گفت‌وگوی شاهزاده و مسافر

1396/3/29 ۰۹:۳۰

گفت‌وگوی شاهزاده و مسافر

بی‌راه نیست اگر بخشی گسترده از شناخت امروزمان را از زیست اجتماعی- فرهنگی ایران و ایرانی در چند سده اخیر، وام‌دارِ آغاز سنت پرسش‌گری میان ایرانیان و غیر ایرانیان در دویست سال گذشته بدانیم. ایرانیان به دلیل وضعیتی ویژه که در دو سده اخیر برایشان پدید آمد، بارها در برابر میهمانان فرنگی‌شان، در مقام «پرسش‌گری» نشسته و در جایگاه «پاسخ‌گویی» ایستادند؛ هر دو سوی این رویارویی فکری، برآن بودند پاسخ‌هایی رازگونه را از چنین پرسش‌هایی دریابند؛ «چرا اینگونه شده است»، «ایرانیان چرا اینگونه‌اند»، «فرنگیان چگونه به جایگاه کنونی رسیدند»، «ایرانیان چرا اینگونه مانده‌اند».


ای فرنگی، بگو چرا من اینگونه‌ام ... ای ایرانی، تو بگو چرا اینگونه‌ای
 

 مهدی یساولی: بی‌راه نیست اگر بخشی گسترده از شناخت امروزمان را از زیست اجتماعی- فرهنگی ایران و ایرانی در چند سده اخیر، وام‌دارِ آغاز سنت پرسش‌گری میان ایرانیان و غیر ایرانیان در دویست سال گذشته بدانیم. ایرانیان به دلیل وضعیتی ویژه که در دو سده اخیر برایشان پدید آمد، بارها در برابر میهمانان فرنگی‌شان، در مقام «پرسش‌گری» نشسته و در جایگاه «پاسخ‌گویی» ایستادند؛ هر دو سوی این رویارویی فکری، برآن بودند پاسخ‌هایی رازگونه را از چنین پرسش‌هایی دریابند؛ «چرا اینگونه شده است»، «ایرانیان چرا اینگونه‌اند»، «فرنگیان چگونه به جایگاه کنونی رسیدند»، «ایرانیان چرا اینگونه مانده‌اند». این پرسش‌گری نه تنها در گستره کنشگری، گاه سرآغازی برای پاره‌ای دگرگونی‌های مهم در تاریخ معاصر ایران به شمار آمده‌اند، که، امروز دست‌کم در جایگاه نظری، تصویری جذاب از گذشته ایرانی و ایرانی به ما واگذارده‌اند.
 

ای بیگانه، شعاع آفتاب   به شما نیکوکارتر است؟
نخستین پرسش‌گریِ پرآوازه ثبت‌شده را در این برهه زمانی، به گفت‌وگوی میان عباس میرزا، نایب‌السلطنه فتحعلی شاه قاجار و پیر آمده ژوبر، فرستاده ناپلئون به دربار ایران می‌توان بازگرداند. شاهزاده قاجاری در این پرسش‌گری، گویی در جایگاه نماینده «شرق»، فرستاده فرانسوی را همچون نماینده «غرب» به پرسش کشیده است تا رازهای کامیابی غرب و فروماندگی و واپس‌ماندگی شرق، مشخصا ایران، را از او پاسخ بگیرد. بسیاری از پژوهشگران، احساس سرخوردگی شاهزاده خوش‌نام ایرانی را پس از شکست‌های پیاپی از روس‌ها، در شکل‌گیری این پرسش‌ها تاثیرگذار پنداشته‌اند اما روایت ژوبر در سفرنامه‌اش نشان می‌دهد «خبرهایی تازه» از اروپا به گوش شاه‌زاده رسیده بوده که همراه با افسردگی و طعم ناخوشایند شکست، او را واداشته است از زبان یک فرنگیِ تازه از راه رسیده، واقعیت را دریابد. فرستاده ناپلئون، نخستین دیدار با عباس میرزا را در کتاب «مسافرت در ارمنستان و ایران» چنین به تصویر می‌کشد «پس از تعارفات معمول، عباس میرزا به من اشاره کرد که روبروی او بنشینم. او به من نشان داد که چه اندازه از آمدن یک فرانسوی به اردوگاهش خشنود است و چقدر علاقمند می‌باشد که از دهان من وقایعی را که بتازگی در اروپا رخ داده است بشنود. ... در آغاز من خواستم از کامیابیهائی که او در پای دیوارهای ایروان بهره‌اش گردید به او شادباش بگویم ولیکن او چشمان خود را به زیر انداخت و دستش را به پیشانی برد مثل مردی که از یادبود غمناکی رنج می‌برد. و سپس به من خطاب کرد و تقریبا چنین عباراتی را گفت: ای مرد بیگانه، تو این ارتش، این دربار و تمام دستگاه قدرت را می‌بینی ولی گمان مبر که من مرد خوشبختی باشم». گفت‌وگوی نماینده ایران و فرستاده فرنگ اما بدینجا پایان نمی‌یابد؛ شاهزاده در پی دست‌یافتن به پاسخ‌هایی درخور برای پرسش‌هایش است، او آگاهی از راز کامیابی اروپایی‌ها را می‌جوید «در تمام دوران کوتاهی که من در اردوگاه عباس میرزا بودم فرصت بسیاری یافتم که با او هم‌صحبتی کنم و درستی اندیشه‌اش را ارزیابی نمایم: او از چیزهایی پوچ و یاوه دوری می‌کرد و پرسشهایش دارای هدفهای مهم بود. یک روز به من گفت: آن[،] چه توانائی است که شما را تا این اندازه از ما برتر ساخته است. دلایل پیشرفت شما و ضعف ثابت ما کدام است. شما هنر حکومت‌نمودن هنر فیروزی‌یافتن هنر به کارانداختن همه وسایل انسانی را می‌دانید؛ در صورتیکه ما گوئی محکوم شده‌ایم که در لجن‌زار نادانی غوطه‌ور باشیم و بزور درباره آینده خود می‌اندیشیم. آیا قابلیت سکونت و باروری خاک و توانگری مشرق‌زمین از اروپای شما کمتر است[،] شعاعهای آفتاب که پیش از آنکه به شما برسد نخست از روی کشور ما می‌گذرد[،] آیا نسبت بشما نیکوکارتر از ماست؛ آیا آفریدگار نیکی‌دهش که بخششهای گوناگون می‌کند خواسته که به شما بیش از ما همراهی کند؟ من که چنین باور ندارم». فرستاده پادشاه فرانسه به دربار ایران، سرانجامِ این پرسش‌گری شاهزاده ایرانی را چنین به تصویر می‌کشد «ای بیگانه به من بگو که چه باید بکنم تا جان تازه‌ای به ایرانیان ببخشم. آیا من هم باید که مانند این تزار مسکوی که کمی پیش از این از تختش پائین می‌آمد تا شهرهای شما را تماشا کند از ایران و تمام دستگاه پوچ ثروت دست بکشم؟».
این پرسش‌گری از جنس ایرانی، فرستاده اروپایی را به شگفتی وامی‌دارد، از آن‌رو که در قاب نگاه‌اش، ایرانیان را در برابر عثمانی‌ها، مردمانی جست‌وجوگر و دگرگونی‌خواه می‌نمایاند «این پرسشهای بسیار، مرا سخت به شگفتی انداخت. در ترکیه هرچه آدم دیدم همه در نادانی وحشتناکی غوطه‌ور بودند و اطلاعاتشان سطحی و بیهوده بود. پس برای من خیلی تازگی داشت که شاهزاده جوان مسلمانی نشان بدهد که نه تنها خیلی میل دارد که از آنچه این روزها در اروپا می‌گذرد آگاه گردد بلکه با وقایع خیلی برجسته روزگار باستان نیز آشنا شود». پرسش‌های عباس میرزا، شاهزاده ناکام قاجاری را که پیش از دست‌یابی به تخت پادشاهی بر اثر بیماری درگذشت، را وانهاده، با گذر از روزگار قاجار، به زمانه‌ای می‌رویم از آغاز زمانه «پرسش‌گری عباس میرزا»یی فاصله‌ای شایان توجه دارد. آن پرسش‌گری نخستین، در روزگار پس از خود، کنش‌هایی نیکو در جامعه ایران زمینه ساخت و دستاوردهایی چشم‌گیر به ارمغان آورد؛ همان که در تاریخ معاصر ایران با نام‌هایی چون «تجدد» و «مدرنیزاسیون» شناخته می‌شود. به روزگار پهلوی اول می‌رویم که ما را با یک پرسش‌گری، این بار از جنسی دیگر روبه‌رو می‌سازد؛ اکنون نماینده «غرب»، از نماینده «شرق» می‌پرسد که چرا شما اینگونه‌اید! ای ا پرسش‌گریِ برآمده از ناکامی‌ها، یکی از راه‌های ورود ایرانیان به گستره دگرگونی‌خواهی در زمینه‌های گوناگون در تاریخ معاصر به شمار می‌آمده، در سوی دیگر، پرسش‌گری ایران‌شناسانه اروپایی‌ها، دستاویزی جذاب برای شناخت بیش‌تر جامعه، فرهنگ و اندیشه مردمان این سرزمین بوده است. بسیاری از پرسش‌گری‌ها و پاسخ‌گویی‌ها واقعیت‌های تلخ و شیرین در خود جای داده‌اند که به کار امروز نیز می‌آیند. یرانی، چرا کهنه‌دوستی؟ فرنگی! به تاریخ من بنگر
کنتس مادفون روزن، زنی از اشراف‌زادگان سوئدی به شمار می‌آید که در روزگار پهلوی اول به ایران آمده است. او در زمانه‌ای به ایران می‌رسد، که جامعه و مردمان این سرزمین در میانه یک دوره تازه از حرکت خود در زمینه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایستاده بودند؛ حرکتی از بسیاری، آغاز آن را به روزگار پس از همان پرسش‌گری عباس میرزا بازمی‌گردانند. کنتس سوئدی در دوره‌ای به ایران آمده است که کوشش‌های چند ده ساله سیاسی- اجتماعی دسته‌هایی از روشنفکران، نوخواهان و اصلاح‌طلبان به بارنشسته، یک کامیابی بزرگ برای جامعه ایران به ارمغان آورده است. پیروزی جنبش مشروطیت، اساس بسیاری از دگرگونی‌های جامعه ایران به ویژه در گستره اجتماعی در دهه‌های واپسین دوره قاجار و سپس روزگار پهلوی اول به شمار می‌آمد. حکومت کهنه قاجار برچیده شده، جامعه مسیری دیگر در پیش گرفته بود.
او در کتاب «سفر به دور ایران»، این سرزمین را از منظری دگرگونه نسبت دریچه نگرش کسانی چون عباس میرزا می‌بیند؛ اشراف‌زاده سوئدی، ایرانی را می‌بیند که دیگر دست‌کم در بهره‌گیری از مظاهر تمدن نوین، زمانه دوری از کاروان پیشرفت را به تاریخ سپرده و کوشیده است بدان بپیوندد. پرسش‌گری او اما واماندگی ایرانیان در پاره‌ای از سنت‌های ناهمخوان با تمدن جدید را هدف می‌گیرد. برخلاف گفت‌وگوی عباس میرزا با فرستاده ناپلئون، این بار نماینده «غرب» از نماینده «شرق» می‌پرسد و می‌کوشد علت‌ها را دریابد. کنتس مادفون روزن از میزبان‌اش که او «شازده مستعظم» شناسانده است می‌پرسد چرا ایرانیها به رسوم و عرف تا این حد بی‌توجهند؟ همه جا خرابه‌های بناهای قدیمی، شهرها و دهات و خانه‌های کوچک رها شده‌اند و به دست طوفان و باران سپرده شده‌اند و مامن کرکس‌ها و کلاغ‌ها شده‌اند». شازده گویی خود دریافته است که باید در جایگاه پاسخ‌گویی «شرق» بنشیند، از همان‌رو است که می کوشد علت‌ها را بجوید «خیلی علت وجود دارد، سیرت و خوی، خرافات‌پرستی، طبیعت و تاریخ همه دست بدست هم داده‌اند و ایرانی را چنین ساخته‌اند. شاید لازم باشد توضیح دهم منظورم از طبیعت چیست. آفتاب سوزان در ایران یک نقش عمده‌ای را بازی میکند. دهقان و کارگر فقیر، آب و خاک را بهم می‌آمیزد، خود کارخانه خشت‌سازی را براه میاندازد و خانه‌اش را با همان خشت‌هایی که خود ساخته و خورشید آنها را خشک کرده و پخته است، برپا میکند. معمولا این خانه برای عمر او کفاف میکند. چنانچه احتمالا یک باران تند خرابی‌آور ببارد و خانه‌اش را خراب کند، برای او ساختن یک خانه جدید راحت‌تر میباشد تا تعمیر خانه قدیمی. ... علاوه بر این، ایرانی یک خصوصیت اخلاقی که دارد، او همیشه فکر میکند که هر کاری را بهتر از دیگران میداند. از این‌روی اگر معماری در حین ساختن یک بنا، از دنیا برود و یا خانه نیمه‌ساخته‌ای بارث برسد، وارث، بنای نیمه‌کاره را تکمیل نمیکند، بلکه آنرا بحال خود رها میکند و یا خراب مینماید و بنای تازه‌ای را از نو پی‌ریزی میکند. خرافات و موهوم‌پرستی در رگ و خون ایرانی ریشه دوانیده است. ایرانی معتقد است که برای یک پسر خوش‌یمن نمیباشد که در خانه‌ای که پدرش مرده، زندگی کند. او عقیده دارد که عمر خانه هم با عمر صاحب آن بپایان میرسد و استفاده از خانه‌ای که دیگری ساخته بهمان اندازه بدشگون و زشت است که لباس کهنه دیگری را بپوشد». شازده مستعظم یک توصیه جالب به کنتس سوئدی می‌کند تا او را به شناخت علت‌العلل آن وضعیت جالب برای اروپایی‌ها راه بنمایاند مردم ما را از مطالعه تاریخ ایران بشناسید. ایران و اهالی آن از لشکرکشی‌ها و هجوم‌های اقوام دیگر بارها و بارها متحمل مرارت و مصیبت‌های زیادی شده است. این کشور و مردمش ناچار بوده‌اند که با این مظالم و ستم‌های ضد انسانی بسازند و فقر، گرسنگی و بیماری را تحمل کنند. با تحمل و بردباری مشقت‌ها در طول هزاران سال، مردم ایران همه فیلسوف شده‌اند. ایرانی دوست دارد که از حال لذت ببرد تا آنکه در بیم فردای خود باشد. او برای زمان حال میسازد، زندگی میکند و عشق میورزد و هرگز در اندیشه فردا نیست. او از کجا میداند که فردا یک ستمگر خارجی، یک دشمن قدیمی و یا یک سلطان جبار همه آنچه را که او دارد از دستش بستم بیرون نمیکشد؟ و حتی تا پیش از طلوع آفتاب فردا، زنده بماند؟ فلسفه و اعتقادات مذهبی بوی آموخته‌اند که تسلیم سرنوشت و اقبال باشد. اگر رویداد تلخی برای او رخ دهد، نه ناراحت میشود و نه ابرو درهم میکشد، بلکه شانه‌های خود را بالا میاندازد و میگوید: قسمت چنین بوده است. میان ما و شما تفاوت بسیار است، شما عاشق کار و فعالیت هستید و ما هواخواه غور و تفکر».  
***
پرسش‌گریِ برآمده از ناکامی‌ها، یکی از راه‌های ورود ایرانیان به گستره دگرگونی‌خواهی در زمینه‌های گوناگون در تاریخ معاصر به شمار می‌آمده، در سوی دیگر، پرسش‌گری ایران‌شناسانه اروپایی‌ها، دستاویزی جذاب برای شناخت بیش‌تر جامعه، فرهنگ و اندیشه مردمان این سرزمین بوده است. بسیاری از پرسش‌گری‌ها و پاسخ‌گویی‌ها واقعیت‌های تلخ و شیرین در خود جای داده‌اند که به کار امروز نیز می‌آیند.

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: