دانشنامه ای برای مفاهیم قدسی و معنوی در گفت‌و‌گو با مانی صالحی

1396/3/16 ۰۸:۲۹

دانشنامه ای برای مفاهیم قدسی و معنوی در گفت‌و‌گو با مانی صالحی

میرچاالیاده از برجسته‌ترین اسطوره‌شناسان و دین‌پژوهان است که تقریباً تمام آثارش به قلم مترجمان مختلف در ایران منتشر شده است. یکی از شاخص‌ترین و ارزشمندترین این آثار کتاب سه جلدی «تاریخ اندیشه‌های دینی» با برگردان مانی صالحی علامه از سوی انتشارات نیلوفر به بازار آمد.

 

 

سایر محمدی: میرچاالیاده از برجسته‌ترین اسطوره‌شناسان و دین‌پژوهان است که تقریباً تمام آثارش به قلم مترجمان مختلف در ایران منتشر شده است. یکی از شاخص‌ترین و ارزشمندترین این آثار کتاب سه جلدی «تاریخ اندیشه‌های دینی» با برگردان مانی صالحی علامه از سوی انتشارات نیلوفر به بازار آمد. این کتاب که از دیدگاهی متفاوت و براساس تأویل‌شناسی یا هرمنوتیک نوشته شده در جلد سوم با توضیحاتی مفصل درباره ادیان اوراسیای باستان و ظهور اسلام آغاز می‌شود و به سیر تحولات دین یهود و مسیحیت در قرون وسطی و تصوف و عرفان اسلامی می‌پردازد و با بحث پیرامون جنبش‌های دینی در اروپا و نهضت اصلاح دینی به پایان می‌رسد. مانی صالحی علامه علاوه بر کتاب مذکور آثار دیگری از این دین‌پژوه رومانیایی را در کارنامه‌اش دارد، آثاری چون «آیین تشرف»، «اسطوره و واقعیت» و کتاب چهار جلدی «متون مقدس بنیادین از سراسر جهان» که در سال 1385 ترجمه و توسط انتشارات فراروان منتشر کرد و تاکنون شش چاپ خورده است. وی هم‌اکنون کتاب دیگری از الیاده را در دست ترجمه دارد که تاکنون هیچ مترجمی به سراغش نرفته است. علاوه بر اینکه ترجمه کتاب سیزده جلدی «شاخه زرین» اثر جیمز جورج فریزر را برای انتشارات علمی و فرهنگی تدارک می‌بیند. «شاخه زرین» یک پژوهش فرهنگی و تطبیق وسیع در اسطوره و دین و جادوست، کتابی دوران ساز که اعتباری جهانی دارد.

 

 

آقای صالحی، آیا شخصاً به میرچاالیاده علاقه‌مندید که به ترجمه آثارش می‌پردازید یا براساس نیاز بازار و سفارش ناشر است؟
من تاکنون پنج- شش عنوان از آثار الیاده را ترجمه و منتشر کردم تا به خود اجازه بدهم به سراغ ترجمه «تاریخ اندیشه‌های دینی» بروم. کتاب کوچکی بود به اسم «از جادو درمانگران» که بر حسب اتفاق آن را ترجمه کردم. این کتاب بخش کوتاهی از کتاب «متون مقدس بنیادین از سراسر جهان» بود که در چهار جلد چاپ شده بود. البته این‌کتاب در سال‌های اخیر در یک مجلد دوبار تجدید چاپ شد و در مجموع شش چاپ خورده است. من از پانزده- شانزده سال پیش که روی کتاب چهار جلدی «متون مقدس بنیادین» کار می‌کردم، کتاب «تاریخ اندیشه‌های دینی» را شناختم. شدیداً دلم می‌خواست که این مجموعه را ترجمه کنم. البته من یک مترجم حرفه‌ای‌ام، به‌این معنا که شغل دیگری جز ترجمه ندارم و گذران زندگی‌ام از راه ترجمه است. بنابراین در طول ترجمه «تاریخ اندیشه‌های دینی» ‌نیاز به ناشری داشتم که در ایام ترجمه این کتاب، مرا تأمین کند. چون می‌دانستم ترجمه این کتاب دو- سه سال زمان می‌برد. علاوه بر این «تاریخ اندیشه‌های دینی» آخرین اثر الیاده است و در اوج دوران پختگی این دین‌پژوه به رشته تحریر درآمد. یعنی تألیف جلد سوم این کتاب با درگذشت الیاده به پایان رسید. این نکته مهمی است. با توجه به آثاری که از او ترجمه کردم  احترامی ویژه برایش قائلم. این شخص از سی سالگی می‌دانست که دنبال چه چیزی است؟ مثلاً در کتاب «متون مقدس بنیادین» اندیشه‌هایی را مطرح کرده که می‌بینیم در کتاب «تاریخ اندیشه‌های دینی» دوباره برگشته به همان مباحث، یعنی آن اندیشه‌هایی که در «متون مقدس بنیادی» طرح کرده در کتاب «تاریخ اندیشه‌های دینی» به ثمر رسانده است.
 

 

چه چیزی در الیاده می‌بینید که آثارش اینگونه شما را مجذوب می‌کند؟
بگذارید از بین مورخان ایرانی مثالی برای شما بزنم. در بین صاحبان اندیشه در ایران مورخان زیادی داریم اما تاریخ‌نگاری آقای باستانی پاریزی با بقیه مورخان فرق دارد. آقای زرین‌کوب هم استاد برجسته‌ای بودند و قابل احترام، اما ایشان برای نوشتن تاریخ مطالعه می‌کرد و فیش‌برداری می‌کرد تا در نوشتن تاریخ از آنها استفاده کند. امامشخص است که این اطلاعات تاریخی و سیاسی در ذهن آقای پاریزی جاری است و ملکه ذهنش شده و نیاز به فیش‌برداری ندارد. یعنی با مطالعه کتاب‌های تاریخی آقای پاریزی متوجه می‌شوید که تاریخ ملکه ذهنش شده است و گاهی در آثارش ارزش حاشیه‌ها از متن بیشتر است. الیاده هم به‌عنوان مورخ و پژوهشگر دین چنین وضعیتی دارد. احاطه کامل به حوزه کار خود دارد. من این را از روی «متون مقدس بنیادین» فهمیدم. شما وقتی این مجموعه را نگاه می‌کنید، می‌بینید الیاده ادعا می‌کند که متون مقدس بنیادین از سراسر جهان را گردآوری کرده و به بازخوانی آنها پرداخته است. شوخی نیست. این متون شامل فقط متون مکتوب نمی‌شود، بلکه روایات شفاهی را هم شامل می‌شود. یعنی مثلاً سنت‌های دینی بومیان استرالیا را هم آورده، سنت‌های دینی سرخپوست‌های امریکای جنوبی هم در این مجموعه هست، الیاده چنان احاطه‌ای به متون مقدس دارد که توانسته آنها را طبقه‌بندی کند و از منظر هرمنوتیک و ادبیات تطبیقی به بررسی آنها بپردازد. جمع‌بندی گسترده وسیعی از متون مقدس سراسر جهان به این سادگی‌ها و کار هرکسی نیست، آن هم طبقه‌بندی موضوعی.
 

 

الیاده در کتاب «تاریخ اندیشه‌های دینی» تنها دو فصل را به اسلام اختصاص داده که یک فصل آن هم بیشتر درباره تصوف و عرفان است. یعنی در مقایسه با ادیان دیگر انتظار می‌رفت که بیش‌تر از اسلام بگوید.
واقعیت این‌است که جلد سوم هنوز تمام نشده بود، یعنی سیر تاریخی ادیان را داشت بررسی می‌کرد. اگر دقت کنید کتاب با مطلبی درباره ادیان تبتی به پایان می‌رسد. یعنی مباحث هنوز به اتمام نرسیده بود. مشخص است که حجم جلد سوم کتاب از دو جلد دیگر کمتر است. هنوز فصل اسلام تکمیل نشده بود و ادامه داشت، اما عمرش وفا نکرد که مبسوط به اسلام بپردازد. در واقع الیاده برحسب زمان تاریخ دین را بررسی کرده است. یعنی از ماقبل تاریخ شروع کرده تا به ادیان تبتی می‌رسد. الیاده قصدش بررسی تاریخ ادیان نبود، به معنای واقعی کلمه تاریخ اندیشه دینی را خواست بررسی کند.
 

 

خود الیاده هم اذعان دارد که می‌گوید: از یک سو تجلی‌های امر مقدس را به ترتیب زمانی تحلیل کرده‌ام و از سوی دیگر بر مراحل حساس و نقاط عطف عمیق تاریخ و بیش از همه بر زمان‌های خلاق در سنت‌های مختلف تأکید کرده‌ام و در یک کلام کوشیده‌ام تا نوشته‌های عمده در تاریخ باورها و اندیشه‌های دینی را توضیح دهم.
دقیقاً همین طور است. بعد فراموش نکنیم که الیاده به هرحال نویسنده‌ای است که در امریکا تدریس می‌کرد. یعنی آن جنبه غربی را باید در نظر گرفت. منتها تا جایی که درک من اجازه می‌دهد، باید بگویم الیاده نگاه یکسان و بی‌طرفانه‌ای به همه ادیان دارد و در پی داوری نیست یعنی از دید یک مورخ مسیحی به مسائل و دیگر ادیان نگاه نمی‌کند.
 

 

در میان مستشرقان غربی که در حوزه دین و فلسفه کار کرده یا می‌کنند از گوتاس و کوربن تا ریچارد میشل و چارلز آدامز و دیگران به نظرتان کدام یک منطقی‌تر کار کرده‌اند؟
میرچا الیاده اولاً استاد ادیان تطبیقی است یعنی خودش حوزه کار خودش را ادیان تطبیقی تعریف می‌کند. در واقع توجه اصلی‌ و تمرکزش روی شمن‌ها بود. در واقع در تمام ادیان به دنبال جلوه‌هایی از آیین شمنی است. مثل کتاب «شاخه زرین» فریزر که مجموعه سیزده جلدی آن را در دست ترجمه دارم.
 

 

البته یک جلد تلخیص شده از «شاخه زرین» در ایران منتشر شده است.
بله آن تلخیص توسط نوه و نتیجه فریزر فراهم آمده است. اما چگونه ممکن است یک مجموعه سیزده جلدی را در یک مجلد خلاصه کرد. من جدی دارم به اسم علامه حائری مازندرانی که ایشان متخصص فلسفه است. کتابی دارند به اسم حکمت بوعلی سینا در پنج جلد قطور. من چگونه باید به خودم اجازه بدهم این پنج جلد را در یک جلد تلخیص کنم اصلاً سوادش را ندارم چون من نتیجه صالحی علامه‌ام، هر بخش از کتاب ایشان را نفهمیدم می‌توانم حذف و خلاصه کنم و به دست چاپ بسپارم؟ نوه، نتیجه آقای فریرز هم حق نداشته کتاب «شاخه زرین» را تلخیص و منتشر کند.
 

 

من پاسخ سؤال قبلی‌ام در ارتباط با مستشرقان را نگرفتم.
طبیعی است که من الیاده را بیش از بقیه می‌پسندم. ادوارد براون هم به مسائل شرق قشنگ نگاه می‌کرد. مستشرقان گروه خاصی‌اند که در قرن نوزدهم پیدا شدند و نگاه خاصی به شرق دارند. یعنی شرق را طبق معیار خودشان ارزیابی می‌کنند.
البته از ادوارد براون هم کتاب «یک سال در میان ایرانیان» را ترجمه و منتشر کردم. کتاب مثلاً ساکس را که می‌خوانید متوجه می‌شوید که کاملاً یک نظامی انگلیسی دارد به شرق نگاه می‌کند یا کتاب لرد کرزون را که می‌خوانید معلوم است که از بالا به جامعه شرق نگاه می‌کند. اما الیاده یا ادوارد براون نگاه همتراز دارند و احترامی برای جامعه شرق قائلند. بویژه الیاده که احساس می‌کنم قصدش فقط تحقیق و شناخت است.
 

 

الیاده نگاه مهربان‌تری از بقیه به شرق و اسلام دارد. آنجا که نقل می‌کند:‌ حضرت محمد(ص) تنها کسی از میان بنیانگذاران ادیان بزرگ جهانی است که زندگینامه دقیق و مفصلی از او در دست داریم و این اسناد این امکان را به ما می‌دهد که قدرت و نبوغ او را درک کنیم و بفهمیم چگونه یک نابغه دینی می‌تواند اوضاع و شرایط تاریخی را به کار گیرد تا رسالتش را با موفقیت به انجام برساند و مسیر تاریخ را از بیخ و بن تغییر دهد.
واقعاً همین طور است. پیغمبر مسیر تاریخ را هم عوض کرده است کشور عربستانی که در جغرافیای جهان نقطه‌ای محو و گم بود و نامی در تاریخ نداشت و فقط یک جاده ادویه داشت که از مکه می‌گذشت. اسلام بود که عربستان را به جهانیان شناساند و هر ساله میلیون‌ها نفر به آن کشور به قصد زیارت سفر می‌کنند. اگر دین اسلام نبود جغرافیای جهان هم این نبود و مشخص نبود امروز نامی از عربستان به جا مانده باشد. خلاقیت شخصی را در موفقیت یک اندیشه متعالی نمی‌توان نادیده گرفت.
 

 

در جایی دیگر الیاده می‌گوید: پیامبر پس از فتح مکه رواداری و تساهل زیادی از خود نشان داد. پیامبر قدغن کرد که هیچ‌کس از مسلمانان در طلب انتقام گرفتن از سکنه مکه نباشد.
این اندیشه تساهل و رواداری مربوط به 1400 سال پیش است که پیغمبر پیروانش را دعوت به این رفتار حسنه می‌کرد و این خیلی قابل احترام است. البته کتابی از خانم آرمسترانگ ترجمه کردم که پس از یازده سپتامبر به بازار آمده به اسم «تاریخچه مختصر اسلام» این پژوهشگر هم با این نگرش به سراغ اسلام آمده بود که به غرب بگوید اسلامی که شما از آن سخن می‌گویید این نیست.
 امروز با همین تبلیغات منفی نوعی اسلام هراسی را در جامعه جهانی ترویج می‌کنند. این خانم هم با این کتاب به غرب نشان می‌دهد که اسلام دین خشونت نیست آن طور که شما فکر می‌کنید. یادمان نرود که بنیادگرایی را یهودیان و مسیحیان آوردند ترویج و تبلیغ کردند و بعد به مسلمانان نسبت دادند، در همین 300-200 سال اخیر. بنیادگرایی در اسلام تا همین چند سال قبل جایی نداشت. در قرن‌های اخیر آن هم تحت تأثیر جنبش‌های یهودی و مسیحی بنیادگرایی پیدا شد.

 

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: