش افتتاح كرد. بریجز نخستین رییس كمیته جدید (١٨٨٠-١٨٧٨) بود و پس از او هاریسون به ریاست كمیته رسید. رهبر گروه اصلی كانگریو بود. در سال ١٩١٦ دو گروه باز به هم پیوستند. البته در انگلستان متفكران مستقلی نیز بودند كه همچون كینگدون كلیفورد (١٨٧٩-١٨٤٧) سرسپرده و مبلغ دین انسانیت كنت نبودند، اما سخت از فلسفه او متاثر بودند، چهرههایی چون جورج هنری لوییس (١٨٧٨-١٨١٧) نویسنده كتاب مشهور «زندگینامهای فلسفی» (١٨٤٦) و كارل پیرسون (١٩٣٦-١٨٥٧) استاد ریاضیات كاربردی یونیورسیتی كالج لندن. پوزیتیویسم در مقام رویكردی فلسفی و نگاهی خاص به هستیشناسی و معرفتشناسی با ایمان قطعیاش به علم جدید و علوم طبیعی تا دهههای آغازین سده بیستم نیز طرفدارانی داشت، اما از همان سالها به تدریج با تحولاتی كه در حوزه علم و دانش از سویی و در مسائل سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر رخ داد، اقبال بدان از سوی فلاسفه رو به افول گذاشت. جنبش پوزیتیویسم منطقی در دهههای آغازین سده بیستم را میتوان آخرین بارقه پرتلالو پوزیتیویسم خواند كه میكوشید با ابزارهای منطقی و روشهایی بارها پیچیدهتر از دیدگاههای طرفداران آغازین این جنبش فكری دفاع كند. امروز آنچه دستاورد كنت در عرصه معرفت بشری تلقی میشود را میتوان در این دو آموزه خلاصه كرد: نخست تاثیر عمیقش در تاكید بر روش علمی و تاكید نهادن بر اهمیت روش علوم تجربی، دوم تمایز بخشیدنش به علوم اجتماعی به عنوان دانشی در ردیف علوم طبیعی چون فیزیك و شیمی و علوم پایه چون ریاضیات. این دفاع جانانه از علم الاجتماع سبب شد كه راه برای متفكران پس از او چون امیل دوركیم گشوده شود و اصول جامعهشناسی به مثابه یك علم را ارایه كنند.
*منابع در دفتر روزنامه اعتماد موجود است
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید