ماجرای فرود هلی‌کوپتر شهید کشوری در روستا

1396/5/23 ۰۷:۲۷

ماجرای فرود هلی‌کوپتر شهید کشوری در روستا

تجاوز عراق به خاک ایران در شرایطی آغاز شد که نظام جمهوری اسلامی ایران نوپا بود و مردم به تازگی از مبارزات با دیکتاتوری پهلوی آزاد شده بودند. البته همین موضوع باعث شده بود تا دشمنان ایران گمان کنند که می‌توانند ایران را یک‌شبه تصرف کنند، به‌طوری که صدام حسین ادامه مصاحبه‌اش در عراق را به تهران موکول می‌کرد


 

گروه تاریخ:   تجاوز عراق به خاک ایران در شرایطی آغاز شد که نظام جمهوری اسلامی ایران نوپا بود و مردم به تازگی از مبارزات با دیکتاتوری پهلوی آزاد شده بودند. البته همین موضوع باعث شده بود تا دشمنان ایران گمان کنند که می‌توانند ایران را یک‌شبه تصرف کنند، به‌طوری که صدام حسین ادامه مصاحبه‌اش در عراق را به تهران موکول می‌کرد. اما حضور مردم در صحنه، دشمنان را ناکام گذاشت. وقتی روایت‌ها و خاطرات دوران دفاع مقدس را مرور می‌کنیم می‌بینیم که حتی کوچک‌ترین و ریزترین نکات که بعضا نیازمند توجه و دقت فراوان بود نیز از دید مردم پنهان نمی‌ماند؛ چرا که مساله جنگ و دفاع مقدس برایشان اهمیت فراوان داشت. آنها می‌کوشیدند تا به هر نحوی که می‌توانستند به رزمندگان کمک کنند. کتاب «سکوت رادیویی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است، به ذکر خاطرات رزمندگان هوانیروز اختصاص دارد. در صفحاتی از این کتاب خاطره جالبی از سرهنگ خلبان رضا جندقی آمده است که نشان می‌دهد مردم ایران تا چه اندازه به امور مربوط به جنگ و دفاع مقدس توجه داشته‌اند. سرهنگ جندقی می‌گوید: «در گرماگرم عملیات در منطقه ایلام، هلی‌کوپتر شهید کشوری دچار اشکال فنی شد و در روستایی به نام «ارکواز» فرود آمد. در این حال به من ماموریت دادند که به محل قرارگاه هوانیروز بروم و با خود تیمی فنی بیاورم.

وقتی به همراه تیم فنی به محل فرود هلی‌کوپتر رسیدیم، متوجه شدم که دور هلی‌کوپتر را اهالی روستا گرفته‌اند و چون مطمئن بودم در منطقه خودی هستیم، بدون احساس ترس و نگرانی در کنار هلی‌کوپتر شهید کشوری فرود آمدم. اهالی روستا به استقبال ما آمدند و ما را بوسه‌باران کردند و بلافاصله تیم فنی مشغول برطرف کردن عیب هلی‌کوپتر شهید کشوری شدند.» در حالی که تیم فنی مشغول به کار بودند، به طرف کشوری رفتم و از او جویای احوال شدم. او آهی کشید و گفت: «واقعا باور نمی‌کردم که مردم این روستا اینقدر به جنگ و رزمندگان اهمیت بدهند.» گفتم: «چطور مگر؟ اتفاقی افتاده است؟» او گفت: «مردم این روستا می‌گویند هر وقت هلی‌کوپترهای شما از بالای سر ما رد می‌شوند و به عملیات می‌روند، ما آنها را می‌شماریم و هر وقت که برمی‌گردید باز هم آنها را شمارش می‌کنیم. اگر خدای ناکرده یکی از آنها کم شود بلافاصله به منطقه ریخته و دنبال شما می‌گردیم. امروز هم متوجه شدیم که یک هلی‌کوپتر کم است و به همین خاطر به این منطقه آمدیم.»

من در حالی که از شنیدن این مطلب بی‌اختیار اشک می‌ریختم با صدای گرفته و بغض‌آلود گفتم: «تا وقتی مردم در صحنه هستند ما نباید نگران اداره جنگ باشیم.»

 

 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: