1396/5/8 ۰۸:۳۷
سعید تشکری، یکی از نویسندگان معاصر در حوزه ادبیات داستانی است. او طی سالهای اخیر به نگارش سهگانهای درباره روشنفکران ایرانی پرداخته است که یکی از مجلدهای آن با عنوان «رژیسور» در ماههای اخیر از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. «پاریس پاریس» و «مفتون و فیروزه» از دیگر مجلدهای این سهگانه است. با این نویسنده درباره این رمان و شرایط ادبیات داستانی حالحاضر به گفتوگو نشستهایم.
آزاده صالحی : سعید تشکری، یکی از نویسندگان معاصر در حوزه ادبیات داستانی است. او طی سالهای اخیر به نگارش سهگانهای درباره روشنفکران ایرانی پرداخته است که یکی از مجلدهای آن با عنوان «رژیسور» در ماههای اخیر از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. «پاریس پاریس» و «مفتون و فیروزه» از دیگر مجلدهای این سهگانه است. با این نویسنده درباره این رمان و شرایط ادبیات داستانی حالحاضر به گفتوگو نشستهایم.
اولین نکتهای که نظر مرا بهعنوان یک مخاطب در مواجهه با رمان «رژیسور» جلب کرد، جنبه تاریخی آن است. شما در حالی در این رمان به برههای از تاریخ معاصر پرداختهاید که امروز اغلب آثاری که در حوزه رمان و داستان میخوانیم، خالی از مولفههای تاریخی هستند؟ همین اول کار بگویم از اینکه با چنین سوالی مواجه میشوم خوشحالم؛ زیرا پرداختن به تاریخ همیشه یکی از مهمترین دغدغههای من در حیطه رماننویسی بوده است. حالا که این سوال مطرح شده باید بگویم جای پرداختن به مباحث تاریخی در کتابهای امروز خالی است. برای خود من همیشه تاریخ جذاب بوده است؛ بهویژه وقایعی که در دوران پیشین مثل مشروطه گذشته همواره نظر مرا برای داستاننویسی جلب کرده است. در عین حال تصور میکنم این خلأ دو طرفه است. علاوه برآنکه اغلب نویسندگان امروز با روایتهای تاریخی بیگانهاند، مخاطبانی هم هستند که اصولا شناخت و بینش صحیحی نسبت به تاریخ معاصر ندارند. همه این مسائل دست به دست هم داده تا شکاف عمیقی میان ما که ملتی با تاریخ غنی و پرقدمت هستیم و وقایع تاریخی کشورمان ایجاد شود.
در «رژیسور» ما با کاراکترهایی مواجه هستیم که اگرچه به ظاهر کنار گذاشته شده و به حالت تبعید به مکانی دورافتاده فرستاده شدهاند، ولی ورق به گونهای برمیگردد که این افراد، دستاندرکار و بانی یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی میشوند. اصلا همین که شما در این رمان به طبقه روشنفکر توجه داشتهاید جالب است. دلیل پرداختن شما به این طبقه اجتماعی چیست؟ از سالها پیش وقتی به مطالعه کتابهای تاریخی میپرداختم، این مساله که روشنفکران در برهههایی از زمان، بهخصوص در دوره مشروطه عملکردهای متفاوتی از خود نشان دادند برایم جالب بود. از همه مهمتر آنکه عملکردها و قدمهایی که در مسیر سیاست و فرهنگ برداشتند چقدر توانسته به ضرر یا نفع عامه مردم جامعه باشد. روشنفکرانی بودهاند که در دورههای گذشته، آرمانهایی در ذهن داشتهاند، ولی این آرمانها هیچ وقت به سرانجام نرسیده است. من تلاش کردهام نتیجه این آرمانپردازی را در روشنفکران به زبان داستان نشان دهم. در عین حال تلاشم بر این بود به مخاطب این پیام را برسانم که عدهای از روشنفکران بهرغم آنکه مدعی بودهاند پشتیبان مردم هستند، کی و کجا آنها را تنها گذاشته و گریختهاند. با این اوصاف، چندان که در سوال هم اشاره کردهاید در رمان «رژیسور» هم دو شخصیت شرور که به آنها انگ مشروطهچی بودن زده میشود به گورستانی در مشهد تبعید میشوند و اتفاقاتی موجب میشود در همان شهر دست به شورش و آشوب بزنند و خواسته یا ناخواسته موجب رقم خوردن وقایعی شوند. البته در این سهگانه تلاش کردهام سه دوره تاریخی مشروطه، پهلوی و بعد از آن پیروزی انقلاب اسلامی؛ یعنی بهطور مشخص تا بهمن 57 را به رشته تحریر درآورم. در هر کدام از این برههها نیز نقش روشنفکران را در قالب داستانی مورد واکاوی قرار دادهام.
به نظر میرسد آنچه میتواند در خوشخوانتر کردن یک رمان موثر باشد، اضافه کردن چاشنی عشق به یک روایت تاریخی است. شما بهعنوان یک نویسنده با به وجود آوردن کاراکترهایی چون «نینا» و آن ژنرال روس به خوبی توانستهاید در این زمینه موفق شوید؟ امیدوارم اینطور باشد. به هر حال درست است که پیرنگ رمان به ماجرای حمله و به توپ بستن حرم امام رضا(ع) توسط ارتش تزاری برمیگردد، ولی چندان که خودتان هم اشاره کردید یک جور روایت عاشقانه نیز در این بستر تاریخی شکل گرفته است.
خود شما فکر میکنید در حال حاضر جای پرداختن به کدام دورههای تاریخ گذشته در کارنامه ادبیات داستانی ما خالی است؟ همانطور که گفتم اساسا در این حوزه با حلقههای مفقوده زیادی روبهرو هستیم. بهعنوان مثال درباره کودتای 28 مرداد، جز خاطراتی که شاید پدربزرگها و مادربزرگهایمان به یاد داشته باشند، اثر جامعی تولید نشده است.
ولی در این زمینه کتاب «خواب آشفته نفت» نوشته محمدعلی موحد توانسته تا حدود زیادی در پرکردن این شکاف اطلاعاتی موثر باشد، اینطور نیست؟ قطعا نگارش و انتشار آثاری از این دست ارزشمند بوده و هست، ولی نکته اینجاست که تاریخ معاصر ما دریایی بیکران است و ما فقط یک لیوان آب از آن برداشتهایم، در حالی که ظرفیت گستردهای در این زمینه وجود دارد که میتواند دستمایه کار نویسندگان قرار بگیرد.
با توجه به فقر آثار تاریخی که اشاره میکنید خود شما برای نوشتن این سهگانه و بهطور مشخص «رژیسور» به کدام منابع تاریخی استناد کردهاید؟ برای نوشتن این داستان بیشتر از آنکه به تاریخ مکتوب استناد کرده باشم، از اطلاعاتی که در تاریخ شفاهی وجود داشته بهره گرفتهام. پیشتر اشاره کردم بهدلیل وجود نواقص در حیطه تاریخ مکتوب، منبع موثقی به آن شکل وجود ندارد که بتوان برای نگارش یک رمان از آن کمک گرفت. شاید به همین خاطر است که قرن بیستم در مقایسه با دیگر دورههای زمانی از جمله دورههایی است که حداقل و کمترین رمانهای تاریخی را داشته است.
سوال بعدی من درباره حوزه رمان و داستان است. در سالهای اخیر به دلیل بروز مشکلات جدی در عرصه نشر، افت تیراژ کتاب، بیعلاقگی بخش اعظمی از جامعه نسبت به کتاب خواندن و... شاهد دلسردی و سرخوردگی برخی نویسندگان هستیم، بهطوری که برخی از آنها دست از نوشتن کشیدهاند یا مینویسند ولی برای چاپ ارائه نمیدهند. این مسائل روی شما به عنوان یک نویسنده چقدر اثر منفی داشته است؟ واقعیت این است که بهشخصه هیچ وقت مخاطب را تقسیمبندی نکردهام. اصلا از نامگذاری مخاطب عام و خاص گریزانم و بر این باورم مخاطبی که پول میدهد و کتاب میخرد، حالا هر کتابی، مخاطبی فرهیخته است. حتی هیچگاه به تقسیمبندی ادبیات هم نپرداختهام. احساسم این است که کتاب خواندن اساسا یک فضیلت است و اگر کسی این نکته را درک کرده باشد راهش را در این وادی پیدا میکند. مشکلات در این حوزه همیشه بوده و احتمالا با گسترش سایه شبکههای اجتماعی بر جامعه، این مشکلات بیشتر هم خواهد شد. مساله این است که یاد بگیریم با کتاب قهر نکنیم.
در سالهای اخیر آمارها نشان داده همان تعداد مخاطبانی که هنوز مطالعه را کنار نگذاشتهاند، بعد از گرایش به کتابهای رمان و داستان، بیشتر به خواندن آثار تاریخی علاقهمندند، ولی کتابهای تازهای دراین عرصه نوشته نشدهاند، ممکن است یک دلیل این مساله به نداشتن اشراف و تسلط کافی این گروه از نویسندگان برای ثبت وقایع تاریخی برگردد؟ تصور میکنم تاریخنویسان ما در سالهای اخیر دچار یک جور بنبست شدهاند. در سالهای گذشته ما ذبیحا... منصوری را داشتهایم که آثار تاریخی زیادی را به رشته تحریر درآورده است. حالا بماند که برخی معتقدند به تحریف و دستکاری هم در این کتابها میپرداخت، اما حسنش این بود که تاریخ را با داستان میآمیخت و به مخاطب ارائه میکرد. بهنظرم امروز ما در این بخش دچار نقصان شدهایم. البته این نکته که در سوال اشاره کردهاید هم درست است؛ چرا که نویسنده زمانی میتواند به نگارش یک اثر مطلوب بپردازد که در درجه نخست دانش کافی نسبت به آن وادی داشته باشد. متاسفانه این دانش هم امروز در بین برخی از نویسندگان به چشم نمیخورد. باید بپذیریم اساسا ملتی شفاهی هستیم که درعینحال به تاریخ هم علاقهمندیم ولی بهرغم این گرایش، نتوانستهایم برآیند مثبتی در این زمینه به جای بگذاریم.
شاید به این خاطر که اساسا در حوزه ادبیات داستانی، بیش از آنکه به مسائل پیرامونمان نظر کنیم، اسیر ادبیات آپارتمانی شدهایم؟ دقیقا همینطور است. درد اینجاست که مخاطب امروز از آثاری از این دست سردرنمیآورد و اساسا با داستانهایی که چنین مضمونی دارند ارتباط برقرار نمیکند، من معتقدم ما نویسندگان باید دست از خودزنی برداریم و به جای در پیش گرفتن فرمهای عجیب و غریب برای نوشتن داستان، تلاش کنیم خودمان را به فرم ذهنیای که مورد پسند مخاطب است نزدیک کنیم؛ آن هم مخاطبی که دور از ما نیست. مخاطب ادبیات امروز فهیم است .این نویسنده است که از مخاطب عقب افتاده و نمیتواند همپای نیازهای او به نگارش داستان بپردازد.
امروز به رمانها و مجموعهداستانهایی برمیخوریم که در دام حدیث نفسگویی گرفتار آمدهاند و عملا چیزی به مخاطب نمیدهند. این سوال مطرح است که چطور نویسندهای که در درجه اول مثل یک فرد عادی در این جامعه زندگی میکند،آلام و مصائب اجتماعی را نمیبیند تا آنها را دستمایه نگارش داستانهایش قرار دهد؟ یک دلیل این مساله به خودخواهی برخی نویسندگان برمیگردد که تمایل دارند فقط دنیایی را که در آن سیر میکنند در معرض دید مخاطب بگذارند؛ دنیایی که شاید برای مخاطب جالب هم نباشد. اتفاق دیگری که افتاده این است که آنقدر در هجمه اخبار عجیب و غریب قرار گرفتهایم که دیگر چیزی تکانمان نمیدهد. چشمهایمان دیگر گریه نمیکنند؛ فقط نگاه میکنند. همه چیز برایمان یکنواخت شده است. وضعیت شهر ما از هر لحاظ نابسامان است. انگار افتادهایم روی دور تند زندگی و فقط جلو میرویم. همه این مسائل باعث شده نویسندگان شخصینویس شوند و از پرداختن به معضلات جامعه غافل بمانند.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید