با دگرگونی مخالف‌اند چون شاهی مستبد دارند

1396/4/21 ۱۲:۴۰

با دگرگونی مخالف‌اند چون شاهی مستبد دارند

تاریخ‌نگاران، جهانگردان و اندیشمندان، به رویارویی ایرانیان در دو سده اخیر با دگرگونی‌های زمانه، همواره از جنبه‌های گوناگون نگریسته‌اند. رودررویی جامعه ایران با پیشینه بلند تاریخی با جهانِ دگرگون‌شده، از این‌روی برای آنان جالب می‌آمده است که دریابند شیوه برخورد مردمان این سرزمین با آنچه مدرنیزاسیون به عنوان دستاورد مدرنیته غرب نامیده می‌شده، چگونه بوده است. ادوارد براون، خاورشناس و جهانگرد انگلیسی که در دوره قاجار به ایران آمده است

دوارد براون و رویارویی ایرانیان با مظاهر تمدنی غرب
 

تاریخ‌نگاران، جهانگردان و اندیشمندان، به رویارویی ایرانیان در دو سده اخیر با دگرگونی‌های زمانه، همواره از جنبه‌های گوناگون نگریسته‌اند. رودررویی جامعه ایران با پیشینه بلند تاریخی با جهانِ دگرگون‌شده، از این‌روی برای آنان جالب می‌آمده است که دریابند شیوه برخورد مردمان این سرزمین با آنچه مدرنیزاسیون به عنوان دستاورد مدرنیته غرب نامیده می‌شده، چگونه بوده است. ادوارد براون، خاورشناس و جهانگرد انگلیسی که در دوره قاجار به ایران آمده است، در کتاب «یکسال در میان ایرانیان» درباره راه‌آهنی که تهران عصر ناصرالدین شاه را به شهر ری پیوند می‌داد، روایتی در پیوند با این نگرش ارایه داده است «راه‌آهن بحث‌انگیزی که قرار بود تا خلیج فارس ادامه یابد، از تهران تا همین محل کشیده شده است. وقتی که در پاییز ١٨٨٨ در مسیر بازگشت به خانه دوباره به این محل آمدم. راه‌آهن مزبور مشغول به کار بود و روزانه ٨ تا ١٠ قطار به مقصد و برعکس در حرکت بودند. اما افسوس که دوران رونق آن بسیار کوتاه بود و قبل از پایان سال، جمعیتی خشمگین که از مرگ تصادفی مردی که در حال حرکت قطار از آن بیرون پریده بود، تحریک شده بودند، به قطار حمله کردند و صدمات و خسارات اساسی به آن زدند. این را که دوستان این مرد که بر اثر خطای شخص کشته شد، یا انتقام گرفتن از راه‌آهن، عمل بی‌جا و غیر منطقی‌ای مرتکب شدند، من برای یک لحظه هم رد نخواهم کرد. اما حاضر به تایید این مطلب هم نیستم که نفرت مردم از ابداعات و رسوم جدید اروپایی در طی این جریان آشکار شده باشد». او این نگرش مردم ایران را به مظاهر تمدن نوین جهانی، از یک ویژگی مهم در جامعه ایران برآمده می‌داند و بدین‌ترتیب حق را بدان‌ها می‌دهد «من فکر می‌کنم که احساس رشک و انزجار مردم ایران از این راه‌آهن‌ها، ترامواها، حق انحصارها، دریافت امتیازها و کمپانی‌های اروپایی که اخیرا درباره‌شان سروصدای زیادی به پا خاسته است، کاملا طبیعی و حتی منطقی است. درست است که این‌ها در واقع منابع مولد ثروت‌اند، اما نه برای شاه و درباریانش از یک سو و برای اروپاییان طرف قرارداد از سوی دیگر. کسانی که در اروپا، در این‌باره به بحث و استدلال می‌پردازند، تصور می‌کنند که منافع شاه و مردمش یکسان است، در حالی که نه تنها این‌طور نیست، بلکه منافع آن‌ها معمولا در تضاد با یکدیگر قرار دارد. همچنین آن‌ها خیال می‌کنند که شاه ایران، رهبری روشن‌بین و نیک‌خواه است که هیچ کاری ندارد به جز کوشش در راه آسایش و پیش‌رفت مردمان سرسخت و ناسازگاری که از تخریب و بی‌اثر کردن طرح‌ها و برنامه‌های عمرانی خیرخواهانه‌ی شاه لذت می‌برند!». ادوارد براون، واقعیتی را می‌نمایاند که در تاریخ ایران همواره وجود داشته است«واقعیت از این قرار است که او [شاه ایران] سلطانی است، مستبد، خودخواه و بدون پایگاه مردمی که فقط در فکر آسایش و منافع شخصی خویش است و سرسختانه با نشر هرگونه اندیشه‌ی آزادی‌خواهانه در میان مردم مخالفت می‌کند که سرعت انتقال و حساسیت بسیار و نیز تیزهوشی ذاتی، به علاوه‌ی استعداد یادگیری مردم ایران موجب نگرانی و اضطراب وی می‌شود؛ هر کاری که از دستش برمی‌آید، می‌کند تا از گسترش این‌گونه اندیشه‌ها که منجر به پیشرفت و توسعه‌ی واقعی می‌شوند، جلوگیری کند و احترام ظاهری او به تمدن و تجدد، تا حد زیادی به علت علاقه‌ی شدید او به داشتن اسباب‌بازی‌های عجیب و غریب مکانیکی است!».

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: