بعد از 800 سال؛ عطر عطار

1387/1/25 ۰۴:۳۰

<p>بعد از 800 سال؛ عطر عطار<br>

امسال بزرگداشت شيخ فريدالدين عطار نيشابوري شاعر و عارف نام آور سرزمين‌مان در حالي برگزار شد كه مجموعه آثار او با تصحيح و تعليقات دكتر شفيعي كدكني منتشر و روانه بازار شد.



امسال بزرگداشت شيخ فريدالدين عطار نيشابوري شاعر و عارف نام آور سرزمين‌مان در حالي برگزار شد كه مجموعه آثار او با تصحيح و تعليقات دكتر شفيعي كدكني منتشر و روانه بازار شد.
شيخ فريدالدين ابوحامد محمدبن ابوبكر ابراهيم بن اسحق عطار نيشابوري يكي از سرآمدان شعر و ادب فارسي و از بزرگان مشايخ تصوف ايران در قرن‌هاي 6 و 7 هجري قمري است.
او بي‌شك يكي از پرآوازه‌ترين شعرا و شخصيت‌هاي عرفاني مشرق‌زمين از ديدگاه خاورشناسان شرقي و غربي است. مقام معنوي و تاثير حضور او به‌عنوان يكي از بزرگ‌ترين حاملان فلسفه اشراقي در سرزمينمان تاثيرات عميق و شايسته‌اي در تاريخ تفكرمعنوي ايرانيان از خود برجاي گذاشته است.
برگزاري مراسم «عطار به روايت شفيعي كدكني» در آستانه بزرگداشت عطار نيشابوري شاعر پرآوازه كشورمان و انتشار آثار استاد شفيعي كدكني فرصتي را پيش‌روي اهالي ادب و شعر قرار داد تا برگي تازه از ديوان بزرگ عطار‌پژوهي را در كارنامه خود ورق بزنند.
در اين نشست كه روز سه‌شنبه (20 فروردين) در شهركتاب مركزي و با حضور اساتيدي چون دكتر محمدعلي موحد، دكتر احمد جلالي، رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، دكتر مريم‌حسيني و ديگر اساتيد دانشگاهي و شخصيت‌هاي ادبي برگزار شد، پيرامون شعر، زندگي، عرفان عطار و آثار منتسب به او مباحثي مطرح شد و در مورد تعليقات دكتر شفيعي كدكني بر مجموعه منتشر شده و راهگشايي آنها در نكات و گره‌هاي تاريخي، ديني، عرفاني و زباني شعر عطار مباحث قابل تأملي مطرح و بررسي شد.
دكتر محمدعلي موحد اولين سخنران اين مراسم كه آثاري را از او در حوزه شمس و ابن‌عربي شاهد بوده‌ايم، در مورد تصحيحات و تعليقات دكتر شفيعي كدكني و خدمات او در جهت فهم آسان و همه‌گير شعر و نثر عطار گفت: دكتر شفيعي اين بخت را داشت كه با قدمايي از قبيل ابوسعيد‌ابوالخير، بايزيد، سنايي، عطار و... سرو كار داشته باشد.
مصداق اين شعر مولانا كه فرموده «جاني كه رو آن سو كند/ با بايزيد او خو كند/ يا با سنايي رو كند/ يا بو دهد عطار را» و اين شعر مصداق حال شفيعي است. مخصوصا بيت آخر كه مي‌فرمايد «يا بو دهد عطار را» حتما با اصطلاح قهوه‌بودادن؛ پسته و فندق بودادن آشناييد، يا كارگاه‌هايي‌ را ديده‌ايد كه پسته و بادام بو مي‌دهند. اين بو دادن دو حسن اساسي دارد، اول اينكه سفتي و ثقل خامي را از پسته و بادام مي‌گيرد و آنها را زير دندان نرم‌تر مي‌كند. دوم اينكه عطر خاصي به آنها مي‌بخشد كه استشمام اين عطر فوق‌العاده است.
مقصود اينكه دكتر شفيعي هم به تعبيري عطار را بوداده؛ به اين معني كه كلام او را براي امثال من كه در خواندن آثار او مشكل داريم، نرم‌تر كرده و گره‌هاي آن را باز كرده و هم كاري كرده كه عطر آثار عطار در فضا متصاعد شود. عطار يكي از بزرگان خوش‌شانس و پر اقبال در ميان بزرگان و شاعران سرزمينمان است و كمتر مثل او يافت مي‌شود كه اينچنين آثارش به تصحيح مختلف برسد. از تصحيح متون عطار توسط نيكلسون تا تصحيحي كه مرحوم گوهرين، دكتر نوراني، دكتر اسلامي و... انجام داده‌اند.
دكتر موحد همچنين در مورد شخصيت و پرسوناژ ديوانه‌ها در آثار عطار اضافه كرد: ديوانه‌ها در آثار عطار ديوانه‌هايي هستند كه در قيد آداب و رسوم و اعتقادات و عرف نيستند؛ آنها از اين بندها آزادند. البته آنها مشاعرشان را نيز از دست نداده‌اند و بارقه‌هاي هوش و نكته‌سنجي در آنها وجود دارد و از اين‌رو فوق‌العاده‌‌اند.
در آثار شعرا كمتر شعري را مي‌توان يافت كه اينقدر روان، بي‌پيرايه، صميمي و در اوج باشد. پرسوناژها و قهرمان‌هاي مثنوي‌هاي عطار مخصوصا در منطق‌الطير و مصيبت‌نامه همواره دنبال گمشده‌اي مي‌گردند. در الهي‌نامه نيز همين شيوه وجود دارد و شخصيت‌ها همواره سراغ اين گمشده را از زمين و زمان مي‌گيرند و نشاني‌ها را مي‌پرسند.
از ديدگاه محمدعلي موحد عطار دو جنبه بسيار قوي دارد كه كمتر درباره آنها صحبت‌ شده يا صحبت مي‌شود. اول اينكه عطار مترجم زبردستي بوده است. تذكره‌الاوليا يا معراج‌نامه بايزيد را وقتي با متن عربي مقايسه مي‌كنيد پي‌مي‌بريد كه او چه توانايي‌هايي در امر ترجمه داشته است، يا وقتي منصورحلاج را بررسي مي‌كنيد مي‌بينيد كه به خوبي آن را برگردانده است و در ترجمه بسيار قوي عمل كرده است.
هنر ديگر عطار كه در ميان بزرگان نظير ندارد ويژگي او در قصه‌گويي و حكايت‌گويي است. در الهي نامه او در حدود 282 قصه طرح شده است، در مصيبت‌نامه او شمار اين قصه‌ها به 347 مي‌رسد. در چهار مثنوي او نيز شمار قصه‌ها و حكايت‌ها روي هم 897 است و تصور اين كار كه يك فرد در آثار مختلفش تا اين حد توانايي طرح قصه و حكايت داشته باشد، كار دشواري است.
دكتر محمدعلي موحد در ادامه صحبت‌هايش در مورد اثر منثور عطار، تذكره‌الاوليا گفت: تذكره‌الاوليا داراي سه بخش است. بخش اول بيوگرافي است كه بسيار ضعيف به آن پرداخته شده، بخش ديگر در مورد نوادر و بزرگان است كه عطار فوق‌العاده در اين بخش عمل كرده است و بخش آخر حكايت‌هايي است كه مربوط به بزرگان است و با شمارشي كه دكتر فروزانفر انجام داده تعداد آنها به 918 حكايت رسيده است.
به قول دكتر موحد حكايت ديوانگان در آثار عطار به 115 مورد مي‌رسد. اين حكايت‌هاي طنزآلود تنها محدود به قطعه ديوانگان و واگويه‌هاي آنها نيست. قصه‌هاي عطار در مورد عقلا نيز هست.
بيايي تا ببيني
دكتر احمد جلالي، رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي نيز در نشست «عطار به روايت شفيعي كدكني» كه به مناسبت بزرگداشت عطار برگزار شد، چنين گفت: استاد بزرگ محمدرضا شفيعي كدكني از آن نيكبختان و دلداراني است كه قدر وقت را شناخته و كاري كرده و حاصل اوقاتش را به‌عنوان ذخيره‌اي براي همه علاقه‌مندان به ادب و فرهنگ و ميراث ايران به جاي گذاشته است.
نمونه اين حاصل عمر مجموعه‌اي است كه امروز در اختيار ماست. اين مجموعه هزار صفحه متن اصلي دارد و شامل هزار صفحه تعليقات دكتر شفيعي است كه به اندازه خود متن عطار است و 500 صفحه مقدمه و 500صفحه فهرست‌هاي راهگشا دارد. به‌عنوان مثال در مورد منطق‌الطير 213 صفحه اصل منطق‌الطير است و مقدمه استاد شفيعي و تعليقات ايشان 560 صفحه است يعني دو برابر و نيم متن اصلي كتاب و اين در حالي است كه ايشان تصريح كردند كه از هرگونه اطلاعات حشو و حاشيه‌اي و منابع دكوراتيو چشم پوشيده‌اند و تمام ارجاعات ايشان منابع كهني بوده كه عطار از آنها خبر داشته و آنها را خوانده است.
دكتر جلالي ديدگاه شفيعي كدكني را درباره زبان عطار اينگونه خلاصه كرد: از ديدگاه دكتر شفيعي هر مؤلف منظومه زباني و ذهني خاص خود را دارد كه در تمام آثارش به‌طور يكسان جريان دارد. هر عبارت در اثري مي‌تواند عبارت ديگري را در اثر ديگر تفسير كند و شفيعي از اين اصل در تفسير عطار استفاده كرده است.
از ديدگاه دكتر جلالي زحمات و جامعيت نظر استاد شفيعي در شناخت روش، نوع تصحيح و استفاده از نسخ قابل ستايش است؛ اما موضوع زبان عطار هم به معناي وسيع كلمه زبان و هم به معناي گويش خاص نيشابوري خراساني عطار مورد توجه دكتر شفيعي بوده است.
استاد شفيعي، از دو زاويه ما را در فهم زبان عطار ياري دادند؛يكي فهم زبان او به معناي عام زبان است و ديگري فهم لهجه خراساني است كه بدون آشنايي با اين لهجه، انس گرفتن و لذت بردن و فهم آثار عطار براي ما مشخص نخواهد شد.
در مورد فهم زبان، دكتر شفيعي نكته عميقي را مطرح كرده‌اند كه در منظومه‌هاي نظري-هنري مثل كار عطار دستور راهنماي ذائقه هنري و زيباشناسانه ما نمي‌تواند «ببين تا بيايي» باشد بلكه بايد «بيايي تا ببيني» باشد، يعني از خارج از آن منظومه نمي‌توان انتظار ديدن داشت؛ برخلاف مجموعه‌هاي ديگر كه متعلق به عالم شهادت هستند و تناقض دروني را برنمي‌تابند و ملاك‌ها و معيارهاي شناخت اين منظومه‌ها متفاوت است.
بايد توجه داشت كه در اين منظومه‌ها مقوله صدق و كذب مطرح است اما در مورد منظومه‌هاي معنوي و فرهنگي و نظري مقوله صدق و كذب مطرح نيست بلكه مقوله زشت و زيبا مطرح است و اگر صدق و كذبي مطرح مي‌شود دنباله‌رو زشتي و زيبايي است. در اين وادي تناقض‌هاي دروني كه در ميدان علوم عقلي باعث از هم‌پاشيده شدن نظام عقلي مي‌شود، در آنجا بالعكس باعث حفظ اين نظام مي‌شود.
دكتر شفيعي معتقدند مجموعه افسانه‌ها در عين حال كه ما را از هسته اصلي نظري او دور مي‌كند اما موجب حفاظت عطار و آثارش در طول تاريخ مي‌شود. به گفته دكتر شفيعي در منظومه‌هايي كه موضوع زيبايي و رازداري است از بيرون منظومه نمي‌توان معيارهاي درون را شناخت.
در اين نوع منظومه‌ها و فضاها افراد مي‌توانند نقيضين را با هم جمع كنند. اينكه اجتماع نقيضين محال است مربوط به عالم شهادت است و در اينجا محال نيست و چشايي زيباشناختي ما درون آن منظومه معيارهاي خودش را پيدا كرده و رشد مي‌كند.
رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در ادامه صحبت‌هايش اضافه كرد: در درك محتوا و معناي شعر عطار كه در التذاذ ما از صورت واژگاني زبان عطار هم اين نكته لطيف يعني تفاوت فهم درون و فهم درون از درون مصداق پيدا مي‌كند.
به قول دكتر شفيعي كسي كه با مباني جمال شناسي شعر خاقاني و فرخي و منوچهري و مجموعه جمال شناسي سبك خراساني انس گرفته باشد و با اين معيارها بخواهد شعر عطار را قضاوت كند؛ به همان نتيجه‌اي خواهد رسيد كه شادروان دكتر مهدي حميدي رسيد كه گفت عطار لباس شاهانه را از تن شعر درآورده و شعر را به لباس گدايان در آورده و عطار را بنيانگذار نخستين ولگردي‌هاي شعر فارسي قلمداد كرده و معتقد بوده كه شعر عطار برآمده از بينشي حقير و خرد است.
پس اگر كسي از بيرون نگاه كند به اين نتيجه خواهد رسيد؛ چرا؟ زيرا نفس عرفان عبارت است از فهم هنرمندانه دين در جهان، لذا اگر دين به زبان شعر يا نفس بيان شده باشد، خودش ذاتا هنر است.
پس شعر عرفاني هنر اندر هنر است و هنر مضاعف است و التذاذ ما از شعر عطار كه يكي از پرورندگان اين هنر مضاعف است، بدون فهم مباني و زبان اين دو هنر پيچيده در هم يعني شعر برآمده از عرفان و عرفان پيچيده در شعر، برنمي‌آيد و راه التذاذ ما تنگ و مسدود مي‌شود چنانچه در مورد شادروان دكتر حميدي شد.


منبع: همشهری
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: