طرفداران پوپر اهل زنده باد ومرده باد نیستند در گفت‌وگو با سیامك عاقلی

1396/5/7 ۱۱:۲۹

طرفداران پوپر اهل زنده باد ومرده باد نیستند در گفت‌وگو با سیامك عاقلی

كارل پوپر (١٩٩٤-١٩٠٢) اندیشمند اتریشی- بریتانیایی سعادت را در فلسفه‌ورزی می‌یافت و زندگی را جست‌وجویی ناتمام در پی آواز حقیقت می‌خواند، متفكری سلیم النفس و روشن‌اندیش كه سده‌ای پر فراز و نشیب را زیست و در طول حیات خود آثاری ماندگار و خواندنی خلق كرد.

 سیری در اندیشه كارل پوپر
در نزد روشنفكران فیلسوف‌مآب ما، میل به مغلق‌گویی و دشوارنویسی وجود دارد

١١٥ سال پس از تولد كارل پوپر

عاطفه شمس: كارل پوپر (١٩٩٤-١٩٠٢) اندیشمند اتریشی- بریتانیایی سعادت را در فلسفه‌ورزی می‌یافت و زندگی را جست‌وجویی ناتمام در پی آواز حقیقت می‌خواند، متفكری سلیم النفس و روشن‌اندیش كه سده‌ای پر فراز و نشیب را زیست و در طول حیات خود آثاری ماندگار و خواندنی خلق كرد. در فلسفه محض و مباحث تخصصی فلسفه علم همان قدر سرشناس شد كه در اندیشه سیاسی و اجتماعی و بر خلاف بسیاری از اهالی فلسفه تنها به برج عاج مباحث انتزاعی بسنده نكرد و به عرصه عمومی گام گذاشت و پنجه در پنجه قدرتمندترین ایدئولوژی زمانه‌اش یعنی ماركسیسم انداخت و با فلاسفه بزرگی چون افلاطون و ماركس به هماورد پرداخت. در این نزاع سهمناك البته هجمه‌ها و تهمت‌های تلخی را به جان خرید، اما در آنچه حقیقت می‌پنداشت، با كسی تعارف نكرد و اهل مجامله و سازش نبود. بازتاب اندیشه‌اش در ایران نیز بدون حاشیه و دردسر نبود، اهل سیاست زدگی در ایران، طرح اندیشه او را با اهداف سیاسی بازخوانی كردند و بر این اساس، گوهر استدلال‌های او را ناخوانده تخطئه كردند، غافل از اینكه برخوردی از این دست با آثار او به اقبال گسترده‌تر آنها در میان مخاطبان فارسی زبان انجامید. در سال‌های آغازین سده بیست و یكم شاید محتوای به خصوص آثار سیاسی و اجتماعی پوپر چندان محل توجه نباشد، اما ایستادگی او در طرح اندیشه‌هایش و صراحت و سادگی بیانش آموزه‌ای آموزنده و راهگشاست. سالروز تولد كارل پوپر بهانه‌ای شد تا با سیامك عاقلی، پژوهشگر و مترجم كتاب عطش باقی (خود زندگی نامه فكری پوپر) كه در حال حاضر نیز در حال نگارش كتاب مستقلی درباره آرا و افكار اوست، درباره اندیشه پوپر گفت‌وگو كنیم. عاقلی می‌گوید در نزد روشنفكران فیلسوف‌مآب ما، میل به مغلق‌گویی و دشوارنویسی وجود دارد كه پوپر، این مغلق‌گویی را جنایت می‌شناسد و اگر كسی در حوزه فلسفه به زبانی ساده و همه فهم بیان مقصود كند، دلخور می‌شوند و گمان می‌كنند تفكر از مالكیت انحصاری آنها خارج شده است. او همچنین تاكید می‌كند كه در آینده ارزش و اهمیت پوپر بیشتر معلوم خواهد شد زیرا اشكال پوپر این است كه چندان به درد خودنمایی در حلقه‌های روشنفكری نمی‌خورد.

 

 

شما خودزندگی نامه پوپر (عطش باقی) را به فارسی ترجمه كرده‌اید و هم‌اینك نیز در حال نگارش كتابی درباره اندیشه‌های او هستید. نخست بفرمایید جایگاه پوپر در تاریخ فلسفه به نحو عام و در فلسفه قرن بیستم به طور خاص كجاست؟

در اوایل سده گذشته كه همه كمر به قتل فلسفه بسته بودند و می‌خواستند آن را از كوشش‌های فكری بشر حذف كنند، پوپر با آنكه میانه‌ای با اكثر بحث‌های متافیزیكی نداشت و آنها را در مقایسه با علم و ریاضی رقت بار می‌دانست، اما بر لزوم و اهمیت فلسفه تاكید ورزید و نشان داد كه بسیاری از سوالاتی كه با آن رو‌به‌روییم فلسفی هستند و ما ناگزیر از فلسفیدن هستیم. او از یك طرف در برابر بیهوده‌گویی‌های فلسفه ایستاد و هم برای ادامه حیات فلسفه به نحو موثری كوشید. یكی از دستاوردهای پوپر از لحاظ تاریخ فلسفه، به دست دادن معیاری برای ارزیابی گزاره‌های فلسفی بود. همان‌طور كه او معیار ابطال‌پذیری تجربی را برای تشخیص علمی بودن گزاره‌ای معرفی كرد، معیار ابطال‌پذیری عقلانی را نیز برای تشخیص گزاره‌های فلسفی به دست داد و اظهار داشت اگر گزاره‌ای تن به نقد ندهد یا به عبارت دیگر، ابطال‌پذیری عقلانی نداشته باشد فاقد ارزش عقلی و فلسفی است.

 

 

آیا میان جایگاه و شان واقعی فلسفه او تناسبی وجود دارد؟

متاسفم؛ منظور شما را از این سوال درنمی‌یابم. اگر می‌خواهید به طور ضمنی بپرسید كه او شایسته شهرت و اعتباری كه در عالم فلسفه به دست آورده، هست یا نه، پاسخ من این است كه به طور قطع شایسته این شهرت و اعتبار هست و به عقیده من در آینده ارزش و اهمیت او بیشتر معلوم خواهد شد. اشكال پوپر این است كه چندان به درد خودنمایی در حلقه‌های روشنفكری نمی‌خورد و البته ویتگنشتاین یا برخی فلاسفه مبهم‌گو و مغلق‌نویس بیشتر برای این منظور مناسب هستند.

 

به اعتقاد شما مهم‌ترین برهه‌های حساس زندگی پوپر چه زمانی بوده است؟

به عقیده من، دوران تحصیل در دانشگاه وین و دوران تدریس در زلاندنو مهم‌ترین برهه‌های زندگی او هستند.

 

 

آیا میان فلسفه پوپر و زندگی او نسبت و ربطی وجود دارد؟

این سوال را به دو شكل می‌توان فهمید؛ یك، آیا پوپر تحت تاثیر شرایط زندگی خود بوده است و دو، آیا پوپر در تناسب با آرای خود می‌زیست؟ در صورتی كه سوال نخست باشد باید گفت كه چه كسی تحت تاثیر شرایط و محیط تربیتی و خارجی نیست كه پوپر باشد و در صورتی كه منظور سوال دوم باشد باید گفت پوپر فیلسوف بودن را سعادت می‌دانست و در جایی می‌گوید: «موقعی كه از معلمی فلسفه دست كشیدم و فیلسوفی پیشه كردم، احساس سعادت كردم» و در جایی دیگر نیز می‌گوید كه خود را خوشبخت‌ترین فیلسوفی می‌شناسد كه تا به حال دیده است.

 

 

می‌دانیم پوپر از بزرگان فلسفه تحلیلی و فلسفه علم به عنوان شاخه‌ای از فلسفه است كه در دل سنت فلسفه تحلیلی (آنگلو-آمریكن) رشد پیدا كرده است. بر این اساس بفرمایید پوپر بر بستر چه سنت فلسفی پرورش یافته و كدام اندیشمندان و متفكران بیش از بقیه بر او تاثیر گذاشته‌اند؟

پوپر با بسیاری از نظرگاه‌های فلسفه تحلیلی موافق است اما آنجا كه احساس می‌كند در ارزیابی فلسفه و تكیه بر استقرا به عنوان معیار صدق گزاره‌های علمی راه خطا را می‌پیمایند، ایستادگی به خرج داده و همصدا با هیوم اظهار می‌دارد كه استقرا قاعده‌ای قابل دفاع نیست. به قول هیوم، اگر پنجاه كلاغ سیاه دیده باشیم یا هزارتا، نمی‌توانیم تعمیم دهیم كه همه كلاغ‌ها سیاه هستند بلكه به طور منطقی می‌توانیم بگوییم كلاغ‌هایی كه به مشاهده ما درآمده‌اند سیاه بوده‌اند. اما به موجب قاعده استقرا كه پوپر آن را به كلی نفی كرد این تصمیم امكان پذیر است و با آزمون تجربی می‌توان گفت فلان فرضیه علمی صحیح است یا نه. در حالی كه بی‌شمار فرضیه علمی كه آزمون‌های تجربی صحت آنها را نشان داده بوده است، آخرالامر نادرست از آب درآمدند. از متفكران پیشین سقراط، هیوم و كانت بیشترین تاثیر را بر پوپر داشتند و از معاصران او، تارسكی بیشترین تاثیر را بر او گذاشته است. در عین حال، او خود را یكی از آخرین گروندگان به نهضت روشنگری می‌داند با دو شعار، مدارا بورز و جرأت دانستن داشته باش.

 

 

مجموعه آثار پوپر را می‌توان در سه شاخه فلسفه محض، فلسفه علم و فلسفه سیاست دسته‌بندی كرد. نخست بفرمایید جایگاه پوپر در فلسفه محض كجاست و افزوده‌های او بر این شاخه از فلسفه چیست؟

به قول بریان مگی، نویسنده كتاب «پوپر» كه مرحوم بزرگمهر پیش از انقلاب آن را به فارسی ترجمه كرد، كمتر حوزه‌ای را می‌توان یافت كه مورد روشنگری پوپر قرار نگرفته باشد. آرای پوپر را می‌توان به شاخه‌های معرفت‌شناسی كه فلسفه علم زیر شاخه آن است، فلسفه محض، معرفت‌شناسی اجتماعی كه آن را نیز فلسفه علم می‌توان محسوب كرد، علوم از جمله فیزیك كوانتوم، ریاضیات بالاخص احتمالات، فلسفه سیاسی و تلاش برای بهسازی نظریه داروین كه تلاشی علمی به نظر می‌رسد و حتی فلسفه اخلاق، تقسیم‌بندی كرد. اما از نظرگاهی كلی‌تر تقسیم‌بندی شما درست است. در زمینه فلسفه محض، مهم‌ترین دستاورد پوپر، نظریه سه جهان اوست كه نظریه‌ای بسیار درخور توجه است و اگر مرادتان از فلسفه محض، متافیزیك است، او هم‌سخن با فلاسفه تحلیلی زبان، میانه‌ای با بحث‌های متافیزیكی ندارد و ارزش گزاره‌های فلسفی را در نقدپذیری عقلانی آن می‌شناسد.

 

 

آیا می‌توان نظریه سه جهان پوپر را یكی از افزوده‌های او بر فلسفه محض خواند؟ لطفا درباره این نظریه توضیح بفرمایید.

بله، نظریه سه جهان پوپر، نظریه‌ای متافیزیكی است. اگرچه پوپر این نظریه را متافیزیكی می‌داند تا علمی اما فایده آن را برای علم زیاد می‌داند. در واقع، تاكید پوپر بر جنبه عینی یا نهادی معرفت، او را به سوی طرح نظریه عینی یا نظریه سه جهان سوق داد. پوپر، جهان را به سه سطح تقسیم كرد؛ نخست، جهان اشیای فیزیكی یا جهان حالات فیزیكی، دوم، جهان حالات آگاهی یا جهان حالات ذهنی یا شاید جهان مربوط به عمل و سوم، جهان محتویات عینی فكر، خاصه جهان فكرهای علمی، شعری و هنری. برای مطالعه بیشتر در این باره شما را به صفحه ١٠٦ كتاب معرفت عینی ارجاع می‌دهم. بنابراین، تمام موجودات مادی مثل كوه، صندلی، میز، ساختمان و... به جهان ١ تعلق دارند؛ تمام حالات روانشناختی از حالات ذهنی گرفته تا تمایلات و از اعتقادات گرفته تا خاطرات، همه به جهان ٢ تعلق دارند و جهان ٣، شامل تمام مخلوقات ذهن آدمی است: خاصه كتاب‌ها، نظریه‌ها، مسائل علمی، آثار هنری و...

تمییز دو جهان انسانی–جهان ٢و ٣- از یكدیگر از اهمیت بسیار برخوردار است. جهان ٢، جهان فراشده‌ای فكری و جهان ٣، جهان محصولات این فراشده‌ها است. موجودات جهان ٢، در نسبتی علی با یكدیگر قرار دارند در حالی كه موجودات جهان ٣، دارای نسبتی منطقی با یكدیگرند. پوپر می‌گوید كه فلاسفه هر از گاهی یكی از این سه جهان را به آزمون گرفته‌اند.

ماتریالیست‌ها معتقدند كه جهان ١ فقط واقعیت دارد، ایده آلیست‌ها، فقط جهان ٢ را صاحب واقعیت می‌شناسند. دوگانه‌گراها معتقدند جهان ١ و ٢ هر دو برای تجربه لازمند اما درمورد جهان ٣ با مرادی كه پوپر از آن می‌كند، چندان اظهارنظر صریحی نمی‌كنند.

پوپر، در واقعیت جهان ٣ چنین استدلال می‌كند كه نظریه‌های علمی كه اصلی‌ترین ساكنان این جهان هستند، بی‌شبهه تاثیر بر جهان فیزیكی دارند، پس باید واقعی باشند، چرا كه اگر واقعی را چیزی تعریف كنیم كه بتواند به نحو علی بر جهان اشیای مادی تاثیر بگذارد یا با آن تعامل داشته باشد، ساكنان جهان ٣ مشمول این تعریف قرار می‌گیرند. بنابراین جهان ٣، جهان محصولات ذهن آدمی است كه با اشیای جهان مادی فرق می‌كنند. اشیای جهان ٣ اشیای فكری هستند كه وجود دارند اما در هیچ جا نیستند و موجودیت‌شان در قابلیت تجدید تعبیر شدن و معنا شدن از سوی اذهان آدمی است. پوپر معتقد است تقریبا همه معارف ذهنی ما (جهان ٢) متكی به جهان ٣ است، یعنی متكی به نظریه‌های صورتبندی شده لفظی. پوپر، جهان ٣ را خودمختار می‌داند و وجودش صرفا به ذهن نیست چرا كه اگر روزی همه‌چیز جز كتابخانه‌ها از بین برود و افراد همه اطلاعات خود را از دست بدهند، باز بشر به وسیله موجودات جهان ٣ در كتاب‌ها می‌توانند جهان را از نو بسازند، لذا جهان ٣ جهانی خودمختار است.

از سوی دیگر، جهان ٣ را جهانی عینی می‌شناسد چرا كه اگر چه ساخته ذهن است اما كاملا متكی به ذهن نیست و فقط شناسنده آن را نمی‌شناسد بلكه موقعی كه صورتبندی لفظی یافت، صورت معرفت بدون معرفت‌شناس را پیدا می‌كند و همه می‌توانند آن را به طور عینی مورد نقد و نظر بین‌الاذهانی قرار دهند. معرفت عینی می‌تواند دارای تاثیرگذاری بر ذهن باشد؛ برای مثال، مسائلی كه ما می‌سازیم، در جای خود می‌تواند موجب برانگیختن ذهن به تكاپو ‌شود. پس، رابطه‌ای متقابل یا تعاملی بین ذهن و جهان وجود دارد و از رهگذر این تعامل كه بین اعمال‌مان و نتایج‌شان وجود دارد، ما مرتبا از خودمان و استعدادهای‌مان فراتر می‌رویم.

بنابراین، جهان ١ و ٢ و ٣ اگر چه دارای خودمختاری نسبی هستند، به جهان هستی واحدی تعلق و با هم تعامل دارند. سه جهان، به نحوی با هم مرتبط هستند كه می‌توانند با هم دو به دو تعامل داشته باشند: جهان ٢ با جهان ١ و جهان ٣، در حالی كه جهان ١ و ٣ قادر به تعامل مستقیم نیستند و به واسطه تجربیات ذهنی و شخصی نیازمندند. این تعامل در عین حال، كمك به پاسخ پرسشی می‌كند كه سابقه آن به دكارت برمی‌گردد: رابطه تن و ذهن؛ دكارت قایل به دوگانگی تن-ذهن بود، در حالی كه نظریه پوپر قایل به تعامل تن و ذهن است و مساله دكارت را پشت سر می‌گذارد. این مباحث را در مقدمه كتاب «عطش باقی» نیز می‌توانید به طور تفصیلی بخوانید.

 

 

در فلسفه علم، پوپر با طرح مساله ابطال‌پذیری شناخته می‌شود كه آن را در برابر پوزیتیویست‌ها به عنوان سازوكاری برای علمی خواندن گزاره‌ها طرح كرد. لطفا به طور مختصر درباره این نظریه توضیح بفرمایید.

باید گفت در تئوری پوپر در زمینه فلسفه علم معیار علمی بودن گزاره‌ها (قطع نظر از صادق و كاذب بودن آنها) معیار ابطال‌پذیری است و نه معیار اثبات‌پذیری. در توضیح باید بگویم نظریه‌های علمی گزاره‌های كلی هستند كه با «همه» یا «همیشه» یا «هر گاه این آنگاه آن» یا نظایر آن شروع می‌شود. خاطرنشان می‌كنم منظور از علمی بودن یك گزاره، صادق بودن آن نیست. بر طبق این نظریه، گزاره‌ای ممكن است كاذب باشد ولی علمی به حساب بیاید و در وارسی، بطلان آن آشكار شود. برای مثال، اگر بگوییم هر كس كوشش ورزد به خواسته خود در زندگی می‌رسد، این گزاره ابطال‌ناپذیر و در نتیجه، غیرعلمی است چرا كه اگر صد نفر را نشان دهیم كه با وجود كوشش به خواسته خود نرسیده‌اند ممكن است به ما جواب دهند نه او كوشش لازم نورزیده است، هر كس به خواسته‌اش می‌رسد كه كوشش لازم بورزد. پس در صورتی كه این گزاره غلط یا نادرست باشد راهی برای ابطال آن وجود ندارد و در نتیجه، غیر علمی است.

حال اگر بگوییم تحت فشار معین جوی، آب همیشه در صفر درجه منجمد می‌شود، گزاره‌ای علمی بیان كرده‌ایم چون اگر نشان دهیم آب تحت فشار معین جوی در صفر درجه منجمد نشد، گزاره ما ابطال می‌شود. مثال دیگر، اگر بگوییم تحت همان فشار معین جوی، آب در ٥٠ درجه منجمد می‌شود، سخن علمی گفته‌ایم اگرچه كاذب است، برای اینكه این گزاره ابطال‌پذیر است یعنی می‌توانیم آب را تحت فشار جوی معین و در ٥٠ درجه سانتیگراد قرار دهیم و چنانچه آب به جوش نیاید، این گزاره ابطال می‌شود. گزاره‌هایی كه قابلیت ابطال در صورت كاذب بودن را داشته باشند گزاره‌های علمی می‌نامند.

تا پیش از پوپر و در نزد پوزیتیویست‌های منطقی، نشانه علمی بودن گزاره‌های كلی، نه ابطال‌پذیری كه اثبات‌پذیری است. برای مثال، همانطور كه هیوم گفته است اگر ادعا كنیم همه كلاغ‌ها سیاه هستند با نشان دادن مثلا پنجاه كلاغ سیاه ادعای ما ثابت می‌شود، در حالی كه ادعای ما نمی‌تواند شامل همه كلاغ‌ها باشد بلكه فقط می‌تواند شامل كلاغ‌های مورد مشاهده شود. پوپر می‌گوید اگر بگوییم همه قوها سفید هستند و هزاران قوی سفید هم در اثبات ادعای خود ارایه كنیم گزاره همه قوها سفیدند، اثبات نمی‌شود.

 

 

به عبارت دیگر، علم نمی‌تواند اثبات گزاره‌های كلی را با نمونه‌های موید ثابت كند و گزاره‌های كلی همواره فرضیه باقی می‌مانند.

اثبات از لحاظ منطقی، به وسطه قاعده استقرا صورت می‌گیرد و مراد از آن، رسیدن از موارد جزیی به حكم كلی است كه هیوم این قاعده را نشان داد ولی ما را ناگزیر از به كار بردن آن دانست اما پوپر، آن را غلط دانست و به كلی از عرصه علم بیرون گذاشت. طبق رای استقراگرایان ما از طریق استقرا هم به گزاره‌های كلی می‌رسیم و هم با كمك استقرا با ارایه مواردی از حكم كلی، امكان اثبات آن حكم كلی فراهم می‌آید. با حذف استقرا دیگر نه می‌توانیم از مشاهده موارد جزیی به حكم كلی برسیم و نه امكان اثبات در علم باقی می‌ماند و خمیره گزاره‌های علمی، ابطان‌پذیری آنهاست.

 

 

اهمیت دیگر پوپر در فلسفه سیاسی است. او از مدافعان اصلی آزادی و لیبرالیسم است و نقد تند صریحی از ماركسیسم و كلا اندیشه‌هایی دارد كه به باور او به استبداد می‌انجامند. محور نقد پوپر بر ماركسیسم چیست؟

ماركسیسم انسان‌ها را موجودات مكانیكی ساخته تاریخ و شرایط اجتماعی می‌داند، اگر چه در این حرف حقیقتی نهفته است اما انسانیت انسان به عنوان موجودی صاحب اندیشه و اراده زیر سوال رفته و پوپر معتقد است كه تاریخ سازنده انسان نیست بلكه انسان‌ها و اندیشه‌های آنها سازنده تاریخ است. در ماركسیسم، یك زیر بنا وجود دارد و یك روبنا و برای اصلاح جامعه، جامعه باید از بنیاد زیر و رو شود و اگر زیربنا با زیر و رو شدن تغییر كند بقیه امور كه نتیجه زیربنا هستند اصلاح می‌شود. پوپر معتقد به مهندسی گام به گام اجتماعی بود و اعتقاد نداشت با دگرگون كردن زیربنای یك نظام همه‌چیز درست می‌شود. از دیدگاه او اجتماع از موسسات مختلف تشكیل می‌شود مثل بقالی، سلمانی، مدرسه، نظام قضایی و غیره. در صورتی كه این موسسات نمی‌توانند درست عمل كنند یا امكان بهتر عمل كردن آنها وجود دارد باید تك تك به سراغ آنها رفت، اشكال‌یابی كرد و این همان شیوه اصلاح است كه در مقابل با شیوه انقلاب كمونیستی، پوپر از آن دفاع می‌كرد.

اجتماع به تدریج و مورد به مورد باید اصلاح شود و انقلاب ماركسیستی با نیت دگرگونی زیربنایی سازگار نیست. پوپر روش یادگیری از آمیب تا اینشتین را یكسان می‌دانست و آن همان روش كوشش و خطاست. یعنی در مواجهه با مساله‌ای ابتدا راه‌حلی را به آزمون می‌گیریم و در صورتی كه به نتیجه نرسیدیم با درس آموختن از اشتباه خود، روش دیگری را می‌آزماییم تا در نهایت به مطلوب خود برسیم. در جوامع بسته به تعبیر پوپر، امكان مهندسی گام به گام اجتماعی كه همان اصلاح باشد، وجود ندارد و امكان و میدان به كارگیری روش كوشش و حذف انتقادی وجود ندارد. در نتیجه، مانند بیماری است كه فقط امكان امتحان یك دارو درمورد او وجود دارد و در صورت بی‌نتیجه ماندن دارو، فرصت برای آزمودن داروی دیگری وجود ندارد.

 

 

برخی منتقدان پوپر را فیلسوفی سطحی و ساده‌سازی معرفی می‌كنند و معتقدند كه نقد او بر افلاطون و ماركس ساده‌انگارانه و غیرتخصصی است. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟

بهترین پاسخ را اندیشمند برجسته آیزایا برلین در خصوص «جامعه باز و دشمنان آن» داده است كه آیا ممكن است كسی پیدا شود كه این كتاب را بخواند و همچنان ماركسیست باقی بماند؟! در نزد روشنفكران فیلسوف‌مآب ما، میل به مغلق‌گویی و دشوارنویسی وجود دارد كه پوپر این مغلق‌گویی را جنایت می‌شناسد و اگر كسی در حوزه فلسفه به زبانی ساده و همه فهم بیان مقصود كند، دلخور می‌شوند و گمان می‌كنند تفكر از مالكیت انحصاری آنها خارج شده است.

 

 

غیر از مباحث تخصصی فلسفی پوپر برای غیرمتخصصین فلسفه و كسانی كه در سایر علوم یا حتی امور فعالیت می‌كنند، چه دستاوردی دارد؟

دوستداران پوپر را هم برندگان جوایز نوبل و نخبگان علمی و هم فلاسفه، دانشمندان، مورخان، هنرمندان و افراد عادی تشكیل می‌دهند. حرفی كه دوستداران پوپر در ستایش او زیاد عنوان كرده‌اند این است كه او دیده گشاست و چشمان ما را به افق تازه‌ای گشوده است. آشنایی با پوپر، ما را دیده‌ور و بینا می‌كند.

 

 

اندیشه‌های پوپر در ایران نیز بسیار طرفدار پیدا كرده است. در پایان بفرمایید علت این رونق به نظر شما چیست؟

اندیشه‌های پوپر، بسیار عقلانی و انسانی است و با خواندن آنها انسانیت ما اعتماد به نفس می‌یابد و تنها در ایران نیست بلكه در دنیا پوپر از جایگاه رفیعی برخوردار است و طرفداران او اهل «زنده باد» و «مرده باد» نیستند.

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: