فرقان نتیجه فقدان نوآوری ما بود

1396/4/21 ۱۰:۲۴

فرقان نتیجه فقدان نوآوری ما بود

«فرقانیسم از دیروز تا امروز» عنوان واپسین نشست انجمن اندیشه و قلم بود كه با همكاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این جلسه عبدالمجید معادیخواه، محمد عطریانفر، عباس حاج آخوندی و علی‌اصغر صباغ‌پور به عنوان چهره‌هایی كه هر یك به طریقی فعالیت‌های این گروه را از نزدیك دیده بودند و برخی به عنوان قاضی یا بازپرس پرونده با برخی اعضای این گروه به خصوص اكبر گودرزی، سردمدار آن صحبت كرده بودند، سخنرانی كردند. پیشتر در صفحه احزاب روزنامه اعتماد گزارش خلاصه و مختصری از این نشست ارائه شده بود كه با توجه به اهمیت آن اینك گزارش تفصیلی از نظر می‌گذرد.

فرقانیسم از دیروز تا امروز با حضور عبدالمجید معادیخواه، محمد عطریانفر و عباس حاجی آخوندی


«فرقانیسم از دیروز تا امروز» عنوان واپسین نشست انجمن اندیشه و قلم بود كه با همكاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این جلسه  عبدالمجید معادیخواه، محمد عطریانفر، عباس حاج آخوندی و علی‌اصغر صباغ‌پور به عنوان چهره‌هایی كه هر یك به طریقی فعالیت‌های این گروه را از نزدیك دیده بودند و برخی به عنوان قاضی یا بازپرس پرونده با برخی اعضای این گروه به خصوص اكبر گودرزی، سردمدار آن صحبت كرده بودند، سخنرانی كردند. پیشتر در صفحه احزاب روزنامه اعتماد گزارش خلاصه و مختصری از این نشست ارائه شده بود كه با توجه به اهمیت آن اینك گزارش تفصیلی از نظر می‌گذرد.
 
 

تكثر گروه‌های سیاسی در آستانه انقلاب/ علی‌اصغر صباغ‌پور- كارشناس و تحلیلگر سیاسی
پیش از انقلاب در میان نیروهای غیر همراه با رژیم دو گروه اپوزیسیون و گروهی كه اگرچه اپوزیسیون نبودند، اما همراه نبودند، از یكدیگر قابل تمییز هستند. یكی از این جریان‌ها انجمن حجتیه بود كه مخالفینی داشت. مخالفین انجمن انقلابیون بودند. البته در دل خود انجمن عده‌ای انقلابی
بر آمدند، مثل برخی اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همچون عبدالله زرین كفش كه نخست به انجمن حجتیه تعلق خاطر داشت. جریان‌های داخل زندان در كتاب «مواضع گروه‌ها در زندان»، نوشته بهزاد نبوی به خوبی تشریح شدند. نهضت آزادی در بیرون زندان فعال بود و با حكومت سلطنتی مخالف بود، اما طرفدار مبارزه مسلحانه نبود. اما برخی در نقد ایشان معتقد بودند « تنها راه رهایی جنگ مسلحانه است.» از میان سایر گروه‌های مخالفین می‌توان به جبهه ملی، حزب ملت، جاما، ساش، جنبش مسلمانان و... اشاره كرد كه نطفه برخی قبل از انقلاب بسته شده بود و برخی در سال‌های آغازین انقلاب به ثمر نشستند. مثلا جریان ضدفلسفه‌ها و تفكیكی‌ها را داشتیم كه رستنگاهش مشهد بود و منحصر به چهره‌هایی چون محمدرضا حكیمی، مرحوم قزوینی و میرزا جواد آقا تهرانی نمی‌شد و در میان ایشان نیز برخی انقلابیون حضور داشتند. همچنین جریان‌هایی حضور داشتند كه متهم به سازشكاری بودند، مثل جریان منتسب به آیت‌الله شریعتمداری و دارالتبلیغ اسلامی. همچنین یك جریان روحانیت ساكتی بودند كه امام خمینی(ره) از دست‌شان دلش خون بود و معتقد بود باید آنها را سر جای‌شان نشاند. یك جریان حسینیه ارشاد هم بود كه اختلافاتی را پدید آورد و مثلا جریان سید مرتضی جزایری در مخالفت با ارشاد پدید آمد. یك عده مثل شیخ قاسم اسلامی و حاج اشرف كاشانی و آقای كافی و آقای انصاریان بسیار سنتی بودند و مخالف دكتر شریعتی بودند. خود دكتر شریعتی آقای انصاریان را منصف‌ترین منتقد خود می‌دانست. یك گروه نیز مثل شهید مطهری به سخنان دكتر شریعتی تحشیه می‌زدند و برخی سخنان او را قبول نداشتند. از دل همین اختلاف تمایز اسلام ابوعلی و اسلام ابوذری پدید می‌آید كه به تعبیر دكتر سروش، نماینده جریان اول شهید مطهری است و نماینده جریان دوم دكتر شریعتی است. البته در حسینیه ارشاد دعواهای دیگری هم بود، حتی برخی منتقدان می‌گفتند چرا یك فرد كلاهی بالای منبر برود و سخنرانی كند؟ در برابر آقای صدربلاغی در تایید دكتر شریعتی سخن می‌گفت. همچنین برخی گروه‌های شیعی بودند كه نگاه متفاوتی با رویكرد غالب حوزه علمیه قم داشتند و گروهی به ایشان برچسب «وهابی صفت» زدند، مثل جریان ابوالفضل برقعی و حسین قلندری و... با در نظر داشتن این اختلافات و تنوع در میان جریان‌های سیاسی، مذهبی و غیرمذهبی بهتر می‌توانیم برآمدن گروه فرقان را درك كنیم.
عجیب و تندرو فرقان گروهی با سردمداری طلبه‌ای جوان به نام اكبر گودرزی بود. گودرزی را یك بار در مدرسه شیخ عبدالحسین بازار پاچنار كنار مسجد آذربایجانی‌ها دیدم. آن زمان مرحوم سید هادی خسروشاهی، رییس بعدی ستاد واگذاری زمین در دهه اول انقلاب متولی آن بود. اكبر گودرزی در این مسجد اتاقی داشت و جالب است كه همیشه مرحوم خسروشاهی دلش از دست گودرزی خون بود، چون با او جر و بحث می‌كرد و می‌گفت گودرزی مرا طرفدار بازار و افراد زالوصفت می‌داند! گودرزی از پیش از انقلاب گروه فرقان را تشكیل داده بود و كتاب‌هایی در زمینه‌هایی چون تفسیر منتشر می‌كرد، مثل تفسیر سوره بقره كه دو جلد قطور بود. ایشان حرف‌های عجیبی می‌زدند، مثلا در تفسیر والعصر با اشاره به یكی از قوانین ترمودینامیك می‌گفتند یعنی قسم به نیروی فشار! به هر حال فرقان از یك‌سو با نیروهای مذهبی و از سوی دیگر با جریان حسینیه ارشاد در ارتباط بود و لازم است در این زمینه بحث شود.
 
 

جامعه سیاست زده پرهیاهو/ عبدالمجید معادیخواه - پژوهشگر دینی
در بررسی و نقد و تحلیل پدیده فرقان باید در نظر داشت كه ما جامعه‌ای هیاهوزده هستیم كه گفت‌وگو را تجربه نكردیم. در نتیجه این خصوصیت هیاهوزدگی همچنان مشكل‌ساز است. یكی از زمینه‌های اساسی این هیاهوزدگی اختناق و خفقان است، یعنی در فضایی كه افراد نتوانند به صورت روشن و شفاف حرف بزنند و به سمت پنهانكاری كشیده شوند و پچپچه و نجوا كنند، زمینه برای گفت‌وگو فراهم نیست. ابتدا حرف‌هایی به صورت پنهانی در گوشی به صورت شبهه‌ها و شایبه‌ها مطرح می‌شود و كسانی هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند و شیفته این جریان‌ها می‌شوند. اگر در جامعه ما زمانی كه به یك نوآوری نیاز بود و مسائل به صورت شفاف مطرح می‌شد و به پنهانكاری كشیده نمی‌شد، گروه فرقان پدید نمی‌آمد. البته به تصویر كشیدن فضای گذشته ساده نیست. از یك سو حسینیه ارشاد در دوره قابل قبولی پایگاهی بود كه بخش عظیمی از جوان‌ها را جذب می‌كرد، در تقابل با آن مهدیه مرحوم كافی قرار می‌گرفت كه جمعیت عظیمی را روزهای جمعه برای دعای ندبه جمع می‌كرد. در ظاهر هم كسی مزاحم هیچ كدام نبود و بین اینها نیز نزاعی به طور طبیعی شكل گرفته بود كه به صورت‌هایی بروز و ظهور می‌یافت. در همین شرایط با پیدایش پدیده جنگ‌های مسلحانه فضایی پدید آمد كه كسانی كه به جریان‌های مسلحانه ارتباط داشتند، توانستند به طور علنی فعالیت كنند. یعنی به طور طبیعی این افراد نمی‌توانستند به صورت علنی در جامعه دعوتی داشته باشند و به صورت زیرزمینی و پنهانی فعالیت می‌كردند. بعد از تعطیل حسینیه ارشاد هم شرایط دیگری فراهم شد كه شاید به سود همین فعالیت‌ها بود. در این شرایط پچپچه و حرف‌های مخفی چند حادثه بزرگ رخ داد، یكی ماجرای ارتداد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) كه در آن زمان به عنوان كودتا مطرح شد. این سازمان مواضع ماركسیستی اعلام كرد و كتابی با عنوان اعلام مواضع منتشر كرد كه بسیار برای جوان‌های انقلابی دلپذیر بود. این كتاب ادبیات بسیار زیبایی داشت. با پیدایش این انشعاب و آن تغییر و تحول در سازمانی كه بسیاری از جوان‌های آن روز را جذب كرده بود، وقتی مشخص شد این سازمان به اسلام پشت كرده و در تقابل با جامعه قرار گرفته‌اند، طبیعی بود كه جامعه نیز به این سازمان پشت كرد.
پیدایش فرقان در خلأ مبارزان مسلح داعیه جایگزینی برای این سازمان یعنی این ادعا كه كسی بیان كند ادامه‌دهنده راه اصیل مجاهدین است، فردی به نام اكبر گودرزی را وسوسه كرد. یعنی در شرایطی كه مردم به جریان‌های مسلحانه به نام اسلام دلبسته شده بودند، این فرد احساس كرد می‌تواند نیروهایی كه سرخورده شده بودند را جذب كند. همزمان با این شرایط فوت دكتر شریعتی و بسته شدن حسینیه ارشاد رخ داد و شرایط را به نفع او مساعدتر كرد. در نتیجه برای مدتی بخشی از جوان‌هایی كه سرگردان بودند و روزی برای‌شان مجاهد شدن آرمان بلندی بود و می‌خواستند به این سازمان بپیوندند، جذب فردی به نام (اكبر گودرزی) شدند كه در ظاهر مدعی اسلام انقلابی بود و می‌گفت من گمشده شما را به شما می‌دهم. بنابراین پیدایش این پدیده در چنین خلئی رخ داد.  در مدت كوتاهی از افراد مختلف می‌شنیدیم كه برخی جوانان سرخورده از سازمان، شیفته پدیده‌ای نوظهور به نام فرقان شده‌اند. در چنین حال و هوایی بود كه اكبر گودرزی فكر كرد میدان برایش باز است و خودش را احیانا وارث جریان‌های پیشین می‌دانست. در همین شرایط بود كه ناگهان فضای سیاسی باز شد، یعنی در سال‌های 1356 و 1357 شرایطی پدید آمد كه آرزوها و آمال به صورت ناكامی درآمد. یعنی همه آرزوهایی كه فكر می‌كرد می‌تواند آن خلأ را پر كند، ناگهان به یك دیوار بسته‌ای خوردند. این منشا كینه‌ای بود نسبت به انقلاب برای فرد اصلی این جریان یعنی اكبر گودرزی. البته افراد دیگری هم در این جریان بودند كه چنان داعیه‌ای نداشتند.
 

برچسب فرقان به شریعتی نمی‌چسبد
بعد از پیدایش پدیده فرقان برچسبی به گفتمان دكتر شریعتی زده شد و كسانی كه نسبت به دكتر شریعتی نظر مساعدی نداشتند، گفتند پدیده فرقان حاصل گفتمان و ادبیات دكتر شریعتی است، در حالی كه به نظر من این سخن به هیچ‌وجه درست نیست. بدزبانی برخی روحانیون نسبت به دكتر شریعتی، نقش بزرگی در شكل‌گیری فرقان داشت. این موضوع تاثیر منفی داشت. خشونتی كه در قرآن نفی می‌شود، همین خشونت زبانی است. البته یك استثنا دارد و آن در مورد كسی است كه به او ظلم می‌شود. اگر بخواهد خشونت ریشه‌اش كنده شود باید ظلم نشود. یكی از انتقاد‌ها به روحانیت كه بعدا به جامعه مداح‌ها سرایت كرده است، بدزبانی بود. متاسفانه بدزبانی در جامعه ما رواج دارد. هر كس را دوست نداریم با تعبیری به او بدزبانی می‌كنیم. این بدزبانی نسبت به دكتر شریعتی نیز انجام شد و عده‌ای این خطا را كردند. البته می‌توان به بخشی از صحبت‌های شریعتی نیز ایراد گرفت، زیرا هیچ‌كس معصوم نیست. اما كسی كه جوانان یك كشور به صورت وسیع شیفته او هستند، نباید نسبت به او بدزبانی كرد و تعبیرهای زشت به كار ببرد. آن امری كه در برانگیختگی فرقان نقش داشت اهانت به دكتر شریعتی بود. دكتر شریعتی كاریزمای فوق‌العاده‌ای برای جامعه داشت. دلایل مختلفی هم داشت، در آن شرایط كه چنین هیجانی نسبت به دكتر شریعتی پیدا شده بود، بخشی از روحانیت ما با دكتر شریعتی درافتادند. بخشی از آن درست بود كه در حد انتقاد بود، اما ادبیات دشنام و تهمت و دروغ، چیزهایی بود كه درست نبود. فضای عاطفی فوق‌العاده‌ای در نسل جوان بود كه این فضای عاطفی با مرگ نابهنگام دكتر شریعتی یك مرتبه انفجار عاطفی ایجاد كرد كه این فرصت را به مجموعه‌هایی می‌داد كه به عنوان طرفدار دكتر شریعتی یارگیری كنند. گودرزی از این فرصت استفاده و شروع كرد به یارگیری با تجلیل زیاد از دكتر شریعتی و طبعا بزرگنمایی آن دشنام‌ها. البته بعدا مخالفان شریعتی این برچسب را زدند كه اگر دكتر شریعتی نبود فرقان به وجود نمی‌آمد كه این دروغی بیش نیست.
در تفكرات دكتر شریعتی جنبه ضد روحانیت مشهود است. او با فرهنگ سنتی و روحانیت سنتی مساله داشت، اما این ضد روحانیت بودن احتیاج به توضیح دارد. همچنین به كودتای ۲۸ مرداد و چماق‌كشی‌‌هایی كه در سركوب دكتر مصدق به رهبری بعضی روحانیت بود منتهی می‌شد. البته گفت‌وگو درباره این موضوع فضای سالم و آزادی می‌خواهد. شكی نیست كه فرقان نیز از شریعتی بهره‌كشی ابزاری كرده است.

 

دیوار آهنی میان مردم و مسوولان
گروه فرقان با شهادت افراد بسیار مفید و سودمند خلأ در جامعه ایجاد كرد. اما مهم‌تر از حذف این شخصیت‌ها این بود كه بعد از ترور شهید مطهری و دیگران، یك دیوار آهنی بین مردم و مسوولان حكومت ایجاد شد. پیش از كار این گروه، شهید مطهری كه رییس شورای انقلاب و در واقع مقام دوم كشور بودند، به راحتی با پای پیاده و بی‌محافظ در كوچه‌ها قدم می‌زدند. به خاطر دارم در ایام ورود امام خمینی (ره) به ایران بنده و شهید مطهری و حسین آقا پسر مرحوم حاج آقا مصطفی به مدرسه علوی رفتیم تا شرایط را بسنجیم. در آنجا بحث امنیت امام پیش آمد تا تدابیری اندیشه شود كه مردم نتوانند مستقیم با امام برخورد كنند. اما آقای مطهری با عصبانیت گفت این نمی‌شود؛ امام باید مثل امام رضا (ع) در دسترس مردم باشند. این تفكر البته ممكن است امروز مورد نقد ما قرار گیرد اما فرهنگ ارتباط آزاد و نزدیك مردم و مسوولان، به بد‌ترین وجه از انقلاب گرفته شد؛ به خاطر خشونتی كه این گروه كردند. بعد از دستگیری قاتل شهید مطهری من تصمیم گرفتم با او صحبت كنم اما او را اعدام كرده بودند و قرار بود بقیه را نیز اعدام كنند. ولی بنده آن روز این موضوع را مطرح كردم كه این كار خدمت به دشمنان جمهوری اسلامی است. بعد پیشنهاد بحث و گفت‌وگو را كه خود پیشنهاد كردم، انجام دادم. كسی نیز به من پیشنهاد نداده بود. من فقط داوطلب شدم كه این طلسم بشكند.

 

ترورهای فرقان بی‌برنامه بود
 بعضی از اطلاعات تاریخی درست نیست. گروه فرقان با بی‌برنامگی ترور‌ها را انجام می‌دادند. مثلا سرلشكر قرنی برای حل مساله كردستان اقدام كرده بود و گروه فرقان با ترور او می‌خواست از كرد‌ها یارگیری كند. یعنی در تفكرات گودرزی اینگونه بود كه هر كدام از اشخاص را كه ترور می‌كنند فضا برای یارگیری مناسب می‌شود. در ترور شهید عراقی نیز هدف شخص دیگری بود كه به اشتباه آقای مهدیان به صورت سطحی زخمی شد و آقای عراقی و پسرش با هم به شهادت رسیدند و این از اشتباهات بزرگ گروه فرقان بود. گروه فرقان، گروهی نبود كه با یك برنامه حساب‌شده و با نقشه و استراتژیك عمل كند. همچنین باید به برادران حاجی‌ترخانی اشاره كرد كه یكی سنتی و ضد شریعتی و دیگری طرفدار شریعتی بود و فرقان به جای برادر اول، اشتبا‌ها برادر طرفدار شریعتی را به قتل رساندند.
 
فرقان در چارچوب فلسفه خشونت/ محمد عطریانفر- عضو شورای مركزی حزب كارگزاران سازندگی
به نظر من رویدادهایی كه وجه خشونت‌آمیز دارند را باید ریشه‌یابی كرد و از منظر فلسفی راجع به آنها بحث كرد. در مورد گروه فرقان نیز معتقدم حتما و قطعا باید به فلسفه خشونت بپردازیم. گروه فرقان را نیز باید در این چارچوب در نظر بگیریم. خشونت یك آغاز فردی دارد و این فرد خشن بعد جمعی را زیر چتر خودش گرد می‌آورد. به خصوص از جهل افراد تحت امر خودش استفاده می‌كند و بر اساس شعارهایی ایشان را به خودش جذب می‌كند. در زمینه فلسفه خشونت خیلی كم كار كرده‌ایم. در افق‌های پیش رو نیازمند این هستیم كه این جنبه‌ها باز شود. ترور سعید حجاریان، حمله به سفارت عربستان، حمله به آقای عبدالله نوری در نماز جمعه و حمله به برخی از مسوولان نظام نیز از این سنخ است. توهین‌هایی كه صورت می‌گیرد نیز در همین راستا قابل تدقیق است.
 

 

دو سنخ حركت در تاریخ معاصر
موضوع دیگری كه باید درباره آن بحث شود، تاریخ خشونت در سده اخیر است. در صد سال اخیر دو نوع حركت داشتیم. یك سنخ تروریستی از جنس عریان است و دیگری حركت‌های مسالمت‌آمیز و گسترده اجتماعی است. در سنخ اول كه مبارزه‌ای قهرآمیز است، حتی احساس می‌شود كه برخی در آغاز انگیزه‌های صادقانه‌ای داشته‌اند، اما شكل‌گیری اندیشه‌شان غلط بوده است. نخستین حزب ماركسیستی در ایران كه شكل گرفته حزب توده است و نخست ماهیت ملی داشت و بعدا بر اثر فرآیندهای كشور شمالی ما (شوروی سابق) وجه ماركسیستی یافت. خود كودتای 3 اسفند (1299) كه وجه تروریستی به خودش گرفته از این سنخ است. حتی برخی گروه‌های مذهبی احساس كردند كه می‌توان با ترور كاری كرد و مثلا اگر دكتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه مصدق را ترور كنیم، مشكلات حل می‌شود. اتفاقاتی كه بعدا توسط فداییان و مجاهدین خلق (منافقین) صورت گرفت را نیز در همین چارچوب می‌توان ارزیابی كرد. مجاهدین خلق (منافقین) آغازین باور داشتند با ترور می‌توان رژیم شاه را بر انداخت، دقیقا بر خلاف نگاهی كه امام خمینی (ره) داشت و معتقد بود با این روش‌ها دستاوردی نخواهیم داشت. داستان فرقان را در تداوم این حركت‌ها می‌توان ارزیابی كرد. بعد از فرقان هم شاهد اقدامات عظیم و گسترده سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هستیم كه در یك حركت نابهنگام یك گروه سیاسی سابقه‌دار به یك نهاد سیاسی بدل می‌شود. اما در برابر آن اقدامات تروریستی شاهد مبارزات مسالمت‌آمیز درخشانی هستیم چون مبارزات مسالمت‌آمیز مشروطه، نهضت ملی كردن، قیام 15 خرداد، انقلاب 57 و... اقدامات درخشان مرحوم شریعتی در حسینیه ارشاد از همین جنس است. فرقانی‌ها مدعی بودند كه مرحوم شریعتی «شهید پنجم» آنهاست و اكبر گودرزی «شهید ششم» است. ایشان به غلط ادعا می‌كنند كه تحت تاثیر مرحوم شریعتی هستند و برخی از مخالفان دكتر شریعتی از همین نكته بهره می‌گیرند. در حالی كه حركت مرحوم دكتر شریعتی دقیقا در تقابل با حركت‌های مبارزات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود و ایشان به هیچ عنوان با این جریان همفكری نداشت. اگر جزوه «حسن و محبوبه» ایشان نوشته می‌شود، در مقام دفاع از عضویت حسن آلادپوش و محبوبه متحدین در سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیست، بلكه بیان نوعی حس عاطفی و دلبستگی میان استاد و دانشجویانش بوده است. مقاومتی كه در نوشته‌های مرحوم دكتر شریعتی است و همه را به سمت بسیج و حركت همگانی دعوت می‌كند، از جنس مبارزات مسالمت‌آمیز كه هیچ نسبتی با مبارزات قهرآمیز ندارد.
نقش نیروهای امنیتی
در پایان از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خوب ما در آن زمان دفاع می‌كنم كه توانستند پدیده ناهنجار فرقان را در كنترل اطلاعاتی، امنیتی و قضایی خودشان قرار دهند. اگرچه فرصت‌هایی نیز از دست رفت. ای كاش ما قاتل شهید مطهری را نگه می‌داشتیم و بیشتر روی او موشكافی می‌كردیم. در مواجهه با شخص اكبر گودرزی او نكات بكری را بیان می‌كرد. من ساعت‌ها در زندان با او گفت‌وگو كردم. او شخص واقعا سختكوشی بود. 25 جزء قرآن را به تعبیر خودشان تفسیر كرد. از قرآن همچنین ترجمه‌هایی دارند. ظاهرا افراد متكثری این نكات را ننوشته‌اند. من جز خود گودرزی كسی را پشت این ادبیات نیافتم. اما این نشان از سختكوشی اینهاست. ما باید با این افراد بیشتر گفت‌وگو می‌كردیم. البته بخشی از این افراد را از گمراهی و مرگ نجات دادیم و كاری كردیم كه به جامعه بازگردند. حدود 5 نفر از كسانی كه سابقه فعالیت در فرقان داشتند، جزو شهدای جنگ هستند. اینها نشان‌دهنده آن است كه توانستیم این افراد را متحول كنیم.
مرحوم شهید بهشتی در مقام آزادی حمیدرضا نیك‌نام از قاتل شهید مطهری پیگیری می‌كرد، نه به این خاطر كه می‌دانست او جزو فرقان است، بلكه به این خاطر كه او یك جوان باهوش انقلابی مسلمان مبارز مكتبی بود كه در این روند دچار آسیب شده بود و به این دام افتاده بود و به یكی از ضاربین شهید مطهری تبدیل می‌شود. حمیدرضا نیك نام برادر كوچك‌تری داشت كه من با او گفت‌وگو داشتم. این برادر كوچك خیلی زود همكاری‌اش را آغاز كرده بود و مكرر اصرار می‌كرد كه برادر من بی‌گناه نیست و او را رها نكنید. در حالی كه حمیدرضا در آستانه آزادی بود. بعد از بازداشت اكبر گودرزی بود كه در مسیری كه او را از خیابان جمالزاده به اوین منتقل می‌كردند، اعتراف كرد كه قاتل شهید مطهری چه كسانی هستند و نام حمیدرضا نیك‌نام را گفت. بنابراین نیروهای امنیتی با هوشمندی توانستند پرونده فرقان را در مدت زمان یك‌سال‌ جمع كنند و روایت برخی از مفردات جریان فرقان باید گفته شود.


 

ترورهای فرقان
سهم گفت‌وگوی من با افراد گروه فرقان خیلی زیاد نیست. در یكی الی دو جلسه با گودرزی صحبت كردم و بیشتر در مقام واكاوی آنچه در ذهن‌شان می‌گذشت، بود. تنها اعترافی كه توانستم از او بگیرم این بود كه آنها مرحوم مطهری را زود ترور كردند و باید صبر می‌كردند و بیشتر بررسی می‌كردند. از او پرسیدم چرا با آقای طالقانی چپ افتادید؟ چون این گروه آقای طالقانی را ستایش می‌كردند. او گفت ما نسبت به آقای طالقانی حس مثبتی داشتیم اما زمانی كه آیت‌الله خمینی جمله‌ای علیه اسلام منهای روحانیت گفتند، آقای طالقانی در مقابل این سخن سكوت كردند و رد نكردند و به همین دلیل ما ایشان را وارد لیست مخالفین كردیم. در قضیه ترور آقای مفتح آنها نتوانستند سریع عمل كنند و مرحوم مفتح فرار می‌كند. چند تن از جوانان فرقانی كه دستگیر شده بودند، می‌گویند ما شب قبل از وقوع حادثه خدمت آقای گودرزی رفتیم و او ما را به بهشت بشارت داد و گفت فردا شب شما در بهشت هستید. ما می‌دانستیم بالای ۹۰ درصد قبل از اینكه بتوانیم ترور كنیم كشته یا بازداشت می‌شویم. چون بعد از حادثه ترور شهید قرنی بسیار حفاظت و كنترل‌های شخصیت‌های بلندمرتبه بالا رفت و با این موضوع احتمال دستگیری و كشته شدن را می‌دادند. آنها می‌گفتند احتمال ترور آقای مفتح را كمتر از ۵ درصد می‌دانستیم و برای شهادت رفته بودند و این گونه اعتمادبه‌نفس داشتند. افرادی كه از گروه فرقان دستگیر شدند حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر بودند و كل جمعیت متاثر از فرقان بین ۱۰۰ الی ۱۲۰ نفر بودند كه حدود ۲۷ الی ۲۸ نفر اعدام شدند. در مجموع فقط كسانی كه دست‌شان به خون آلوده بود، اعدام شدند. كسان دیگری كه در صفوف دیگر فعالیت داشتند با احترام با آنها رفتار شد و حركت درست و افتخارآمیز امنیتی این بود كه همه افراد را به‌دار نكشیدند و قایل به تفكیك مجرمان بودند.   نكته جالب توجه دیگر اینكه افراد فرقان به‌شدت در برابر انتظاراتی كه بازجو‌ها و بازپرس‌ها داشتند مقاومت می‌كردند. احدی از آنها زبان به اعتراف
باز نكردند تا زمانی كه گودرزی بازداشت شد. آقای گودرزی یك كشیده بیشتر نخورد و‌‌ همان ابتدای كار اعتراف كرد. از مسیر بازداشت تا زندان ایشان اعتراف‌ها را شروع كرد. از زمان نخستین ترور كه شهید ولی قرنی بود، تا زمان بازداشت آقای گودرزی سه الی چهار ماه طول كشید. امنیتی‌ها افراد گروه را با گودرزی روبه‌رو می‌كردند و بچه‌های گروه فرقان به توصیه گودرزی كم‌كم اطلاعات می‌دادند. آنها بعد از یكی دو ماه دچار اختلال شدند كه چرا رهبر ما خودش مقاومت نمی‌كند. این نقطه درخشانی بود كه اكثر این نیرو‌ها از موضع سكوت خارج شدند. من در این فرصتی كه آنها محكومیت گرفته بودند و در كنار هم زندگی می‌كردند، با اینها گفت‌وگو می‌كردم. اكثر آنها بعد از محكومیت هم آزاد شدند. در باب توفیق به این قضیه می‌توان كودتای نوژه را مثال زد كه یكی از ترس‌ها زندان اوین بود. آنقدر بچه‌های گروه فرقان قابل اعتماد شده بودند كه تعدادی از آنها را نیروهای حفاظت زندان اوین استفاده كردند.
 
فرقانی‌ها رگه ضدروحانی داشتند/ عباس حاجی آخوندی- فعال سیاسی
در اسلام مبنای صحیح گسترش آن، غیرمتكی به خشونت است و به همین خاطر نماد اسلام بیشتر نماد رحمانیت و رحیم بودن است. بحث خشونت موقعی پیش می‌آید كه علم كم باشد. برتری پیامبر اسلام بر همه انبیا، عالم‌تر بودنش است و در علما هرچه عالم‌تر باشد، خشونت كمتر است. یعنی ما علم كم را با تعصب همراه می‌كنیم و وقتی این تعصب به وجود ‌آید دنبالش خشونت به وجود خواهد آمد. چرا امام مبارزات مسلحانه و چریكی نپذیرفت؟ زیرا امام علم بزرگ‌تری داشت. علمی كه مورد تمجید متفكرین بزرگ عالم قرار گرفت و اگر علم امام به آرام كردن جامعه نبود ما بیش از این ترور و شهید و كشتار داشتیم. در فرقان رگه‌هایی دیده می‌شد كه ضد روحانی بودند. در كنار ضد روحانی بودن فرقان، آرمانی‌های دیگری نیز بودند كه آنها هم ضد روحانی بودند ولی ممكن بود مدتی می‌گذشت بین آنها درگیری مسلحانه صورت گیرد؛ لذا آن چیزی كه به ما قوام می‌دهد این است كه با علم بیشتری بحث كنیم. تاریخچه فرقان، تاریخچه وسیعی نیست. یعنی تاریخچه ۵ الی ۶ انسانی است كه توانستند تعداد معدودی را جذب كنند. آنها جوانانی بودند كه در آن فضا از این افكار و مبنای فكری متاثر بودند. یك بیماری‌ای كه آنها داشتند بیماری متاثر از فضای اوایل انقلاب بود كه بحث‌های مخفی و تشكیلاتی در آن رشد كرده بود و حساسیت‌ها و ندادن آزادی از سوی دیگر كمك می‌كرد تا آنها از علم كمتر و عصبیت بیشتر بهره بجویند. كسانی به خانه‌های تیمی رفتند كه از نظر مشی زندگی جزو تاپ‌های نیرو‌ها و از نظر زندگی بی‌توقع و ساده‌زیست بودند و برخی زمان‌ها به مستضعفان رسیدگی می‌كردند. همین ویژگی‌های‌شان باعث شد كه افراد فرقان اكثرا با توبه به سمت چوبه ‌دار رفتند. مغز متفكر فرقان، اكبر گودرزی دو الی سه ماهی به پاكستان رفته بود، اما جزوات و تفسیر قرآن و... انجام می‌شد. بعضی علمای بزرگ جمع فرقان را كه می‌دیدند می‌گفتند آنها چه جوانان خوشفكری هستند و تماما به این نتیجه رسیده‌اند كه دارند اشتباه می‌كنند.
 اكبر گودرزی در خوانسار و قم و تهران... درس خواند و خودش یك جوانی بود كه صد‌ها صفحه تفسیر قرآن دارد. درست است كه در تفسیرش ایراداتی است ولی این یك نوع هوشیاری و نبوغ و خبرگی را نشان می‌دهد. آنها ضد روحانیت بودند. آنهایی كه می‌گویند فرقان از اندیشمندان بهره گرفته، یك فكت‌هایی به این صورت می‌آورند. ولی وقتی مجموعه شیعه علوی و شیعه صفوی را بخوانید می‌بینید كه دعوت به سمت مردم و به طرف حركات مردم‌محور است. شناخت مردم، فهم و درك مردم در دیدگاه دكتر شریعتی به اینگونه بود. به همین دلیل بسیاری از نظریه‌پردازان بزرگ كشور همراه بیانات دكتر شریعتی بودند و هیچ نسبتی بین فرقان و دكتر شریعتی نیست. آنها خودشان را با بعضی جملات مدیون شهید پنجم می‌دانستند.
اساس جذب جوانان به گروه فرقان مربوط به وضعیت سیاسی و اجتماعی و فكری آن زمان بیان است. بعد از هر انقلابی این مسائل قابل تصور است. در انقلاب فرانسه گروه‌هایی راه افتاده بودند كه می‌خواستند انقلاب را هدایت كنند. چون كشور ما مبتنی بر دیانت است، ما كمترین لطمه را خوردیم ولی مشغله جوانان كارهای فكری بود. من تعجب می‌كنم بعضی دوستان می‌گویند كار فكری نبوده است. اصلا این گونه نبوده است و كارهای فكری در حد اعلا بود، چون جوانان توانمند بودند. تمام جوان‌ها در مسائل فكری و ایدئولوژیكی سیر مطالعاتی داشتند، ولی قشری‌گری زیاد شده بود كه تعصب به همراه آورد و به این صورت نبود كه فقط دكتر شریعتی مورد ظلم واقع بشود. اوایل انقلاب شهید مطهری را به شهر دماوند دعوت كرده بودیم ولی افراطی‌گری و عصبیت قشری‌ها باعث شد كه شهید مطهری بعد از دو جلسه دیگر به دماوند نیایند. در آن دو جلسه قرار بود شهید مطهری بحث فكری بكند ولی جوانان نمی‌گذاشتند بحث فكری بشود. فكر نكنید در انقلاب ما به یك شخص ظلم شده است. اما آدم عالم و فاضلی مثل حضرت امام توانست قشری‌گری‌ها را به قانون هدایت كند. این وضعیتی است كه ما در انقلاب‌مان پیدا كردیم، ولی مدیریت امام باعث شد كمترین لطمه را از نظر گروهكی بخوریم. در مورد گروه فرقان هم خیلی راحت می‌گویند كه مساله فكری نداشته‌اند و این یك ظلم است به آن جوانانی كه آن كار‌ها را می‌كردند.
 

 


منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: